خوش آمديد,
مهمان
|
|
عنوان درس : شبكه هاي اجتماعي
عنوان تحقيق: شبكه هاي اجتماعي نظام جهاني استاد :جناب آقاي الفتي دانشجو: اعظم بيوكه رشته : مديريت امور فرهنگي مقطع كارشناسي ترم چهارم مركز فرهنگ و هنر علمي كاربردي واحد 13 تهران بهار 1393 کارکرد شبکههاي اجتماعي در فرآيند جهاني شدن امروزه جهاني شدن يکي از مهمترين مباحث حوزه علوم انساني، بخصوص علوم سياسي و جامعهشناسي محسوب ميشود كه به عنوان پديدهاي روبه رشد و فراگير تمامي جنبههاي زندگي بشري عرصههاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي را تحت تاثير خودقرار داده است. اين پديده به سرعت در تمام ابعاد و زواياي زندگي بشر در حال نفوذ و گسترش است وجالب اينكه نه تنها بر پديدههاي مختلف تاثير گذار است بلكه از آنها متاثر نيز ميگردد. از اين رو ميتوان گفت پيشرفتهاي فناوري و ظهور شبکههاي کامپيوتري و اينترنت و ماهوارههاي مخابراتي باعث شده است که جهاني شدن با سرعت و به نمونههايي متنوعتر بر زندگي جوامع انساني تاثير بگذارد و با در نورديدن مرزهاي ملي و جغرافيايي امکان ارتباط سريع بين افراد جوامع و نظام را فراهم نمايد. برخي از نظريهپردازان ارتباطات معتقدند که امروز جهان در دست کسي است که رسانهها را در اختيار دارد. نقش عمده رسانهها در شکلدهي به افکار عمومي باعث شده که اهميت رسانهها روز به روز بيش از پيش مورد توجه قرارگرفته وشبكههاي اجتماعي به جايگاهي بيبديل دست يابند. جهاني شدن اگرچه از ابتدا همواره همراه با فراز وفرودهاي بسياري بوده اما به نظر ميرسد فرايندي است اجتنابناپذير که هيچگاه به جز دوران جنگهاي جهاني اول و دوم متوقف نشده و به سرعت به تکامل خود ادامه ميدهد و نه تنها جهان را با ابعاد جديدي مواجه ساخته بلكه از تمام امكانات براي گسترش بيحد وحصر خود بهره برده است واگرچه در ابتدا تنها محدود به ابعاد اقتصادي بوده ولي کم کم به ساير ابعاد نيز گسترش يافته است. مفهوم جهانيشدن واژه جهانيشدن براي نخستين بار در اوايل دهه شصت ميلادي وارد ادبيات روابط بينالملل شد و از همان آغاز همگان به دشواري فهم اين پديدهپيچيده اعتراف كردند. نشريه Specator در نوامبر 1962، از جهانيشدن بهعنوان پديدهاي«گيجكننده» تعبير كرد؛ با اين وجود، جهانيشدن، به مثابه جرياني قوي در عرصه جهاني، موضوعيت يافت. با پيشرفتهاي شگرفي كه جوامع در عرصه ارتباطات اينترنتي بدست آوردند به ناگهان تابعزمان و مكان در انتهاي قرن بيستم از هم گسست و دنيا به تدريج با پديده جذابي روبرو شد كه طي آن دنيا به شكل دهكده كوچكي درآمد كه شبكههاي جهاني اينترنتي به مثابه شريانهاي اساسي وحياتي آن محسوب ميشدند . به اين ترتيب نظريه همبستگي متقابلبشري كه باني آن را در روابط بينالملل بايد ايدهآليستها بدانيم تقويت شد و نظريهپردازان متعددي از پديده جهانيشدن به عنوان ساختنجهاني به هم پيوسته، براي مردمي با سرنوشتي مشترك ياد كردند و اين چنين بود كه كارشناسان پذيرفتند جهانيشدن گامي فراتر از يك وابستگي متقابل ساده بود. رابرتسون در سال 1992 نوشت: جهانيشدن يا سيارهاي شدن جهان، مفهومي است كه هم به تراكم جهان و هم بهتشديد آگاهي درباره جهان به عنوان يك كل ميانجامد و هم به وابستگي متقابل و واقعي جهاني و هم آگاهي از يكپارچگي جهان در قرن بيستم اشاره ميكند. مك گرو