شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تبليغات سياسي

تبليغات سياسي 9 سال 11 ماه ago #84979

دانشگاه جامع علمی کاربردی
واحد 13 تهران

موضوع تحقيق :
تبلیغات سیاسی
نام استاد :
جناب آقای استادالفتی

دانشجویان :
محمد حسین دلاور-محمد مسکنی-محمد مومیجی نیا –علی نوری

سال 1393
چکیده

یکی از عملکردهای رسانه ها از زمان نقالان تا عصر کتابهای دست نویس، پیش از اختراع چاپ تا عصر تلویزیون، فرایند القا، تقویت ارزشها، سنتها و معیارهای رفتاری بوده است. پژوهش در این زمینه تا جنگ جهانی اول، به طور جدی صورت نگرفته است، اما همزمان با رشد پرشتاب وسایل ارتباط جمعی در اواسط قرن بیستم، ضرورتی روزافزون برای آگاهی بیشتر در زمینه فرایندها و تأثیرات این وسایل، پدید آمد با نگاهی به تحولات اخیر مسائل بین اللمل وافزایش نقش رسانه ها در روان سازی چرخه سیاست خارجی عرصه نوینی در سیاست خارجی با نام دیپلماسی رسانه ای پدید آمدکه به نحوه تاثیر گذاری ونقش رسانه ها جمعی بر افکار عمومی جهان می پردازد.
این مقاله ضمن اشاره به مفهوم تبلیغات سیاسی ومصداق های عینی تاثیر رسانه جمعی در سیاست تبلیغاتی به بررسی سیر تبلیغات سیا سی در جهان می پردازد.

امروزه شبکه های تلویزیونی جهانی با پوشش اخبار جهانی ورویداد های بین المللی افکار عمومی را به وقایعی که مورد نظر آنهاست جلب وتحلیل ها وتفاسیر خود را به آنها القاء می کنند.

مسائل سیاسی به جهت اهمیتی فراوانی که دارند همواره مورد نظر رسانه ها بوده است وتاثیری که این رسانه ها بر افکار جهانی بر جای می گذارد دیپلمات ها رابر آن داشته است تا با بهره گیری ازرسانه جمعی افکار عمومی به سمت وسو منافع خود کشیده واقناع سازند .

محققان این تحقیق کوشیده اند با تعریف واژگان وبیان سیر تحول تاریخی تبلیغات سیاسی دررسانه ، به تحلیل وبررسی تاثیر گذاری ا ین روند پرداختند .


مقدمه

تبليغات جمع تبليغ و به معني ابلاغ و رساندن پيام است ، ابلاغ در لغت به معني رساندن است و تبليغ رسانندگي و مبلغ رساننده است.
پروفسور حميد مولانا، استاد ايراني ارتباطات بين المللي در تعريفي از تبليغات مي گويد: «تبليغ عبارت است از نشر و پخش يك اصل و مقصود نهايي از طريق افزايش يا گسترش و تكثير طبيعي در شرايط زماني و مكاني مخصوص .»
. تبلیغات را مي توانيم از موضوع به دو بخش تجاري و سياسي تقسيم كنيم

واژه تبليغات سياسي به معني پخش يا تحريك و يا به حركت واداشتن انديشه هاي ويژه است و به عبارتی دیگر تبلیغات سیاسی یا
واژه (propaganda) به معنی نشا کردن، منتشرساختن، برانگیختن و به حرکت واداشتن اندیشه‌های ویژه است و امروزه تبلیغات، جزیی از ارتباطات عمومی است و هدف آن، دستیابی به مقاصد از پیش تعیین شده است.تبلیغات سیاسی یا پروپاگاندا گونه ای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهت‌دار برای بسيج افکار عمومی از طريق تبليغات سياسی پخش و فرستاده می شود. تبلیغات سیاسی شکلی از ارتباط است که هدف آن نفوذ بر گرایش یک جمع یا جماعت به موضع و دلیل دلخواه مبلغ سیاسی است.

پروپاگاندا برخلاف تهیه اطلاعات ناجانبدارانه، در اصلی ترین معنای خود، دادن اطلاعات با هدف نفوذ بر یک مخاطب است. در این راستا، اغلب اوقات، واقعیت ها به طور گزینشی بیان و بازنمایی می شوند(درحالی که نادرستی آن برگوینده روشن و آشکار است) تا از سوی مخاطب، واکنش و رفتاری احساسی و نه آگاهانه وخردمندانه سربزند. نتیجه این امر، تغییر گرایش دلخواه به سوی هدفی است که برای مخاطب هدف گیری شده و به منظور پیشبرد یک برنامه سیاسی، درنظرگرفته شده است. .
بنابراين با توجه به مطالب گفته شده مي توان واژه تبليغات سياسي را اين گونه تعريف كرد: «تلاش آگاهانه بعضي افراد يا گروهي به منظور كنترل يا تغيير نگرش ساير گروه ها با استفاده از ابزارهاي ارتباطي كه اين امر واكنش مخاطبين را به تاسي از تبليغات سياسي در بر خواهد داشت .


