خوش آمديد,
مهمان
|
|
روش تحقيق تحليل محتوا
مونا شکوری الف- كليات: تحليل محتوا يكي از مهمترين و پركارترين روشهاي تحقيق است و به درستي ميتوان گفت اكثر محققان به صورتي با اين روش سركار داشته و خواهند داشت(تعدادي بطور مستقيم و تعداد ديگر بطور غيرمستقيم با اين روش سركار دارند.) به عنوان مثال براي ردهبندي پاسخهاي يك سئوال باز در پرسشنامه نياز به تحليل محتوي ميباشد، همانطور كه در تحليل سخنرانيهاي رئيس جمهوري يا يك سياستمدار نيز از اين روش استفاده ميشود. اين روش بر ديگر روشها برتري دارد زيرا نيازي به جمعآوري اطلاعات نيست، چون كليه اطلاعات موجود است فقط نياز به تحليل دارند. ب- تعريف روش تحليل محتوي به عقيده « برسون» تحليل محتوي نوعي تكنيك پژوهش است كه براي توصيف عيني، منظم و تا آنجا كه ممكن است كمّي محتوي ارتباطات با هدف نهائي تفسير دادهها به كار ميرود، تعريف مشابه نيز از طرف معتمدنژاد ارائه شدهاست:« تجزيه و تحليل محتوي، تكنيك تحقيقي است كه براي تشريح عيني، منظم و مقداري محتوي آشكار ارتباطات بكار ميرود» تحليل محتوي به هر نوع فني اطلاق ميشود كه در راه استنتاج منظم و عيني ويژگيهاي خاص يك متن بكار ميآيد. تحليل محتوي مقولهبندي همه اجزاي يك متن در جعبههاي مختلف است، بدين ترتيب مقدار اجزاء عناصري كه در هر جعبه مرتب شدهاند متن را مشخص ميكنند. منظور از جعبهها در اين تعريف، مقولههاست كه از آغاز كار صورتي عملياتي مييابند، يعني بدقت و وضوح كامل تعريف ميشوند و ميتوانند متني چندهزار صفحهاي را در يك جدول ارائه دهند، به طوري كه خواننده با پيامهاي اساسي اثر آشنا شود.تحليل محتوي به عنوان يك روش عبارت است از شناخت و برجسته ساختن محورها يا خطوط اصلي يك متن يا متون مكتوب، يك يا مجموعهاي از سخنرانيها، سلسلهاي از تصاوير، نوارها، وصيتنامهها، نامههاي خصوصي، سئوالهاي باز يك پرسشنامه، كتابهاي درسي، روزنامهها و ..... در واقع تحليل محتوي روشي توصيفي يا تشريحي است كه در نهايت تحليلي وصفي را بدست ميدهد.تحليل محتوي به عنوان يك ابزار، امكان تحليل علّي، شناخت، معرفت،جامعهنگاري، جامعهشناسي وصفي و .... فراهم ميسازد. يعني نه تنها به ارائه تصوير واقعيت در سطح بپردازد، بلكه در اعماق فرو رود و علل يا عواملي را مشخص سازد، كه در زمينه اجتماعي شبكه سطحي واقعيت را فراهم ميآورد يا در حد هم تغييري عمل كند. چنانچه تحليل محتوي در راه شناخت محتوي پيام بكار آيد، در اين سطح علل يا عواملي كه موجب بيان نظري خاص شدهاند، مطرح ميشود.مثال: محققي ميكوشد چرائي ارائه پيام يا نظر يا عقيدهاي خاص را كه محور اصلي اثر است بدست آورد. از اين رو بدنبال، مشخصات نويسنده، با برههاي خاص از زندگي او (كه در آن اين اثر تهيه و ارائه شدهاست) و محيط خاص پيرامون او ميرود و ميكوشد تا به تبيين دادههاي موجود (پيام خاص) بپردازد.