نيز اين تعبير از جهانيشدن را ارائه داد: افزايش شمار پيوندها و ارتباطات متقابلي كه فراتر از دولتها و در نتيجهفراتر از جوامع، دامن ميگسترند و نظام جديد جهاني را ميسازند. جهانيشدن به فرآيندي اطلاق ميشود كه از طريق آن، حوادث، تصميمات و فعاليتهاي يك بخش از جهان ميتواند نتايج مهمي براي افراد و جوامعدر بخشهاي بسيار دور كره زمين در برداشته باشد. مارتين آلبرو، جهانيشدن را به فرآيندهايي كه براساس آن تمام مردمجهان در يك جامعه واحد و فراگير جهاني، به هم ميپيوندند، تعريف ميكندامّا امانوئل ريشتر پا را فراتر گذاشته، جهانيشدن را شكلگيري شبكهاي ميداند كه طي آن، اجتماعاتي كه پيش از اين در كره زمين، دور افتاده ومنزوي بودند، در وابستگي متقابل و وحدت جهاني ادغام ميشوند رابطه جهاني شدن و رسانههاي مجازي يکي از مهمترين عوامل تاثير گذار در فرايند جهاني شدن، ظهور شبکههاي اطلاعاتي و ارتباطي از جمله اينترنت است که توانسته به مدد تكنولوژي فاصلهها را از بين برداشته و در زماني کوتاه، حجم وسيعي از اطلاعات را براي كاربران خود منتقل نمايد. جهاني شدن باعث شده تا احساس انزوا در جهان در حال توسعه كاهش يافته و مردم کشورها بتوانند به دانشي دست يابند که يک سده پيش حتي در اختيار زبده ترين افراد هم قرار نداشت. اينترنت فرصتي براي ايجاد يک زيرساخت اطلاعاتي جهاني بوجود آورده که ميتواند شبکههاي کامپيوتري و ارتباطات راه دور جهان را به هم پيوند دهد. اينگونه است كه ميتوان گفت بيشك جهاني شدن و مقوله رسانهها چنان با يکديگر در ارتباطندکه تصور جهاني بدون رسانهها و به ويژه شبکـههاي اجتماعي بسيار دور وغيرقابل باور به نظر ميرسد. جهان امروز به شدت در معرض دگرگونيهاي جديدو تغيير و تحولات فزايندهاي قرار دارد، حرکت تدريجي جهان به سمت و سوي «دهکده جهاني» و در هم ريختن نظامها و سازمانهاي ملي با تعاريف گذشته در عين حال بروز و ظهور چالشها و بحرانهاي جديد در عرصههاي سياست، فرهنگ، اقتصاد، امنيت و... باعث شده تا اين تحولات به دقت مورد مطالعه و توجه صاحبنظران علوم اجتماعي وسياسي قرارگيرد و عوامل و اسباب مؤثر در تسريع و يا سمت و سو دادن به اين تغييرات مورد ارزيابي دقيق قرار گيرد. رسانههاي نوين ارتباطي، به ويژه شبکههاي اجتماعي، در عصر حاضر نقشي اساسي در ارتباط با تغيير و تحولات اجتماعي بر عهده دارند. اين تكنولوژي ارتباطي را بايد منشأ بسياري از تحولات معاصر، راهنما و کنترلکننده جريانها و تحولات در جهان محسوب كنيم. نمونه بارز اين قابليت را ميتوانيم در حوادث انقلابات عربي جستجو كنيم. امروزه شاهد آن هستيم كه رسانهها همه چيز را در تسخير خود در آوردهاند از اين روشايد ديگر کارکرد و اهميت رسانهها بر کسي پوشيده نباشد. يکي از کارکردهاي ويژه رسانهها، و خصوصا شبکههاي اجتماعي، اطلاعرساني و پوشش وسيع خبري است. شبكههاي اجتماعي با ايجاد پوشش خبري گسترده در زمينههاي مختلف اعم از اجتماعي، سياسي، اقتصادي و...، سعي در جهت دهي به افکار عمومي با توجه به اهداف خود را دارند. از اين رو، شناخت نحوه اطلاعرساني شبکههاي اجتماعي مجازي در رابطه با حوادث و تحولات جهاني، امري لازم و ضروري به نظر ميرسد. شبكههاي اجتماعي مجازي چيست؟ در دنياي ارتباطات، شبکههاي اجتماعي را ميتوان از بستري مفيد در توليد وبه اشتراك گذاري عقايد و عامل مهمي در رشد فردي و اجتماعي دانست. شبکههاي اجتماعي با فراهم آوردن امکان ارتباط بين سرمايههاي فردي به تشکيل سرمايه اجتماعي کمک ميکنند. اينترنت نوع جديدي از ارتباطات اجتماعي را به وجود آورده است كه ميتواند جهان جديدي به موازات جهان واقعي به وجود آورد. اين رسانهها مخاطبان وسيع و متکثري دارند که ميتوانند به معناي واقعي مفهوم تازهاي از زمان ومكان را در اختيار ايشان قراردهند. به مدد اين شبكهها فواصل زماني و مکاني عملاً از ميان برداشته ميشوند و انتقال اطلاعات، دادهها و سرمايهها با سرعتي باورنكردني و در سطحي وسيع صورت ميگيرد .به كمك اين شبكههاي مجازي ضمن اينكه مفهوم جديدي در مقابل شبكههاي اجتماعي حقيقي شكل ميگيرد امکان ارتباط همزمان ميان افراد در نقاط مختلف دنيا به شكلي نو تر بهوجود ميآيد. از اينرو بايد گفت اينك يک شبکه اجتماعي يک ساختار اجتماعي است که از گروههاي مختلف فردي يا سازماني تشکيل شده است اين شبكههاي فرامرزي امروزه به شدت مورد توجه كاربران قرارگرفته اند وهرروز بر ميزان كارايي آنها و همينطور علاقمندي هوادارانشان افزوده ميشود. شايد مهمترين دليل موفقيت اين شبکهها را بايد در برخورداري آنها از رنگ و بوي اجتماعي جستجو كنيم اين عامل مهم باعث شده تا كاربران ضمن حضور در محيط آنها نا خودآگاه شكل جديدي از تعاملات اجتماعي را تجربه كنند كه در شرايط عادي در بسياري از جوامع عملا ممكن نباشد . يكي از مهمترين اين شبكههاي اجتماعي فيسبوك است . فيسبوک که امروزه به بزرگترين شبکه اجتماعي دنيا تبديل شده است در سال 2004 شبکه اجتماعي دانشجويان دانشگاه هاروارد بود. دايره کاربران فيسبوک در چند مرحله گسترش پيدا کرد تا اينکه در سال 2006 به همه کاربران اينترنت رسيد. در شبکههاي اجتماعي عمومي هر نوع کاربري حضور دارد و اغلب دوستان و آشنايان آنلاين را ميتوان در آنها پيدا کرد، علاوه بر اينها، شبکههاي اجتماعي خاصي نيز وجود دارد که بر محوريت موضوعي مشخص فعاليت ميکنند. بهعنوان مثال لست اف.ام (Last.fm) از جمله معروفترين آنهاست که علاقهمندان به موسيقي را گردهم جمعکرده، يا گودريدز (GoodReads) که شبکه اجتماعي مخصوص علاقمندان به کتاب است و فليکر (Flickr) که وبسايتي براي علاقمندان به عکاسي است. گاهي نيز فعاليت شبکههاي اجتماعي بر محوريت کاربران متعلق به کشور يا زبان يا نژاد يا دين خاصي متمرکز است. مثلا کيو.زون (Qzone) که از بزرگترين وبسايتهاي دنياست، شبکه اجتماعي چينيهاست. درباره طيف گستردهاي از موضوعات، شبکههاي اجتماعي خاص ايجاد شده است که از طرفداران يک تيم خاص ورزشي تا فارغالتحصيلان يک دانشگاه يا هواداران يك خواننده ومشتريان يك رستوران را شامل ميشود . طبق گزارش سال 2009 موسسه تحقيقاتي نيلسون درباره سايتهاي شبکه اجتماعي و وبلاگها، دو سوم از جمعيت کاربران اينترنت در کشورهاي مورد بررسي، بازديدکننده شبکههاي اجتماعي يا وبلاگها هستند. استفاده از سايتهاي شبکه اجتماعي و وبلاگها در اينترنت رشد داشته و به چهارمين مورد استفاده کاربران تبديل شده است. در سال گذشته در همه کشورهاي مورد بررسي بيش از نيمي از جمعيت آنلاين، استفادهکنندگان از اين نوع سايتها بودهاند. ويژگيهاي شبکههاي اجتماعي شبکههاي اجتماعي باعث شده تا مكان جديدي بوجود آيد تا گروههاي محروم ودر حاشيه مانده بتوانند به راحتي ابراز هويت كرده وبدين ترتيب هويتهاي جديدي نيز شكل گيرد .