سير تاريخي تبليغات سياسي
تبليغات به معني اشاعه عقيده و به منظور تحت تاثير قراردادن مخاطبين ، هميشه به نوعي در تاريخ جوامع بشري وجود داشته است . به عبارتي از نقل افسانه ها و اساطير به وسيله پيران قوم و قبايل براي ايجاد روحيه جنگ آوري در جوانان گرفته تا موعظه فيلسوفان يونان (نظير سقراط ) و روم باستان در معابر عمومي و حتي سنگ نبشته هاي هخامنشيان و ساسانيان چيزي جز مبارزات تبليغاتي نبوده است . به عنوان مثال فتح سرزمين هاي ليدي و بابل ، کشورگشایی به وسيله كوروش و ايجاد وحدت و تعميم و گسترش مذهب تشيع به وسيله صفويان در ايران تنها در سايه تبليغات سياسي ميسر گشته است تا ارتش و قواي نظامي نيرومند، اما به عقيده بسياري از محققان اصطلاح پروپاگاندا به معناي تبليغ و گسترانيدن باورها است و در اين ارتباط نخستين تشكيلات منظم براي تبليغات سياسي را در سال 622 ميلادي كميته يي از كاردينال هاي كليساي كاتوليك رم به نام جماعت تبليغ ايمان زير نظر پاپ گري گوري پانزدهم بنيان نهادند تا بر فعاليت تبليغات خارجي مسيونرهاي مسيحي نظارت داشته باشند.
اصطلاح پروپاگاندا در آغاز نزد بسياري از كاتوليك ها حداقل هنگامي كه به همان معني به كار مي رفت داراي يك مفهوم ضمني ، مقدس و محترم بود. اما سوء استفاده هاي بعدي از اين لفظ به مرور از اعتبار و تقدس آن كاست و جاي آن را به تنفر و بدبختي نزد توده هاي مردم و افكار عمومي سپرد.
در قرن هجدهم و نوزدهم واژه پروپاگاندا از انحصار فعاليت هاي مذهبي خارج و استعمال آن در زمينه هاي اجتماعي ، سياسي و بازرگاني رايج گشت . با گسترش دموكراسي و بويژه حق راي واژه تبليغات به عرصه مبارزات انتخاباتي كشانده شد، در قرن بيستم با اختراع و تحول وسايل ارتباط جمعي جديد، انقلابي عظيم در شيوه ها و ابزارهاي تبليغاتي به وقوع پيوست كه كارآمدي و كاربرد آن در زمينه هاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي نسبت به گذشته بي سابقه گرديد.
در طول جنگ جهاني اول و دوم با گسترش دامنه رقابت هاي سياسي و اقتصادي بين نظام هاي سرمايه داري ، فاشيستي و كمونيستي به منظور تسري اهداف ايدئولوژي و تعقيب سياست هاي امپرياليستي در خارج از مرزها بر حجم ، وسعت و كيفيت تبليغات سياسي و ايدئولوژي به نحو چشمگيري افزوده شد.
جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمب‌ها وگلوله‌ها، بلکه جنگ کلمات و تبلیغات بود. تهاجم تبلیغاتی نازی‌ها ابتدا توسط آدولف هیتلر در کتاب نبرد من طراحی و سپس به وسیله گوبلز و وزارت تبلیغات او اجرا شد. ایالات متحده در ایجاد تبلیغات خویش، به مجموعه ای نه چندان منسجم از روان شناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی، برای تقویت روحیه ملی وخنثی ساختن تاثیر تبلیغات نازی‌ها متکی بود»
به عنوان نمونه «ژوزف گوبلز» عضو حزب نازي آلمان در سال 1933 ميلادي از سوي آدلف هيتلر به عنوان وزير تبليغات سياسي معرفي شد و نظارت بر راديو، چاپ ، سينما و تئاتر به او محول گرديد. به گونه يي كه گوبلز از كليه رسانه هاي ارتباطي و آموزشي در جهت تحقق اهداف تبليغاتي حزب نازي استفاده كرد. در دوران جنگ سرد نيز ايجاد و حفظ بلوك بندي بين شرق و غرب گرم ترين جبهه تبليغاتي تاريخ بشري بين دو نظام سرمايه داري و كمونيستي را گشود. در اين دوران وقوع انقلاب هاي سياسي بويژه در كشورهاي جهان سوم به ماهيت تبليغات به عنوان هنر مبارزه نگريسته شد و بار ارزشي خاصي را به آن بخشيد، بطوري كه اصطلاحاتي همچون جنگ رواني و جنگ تبليغاتي مبين جايگاه و اثربخشي تبليغات در اين دوره است .
در حال حاضر نيز با گسترش روزافزون وسايل ارتباطي و ابزارهاي انتقال اطلاعات و اتكاي تبليغات بر تكنولوژي ، مفهوم و وظايف آن را چند بعدي و پيچيده ساخته است . به عبارتي تبليغات امروزي مبتني بر مطبوعات ، روزنامه ها، راديو، تلويزيون ، سينما، ويدئو، تكنولوژي هاي ماهواره يي ، كامپيوتر، فاكس و... نه تنها به دنبال انگاره سازي مشروعيت و اقناع سياسي مردم در درون مرزها هستند بلكه مسير سلطه ارتباطاتي را نيز طي مي كنند.



دیپلماسی رسانه:

دیپلماسی رسانه از دو بخش کلیدی دیپلماسی ورسانه تشکیل گردیده است که به اجمال به مفهوم این دو می پردازیم.

کلمه دیپلماسی حدود 200 سال است که وارد زبان اروپایی شده ورشه لغوی آن به معنی کاغذ لوله شده است تا اواخر قرن 18 منظور از این کلمه علم مطالعه اسناد ومدارک بود واز آن پس به علم اداره روابط بین المللی به کار گرفته شد.

دیپلماسی راههای به کار گیری ابزارهای مختلف اقتصادی سیاسی فرهنگی و...در سیاست خارجی برای تامین منافع ملی است.

دیپلماسی رسانه ای را باید هنر ایجاد ارتباط میان کشور ها حل وفصل اختلافات محیط بین الملل واقناع جوامع دیگر از طریق رسانه های جهانی دانست که در این میان تلویزیون جهانی نقشی مهم را در تعاملات سیاسی وروابط بین بازیگران سیاسی وحل وفصل مخامصات بین المللی بر عهده دارد.

هم اینک فناوری نوین ارتباطات واطلاعات گستره دیپلماسی وسیاست خارجی را به روزنامه ها وشبکه های تلویزیونی کشانده اند زیرا پیشبرد سیاست خارجی ودیپلماسی بیش از پیش به میزان تاثیر گذاری تاکتیک های خبری ورسانه ای وابسته شده است.فضایی که سیاست مداران را برآن داشته است که پیش از هر عمل سیاسی به سنجش اخبار رسانه ها پرداخته با جلب افکار عمومی بر قدرت عمل سیاسی خود بیفزاید.

گسترش فناوری ارتباطات وبه خصوص تلویزیون جهانی تغییرات زیادی را در فضای نوین دیپلماتیک ایجاد کره است به صورتی که بیشترین تعامل دیپلماتیک با مخاطبان جهانی است. در این نوع دیپلماسی افکار عمومی کشور یا کشور های دیگر مورد مورد هدف ومخاطب سیاست گذاری دستگاه سیاست خارجی ودیپلماسی هستند وچنانچه اخبار تلویزیونی با تاکتیک ها وپوشش خبری پر قدرت وتاثیر گذارتر طراحی ومنتشر شوند چرخ های سیاست خارجی روان تر می چرخد.

چنان که صاحب نظران اعتقاد دارند که تاثیر رسانه ها بر مذاکرات سیاسی زمانی افزایش می یابد که:

الف)نقش سفرا ودیپلماتها در مذاکرات سیاسی کاهش یابد.

ب)تعاملات دیپلماتیک شکست خورده ورسانه ها می توانند با ایجاد فضای مناسب برای گفت وگو ها ومذاکرت سیاسی بر چرخه ساست خارجی تاثیر گذارند.

امروزهرسانه ها با بهره گیری از خدمات ماهواره ای وبه کار گیری خبرنگارانی که به طور مستقیم در صحنه سیاسی وبحرانهای اجتماعی حاضر هستند موجب شفاف سازی اخبار سیاسی شده اند وافکار عمومی را علاقه مند به اخبار ورویدادهای سیاسی نمودند.