در جهتي ديگر و چنانچه تحليل محتوي به عنوان روشي براي شناخت سبك بكار آيد، محقق ميكوشد نه محتوي، بلكه سبك ارائه آنرا استخراج و تحليل نمايد. از اين رو در اجراي اين هدف، نه تنها به تشريح سبكهاي بكار رفته از جانب مولف در يك اثر خاص ميپردازد(سطح وصفي) بلكه در جستجوي علل و عواملي ميرود كه موجبات اتخاذ اين سبك را فراهم ساختهاند. تحليل محتواي ميتواند محقق را در تهيه مدلهای عملكردي، كمك كند. بدين قرار، ميتوان با تحليل آثار گروهي خاص از نويسندگان، خطوط اصلي انديشه آنها را بيرون آورد، با يكديگر تلفيق نموده و در نهايت مجموعهاي تشكيل داد كه مشخص كننده نحله، فلسفه يا مكتبي خاص است.به عنوان مثال: ميتوان از خلال آثار تعدادي از انسانشناسان (نظير مالينوفسكي و ...) كاركرد گرائي را بصورت يك نوع آرماني تعيين نمود. تحليل محتوي به عنوان يك روش، ميتواند بطور معكوس موجبات شناخت انديشه و سبك يك نويسنده يا شاعر را فراهم سازد و با مدلي كه از اين طريق بدست ميآيد، ديگر اشعار يا نوشتههائي كه بدو منتسب شدهاند، به عنوان اصيل يا كاذب معرفي ميشوند. مثال: تحقيقي در باب محتوي انديشه، محورهاي بحث و هم سبك ارائه آنان بر روي حافظه انجام ميشود و متعاقب آن هر شعري كه بدو منتسب گرديده، با آن مدل سنجيده شده و صحت يا سقم انتساب مشخص ميگردد.از طريق تحليل محتوي، ميتوان نه تنها به توصيف رسيد و بعد از آن به تعليل و عليت دست يافت،بلكه موجبات فهم دروني و همدلي يا ايجاد احساس مشترك را فراهم ساخت. در اين جهت، محقق ميكوشد به اعماق انديشه مولف راه يابد، در آن كندوكاو كند و در نهايت، در وراي ظواهر به زواياي خاص ذهني وي برسد. ج- اسناد و مدارك به تنهائي كافي نيستند: روشهاي بهرهبرداري از آنهاست كه اهميت آنها را آشكار ميسازد. بطور كلي دو دسته تكنيك جهت تحليل اسناد و مدارك وجود دارد: (1) تكنيكهاي كلاسيك: قرائت روزنامه، كتاب، آگهي، آمار و غيره بشرط آنكه بقصد كسب خبر انجام بگيرد كلاسيكترين تكنيك تحليل اسناد و مدارك است. همه كس بدون توجه، هر روز اين تكنيك را به كار ميبرد مشخصات كلي اين تكنيكها كه تحليل به شيوه ذهني و عقلاني است يك نوع تحليل شخصي ميباشد. (2) تحليل تاريخي اسناد : محقق در اين حالت سعي دارد سند و مدرك را نه فقط با توجه به ساير مدارك مشابه بلكه با توجه به شرايط محيطي (زمان و مكان) آن مطالعه نمايد.اين تكنيكها در مورد علوم مختلف تفاوت ميكنند ولي در اصل تكنيك تحليل تاريخي در بسياري موارد به كار ميرود. البته پيوسته در اين تكنيكها خطر اسناد و مدارك غيرواقعي و تحليلهاي ذهني وجود دارد. د- روشهاي تحليل جامعهشناسي: در اين روشها خطر غيرواقعي بودن اسناد وجود دارد، ولي تحليل ذهني جاي خود را به تحليل عيني ميدهد. بعبارت ديگر در تجزيه و تحليل اسنادي، جريان تبديل و يا انتقال مطالب غيرآماري به مجموعههائي از دادههائي است كه ميتوان از نظر آماري دستكاري كرد و عملياتي بر روي آنها انجام