اين ويژگي مهم در عصر حاضر ميتواند به خودي خود بسيار مهم ومفيد بوده واز اين بابت براي بسياري گروههاي مختلف كه به جهات مختلف، از جمله بُعد مکاني، شرايط سياسي حاكم، ويژگيهاي سنتي واجتماعي و محروميتهاي ديگر، نميتوانند در عرصههاي عمومي مشارکت داشته باشند، حائز اهميت باشد. اکنون به مدد برخورداري از امكانات شبكههاي اجتماعي گروههاي مختلف اين امکان را يافتهاند که به راحتي هويت جمعي خود را به نوعي تقويت كرده واز همه مهمتر در معرض قضاوت ديگران قرار دهند. اين امر به خصوص در کشورهايي با وسعت سرزميني فراوان و تنوع قوميتي، ميتواند به شدت مورد توجه قرار گيرد . همانطور كه گفتيم از مزيتهاي مهم شبکههاي اجتماعي امکان انتقال سريع اطلاعات در آنهاست. همچنين اين امکان مردم را قادر ميسازد که در حين هر کاري از اطلاعات باخبر گردند. همچنين کاربران در هزاران گروه و شبکه اجتماعي ميتوانند به راحتي موضوعات مورد علاقه و تخصصي خود را پيدا کنند و در آنها عضو شوند. به نوعي رسانه در اينجا در خدمت مخاطب و در تعامل دقيق با وي قرار دارد. همچنين از منظر اقتصادي شبکههاي اجتماعي قادر به ايجاد پول هستند. اين کار از طريق حق عضويت يا تبليغات و همچنين ايجاد رابطه مستقيم بين خريدار و فروشنده امکانپذير خواهد بود. امروزه نزديک به 2 ميليارد نفر حداقل عضو يک شبکه اجتماعي هستند. . کاربران اينترنتي ميتوانند در اين شبكهها براي اغلب نيازهاي آنلاين خود پاسخهاي مناسبي پيدا كنند. در شبکههاي اجتماعي کاربران ميتوانند پروفايلهاي شخصي براي خودايجاد نمايند پس از آن هر کاربر ليستي از دوستان تهيه ميکند و اين پروفايلهاي شخصي به يکديگر متصل ميشوند و اينچنين يك شبكه كوچك اجتماعي شكل ميگيرد. پس از آن کاربران ميتوانند با جستوجو در پروفايلهاي کاربران و مشاهده مشخصات آنها براساس علايق خود ليست دوستانشان را گستردهتر کنند. اينها ابتداييترين امکانات شبکههاي اجتماعي است اما شبكههاي اجتماعي در سالهاي اخير تلاش کردهاند، تا امكانات بيشتري در اختيار کاربران خود قرار دهند. بطوريكه اغلب امکاناتي را که کاربران اينترنتي پيش از اين از طريق مراجعه به چندين وبسايت کسب ميکردند،اينك ميتوانند يکجا ودر شبکههاي اجتماعي دريافت نمايند. ازاينرو هرروز شاهد آن هستيم كه کاربران بخش قابل توجهي از زمان خود در اينترنت را در شبکههاي اجتماعي حضور دارند. بطور خلاصه ميتوان گفت انديشمندان 5 کارکرد مهم را براي فضاي مجازي برميشمارند: 1- ارتباطات :هدف اوليه مشارکتکنندگان در فضاي سايبرنتيک است. 2- تحصيل: نه تنها تحصيلات رسمي با فضاي مجازي دچار دگرگوني ميشود، بلکه بسيار فراتر ميرود؛ نوعي آموزش لذتبخش که همراه با سرگرمي است ايجاد ميشود. 3- تفريح و سرگرمي: فضاي مجازي، تفنني بديع و هيجانانگيز است؛ چه به طور مستقيم و چه به وسيله ابزار آنلاين تفريح و سرگرمي و چه به وسيله بازيهاي رايانهاي و البته تلفن ساده و سرک کشيدن در گپهاي مورد علاقه. به علاوه، واقعيت مجازيِ مرور انواع هنرها که امکان تجربه آنها در زندگي واقعي وجود ندارد از عوامل جذابيتبخش فضاي مجازي هستند. 4- تسهيل امور: فضاي مجازي با امکان ارتباط از راه دور، پژوهش، نامهنگاري، انجام معاملات و حتي کار کردن به تسهيل امور روزانه افراد ميپردازد. 