امروزه سیاستمداران ودولتمردان به خوبی می دانند که برای اتخاذ یک تصمیم سیاسی نیازمند به حمایت افکار عمومی هستند وتلویزیون مهم ترین ابزار در القاء پیام تلقی می شود.به عبارت دیگر وقتی یک سیاست پذیرفته می شود باز هم لازم است که دولت درخصوص اهداف ومقاصد خود گفت وگویی با رسانه ها داشته باشد.

به عنوان مثال یکی از اولین دیپلماسی رسانه ای به پیمان کمپ دیوید مربوط است که در آن دولت امریکا برای نزدیک ساختن مصر وصهیونیستها دیپلماسی رسانه ای گسترده ای را درجهت جلب افکار عمومی مردم مصر واعراب وبر جسته سازی شخصیت سادات در بن سیاست مداران جهان به عنوان یک مرد صلح جو ومیهن پرست در سالهای 1978-1977 در پی گیرد وتا حدودی نیز در این راه موفق بوده وتونست پیمان کمپ دیوید را بین دو کشور منعقد کند.(استیون2002) یا می توان به دیپلماسی بوش پسر با استفاده از رسانه ها در همراهی مردم امریکا برای حمله به عراق به خاطر آنچه وی مبارزه با تروریسم وخطر صدام برای شهروندان امریکایی می نامید اشاره کرد.



بنابر این تلویزیون جهانی با پوشش اخبار ورویدادهای بین المللی وبر چیده شدن سیاست وپنهان کاری در مذاکرات وحضور خبر نگاران تلویزیونی در هر مسئله ای ودر هر مرحله ای از فرایند مذاکرات سیاسی ضمن تغییر روح وطبیعت دیپلماسی نقش کاتا لیزور را در اجرای سیاست خارجی واثر گذاری بر افکار عمومی بازی می کند.به نظر می رسد تلویزیون جهانی به منزله ابزار دمکراسی از راه دور وقدرت نرم قدرت چانه زنی سیاسیت مداران را افزایش داده وموجب شده است که سیاست مداران از قدرت رسانه ها وبه خصوص تلویزیون در القاء خواست سیاسی خود بر سایر کشور ها وافکار عمومی موفق باشند.

با توجه به ملاحظات یاد شده تلویزیون جهانی جایگاهی مهم در عرصه عملیات روانی به خود اختصاص دهد چرا که یکی از تکنیکهای جنگ های نوین اقناع افکار عمومی است وتلویزیون مهم ترین ابزار تبلیغاتی –روانی محسوب می شود.

همچنین تلویزیون می تواند با بر چسب زنی وبه کارگیری بعضی عناوین مثبت مانند دمکرات-آزادی خواه ویا بعضی عناوین منفی مانند تروریست-متحجر –ستیزه جو و... افکار عمومی را علیه یک نظام حکومتی بشوراند.توسل به زور یکی دیگر از روشهای بر نامه سازی تلویزیونی است که از حربه تحدید وایجاد ارعاب ووحشت بین نیروهای دشمن به منظور تضعیف روحیه وسست کردن اراده آنها استفاده می کند.

متخصصان عملیات روانی ضمن تهدید وترساندن مخابان به روش های گوناگون به آنها چنان القاءمی کنند که خطرات وصدمات احتمالی وحتی فراوانی بر سر راه آنها کین کرده است واز طریق آینده ای مبهم و همراه با سختی ومشکلات فراوان برای افراد ترسیم می کنند

در دیپلماسی آشکار رسانه ها به مثابه ابزاری در جهت روان سازی چرخه سیاست خارجی وتاثیر گذاری بر افکار عمومی مورد استفاده قرار می گیرند.به عبارت دیگر مسئولان سیاست خارجی قدرت نرم تلویزیون را جایگزین قدرت استدلال مبتنی بر مذاکره می نمایند. در قدرت نرم تلویزیون قابلیت هایی وجود دارد که قدرت چانه زنی را در صحنه داخلی وخارجی افزایش می دهد.

با این توصیف امروزه اغلب کشورها خدمات رادیو وتلویزیون خودشان را در سطح بین المللی ارائه می دهند. اینها سرویس خارجی هستند.صداهای رسمی سیاست ملی طراحی شده برای مخاطبان خارج از کشور که اکنون قاطعانه به عنوان یک مسئولیت حکومت در عصر اطلاعات محصور گشته اند واغلب از یک موقعیت نیمه خود مختار درون دستگاه دیپلماسی بهره مند می شوند. این شبکه ها با استفاده از بحران زایی رسانه ای و به کار گیری عملیات روانی تلاش می کنند ضمن به چالش کشیدن سیاست خارجی کشورها از قابلیت های ابزار رسانه برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی کشور ها استفاده می کنند وبا به راه انداختن جنگ روانی ونا کار آمد نشان دادن سیست خارجی آنها به طور نا محسوس همچنین با کشمکش وپشتیبتنی روانی ورسانه ای از جناح های مخالف نظام حاکمیت را به چالش کشند.


تقسيم بندي تبليغات سياسي

«گارث .اس . جاوت » و «ويكتوريا ادراس » تبليغات سياسي را به پنج نوع تقسيم كرده اند:
1 تبليغ آشوب آفرين يا هيجاني ، در اين نوع تبليغ سعي مي شود مخاطب به سوي اهداف معين هدايت شود.
2 تبليغ وحدت بخش ، در اين نوع تبليغ تلاش منبع در راستاي منفعل كردن مخاطب است .
3 تبليغ سفيد، در اين نوع تبليغ علي رغم اينكه منبع مشخص است و اطلاعات پيام ارسالي از طرف او صحت دارد، تلاش منبع ايجاد اعتبار در نزد مخاطب است .
4 تبليغ خاكستري ، در اين نوع تبليغ ممكن است منبع مشخص يا نامشخص باشد و احتمال دارد اطلاعات پيام نيز درست يا نادرست باشد.
5 تبليغ سياه ، در اين نوع تبليغ اطلاعات پيام نادرست و ساختگي بود و هدف منبع نيرنگ آميز است .
اگر در هر يك از انواع تبليغات دقت كنيم ، در مي يابيم كه مهمترين ويژگي آنها ناديده انگاشتن نقش مخاطب است . همچنين بعضي ها معتقدند كه در تبليغ سياسي سعي مي شود اراده مردم ، تفكر، نگرش و جهان بيني آنان به سوي عوامل تبليغ جلب شود، يعني مبلغ به جاي مخاطب خود فكر مي كند و عقايد خود را به آنان تحميل مي كند.



