خوش آمديد,
مهمان
|
|
پایان¬نامة کارشناسی ارشد
عنوان: بررسی نقش متغیر های کلان اقتصادی بر امنیت غذایی خانوار ایرانی (بررسی موردی محصولات زراعی کشاورزی) كارگروهي:مجيداسماعيلي واسلام مرادي پژوهشگر: شهربانو سروش مهر آبان ماه 1391 چکیده: مفهوم امنیت غذایی بسیار گسترده است و به وسیله تعامل دامنه ای از عوامل زیست شناختی، اقتصادی، اجتماعی، کشاورزی و فیزیکی تعیین می¬شود. امنیت غذایی مستلزم عرضه کافی مواد غذایی در سطح کلان و توزیع عادلانه به منظور دستیابی همه به آن میباشد. تغییر در پارامترهای اقتصاد کلان می¬تواند هم بر موجود بودن مواد غذایی و هم بر میزان دسترسی گروه¬های آسیب پذیر به غذا اثر داشته باشد. همچنین متغیرهای کلان اقتصادی مانند نرخ ارز بر انگیزه های تولید غذا در مقابل سایر کالاهای کشاورزی و همچنین بر توانایی کشور در واردات غذا برای تأمین نیازهای داخلی اثر گذار هستند. و عرضه غذا را تحت تأثیر قرار میدهند. در این رساله اثر متغیر های کلان اقتصادی بر امنیت غذایی برآورد گردیده و شاخصهای مورد نیاز برای تخمین از تعریف مفهومی امنیت غذایی( استفاده از غذا، دسترسی به غذا و موجود بودن غذا) استخراج شده است. برای رسیدن به این هدف از سیستم معادلات همزمان که در آن اثر متقابل متغیرها بر یکدیگر بررسی می شود استفاده گردیده است. رابطه علی و معلولی متغیرها در این معادلات با چارچوب مفهومی امنیت غذایی قابل انطباق می¬باشد. برای برآورد معادلات از روش 2SLS و داده های محصولات غذایی کشاورزی دوره زمانی 1388- 1358 استفاده شده است. نتایج برآورد الگو نشان میدهد که متغیرهایی مثل واردات، تولید و عرضه محصولات کشاورزی اثر مثبت و متغیر های نرخ ارز ، قیمت محصولات غذایی و نقدینگی اثر منفی بر امنیت غذایی در سطح ملی دارند. با توجه به اقتضای موضوع این پایان نامه به چهار فصل تقسیم می¬شود. فصل اول شرح مسئله و روش پژوهش را در بر می¬گیرد. در فصل دوم به بیان مبانی نظری و تجربی و شاخص¬های مختلف امنیت غذایی پرداخته می¬شود. در فصل سوم روش شناسی مدل 2SLS و براورد الگو و همچنین تحلیل نتایج الگو بیان می¬شود. ودر نهایت در فصل چهارم نتایج حاصل از پژوهش و پیشنهادات ارئه می¬گردد. کلمات کلیدی: امنیت غذایی، تولید مواد غذایی، عرضه مواد غذایی، معادلات همزمان، روش 2SLS 1.1 مقدمه: در دهه¬های اخیر با برجسته شدن مفهوم توسعه انسانی در سطح جهان، مسئله امنیت غذایی که از دیر باز مطرح بوده، ابعاد تازه ای به خود گرفته و تحت تأثیر فعالیتهای سازمان ملل مورد توجه خاص قرار گرفته است. سلامت تغذیه ای و دسترسی کافی و بسنده به مواد غذایی از محورهای اساسی توسعه بوده و زیر بنای پرورش نسلهای آتی هر کشور است. تحقیقات گسترده صورت گرفته در دهه اخیر نشانگر مبانی علمی و شواهد تجربی برای اثبات نقش تغذیه در سلامت، افزایش کارایی و ارتباط آن با توسعه اقتصادی میباشند. با توجه به اهمیت امنیت غذایی در برقراری امنیت ملی، چگونگی راه های تأمین نیازهای غذایی و عوامل موثر بر آن از نکات قابل توجه برای دولتهاست. در این فصل در ابتدا به طور خلاصه اشاره ای به مسئله امنیت غذایی، اهمیت بررسی تأثیر عوامل اقتصادی بر امنیت غذایی، سوالات پژوهش و فرضیات پژوهش شده است. پس