5- تجارت الکترونيک: خريد الکترونيک و بانکداري الکترونيک از جمله مهمترين انواع تجارت الکترونيک جديد هستند که سابق از اين با اين کيفيت امکانپذير نبوده است. اگر به کاربريهاي متفاوت فضاي مجازي نگاهي بيندازيم، متوجه ميشويم که شبکههاي اجتماعي مجازي حداکثر در تمامي موارد و حداقل در 4 مورد از اين کاربردهاي فضاي مجازي قادر به ارائه خدمات به کاربران خود هستند. بايد توجه داشت كه همين ارتباط تعاملي است كه همانند ارتباطات سنتي به شکلگيري هويت کاربران در شبکههاي اجتماعي كمك ميكند ومهمتر اينكه عليرغم بسياري از تفاوتها شايد مهمترين تفاوت شبكههاي اجتماعي مجازي در مقابل اجتماعات سنتي اين باشد كه ديگر خبري از بسياري محدوديتها نيست واين چيزي نيست كه كاربران هوشمند بتوانند به راحتي از كنار آن بگذرند. کارکرد شبکههاي اجتماعي در عصر جهاني شدن يكي از اهداف اصلي فرآيند جهاني شدن به عنوان اصلي ترين جريان حاكم بر مناسبات جهاني رابايد حذف مرزبنديهاي رايج بين دولتها وملتها و شكل گيري جهاني با مرزبنديهاي جديد بدانيم كه در آن صرف نظر از محدوديتهاي زمان و مكان انسانها ميتوانند با يكديگر به تبادل محتواي پيام، داده واطلاعات بپردازند. به اين ترتيب در عصر جهاني شدن مرزبنديهاي مصنوعي حاكم بين كشورها که مبناي اصلي آن مناسبات ملي و نژادي است و بايد آن را محصول حاکميت دولت-ملتها ناميد فرو ميريزد و مرزهاي جديدي با ويژگيهاي طبيعي جاي آنها را ميگيرد. اين مرزها عمدتا توسط گروههاي همسو و نهادها يا افراد داراي منافع مشترک شكل ميگيرد و درعين حالي كه بسيار سيال وپراکنده هستند به شدت نيز در هم تنيده ومتداخل جلوه ميكنند . تأثيرگذاري و نقش وسايل ارتباط جمعي در مسايل و قضاياي سياسي از مسلمات جهان امروز است و بخش بزرگي از رهبري سياسي، اطلاعرساني در مورد مسائل داخلي و جهاني، معرفي سياستمداران، ايجاد دگرگوني در ساختارهاي مستبدانه دولتها و... به عهده صاحبان اين ابزارها است و اينگونه محتويات سياسي اين وسايل، حجم بزرگي از ذهنيت شهروندان در مورد مسائل سياسي را به وجود آورده و سازماندهي ميکند. به اين ترتيب بخشي از نظريهپردازان پا را فراتر نهاده و معتقدند اين رسانهها موجب جابه جايي قدرت از دولت ملي به بازيگران غيردولتي، فرا يا فروملي، شکستن انحصار کنترل و مديريت دولتها برحجم عظيم اطلاعات، خدشه در سلسله مراتب قديمي، پخش و اشاعه قدرت ميان گروهها و افراد، غيرملي شدن و غيرسرزميني شدن اقتصاد و سياست، و... و در نهايت فرا رسيدن پايان عمر دولت- ملت هستند.» لذا ميتوان به تعبيري وسايل ارتباطي نوين جهاني را به عنوان بسترساز تحقق شتابان و بيوقفه پروسه جهاني شدن دانست. برخي از مهمترين کارکردهاي اين رسانه پويا و اثر گذار در عصر جهاني شدن با توجه به ماهيت پديده جهاني شدن در سه حوزه اقتصادي، سياسي وفرهنگي : الف: حوزه اقتصاد اقتصاد را بايد از مهمترين و اولين حوزههاي مرتبط با پديده جهاني شدن بدانيم كه اگر چه امروزه هرچه بيشتر حوزههاي ديگر مرتبط با اين پديده برجسته ميشوند اما همچنان عامل اقتصاد به عنوان ركن مهم جريان جهاني شدن از جايگاه ويژهاي برخوردار است.