سه نمونه از روش ها نا سالم تبلیغات سیاسی

برچسب زدن (Name Calling): این روش به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه برعلیه یک گروه مخالف استفاده می‌شود. این روش باعث می‌شود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروههای مخالف نباشد

شعارهای فریبنده (Glittering Generalities): دراین روش سعی می‌شود که بادادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیام‌ها اغلب بر حول محور ارزش‌هایی همچون شرافت، دین، افتخار به میهن و میهن‌پرستی یا ارزشهای خانوادگی می‌باشد

.جوسازی ریشه در تاریخ کلیسای کاتولیک دارد. در سال 1622، پاپ اوربان هشتم برای ترویج دین مسیحیت، در مناطق غیر مسیحی جهان گردهمایی تبلیغاتی به راه انداخت. در آن زمان کاتولیک‌ها این کار را نوعی از آموزش بر می‌شمردند. در جنگ جهانی اول هم طرفین جنگ از این روش برای تاثیر گذاری مثبت بر روی نیروهای خود استفاده می‌کردند.

اهداف تبليغات سياسي


از ديرباز تبليغات سياسي ساز و كار مناسبي براي حكومت ها جهت دستيابي به اهداف و آمال سياسي و سرپوش گذاري بر حقايق شده ، از اين رو همواره مورد توجه بسياري از كشورها بويژه اقتدارگرا بوده است . تحميل ايده ها و مطامع در شقوق مختلف سياسي ، اقتصادي و فرهنگي و... از طريق رسانه هاي ارتباط جمعي از قبيل شبكه هاي تلويزيوني ، خبرگزاري ها و مطبوعات و جرايد به منظور جذب افكار عمومي و نفوذ در اذهان توده هاي مردم راهكار مطلوبي جهت تحقق نيت مذبوحانه و به تعبيري هوشمندانه تصميم گيران سياسي حكومتها است .
«به زعم موريس دوورژه ، در رژيم هاي قدرت گرا وسايل خبري توده گير در انحصار دولت است ، يعني اين وسايل به پخش تبليغات دولت مي پردازد،در این کشورها رسانه ها به خصوص تلویزیون درکنار پليس و ارتش پايه اساسي قدرت به شمار مي روند و هدف اين تبليغات گرفتن بيعت يكپارچه شهروندان به سود حكومت است .
به عبارت ديگر، تبليغات سياسي تلاش آگاهانه حكومت ها براي هژموني سياسي است . بنابراين تصور صرف ارتباط تبليغات سياسي با حوزه هاي انتخاباتي اغماض نابخشودني از محتواي پيچيده واقعي آن است . توسعه روز افزون شگردهاي تبليغاتي و رسانه يي و بهره گيري از آن جهت پيشبرد اهداف از پيش تعيين شده از سوي تصميم گيرندگان سياسي در عرصه داخلي كشور موجب تقويت انسداد سياسي به جهت سلب اختيار از عامه مردم و اقتدار منفي مي گردد و چنانچه از طرفند ياد شده در عرصه بين المللي استفاده شود كه از آن به عنوان امپرياليسم خبري نيز نام برده شده ، موجب تقويت حضور دول قدرتمند در كشورهاي عقب مانده و توسعه نيافته و تشديد دخالت در تعيين سرنوشت سياسي اقتصادي آن كشورها خواهد شد.
صرف نظر از نگاه ويژه رژيم هاي توتاليتر و مستبد به تبليغات سياسي به عنوان طرفندي جهت تحميق مردم ، امروز شاهد بهره گيري دول دموكراتيك و حامي ليبراليسم از روش هاي نوين تبليغات سياسي به منظور تحميق افكار عمومي در عرصه داخلي و پيگيري اهداف توسعه طلبانه در آفريقا و آسيا هستيم . و در اين ارتباط «پروفسور حميد مولانا» روش هاي تبليغات سياسي و كنترل افكار عمومي را در دموكراسي هاي امروز بدينگونه بر مي شمرد:
1 نظرسنجي و مغزسنجي 2 اظهارات نامزدها درباره عدم لياقت و شايستگي يكديگر درباره مقام رياست جمهوري 3 تهمت و افترا به مخالفان 4 دلالي سياسي و سهم بازي مانند لابيگري در امريكا 5 حمايت از افراد و منابع قدرت و خريد نفوذ 6 عوام فريبي 7 ترساندن مردم و افكار عمومي 8 قول هاي خيالي 9 كنترل جلسات حزبي و كنفرانس ها 10 مخلوط كردن تفريحات و سرگرمي ها با تصميمات ملي و بين المللي سياسي 11 فروش نامزدهاي انتخاباتي به صورت يك كالا 12 دروغگويي و فريبكاري 13 سوءاستفاده از احساسات و عواطف افراد 14 خريد و كنترل آرا 15 انگاره سازي و شعبده بازي 16 تجاوز و خلافكاري مانند رسوايي واترگيت در امريكا 17 جمع آوري پول و حمايت مالي شركت ها و افراد ذينفع 18 انگيزه هاي برتري ، ملي گرايي ، خودخواهي و تكبر 19 كنترل رسانه ها و شبكه هاي ارتباطي و اطلاعاتي 20 اتحاد و همدستي با صاحبان زور و ثروت .
بنابراين با توجه به مطالب فوق مي توان اهداف كلي تبليغات سياسي را علاوه بر «سخن پراكني و نشر اطلاعات و افكار نادرست ، يك سويه و مغرضانه » حول دو محور خلاصه كرد:
1 يافتن موثرترين تكنيك براي ايجاد تغيير در نگرش مردم
2 نظريه پردازي درباره تاثيرات عمومي رسانه هاي همگاني