از آن نحوه جمع آوری داده و همچنین نحوه برآورد مدل بررسی می شود، در پایان پژوهش-های داخلی و خارجی انجام شده در زمینه امنیت غذایی بیان شده است. 1.2 بیان مسئله امنیت غذایی یکی از عمدهترین مشکلات جهان در قرن 21 میباشد. برشمردن اهمیت مسئله امنیت غذایی و مطرح کردن آن به عنوان یک معضل حساس جهانی، مقابله اصولی با این بحران را میطلبد. امنیت غذایی و تبعات جانبی آن موضوعی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم دامنگیر تمامی کشور های جهان است. بحث امنیت غذایی، علاوه بر آنکه به عنوان مسئله ای مهم مورد توجه اقتصاد بوده، تحت تأثیر برنامهها و فعالیتهای سازمانها و نهادهای جهانی چون فائو، یونیسف و سازمان ملل متحد در بیشتر کشورهای جهان، از جمله ایران، مورد توجه مسئولین و کارشناسان مربوطه نیز قرار گرفته است. طبیعی است که شناخت ابعاد نظری مسئله و میزان امنیت غذایی، هم در سطح کلان (ملی) و هم در سطح خرد (خانوار)، اولین گام برای برنامه ریزی در این حوزه محسوب میشود. (علی دینی ترکمانی، 1376) تأمین حداقل نیازهای غذایی برای افراد یک جامعه از اهداف و مسئولیتهای اساسی دولتها محسوب میشود. تحولات گسترده در صحنه های مختلف زندگی این مقوله را وارد مرحله جدیدی کرده است. در طول تاریخ کشورها با توجه به سطح و درجه توسعه تافتگی خود به حمایت و تقویت بخش کشاورزی پرداختهاند. ولی با وجود پیشرفتهای چشمگیری که در این بخش رخ داده، مشاهده می¬شود که مردم جهان هنوز با گرسنگی، سوءتغذیه و نابرابری در توزیع غذا روبرو هستند. در عصر حاضر عدم وجود امنیت غذایی به مشکل حادی تبدیل شده که برطرف کردن آن مستلزم شناسایی ارتباطات این مقوله با سایر بخشهای اقتصادی میباشد. توجه به امنیت غذایی در ایران همواره یکی از اهداف عمده برنامه های توسعة روستایی و کشاورزی بوده است. عنایت به این مسئله به ویژه بعد از انقلاب در چارچوب توسعه کشاورزی و به عنوان هدف اصلی آن، به دلیل شکاف درآمدی بین شهرها و روستاها و وابستگی شدید به واردات مواد غذایی و کشاورزی از خارج، به مراتب بیش از گذشته مورد تأکید قرار گرفت. دولت بعد از انقلاب اقدامات نسبتأ وسیعی را برای تغییر سازمانی و اداری کشاورزی و روستایی به همراه اجرای برنامه های توسعة روستایی انجام داده است و انتظار میرود سیاستهای جدید، اصولأ با هدف خودکفایی در تولید مواد غذایی و توزیع درآمد مناسب در شهر و روستا به منظور دستیابی به همه امکانات معیشتی مناسب مورد اجرا گذاشته شده باشد. (علی شکوری، زمستان 1383) در آستانه قرن جدید 840 میلیون انسان از گرسنگی رنج میبرند که 797 میلیون آنها در کشورهای در حال توسعه به سر میبرند. همچنین روزانه در حدود 24 هزار کودک بر اثر گرسنگی جان خود را از دست میدهند. رشد روز افزون جمعیت نیز مسئله مهم دیگری است که مشکل کمبود غذا را روز به روز حادتر میسازد. میزان رشد جمعیت در ایران یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت در جهان است. از طرفی کشور ایران در بین 20 کشور منطقه آسیای غربی از نظر شاخصهای امنیت غذایی رتبه پایینی دارد: ایران از نظر مصرف سرانه انرژی غذایی در رتبه ششم، از نظر شاخص ترکیبی تغذیه و امنیت غذایی رتبه دوازدهم، از نظر شاخص دسترسی