از اينرو دور از ذهن نيست كه شبكههاي اجتماعي در اين حوزه نيز بتوانند نقش مهم و اثرگذاري ايفا نمايند. برخي از مهمترين اين كاركردها عبارتند از: 1- تبليغات هدفمند اقتصادي شبكههاي اجتماعي، يكي از راههاي مهم براي امور مربوط به تبليغات به شمار ميآيند؛ اعضاي شبكههاي اجتماعي در صفحات مربوط به خودميتوانند درباره علايق خود صحبت كنند و اين به شركتهاي تجاري اجازه ميدهد كه بر اساس همين دانستهها، براي آنها آگهي بفرستند. 2- - ارتباط مستقيم با مشتري بسياري از شرکتهاي تجاري با بهرهگيري از فضاي شبكههاي اجتماعي ميتوانند با ايجاد حساب کاربري و صفحات شخصي در آن شبکهها، با ساير کاربران وبخصوص مشتريان خود و نيز ساير شرکتها ارتباط مستقيم تري برقرار نموده و امور تجاري خود را پيش ميبرند. 3- رفع محدوديتهاي تجاري شبكههاي اجتماعي بخصوص وقتي صحبت از دادهها ومحصولات ديداري و شنيداري باشد ميتوانند مكان مناسبي باشند تا شركتهاي مختلف وحتي افراد به راحتي كالاهاي خود را در معرض ديد وعرضه به مشتريان قرار دهند بدون آنكه محدوديتهاي دولتها مانع از آن باشد. ب: حوزه فرهنگ بيشترين مناقشه در خصوص شبكههاي اجتماعي وهمينطور پديده جهاني شدن اغلب برسر مباحث فرهنگي است .اين شايد مهمترين وجه اشتراك اين دو پديده باشد! با اين حال نبايد از انصاف به دور باشيم كه هم شبكههاي اجتماعي وهم پديده جهاني شدن در اين حوزه بسيار موثر بودند . مهمترين كاركردهاي شبكههاي اجتماعي در حوزه فرهنگ : 1- امكان برقراري ارتباطات مجازي مستمردر مقابل ارتباطات حقيقي شبکههاي اجتماعي موجب شكل جديدي از ارتباطات بين فردي در مقابل شيوههاي سنتي شده است .اين امر اگرچه ميتواند معايبي را در پي داشته باشد اما به خودي خود موجب گستردهتر شدن دامنه ارتباطات افراد شده است وبي شك ميتواند با قابليت مهم به اشتراك گذاري انديشهها در ارتباطات چند بعدي در نهايت، به رشد فکري و تکامل دستهجمعي کاربران کمک کند. 2- گسترش ارزشهاي انساني و اخلاقي در گستره جهاني اگرچه به علت پررنگ بودن ديگر ويژگيها وكاركردهاي شبکههاي اجتماعي، بعد ارزشي آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما بهجرأت ميتوان گفت که اين مهم يکي از قابليتهاي اساسي شبکههاي اجتماعي است که تاکنون حتي از سوي منتقدين آن مورد غفلت قرارگرفته است . شبكههاي اجتماعي به ما اين امكان را ميدهند تا در عرصه جهاني ارزشهاي ديني، اعتقادي، انساني و اخلاقي خود را به نحو مطلوبتري منعكس نماييم . اين فرصتي بي نظير است بخصوص وقتي دريابيم بسياري از کاربران شبکههاي اجتماعي افرادي هستند که ميتوانند در صورت تبليغ صحيح ارزشهاي اخلاقي و انساني، تحت تأثير قرار گيرند. 3- ايجاد محتوا و پيام توسط اعضا بر خلاف ساير رسانهها که معمولا مخاطبان، فاقد ارتباط تعاملي با منبع پيام ( رسانه ) بوده و در توليد محتوا وپيام نقش چنداني ندارند،شبكههاي اجتماعي اين امكان را به كاربران ميدهند تا با به اشتراك گذاري مطالب، علايق وانديشههاي خود بتوانند ديگران را مخاطب خود ساخته ودر مقام يك توليد کننده پيام، نقش تأثيرگذاري برمخاطب خود داشته باشند .