تاریخچه ورود رادیو به عرصه سیاست بین الملل

اولين راديو توسط گولي يلمو ماركوني در سال 1896 در واقع رسانه بعنوان يك بازيگر تازه وارد با كاركردهاي عجيب و باور نكردني وارد معادلات روابط بين الملل مي شود. در تاريخ 2 نوامبر 1920 براي اولين بار يك رپرتاژ راديويي درباره يكي از كانديداهاي جمهوري خواه از يك ايستگاه راديويي متعلق به شركت سهامي وستينگهاوس پخش گرديد و با پخش اين رپرتاژ استفاده از راديو براي اهداف سياسي متولد گرديد. «همزمان با این مسئله تعداد گیرندها نیز بیشتر و بیشتر شده و هزاران نفر شروع به خرید قطعات مورد نیاز و مونتاژ گیرنده کردند». «بطوری که تعداد دستگاههاي گيرنده راديو از 000/50 در 1921 به 000/600 در 1922، 4 ميليون در 1925، 5/6 ميليون در 1927 و 10 ميليون در 1929 رسيد. چنين پيشرفتي يك انفجار حقيقي ايجاد كرد؛ در 1930 درآمد پخش آگهي از راديو رقمي برابر60 ميليون دلار را تشكيل مي داد» بتدریج راديو به عنوان جزء جدايي ناپذير رويدادهاي جهاني شناخته شد. اندكي پيش از آغاز جنگ جهاني دوم، پخش برنامه ها به زبانهاي خارجي براي استفاده كشورهاي ديگر بسيار گسترش يافت و راديو بي. بي. سي اين تحول را در 1938 ابتدا با پخش برنامه هاي عربي و اسپانيايي آغاز كرد. و کاربرد این رادیوها در زمان جنگ به اوج خود رسید بطوری که رادیو تبدیل به وسیله ارتباطی جهانی درزمینه خبر شد. در اتحاد شوروي برنامه هاي راديو ابتدا توسط راديو پره داچا مؤسسه اشتراكي سنديكاها و كميسارياي خلق براي آموزش ملي تهيه مي شد و سپس در 1928 اين وظيفه در قلمرو نظارت وزارت پست و تلگراف قرار گرفت؛ و بعد از مدتی كميته مركزي حزب کمونیست شبكه فرستنده ها را كه در 1932، تعداد 57 واحد بود، گسترش داد به طوري كه در 1940 به 90 فرستنده رسيد. البته لازم به ذکر است قبل از این تاریخ نیز از رادیو تلکراف در روسیه استفاده می شد از جمله پخش نطق لنین خطاب به مردم روسیه از همین طریق بود . راديو مركزي از مسكو برنامه ها را به زبان روسي پخش مي كرد؛ در 14 جمهوري كه اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي سابق را تشكيل مي دادند برنامه ها هم به زبانهاي محلي و هم به روسي پخش مي شد. در 1929 بخشي در « راديو- مسكو » به وجود آمد كه برنامه هايي براي كشورهاي خارجي پخش مي كرد.در ايتاليا نيز موسوليني پي در پي براي سخن گفتن با ايتالياييها و تحكيم بخشيدن به نفوذ خود روي توده ها، راديو را به كار مي گرفت. همه برنامه ها در جهت ايده ئولوژي فاشيست قرار داشت، ويژه « تاريخ فاشيست» كه هفته اي سه بار در مدح قهرمانيها، خشونتها و برتري فاشيسم در مديترانه پخش مي شد و فرماندهان ارتش و نيروي هوايي، هنرمندان، و رهبران صنايع در اين برنامه سخن مي¬گفتند . در آلمان، نازيها پيش از آنكه به قدرت برسند، در سازمانهاي راديويي نفوذ كرده بودند. آنان انجمن اصلي شنوندگان را به طور كامل دوره كرده و طرفداران خويش را به حد كافي در راديو جاي داده بودند؛ به طوري كه به مجرد انتخاب هيتلر به صدر اعظمي در 30 ژانويه 1933، پخش برنامه هاي تبليغاتي از راديو و استفاده از آن براي انتخابات 5 مارس ميسر شد. گوبلز، وزير تبليغات، به كمك هادامووسكي رئيس جديد، راديو را تصفيه كرد و اين سازمان را كه اتاق پخش راديويي خوانده مي شد به صورت ابزار اساسي قدرت نازي در آورد. انجمنهاي منطقه اي راديو، در اتاق پخش راديويي كه سازمانهاي دولتي شده بود ادغام گشتند. همه برنامه ها با هدف واحدي دستكاري و ساخته و پرداخته مي شد؛ آثار مندلسون و موسيقيدانهاي يهودي ممنوع بود.

راديو براي آنكه ايدئولوژي ناسيونال سوسياليست را بهتر نفوذ دهد، نوسازي شد؛ رپورتاژها زنده تر شد؛ پخش برنامه ها و بويژه سخنرانيهاي هيتلر با دقت فراوان و مخصوص گوبلز انجام مي شد كه معتقد بود راديو « بايد در حالي كه وارد محقرترين كلبه هاي آلماني مي شود، همگي مردم آلمان را به صورت يك اراده يگانه درهم ذوب كند.» برنامه هاي هنري و ادبي هم فرهنگ را در خدمت ايدئولوژي به كار مي گرفت.گوبلز فكر ساخت يك « مدل مردمي» و ارزانقيمت گيرنده راديو را ارائه داد. كه تنها فرستنده هاي آلماني را دریافت می کرد. رادیوی آلمان در 1936 بيش از 3300 نفر در استخدام دائمي خود داشت. يك سيستم كامل تقويت صدا ( رله ) كه با بيش از 33 دفتر تبليغات رايش در ارتباط بود، كار پخش فوري اخبار و سخنرانيهاي هيتلر را سامان مي داد. در كارخانه ها كه براي شنيدن اين سخنرانيها كار را تعطيل مي كردند، در مكانهاي عمومي و در مدرسه ها، بلندگوهايي براي شنود دسته جمعي نصب شده بود. در 1936 بيش از 7 ميليون دارنده راديو در آلمان وجود داشت كه عوارض مي پرداختند. در پايان 1938 اين رقم به 5/11 ميليون رسيد.در آلمان، راديو با 16 ميليون گيرنده در 1941، ابزار اصلي گوبلز براي حفظ جبهه داخلي و ابراز فداكاري هرچه بيشتر نسبت به هيتلر بود.