اقتصادی رتبه چهاردهم، از نظر شاخص موجود بودن غذا رتبه پانزدهم، و از نظر شاخص کل آسیب پذیری رتبه نهم را در میان 20 کشور منطقه به خود اختصاص داده است. (بخشی و دیگران، 1387) در سال 1387 ضریب امنیت غذایی در کشور ما برای نخستین بار به پایینتر از 40 درصد رسید و این در حالی است که هیچ گاه این ضریب کمتر از 61 در صد نبوده است. به عقیده برخی کارشناسان افزایش مواد غذایی در کشور نیز به دلیل فروش نفت و واردات محصولات کشاورزی بوده است. در سیاستهای کلی قانون برنامه چهارم توسعه بر تأمین خودکفایی با تکیه بر تولید و منابع داخلی تصریح و کاهش تورم در قیمت محصولات غذایی مورد تأکید واقع شده است اما اکنون در خوشبینانهترین حالت تنها 40 درصد انرژی مورد نیاز مردم با تکیه بر تولیدات داخلی تأمین میشود و 60 درصد باقی مانده وابسته به محصولات وارداتی است. در حال حاضر تأمین امنیت غذایی کشور با توجه به مصرف روزانه سه هزار کیلو کالری برای هر فرد، وابستگی شدیدی به محصولات غذایی خارجی دارد در حالی که بر اساس سیاستهای کلی اصل 44 امنیت غذایی باید با تکیه بر تولیدات داخلی تأمین شود (تهرانی،1388) امنیت غذایی در سطح کلان و ملی در زیر سیستم عرضه مورد بررسی قرار میگیرد. از آنجایی که شاخصهای سنجش امنیت غذایی در سطح ملی رابطه میان تولید و تقاضای مواد غذایی و واردات مواد غذایی را ارزیابی و تحلیل میکنند، بنابراین کشورهای دارای ظرفیت بالای تولید مواد غذایی یا دارای منابع لازم برای واردات مواد غذایی یا هردو، کشورهای دارای امنیت غذایی نسبی محسوب میشوند. بر این اساس عرضه مواد غذایی اولین و مهمترین عامل تعیین کننده در سنجش امنیت غذایی است.(نسیمی علی، 1387) ایجاد امنیت غذایی یکی از شروط لازم برای محقق ساختن امنیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. بنابراین تأمین امنیت غذایی برای جامعه یکی از اهداف کلان برنامه ریزیهای اقتصادی-اجتماعی است. برنامه ریزان اقتصادی، در دسترس بودن غذای کافی را شرط لازم برای ارتقاء وضعیت امنیت غذایی میدانند که از دو جنبه قابل بررسی است. 1. فراهم بودن غذای سالم و کافی از نظر کمی و کیفی 2. توانایی در بدست آوردن غذای مورد نیاز از طریقی که از نظر جامعه قابل قبول باشد. برای محاسبه سطح امنیت غذایی شاخصهای متفاوتی از سوی نهادهای مختلف مانند کمیته امنیت غذایی جهان FAO ارائه شده است. در این تحقیق نیز از شاخص¬های منطبق با تعریف مفهومی امنیت غذایی خانوارهای ایرانی که توسط FAO اعلام شده استفاده میشود. زنجیره غذایی به تنهایی نمیتواند بین بخش کشاورزی و تولید کننده، مصرف کننده و توزیع کننده مواد غذایی ارتباط برقرار کند (این ارتباط در واقع در سطح خرد وجود دارد). مهمترین عامل در ایجاد این ارتباط جامعه، اقتصاد و سیاست است. ارتباطات اقتصاد کلان میتوانند تأثیر اساسی بر روی محدودیتها و انگیزههایی که اشخاص در تأمین نیاز های غذایی با آن مواجه هستند، بگذارد. این پارامترها و سیاستها میتوانند به همان اندازه و یا حتی بیشتر از سیاستهایی که به طور خاص در جهت بخشهای غذا و کشاورزی اتخاذ میشوند، بر امنیت غذایی موثر باشند. (FAO،2008) امنیت غذایی، تحت تأثیر عوامل چندی است، نتایج مطالعات نظری و شواهد