اين امر جايگاه كاربران را در فرآيند ارتباط گسترش داده وبه اين ترتيب شبكههاي اجتماعي بيش از هر رسانه ديگري ميتوانند با پيشرفت تكنولوژيك حاضر به برتريهاي ساير رسانهها ي موثر بر فرهنگ جوامع همچون تلويزيون، شبكههاي ماهواره اي ويا سينما که از قوه شنيداري و ديداري بهخوبي بهره ميبرد، خاتمه دهند. 4- - حذف مرزهاي جغرافيايي و تبادلات گسترده فرهنگي امروزه بي اغراق بايد شبکههاي اجتماعي را مهد تمدنها و فرهنگهاي مختلف بشري بدانيم اين شبكهها با بهرهگيري از امكان حضور زبانهاي مختلف در ساختار خود، فرصت حضور طيف گسترده اي از افراد جامعه را فراهم ميکنند . اين امكان فرصت مناسبي براي كاربران است تا بتوانند فرهنگ حاکم بر جامعه خود را به معرض ديد ديگران بگذارند. ازاين طريق اين رسانهها به مکاني تبديل ميشوند که كاربران ميتوانند با فرهنگها و آداب و رسوم کشورهاي ديگر آشنا شوند واينجاست كه ضمن شكل گيري نوعي تبادل فرهنگي حق انتخاب كاربران در شبكههاي اجتماعي براي انتخاب بهترين شاخصهاي فرهنگي در سطحي گسترده ميتواند عامل مهمي درارتقاي سطح فرهنگ عمومي جامعه محسوب شود . ج: حوزه سياست مباحث مرتبط با سياست يكي از ابعاد مهم مورد نظر كارشناسان وتحليلگران در فرآيند جهاني شدن است وجالب اينكه شبكههاي اجتماعي نشان دادند كه با توجه به اهداف وعلايق كاربران آنها ميتوانند در حوزههاي سياسي بسيار مورد استفاده قرارگيرند.مهمترين اين جنبهها عبارتند از: 1- انتشار آزاد و سريع اخبار و اطلاعات وافزايش قدرت تحليل كاربران شبکههاي اجتماعي باعث شده تا امكان انتشار اخبار بدون هرگونه سانسور توسط كاربران ميسر گردد. اين تهديدي جدي بخصوص براي رسانههاي دولتي محسوب ميشود اگر چه اين مزيت ميتواند با امکان تکثير اطلاعات مخدوش و نادرست مورد نقد قرارگيرد ليكن گستره كاربران به عنوان كنشگران فعال رسانهاي وانتشار گسترده اخبار امکان مقايسه و تحليل اطلاعات را براي مخاطبان ميسر ميسازد.اين امكان مهم ميتواند در دراز مدت به ارتقاي خرد نقادانه جامعه كمك نمايد . 2- - شکلگيري خرد جمعي در انبوه اطلاعات دستيابي به خرد جمعي شايد يكي از مهمترين اهداف گروههاي پيرو دموكراسي وآزاديهاي فردي واجتماعي باشد يکي از ويژگيهاي مهم شبکههاي اجتماعي كمك به حصول اين هدف ديرين در تاريخ بشري است. منظور از خرد جمعي جريان پوياي تفکر در انديشه انبوه کاربران است كه به واسطه به اشتراك گذاري انديشهها وتقويت قدرت پردازش دادهها به تدريج در جامعه گسترش مييابد . 3- امکان بيان آزادانه آرا و آشنايي با افکار ديگران شبکههاي اجتماعي به كاربران خود اين امكان را ميدهد كه صرف نظر از سانسورها وممانعتهاي دولتي آرا وانديشههاي خود را – با هويت حقيقي ويا حتي مجازي – بيان نمايند وبه راحتي ضمن دريافت بازخوردهاي مرتبط از آراي ديگران نيز بطور شفاف آگاه شوند . اين ويژگي منحصر به فرد عملا در ديگر رسانهها لا اقل به اين گستردگي وجود ندارد. 4- سازماندهي آزادانه گروههاي سياسي واجتماعي همانطور كه از نام شبكههاي اجتماعي برميآيد شبكه سازي وايجاد گروههاي هم عقيده از مهمترين ويژگيهاي اين رسانهها محسوب ميشوند .با بهرهگيري از امكانات گسترده شبكههاي اجتماعي بطور آن لاين كاربران ميتوانند با بيان ايدههاي خود وگردهم آوري افراد هم عقيده گروههاي سياسي واجتماعي متنوعي را در فضاي مجازي شكل دهند كه چه بسا در فضاي حقيقي امكان آن وجود نداشت.بيشك اگرچه اين گروهها در فضاي مجازي شكل گرفته و رشد ميكنند ليكن در واقع ميتوانند تاثيرات شگرفي را در فضاي حقيقي جامعه ايجاد نمايند. 