گوبلز نخست آزادي عمل خيلي بيشتري در قياس با مطبوعات به راديو داد و در عين حال اداره آن را جز به دست نازيها نمي سپرد.برنامه هاي خيلي آشكارا تبليغاتي در 1941 جاي خود را به رپرتاژ هاي زنده داد؛ مي بايست روحيه مردم را با برنامه هاي زنده تري حفظ و حمايت كرد. راديو مي بايست پاسخگوي برنامه هاي آلماني زبان بي بي سي باشد. گوبلز در روز 18 فوريه 1943 از راديو موقيت استالينگراد را مصيب بار اعلام كرد. از آن پس، هر تلاشي براي مجاب كردن نظريه عمومي آلمانيها به باور كردن پيروزي نهايي بيهوده بود؛ مادران، راديو موسكو را گوش مي كردند زيرا فهرست نامهاي اسيران آلماني را پخش مي كرد. گوبلز از راديو جنگ تمام عيار را اعلام كرده بود؛ راديو آلمان تا جنگ برلن مرتباً پيشوا را ستايش مي كرد. براي قبولاندن اين مطلب كه در صورت پيشرفت ارتش سرخ آلمانها بايد منتظر چه سفاكي هايي از طرف روسها باشند،
بازگو كردن داستان كشتارهاي انجام شده به دست شورويها، برعهده افسران و رماخت گذاشته شد. در اين چارچوب بود كه ژنرال رمل روز 6 مارس 1945 از طريق راديو با مردم سخن گفت و با ايجاد وحشت در مردم راديو را به مشاركت در مقاومت نوميدانه و تعصب آميز آلمانيها دعوت كرد. زی سن در نزديك برلن، فرستنده هاي با موج كوتاه نصب شده بود كه ابتدا برنامه هايي به زبان آلماني براي آلمانيهاي خارج از كشور و تقويت نازيهاي اتريش، جهت آماده سازي طرح آنشلوس و استفاده آلمانيهاي و همچنين لهستان پخش مي كرد. اين فرستنده در زمان بازيهاي المپيك 1936 برلن به 28 زبان برنامه پخش كرد. راديو حقيقتاً به صورت ابزاري براي سياست خارجي درآمد به طوری که هیلتر چند بخش از کتاب معروف خود بنام « نبرد من، را به تجزیه و تحلیل نقش تبلیغات در این دوران اختصاص داد.در آمريكا نيز ان . بي . سي (شركت ملي پخش راديويي) در 1926 به وسيله جنرال الكتريك وستينگهاوس و آر. سي. ا تأسيس و در مجموعه عظيم راديوسيتي (شهر راديو) در نيويورك كه خود ساخته بود جاي داده شد. قانون ضد تر است، جنرال الكتريك را واداشت كه يكي از شبكه هاي خود را واگذار كند و ا. بي . سي[1][15] (شركت پخش راديويي آمريكا) به اين ترتيب به وجود آمد. در 1936 ، تعداد 127 ايستگاه به ان. بي. سي و 97 ايستگاه به سي. بي. اس (سيستم پخش راديويي كلمبيا) وابسته بود كه در 1927 تأسيس شده و سال بعد، ويليام اس. پيلي آن را در دست گرفته و گسترش بسيار بخشيده بود. در اين ميان ژاپن تنها كشور آسيايي است كه پيش از جنگ دوم جهاني راديو در آن گسترش يافته بود. تعداد گيرنده هاي راديو در ژاپن، در 1940، نزدیک به پنج میلیون دستگاه بود. در واقع مي توان گفت جنگ امواج پيش از جنگ جهاني دوم آغاز شد. ژاپنيها راديو را در بخشهايي از چين كه از 1931 اشغال كرده بودند به كار گرفتند. ايتالياييها در برنامه هاي عربي خود سعی می کردند ملتهاي آفريقاي شمالي و بويژه تونسيها را عليه فرانسه يا مصر، و حتي هنديان را بر ضد انگليسيها بشورانند. در جنگ داخلي اسپانيا يك سلسله تبليغات راديويي براي خارج از كشور از راديوهاي دو طرف پخش مي شد: «راديوي مادريد براي هواداران جمهوريخواهان و راديو - سويل و سپس راديو - ساراگوس[2][18] براي هواداران ناسيوناليستها برنامه پخش مي كردند»

راديو اخباري گردآوري مي كرد كه در بيشتر كشورهاي متخاصم دستخوش سانسور مي شد. برنامه هاي خارجي راديوها نيز در ميان ساكنان كشورهاي درحال جنگ، بويژه به زبان خودشان شنونده داشت هر دولتي به زبان كشورهاي دشمن خود برنامه خبري پخش مي كرد؛ البته نه به خاطر آگاه ساختن آنها، بلكه براي تلاش در تخريب روحيه مردم آن كشورها. پيش از جنگ نیز از راديوي فرانسوي استراسبورگ برنامه هايي به زبان آلماني پخش مي شد كه غالباً گوبلز عليه آنها دست به افشاگري مي زد و شنيدن اين برنامه ها در آلمان مجازات سخت داشت. آلمانيها نيز از راديو اشتوتگارت برنامه هايي به زبان فرانسه پخش مي كردند كه روزنامه نگاري فرانسوي به نام فردونه در آنها شركت مي كرد. در اردوكشي فرانسه در ماههاي مه - ژوئن 1904 حركت همگاني فرانسويان از طريق راديو منعكس شد. اعلان راديويي مارشال پتن[3][19] در 17 ژوئن، براي درخواست متاركه جنگ شكست فرانسه را سرعت بخشيد. هنگامي كه بزرگترين بخش اروپا به اشغال نازيها درآمد، گوش دادن به راديو انگلستان غالباً نخستين شكل شركت در نهضت مقاومت شمرده مي شد. همچنين بعداً از طريق راديو بود كه تماس ميان نهضت مقاومت و نيروهاي متفقين برقرار شد. به همين ترتيب راديو حتي در استراتژي جنگي هم شركت جست و انگليسيها چهار مركز راديويي فوق محرمانه توسط عوامل اجرايي عمليات مخصوص برپا كردند كه با پستهاي مخفي فرستنده گيرنده در فرانسه تماس داشت. راديو نه تنها به علت برنامه هاي خبري، بلكه همچنين به خاطر قدرت مسموم كردن حريف، به صورت سلاحي رواني درآمد. اين نقش را « راديوهاي سياه » برعهده داشتند كه اصل و هويت خود را تغيير مي دادند تا بتوانند نظريه مردم كشورهاي دشمن را مسموم كنند؛

با گذشت زمان راديو در پايان دادن به زد و خوردها نيز بكار برده شد. در ايتاليا، راديو در اكتبر 1943 از طريق ناوهاي ايتاليايي براي متحد كردن جزيره مالت به كارگرفته شد. در ژاپن، امپراتور براي اعلام و تسليم بلاشرط، در 1945 از راديو استفاده كرد. بي بي سي در اين مدت برنامه هاي خارجي خود را هرچه بيشتر افزايش داد: بخشي براي آلمان و بخشي براي ايتاليا طول مدت اين برنامه ها از 3 ساعت و 30 دقيقه در 1939 به 29 ساعت و 45 دقيقه در 1943 افزايش يافت. از 1939، پخش برنامه هاي خارجي از 6 زبان به 14 زبان افزوده شد. مدتي بعد پخش35 ساعت برنامه به 23 زبان مختلف، هلندي، نروژي، چكي و غيره، تعادل تبليغات آلمان را با موفقيت برهم زد. در ايالات متحده آمریکا، هنگامي كه پرزيدنت روزولت، سرهنگ دانووان را در رأس كار هماهنگي اطلاعاتي كشور قرار داد، و بعد، هنگامي كه در ژوئن 1942 دفتر اطلاعات جنگ گشوده شد، راديو نه تنها به عنوان منبع اصلي اطلاعات، بلكه به خاطر تدارك و برپايي راديوي « شبكه نيروهاي آمريكا» كه از بيش از 300 ايستگاه براي نيروهاي آمريكايي برنامه پخش مي كرد، اهميتي استثنايي يافت.درخصوص تاريخ ورود و حضور رسانه در عرصه تبليغات سياسي و ديپلماسي تنها به سیر رادیو پرداخته وبه همين اكتفا مي كنيم