تجربی نشان میدهند که با توجه به ساختار اقتصادی و سطح توسعهیافتگی کشورها متغیرهای مختلف اقتصادی مانند شاخص قیمتها، جمعیت و نرخ رشد آن، صادرات و واردات در سطوح مختلف دارای تأثیرات متفاوتی بر امنیت غذایی میباشند، که برای سیاست گذاری باید نوع، نحوه و اندازه این اثر به خوبی مورد شناسایی قرار گیرد. برای مثال بیان ارتباط میان واردات، صادرات و امنیت غذایی با توجه به نقش غیر مستقیم صادرات در اشتغال و دستمزدها و همچنین درآمد ناشی از مبادلات خارجی در سطح ملی که میتواند برای واردات مورد استفاده قرار بگیرد، بسیار مهم است. بنابراین مسئله بسیار مهم و قابل توجه این است که چه عواملی میتوانند بر سطح امنیت غذایی تأثیر گذار باشند، این تحقیق به دنبال یافتن میزان اثرگذاری متغیرهای کلان اقتصادی بر سطح امنیت غذایی خانوارهای ایرانی هست، نوع رابطه، شدت رابطه و نحوه اثر گذاری هر کدام از متغیرهای اقتصاد کلان مانند شاخص قیمتها، نقدینگی بر امنیت غذایی چگونه است؟ و برای اینکه بتوان امنیت غذایی را در جامعه بهبود بخشید باید به دنبال چه نوع فعالیتها و سیاستهایی بود؟ باید فهمید که چگونه میتوان با کنترل متغیرهای اقتصادی اثر گذاری مثبتی بر امنیت غذایی داشت؛ و وقتی که نهادهای دولتی و اجتماعی به دنبال راهکارهای مناسبی برای بهبود سطح امنیت غذایی خانوارها هستند باید به سراغ کدام یک از متغیر های اقتصادی بروند. 1.3 اهمیت و ضرورت انجام پژوهش ایران کشوری است که اقتصاد آن عمدتاً بر پایه فعالیتهای کشاورزی استوار بوده و ساختار های اقتصادی، اجتماعی آن طی قرنها حول محور کشاورزی شکل گرفته است. از آنجایی که دسترسی به مقدار کافی مواد غذایی و سلامت تغذیه ای از محورهای اساسی توسعه است و زیربنای پرورش نسلهای آتی کشور محسوب میشود. نقش تغذیه در سلامت، افزایش کارایی و ارتباط آن با توسعه اقتصادی، طی تحقیقات گسترده در سطح جهان به ویژه در طی دو دهه اخیر با مبانی علمی و شواهد تجربی مورد تأیید است. در سالهای اخیر در اثر رشد جمعیت تأمین احتیاجات غذایی مردم و رفع کمبود مواد غذایی با توجه به مشکلات سیاسی و اقتصادی و پیش بینی افزایش تقاضا برای غذا ضرورت بررسی وضعیت امنیت غذایی بیش از پیش احساس میشود. بنابراین تأمین امنیت غذایی، مستلزم تلاش در جهت فراهم کردن امکان دسترسی تمام خانوارها به ویژه اقشار آسیب پذیر و فقیر به مواد مغذی مورد نیاز است به ویژه آنکه مطالعات تجربی قابل توجهی در خصوص عوامل اقتصادی تأثیر گذار در امنیت غذایی محصولات زراعی کشاورزی در ایران مشاهده نشده است. 1.4 اهداف پژوهش این تحقیق به دنبال بررسی رابطه متغیر های کلان اقتصادی بر امنیت غذایی هست، تا بتواند نوع و نحوه تأثیر گذاری این متغیرها بر امنیت غذایی خانوارهای ایرانی را اندازه گیری کند، برای مثال بتوان رابطه بین تولید، واردات مواد غذایی زراعی، شاخص قیمت¬ها، نرخ ارز، ...و امنیت غذایی را بررسی کرده و در پایان راهکارهای موثری را برای بهبود امنیت غذایی خانوارها در ایران ارائه دهد. بنابراین در این رساله به بررسی این مسئله پرداخته می¬شود که آیا رابطه معناداری بین متغیرهای کلان اقتصادی و امنیت غذایی خانوارهای ایرانی وجود دارد یا خیر؟ کدام متغیر بیشترین اثر را بر امنیت غذایی خانوار دارد؟ و همچنین بر اساس نتایج حاصله راهکارهای پیشنهادی چه خواهد بود؟ 1.5 سؤالهای پژوهش: این تحقیق به دنبال جواب به سوالهای زیر است: 1. رابطه میان شاخص قیمت مواد خوراکی و نقدینگی با امنیت غذایی در ایران چگونه است؟ 2. تولید داخلی محصولات زراعی کشاورزی چه تأثیری بر امنیت غذایی خانوار دارد؟ 3. تغییرات نرخ ارز بر امنیت غذایی خانوار در ایران چگونه تأثیر میگذارد؟ 4. رابطه واردات مواد غذايي با امنيت غذايي خانوار چگونه است؟ 1.6 فرضیه های پژوهش: 1. هرچه قيمت¬ مواد غذایی و نقدینگی پايين¬تر باشد سطح امنيت غذايي بالاتر است. 2. افزایش تولید محصولات زراعی کشاورزی تأثیر مثبت و بسزایی در تأمین امنیت غذایی خانوار دارد. 3. افزایش نرخ ارز باعث کاهش سطح امنیت غذایی در کشور میشود. 4. امنیت غذایی با واردات كالاهاي اصلي غذايي رابطه مستقيم دارد. 1.7 پیشینه پژوهش: در رابطه با امنیت غذایی در ایران و سایر کشورها مطالعات مختلفی انجام شده است، ولی در رابطه با ارتباط متغیرهای اقتصادی بر امنیت غذایی مطالعه جامعی انجام نشده است در زیر به چند مورد از این مطالعات اشاره میشود: *تأثیر کمکهای نقدی بر امنیت غذایی خانوار روستایی نیجریه، رافائلو باباتند ، گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه ای لو رین Ilorin نیجریه، 2010(رافائل باباتندو، 2010) در این تحقیق به بررسی اثرات کمکهای نقدی بر امنیت غذایی اقتصاد نیجریه در سطح خرد یعنی خانوار روستایی پرداخته شده است. با نظرسنجی از این خانوار و با استفاده از روش اقتصاد سنجی و تحلیل توصیفی مکانیسمی که کمکهای نقدی بر مقدار کالری دریافتی خانوار، عرضه ریز مغذیها، کیفیت رژیم غذایی و وضعیت تغذیه ای کودکان اثر میگذارد را بررسی میکند. در این تحقیق از متغیر درآمد به عنوان متغیر کنترل برای برآورد مدل استفاده شده، در انتها نتایج توصیفی نشان داده که با در یافت کمکهای نقدی درآمد و در نتیجه مصرف مواد غذایی نسبت به عدم دریافت بیشتر میشود. تجزیه و تحلیل اقتصادی نیز تأیید میکند که درآمد پولی اثر مثبت و قابل توجهی بر مصرف کالری خانوار دارد، ولی تأثیری بر کیفیت رژیم غذایی، عرضه ریز مغذیها و وضعیت تغذیه ای کودکان ندارد. *بررسی امنیت غذایی خانوار آمریکایی طی سالهای 1997-1995 او هل سن، ج، اسکاریم، آ. رادبیل، آل. دپارتمان کشاورزی، غذا و تغذیه ایالات متحده، USAD، 2001 در این تحقیق به بررسی وضعیت امنیت غذایی خانوارها در امریکا در سالهای 1997-1995 پرداخته شده است، با استفاده از شاخصهای مختلف، وضعیت امنیت غذایی را از جوانب عرضه و تقاضا مورد بررسی قرار داده، همچنین مدلهای مختلف خطی و غیر خطی را برای برآورد امنیت غذایی با استفاده از روشهای مختلف اقتصاد سنجی مورد استفاده قرار داده است. قسمتی از این پروژه به روش پرسشنامه ای انجام شده است، که از روشهای حداکثر راست نمایی با اطلاعات محدود، و روش حداکثر راست نمایی با اطلاعات کامل و روش حداقل مربعات دو مرحله ای، در سطوح مختلف شهری و روستایی در خصوص تأثیر گذاری هیجده متغیر مستقل بر امنیت غذایی استفاده شده است. مطابق با نتایج متغیرهایی مانند درآمد، اشتغال، سطح تحصیلات، دسترسی به آب آشامیدنی، تجارت و...