5- توسعه سطح مشارکتهاي اجتماعي در جامعه عدهاي براين باورند كه شبكههاي اجتماعي به دليل ماهيت مجازي خود از گسترش فعاليتهاي بشري در فضاي حقيقي ميكاهند اما در عمل شاهد آن هستيم كه شبكههاي اجتماعي در واقع به بستري كارآمد در جوامع براي گسترش حضور اجتماعي تبديل شده است . به مدد شبکههاي اجتماعي، همواره اعضاي به صورت مستقيم يا غير مستقيم به شرکت در فعاليتهاي واقعي در زندگي اجتماعي ترغيب ميشوند. اين امر باعث شده تا برخي شبكههاي اجتماعي جديد دقيقا با هدف افزايش مشاركتهاي اجتماعي راهاندازي شوند . اين امر با حضور موثرتر شهروندان در مسائل اجتماعي ميتواند به تدريج رنگ وبوي سياسي يافته وبه افزايش مطالبات جمعي از دولتها تبديل شود. نكته مهم: علاوه برآنچه ذكر شد شبكههاي اجتماعي بطور ويژه ازكاركردهاي ديگري نيز در حوزه سياسي برخوردارند كه شايد بتوان گفت رنگ وبوي سياسي تري داشته وحتي مورد توجه بيشتر احزاب، گروهها وجريانات سياسي قرار ميگيرد. از اينرو اين شبكهها بسيار مورد توجه دولتها قرار ميگيرد وحتي در برخي از كشورها اقدام به فيلتر نمودن اين شبكهها در فضاي اينترنت ميشود برخي از اين كاركردها عبارتند از: بسيج عمومي تودهها، جهتدهي افکارجمعي مطابق سلايق گروهي، امكان نظارت گسترده بر عملکرد و کارکردهاي سازمانهاي دولتي وغير دولتي، تقويت نهادهاي مدني، ترغيب شهروندان به مشارکت گسترده سياسي وارتقاي سطح مطالبات مردمي،تحريک احساساتملي وسياسي جامعه در مواقع خاص بخصوص بحرانها، آشكار ساختن ارتباطات پشت پرده در جريانات سياسي، انتقال گسترده مطالبات مردم به دولتها، گسترش و نهادينه ساختن پلوراليسم سياسي، تبيين وترويج ديدگاههاي احزاب مختلف خارج از ضوابط دولتي، ترويج دموکراسي خواهي و... از ويژگيهاي اصلي جهاني شدن كوچك شدن فاصلهها وفشردگي در مفهوم زمان ومكان بود وشبكههاي اجتماعي به عنوان يكي از اصليترين ابزارهاي رسانهاي در عصررسانههاي نوين كمك كرد تا اين مفهوم هرچه بيشتر نهادينه شود. همچنين در عصر جهاني شدن جهان به سمتي رفت كه مفهوم دولت، حاكميت ومرزهاي جغرافيايي معناي سنتي خود را از دست دادند وتلاش شد تا اين مفهوم القا شود كه جهانيان در دهكدهاي كوچك به نام جهان! زيست ميكنند . شبكههاي اجتماعي در تحقق اين رويا بسيار مفيد بوده وهستند .همچنين شبكههاي اجتماعي با تمرکززدايي از قدرت از طريق گسترش تعامل آگاهانه شهروندان باهم و با سازمانهاي دولتي يا مردم نهاد باعث شدند تا چرخهاي جهاني شدن هرچه سريعتر به حركت درآيند ودنيا هرچه بيشتر طعم انحصارزدايي از دولتها را بچشد . اين چنين در عصر حاضر و با گسترش امکانات جديد رسانهاي، سياستمداران مجبور هستند صادقتر باشند. همچنين جنبشهاي اجتماعي جديد ومتنوعي هم كه در جهان شكل ميگيردو هدف اكثرآنها کوششي هماهنگ و متمرکز براي نيل به هدف يا اهدافي مشترک است، به نوعي متأثر از شبکههاي اجتماعي هستند. اين جنبشهاي جديد، شکلي از فعاليت مدني و سياسي محسوب ميشوند كه با رويكردي عمدتا عقلاني در حال گسترش و يا نمو هستند . لذا ميتوان پذيرفت ظهور شبكههاي اجتماعي در ادامه فرآيند جهاني شدن وگويي همزاد با آن است واين دو شايد دو روي مختلف يك سكه باشند كه هر كدام بدون حضور ديگري تا حد زيادي ناقص ودر راستاي اهداف شكلي ومحتوايي خود ناكامل هستند . |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|