کارکرد تلویزیون در مبارزات و تبلیغات انتخابات
در ادبیات نظری و تجربی مربوط به کارکردهای سیاسی وسایل ارتباطات جمعی و عملکرد آنها در فعالیت‌های سیاسی، سهم زیادی برای تلویزیون وجود دارد، همچنین از میان انواع مختلف رسانه‌های ارتباط جمعی تلویزیون در کنار رادیو و روزنامه (و البته اخیرا ماهواره و اینترنت) بیش از همه مورد توجه سیاستمداران و ارتباط‌گران سیاسی قرار‌گرفته است.
پس از اشاعه سریع تلویزیون در سال‌های دهه 1950 اکثر سیاستمداران جهان راه موفقیت در سیاست را از درون تلویزیون دانسته و تلاش کردند از طریق تلویزیون به ارائه پیام و تبلیغ سیاسی بپردازند.
گر چه تلویزیون به عنوان یک رسانه، پدیده قرن اخیر است و از قدمت این رسانه در مقایسه با رسانه‌های مکتوب (نشریه‌ها و روزنامه‌ها که از اواسط قرن هفدهم پدید آمدند) مدت زیادی نمی گذرد، اما این رسانه به سرعت و حتی در مقیاس جهانی، به رسانه‌ای اصلی تبدیل شده که مورد توجه عموم است و به این ترتیب نقش مهمی را در برجسته کردن موضوعات سیاسی و اجتماعی برای مخاطبان میلیونی خود، بر عهده داشته است. تلویزیون با استعداد بالقوه آموزش سمعی و بصری، تاثیر و نفوذ اجتماعی در سطح وسیع، استعداد بالقوه‌ای را در ایجاد وحدت ملی، ارسال اخبار، امور عمومی و سرگرمی دارد.
تلویزیون در کسب و حفظ قدرت سیاسی و ایجاد رابطه بین حکومت و مردم و تاثیرگذاری بر افکار عمومی نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، به ویژه جایگاه خبری تلویزیون بسیار مهم است.
حداقل تا اوایل دهه 1980 خصوصیات سنتی تلویزیون مانند آنچه در زیر می‌آید نقش برجسته‌ای در فعالیت‌های سیاسی به تلویزیون می‌داد:
- تاکید بر نظام دسترسی جامع و ارائه خدمات به صورت رایگان و در دسترس همه
- فراهم کردن پوشش جامع برای همه ذائقه‌ها و علاقه‌مندی‌ها از جمله هر چیزی از درام تا اخبار تا ورزش و آموزش
-تنوع تکثرگرا شامل برنامه سازی برای اقلیت‌های زبانی، نژادی، فرهنگی یا سیاسی
- ایجاد احساس وظیفه فرهنگی برای ارتباطات ملی با هنرهای محلی
- غیر تجاری‌گرایی به معنای عمومیت پرداخت حتی از طریق حق عضویت‌های مجاز
- استقلال سیاسی از دولت؛ اگر چه این مورد در بین سیستم‌ها متفاوت است.
با وجود بحث‌های مربوط به نقش‌های سیاسی برجسته تلویزیون، مطالعات گسترده‌ای نیز توان این رسانه را در ارائه آگاهی درباره رویدادهای عمومی و سیاسی به شهروندان و سایر کارکردهای سیاسی آن به چالش کشیده‌اند. این دسته از مطالعات بیش از همه تحت عنوان فرضیه برتری چاپ صورت ‌گرفته است. مطالعاتی در آمریکا نشان می‌دهد که خصوصیات ساختاری رسانه‌های چاپی، برای آگاهی مبارزاتی به ویژه برای به‌دست آوردن اطلاعات دقیق درباره موضوعات سیاسی، سیاستگذاری احزاب و اسناد دولتی، روزنامه‌ها را موثرتر از رسانه‌های دیداری- شنیداری می‌سازد. این مطالعات اغلب نتیجه‌گرفته‌اند که به دلیل خصوصیات ساختاری هر رسانه، خواندن نشریات چاپ شده به طور کلی، پیشگویی‌کننده بهتر دانش سیاسی دقیق و آگاهی از موضوعات سیاسی نسبت به تماشای اخبار تلویزیون است.
در نهایت این طور می‌توان نتیجه گیری کرد که در دنیای امروز، تبلیغات سیاسی در کسب و حفظ قدرت سیاسی نقش عمده‌ای دارد. هدف از تبلیغات سیاسی تاثیر در عقاید و افکار افراد و جلب اعتماد و اعتقاد آنان و ایجاد همکاری و هماهنگی عمومی است. درباره آثار تبلیغات و چگونگی تامین هدف‌های آن، نظرات مختلفی وجود دارند. برخی معتقدند که از طریق تبلیغات سیاسی می‌توان در افکار عمومی نفوذ گذاشت و آن را هدایت نمود و بعضی اعتقاد دارند که به کمک تبلیغات نه تنها می‌توان در افکار عمومی تاثیر نهاد و آن را هدایت کرد، بلکه آن را ایجاد هم می‌توان نمود.
تجربه نشان داده است که تبلیغات در مبارزات سیاسی کشورهای غربی نقش مهمی دارد و بسیاری از احزاب، تنها به کمک تبلیغات ماهرانه خود می‌توانند در انتخابات پیروز شوند و به حکومت برسند. البته تاثیر تبلیغات با توجه به وضع اجتماعی افراد، علاقه و عدم علاقه آنان به سیاست، سنت‌های ملی و مذهبی متفاوت است. در عصر حاضر، به علت شرایط خاص زندگی‌گروهی اجتماعات، چون بین مسوولان حکومتی و افراد عادی، ارتباط و همبستگی وجود ندارد، تبلیغات زمینه نفوذ روانی مساعدی را دارا است. ولی باید در نظر داشت که اگر چه نمی توان به وسیله تبلیغات افراد را تهییج نمود و برای مدتی با شعارهای فریبنده اغوا کرد، ولی به طور دائم نمی توان پندارهای آنان را در مسیر معینی نگه داشت.
در این بین از زمان استفاده از رادیو و تلویزیون در تبلیغات انتخاباتی، انقلاب مهمی در این امر پدید آمد و تبلیغات انتخاباتی وارد مرحله نوینی شد؛ به طوری که حق استفاده از رادیو و تلویزیون برای رساندن پیام‌های انتخاباتی احزاب و ‌گروه‌ها به مردم را بسیاری از متخصصان و محققان ارتباطات از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که شیوه‌های سنتی تبلیغات را دگرگون کرد و دوران جدیدی را در امر تبلیغات پدید آورد.
در واقع اهمیت یافتن نقش رسانه‌ها و ضرورت دریافت اخبار و اطلاعات از رسانه‌ها در 20 سال اخیر در دوران مبارزات انتخاباتی، این مبارزه را به مبارزه ارتباطاتی تبدیل کرده است.
امروزه بیشتر سیاستمداران و احزاب جهان تلاش می‌کنند که از طریق رسانه‌های جمعی به خصوص تلویزیون به ارائه پیام و تبلیغ سیاسی بپردازند. اگر چه در طول سال‌های اخیر مبارزات انتخاباتی دستخوش تغییرات اساسی شده و نقش احزاب سیاسی در این مبارزات افول کرده، اما نقش رسانه‌ها افزایش یافته است..