دارای ارتباط مستقیم با امنیت غذایی میباشند، و در مقابل شاخصهای امنیت غذایی با متغیرهایی مانند نابرابری، نرخ رشد بالای جمعیت، تورم و... دارای ارتباط معکوس میباشند. 1.8 نتایج و پیشنهادات با توجه به ضرایب به دست آمده از برآورد مدل در این پژوهش، در کشور ما برای بالا بردن سطح امنیت غذایی و کاهش نا امنی غذایی، دولت می¬تواند سیاست¬های مختلفی را به کار بگیرد و استفاده از سیاست¬های ترکیبی می¬تواند بسیار مؤثر باشد. هم سیاست¬هایی در حوزه فعالیت¬ها و تولیدات داخلی و هم سیاست¬های مربوط به تجارت خارجی و اقتصاد کلان بینالملل از جمله سیاست¬های موثر می¬باشد. آمار ارائه شده نشان می¬دهد وضعیت امنیت غذایی در کشور ما طی دوره زمانی مورد بررسی یعنی سال¬های 1388- 1358 دارای یک روند آرام افزایشی بوده است. که به ویژه در سال¬های اخیر نرخ رشد آن کاهش یافته است. میزان عرضه با توجه به آمار جمع آوری شده در دوره مورد مطالعه، سرانه کالری از 1793 کیلو کالری در سال 1358 به 2962 کیلو کالری در سال 1388 رسیده است که این افزایش می¬تواند در نتیجه¬ی تغییر وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی در کشور ایجاد شده باشد. متغیرهایی که دارای ارتباط مثبت با امنیت غذایی می¬باشند مانند: تولید داخلی و واردات در طی دوره مورد بررسی افزایش داشته¬اند، و در مقابل متغیرهای با ارتباط منفی مانند قیمت، نقدینگی، روند افزایش را طی کرده¬اند که برآورد اثرات این تغییرات ، روند فعلی امنیت غذایی را ارائه می¬دهد. 1.9 پیشنهادات مستقیم راهبردها و سیاست¬های اصلی برای دستیابی به امنیت غذایی پایدار را می¬توان در موارد زیر بیان نمود: با توجه به رابطه مثبت تولید مواد غذایی و تأمین امنیت غذایی باید راهکارهایی مناسب جهت افزایش تولید مواد غذایی به کار گرفته شود. همچنین با افزایش اعتبارات به بخش تولیدی مواد غذایی و حمایت قیمتی از محصولات تولیدی تولید کنندگان و افزایش زمین¬هایی که قابلیت کشاورزی دارد و همچنین افزایش سطح زیر کشت، میزان تولید داخلی را افزایش داده و میزان امنیت غذایی برای کلیه افراد جامعه به سطح قابل قبولی رساند. باید سیاست¬های مناسب و کارا برای ثبات قیمت و کاهش نقدینگی و کاهش نرخ تورم به کار گرفته شود. پایین بودن سطح قیمت¬ها و نرخ تورم دسترسی فعلی افراد خانوار را به مواد غذایی افزایش داده، و اطمینان خاطر ناشی از ثبات قیمت-ها باعث دستیابی به امنیت غذایی پایدار می¬گردد. همچنین ثبات قیمت¬ها سبب فراهم کردن عرضه¬ی کافی غذا در زمان، مکان مناسب و به قیمت مناسبی که عموم مردم توانایی دسترسی به مواد غذایی مورد نیاز را داشته باشند، می¬شود. نتایج بیانگر این است که واردات دارای تأثیر مثبت بر امنیت غذایی است. بنابراین باید موانع و محدودیت¬های واردات برداشته شود و بر اساس مزیت¬های نسبی و توجه به تأمین نیازهای کنونی مواد غذایی جامعه به واردات مواد غذایی پرداخت. با توجه به موارد عنوان شده در فصل دوم، برخی صاحبنظران معتقدند در دنیای کنونی باید به دنبال استقلال اقتصادی و حفظ خودکفایی محصولات غذایی بود. همانگونه که گفتیم این امر بدون برنامه¬ریزی¬های مدون و دقیق می¬تواند بسیار پر هزینه باشد و با توجه به نتایج کوتاه مدت می¬تواند امنیت غذایی را به شدت کاهش دهد. در مقابل روابط تجاری مناسب می¬تواند امنیت غذایی را بهبود ببخشد. با واردات به موقع کمبودها، می¬توان مواد غذایی مورد نیاز را به قیمت کمتر و حتی کیفیت بهتر در اختیار افراد قرار داده و همچنین تنوع آن را افزایش داد. البته با توجه به مباحث مطرح شده در فصل دوم می¬دانیم تجارت یک عامل کمکی در تأمین امنیت غذایی جامعه به شمار می¬رود. 1.10 پیشنهادات غیر مستقیم با توجه به نقش تعیین کننده¬ای که بخش کشاورزی در تأمین امنیت غذایی دارد باید با اجرای برنامه¬های منظم و ارتقای سطح مدیریت در این بخش، بتوان با استفاده از جدیدترین فناوری و تکنولوژی روز دنیا عملکرد این بخش را بهبود بخشید. همچنین نهادینه ساختن ادوات بخش تولیدی کشاورزی و توجه به شرایط آب و هوایی هر منطقه میتوانند در افزایش سطح تولید مواد غذایی مؤثر باشد. باید تا حد امکان به حذف واسطه¬گری¬ها و دلالی¬هایی که تنها باعث افزایش سطح قیمت¬ها می¬شوند، پرداخت؛ و با سازماندهی مراکز کارآمد توزیع و ارتقای سطح اطلاع رسانی در این بخش، بتوانیم دسترسی آسان تمام افراد به نیاز¬های غذایی را افزایش دهیم. توزیع عادلانه مواد غذایی بین خانوار در سراسر کشور در شرایطی میسر می¬شود که نحوه¬ی قیمت¬گذاری آن¬ها با شرایط اقتصادی قشرهای مختلف جامعه متناسب باشد. همچنین توجه به خرید به موقع محصولات غذایی از تولید کنندگان در کاهش ضایعات، کنترل قیمت¬ها و جلوگیری از سوء استفاده¬های کلان دلالان مؤثر خواهد بود. پیگیری برنامه¬های ارائه شده توسط سازمان ملل در راستای تحقق اهداف توسعه هزاره(MDGS)، و اجرای سیاست¬هایی پیشنهادی در جهت بهبود وضعیت تغذیه افراد آسیب پذیر، کاهش آسیب پذیری گرسنگان از طریق شبکه¬های امداد رسانی و افزایش درآمد فقرا، که در کشور ما نیز باید این برنامه¬ها به صورت جدی پیگیری شود. زمینه سازی جهت تحقیقات کاربردی و توسعه بخشR&D در بخش¬های مرتبط با تولید و توزیع غذا یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تأمین امنیت غذایی است؛ در تحقیقات به عنوان ابزار تعیین وضعیت، شناخت مشکل و تعیین اولویت¬ها، ارزیابی حین و در خاتمه برنامه جایگاه ویژه¬ای دارد، لذا بایستی با طراحی یک سیستم منظم و هدفمند ساختار مناسبی برای بخش¬های مختلف تعیین و طراحی شود. نظارت و ارزیابی مستمر و منظم نیز یکی دیگر از راهکارهای مؤثر جهت اجرای موفق برنامه¬های بهبود امنیت غذایی است؛ زیرا برای یک برنامه هدفمند میان برنامه¬ای و نهایی، داشتن سیستم نظارت و ارزیابی توسط تمام بخش¬های درگیر اجرای برنامه و نیز داشتن ابزار لازم برای این منظور، کاملاً ضروری و مهم است. در خصوص برنامه ریزی¬های بلند مدت و کوتاه مدت برای تأمین امنیت غذایی نیز حائز اهمیت است. 1.11 پیشنهاد برای تحقیقات آتی: بررسی رابطه بین سطح امنیت غذایی خانوار و خودکفایی تولید محصولات. بررسی نقش سیاست¬های مالی و پولی بر امنیت غذایی کشور. بررسی تأثیر هدفمند کردن یارانه¬ها بر امنیت غذایی خانوار ایرانی. بررسی تأثیر افزایش سطح بهره¬وری در بخش¬های مختلف بر امنیت غذایی خانوار ایرانی. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
khob bod merci
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|