دیدگاه‌های مربوط به تاثیر رسانه‌ها در مبارزات انتخاباتی
مبارزات انتخاباتی در نگاه اول به نظر نمایشی جذاب است که دنیایی از اعمال ارتباطات سیاسی را می‌توان در آن به تماشا نشست. همچنین می‌توان آن را آزمایشگاهی دانست که فرضیه‌های بحث‌برانگیز در این زمینه را بتوان در آن محک زد. شواهدی که در طول دهه گذشته جمع‌آوری شده، موجب بازبینی دیدگاه‌ها در مورد رفتار مردم نسبت به مبارزات انتخاباتی و تاثیر این مبارزات بر مردم‌گردیده است. جای تعجب نیست که یافته‌های مطالعات کلاسیک در این زمینه، در دهه 1940 و 1950، برای فهم مبارزات انتخاباتی در دوران حاضر، دیگر چندان نظر کسی را جلب نمی کند. «پل لازارسفلد» و‌گروه تحقیقاتی وی در سال 1940 در پژوهشی درباره آثار تبلیغات روی رای‌دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که اثر تبلیغات روی رای‌دهندگان ناچیز است و رای‌دهندگان مدت‌ها پیش از آغاز تبلیغات انتخاباتی، تصمیم خود را می‌گیرند. به عبارت دیگر، رای‌دهندگان دارای‌گرایش‌های سیاسی ثابتی هستند که در محیط خانوادگی، زندگی، شغلی و محیط فرهنگی آنها ریشه دارد و با مطالعه این زمینه‌ها به راحتی می‌توان جهت گیری سیاسی رای‌دهندگان را پیش‌بینی کرد.ژوزف کلاپر» (1960) نیز با بررسی مجموع نتایج به‌دست آمده مربوط به تاثیر رسانه‌ها در بیست سال، نتیجه‌گرفت که تاثیر رسانه‌ها، محدود است و در مواردی هم که اثرگذار هستند، این تاثیر به عوامل دیگری بستگی دارد و ترتیب، «دکترین پشتیبانی» شکل‌گرفت. نظریه پشتیبانی، قدرت تبلیغات غیرمستقیم را تایید می‌کند و معتقد است:
1 - پوشش رسانه‌ای رقابت‌های انتخاباتی، در کشاندن مردم به پای صندوق‌های رای تاثیر دارد.
2 - تعداد کمی از مردم تحت تاثیر دریافت‌های خود از رسانه‌ها، تغییر رای می‌دهند.
3 - مخاطبان رسانه‌ها، خود را در معرض پیام‌هایی موافق با نگرش‌های قبلی خود قرار می‌دهند.
4 - تغییر رای عده‌ای اندک نیز نه به علت تاثیر مستقیم رسانه‌ها، بلکه تحت تاثیر اطلاعات ارائه شده از سوی افرادی بوده است که مورد احترام آنان بوده‌اند.دهه 1960 را باید دهه‌گرایش به سمت الگوهای عقلانی در تبیین پدیده انتخابات دانست. بر این اساس، با کاهش مشروعیت احزاب سیاسی و با توجه به افزایش میزان سواد و آگاهی نسبی، رای‌دهندگان می‌کوشند خود را مستقل از احزاب نشان دهند و تنها با اتکا به‌اندیشه خود، در انتخابات تصمیم بگیرند.
«نونا مایر» و «پاسکال پرینو» در دهه 1970 به جمع بندی نظریه‌های ارائه شده در این زمینه پرداختند.
از دیدگاه این دو، رای‌دهنده، نه زندانی شرایط اجتماعی و محیط خویش است و نه به مقتضای شرایط، باری به هر جهت تصمیم می‌گیرد. هر فرد با توجه به شرایط و موقعیت اجتماعی خود، زمینه‌ای مناسب برای رای دادن به یک جناح خاص دارد. با وجود این،‌ گرایش بالقوه هر فرد در انتخابات با توجه به شرایط خاص حاکم بر انتخابات به فعلیت می‌رسد. بدین ترتیب، می‌توان گفت نقش رسانه‌ها در مبارزات انتخاباتی در طول سال‌های اخیر دستخوش تغییرات اساسی شده و هم زمان با افول نقش احزاب سیاسی، نقش رسانه‌ها افزایش یافته است. به همین صورت و بر پایه نظریه «تعدی رسانه‌ها به سیاست»، امروزه نامزدهای سیاسی اگر به رسانه‌ها دسترسی داشته باشند، می‌توانند بدون حمایت احزاب نیز در انتخابات پیروز شوند









نتیجه گیری وجمع بندی



در عصر دیپلماسی رسانه ای وسایل ارتبطات جمعی به مثابه ابزار دیپلماتیک می تواند دیپلمتها را در مذاکرات سیاسی وحل وفصل منازعات کمک کند.رسانه می تواند با آشکار سازی برخی واقعیتهای پنهان شده در مسائل سیاسی سیاستمداران را وادار به همراهی با افکار عمومی نماید.البته در شرایط کنونی که تلویزیون جهانی در خدمت امپریالیسم ونظامهای دیکتاتوری قراردارد ودر خدمت مقاصد سیاسی واقتصادی آنان است وهمواره شبکه ها برنامه ها واخبار جهانی خود را در راستای منافع آنان تنظیم می کنند به نظر می رسد رسانه با تبلیغات سیاسی به جای اشکارسازی وشفاف سازی فضای های سیاسی درجهان به ایجاد تنش والتهاب پرداخته وسعی به اقناع افکار عمومی به سمت منافع گروهای خاص پرداختند، وازرسالت اصلی خویش که حقیقت گویی بوده دور شده اند




منابع



1. عبدالوهابی، فروزان، مطبوعات و ترغیب سیاسی: بررسی پوشش خبری هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در روزنامه‌های سلام، رسالت، کیهان، اطلاعات از مهر 75 تا مهر 76،

2. پروپاگاندای اسلامی و شاهزاده ای با گلوله ای در دهان، رادیو فردا

3. معتمد‌نژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، جلد نخست، تهران: انتشارات دانشگاه علامه

4. معتمد نژاد، کاظم، مبانی و اصول تبلیغات سیاسی، فصلنامه رسانه، سال نوزدهم

5. تکنیکهای پروپاگاندا وبگاه دانشگاه جرج ماسون

6. آلادپوش، توتونچیان،

7. اردستانی-حسین(1388)عملیات روانی ودیپلماسی رسانه ای.فارس نیوز

8. صدر-جواد(1374)حقوق دیپلماتیک وکنسولی-انتشارات تهران

9. شاکر، مجتبی، رسانه‌های جمعی و انتخابات ریاست‌جمهوری، مرکز پژوهش‌های اسلامی

10. ویلیامز- ریموند(1385)تلویزیون تکنولوژی وشکل فرهنگی-انتشارات اداره کل پژوهش سیما

11. نقش تلویزیون درمبارزات انتخاباتی دکتر سید وحید عقیلی غزاله طایفه محمودی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: علی احمد الفتی