داد. تحليل محتوي معرف چنين جرياني است. بنابراين هرگونه سنجش كه بر اساس روش علمي بوده و براي هر متن و يا كتابي جهت هدفهاي علوم اجتماعي به كار رود تحليل محتوي گويند. تحليل محتوي درباره انواع فرآوردههاي ارتباط چون خبر، مقاله، خطابه، داستان، شعر، تصوير، فيلم، سرود، ترانه، برنامه تلويزيون و غيره بهكار ميرود. فلسفه اساسي اين روش ساده است. بررسيهاي متعارف اجتماعي معمولاً در هر پرسشنامه هستند، يعني آنچه توسط پژوهشگر تحليل ميشود، پاسخهائي است كه به پرسشهاي پرسشنامهاي داده شده است. اما در تحليل محتوي درست برعكس، و بهمين دليل اين فن را گاهي فن پرسشنامه معكوس نيز مينامند، پرسشنامه نامعلوم است و هدف تلويحاً يافتن اين پرسشنامه بر اساس پاسخهائي است كه پيشاپيش طي خبرها، مقالهها، داستانها و ... داده شده، يا دقيقتر در اين روش اسناد گفتاري چنان تحليل ميشود كه گويي جواب سئوالهاي پرسشنامهاي هستند. به همين دليل اين روش هنوز حالت علمي ( يعني عينيت و نظم) كامل نيافته و درآنجا براي ابتكار و تحليل پرسشگر باز است، با اين حال طي چند دهه اخير تحليلگران محتوي كوشيدهاند با تمهيد ترفندهائي، دخالت عامل انساني را به حداقل ممكن برسانند و بويژه با به كار گرفتن كامپيوتر، قابليت اعتماد تحليلها را به ميزان قابل ملاحظهاي افزايش دهند. مسائل اجتماعي دامنه گستردهاي دارند و حل آنها به شناخت ريشههاي ظريف و عميق و ارتباط ظريفتر و به ظاهر نامرئي آنها با يكديگر وابسته است. شناخت اين ريشههاي ظريف به نوبه خود مستلزم دانستن و تسلط به روشهاي شناخت آن مسائل خاص ميباشد. يكي از ابزار بسيار مهم اجتماعي كه در واقع ميبايست مشكل گشاي مسائل اجتماعي باشد، اما خود در ايران يكي از مسالهسازترين منابع گشته،وسائل ارتباط جمعي است. جرايد، راديو، بالاخص تلويزيون كه مهمترين وسيله اصلاح، وحدت، كنترل دروني و اشاعه ارزشهاي مولد در جامعهاند، در ايران نقش خود را به نحو مطلوب ايفا نكرده و نيز بعضی مواقع در جهت معكوس عمل ميكنند! مساله مهم آن است كه تاثيرات جانبي و مخرب وسائل ارتباط جمعي همواره ملموس نيست و سنجش آن نياز به روشي خاص دارد، كه تحليل محتوا نام گرفته است هدف از تحليل محتوي پرسشي كه از نقطهنظر روش تحليل محتوا مطرح است، اين است كه « چه كسي» يا «كي» ميگويد؟ «چه خبري» به « چه كسي يا كي »، « چطور يا چگونه بيان ميدارد» و « چه اثري يا چه تاثيري» روي مخاطب دارد، تحليل محتوي کجا و در چه مواردی می توان استفاده کرد؟روش تحليل محتوي در آغاز تنها در تحليل ويژگيهاي پيام به كار ميرفت. در اين زمينه دو مساله مطرح بود:يكي دلالت هر رابطه بين دليل و مدلول است كه همان بررسي معنا و مفهوم و جنبه شناختي پيام ميباشد و ديگر بررسي سبك و ساخت پيام يا جنبه زيباشناختي آن است، يكي از مسائلي كه امروزه كه در مورد تحليل محتوا مطرح است، اين است كه آيا ميتوان با تحليل پيام، اطلاعاتي نه تنها درباره ويژگيهاي خود پيام، بلكه درباره فرستنده و گيرنده آن نيز بدست آورد؟ به سخن ديگر آيا ميتوان به همه پرسشهائي كه در ابتداء متذكر شديم مثل، كه ميگويد؟، چه ميگويد؟، گفته او چه اثري دارد؟ و چرا ميگويد؟، پاسخ داد؟ جواب اين پرسشها كم و بيش مثبت است، بدين معني كه هر چند بيشتر تحليلها مربوط به پيام و فرستنده پيام است. گاهي نيز به تحليل اثرهاي پيام روي گيرندگان پرداخته ميشود، پس تحليل محتوا يکی از هدف های زير را دنبال می کند: الف- تحليل ويژگيهاي پيام به منظور توصيف آن كه پاسخ به پرسشهاي« چه، به كه، و چگونه»است ب- تحليل پيشينههاي پيام به منظور توصيف فرستنده كه پاسخ به پرسشهاي « كه و چرا» است. ج- تحليل پيآمدهاي پيام به منظور شناختن اثر آن روي مخاطب كه پاسخ به پرسش « با چه اثري» است. به عبارت ديگر هر تحليل محتوي با هدف يا هدفهائي ويژه صورت ميپذيرد، بنابراين، به دشواري ميتوان هدفهاي همه تحقيقاتي را كه با اين روش صورت ميپذيرند، برشمرد. با اين حال، براي مثال به ذكر چند هدف اصلي ميپردازيم. برلسون در اثرش، تحليل محتوي، چند هدف اصلي را بدين قرار خلاصه ميكند: « براي شناخت گرايشهاي اساسي در محتواي وسايل ارتباط جمعي و بررسي پويايي، شتاب و مسير تحرك آنها، در واقع با كاربرد اين روش ميتوان دگرگونيها را سنجيد» اين روش برخلاف ساير روشها، نظير مشاهده، مصاحبه، مطالعه موردي و ... نياز به جمعآوري اطلاعات ندارد، زيرا تمامي دادههاي لازم با كاربرد اين روش در اختيار محقق است. در تحليل محتوا از پرسشنامه معكوس استفاده ميشود. با تحليل محتوا ميتوان خطوط اصلي انديشه، عمل، سخنراني، و ... را به دست آورد. حال بايد به دنبال همان مقوله، از گستره وسيع زمينهها، اهداف خاص و همچنين اصول و شرايط سخن به ميان آورد. هر تحليل محتوا با هدف يا هدفهاي ويژه صورت ميپذيرد. بنابراين، به دشواري ميتوان هدفهاي همه تحقيقاتي را كه با اين روش صورت ميپذيرند، برشمرد مراحل تحليل محتوي: در اين نوع پژوهش نيز ابتداء پس از طرح مساله و تعيين فرضيهها، اقداماتي براي به انجام رساندن يك تحليل محتوي لازم است كه عبارتند از: الف- تعيين موضوع تحقيق و محدود ساختن آن ( تحديد موضوع و تعيين هدفها)(براي مثال بايد گفت هدف من تحليل محتواي كتابهاي جامعهشناسي دبيرستانها در رشته ادبيات در سال 1386 است.) ب- تعيين اهداف و فرضيههاي تحقيق ج- تعيين جامعهآماري و احتمالاً جامعه نمونه ( در تحليل محتوا در بسياري از موارد، جامعه آماري و جامعه نمونه يكي است.) سخنرانيهاي انديشمندي تحليل شود، معمولاً تمام آنها تحليل ميگردد، اما در برخي از موارد لزوماً بايد به كار نمونهگيري پرداخت.مثال: زماني كه تحقيق در باب تحليل محتواي روزنامه همشهري بين سالهاي 86-1376 است از نظر آگهيهاي تبليغاتي، با توجه به وسعت زمان (10سال) و تعداد روزنامهها، ميتوان از روزنامهها نمونهگيري كرد. د-تعريف و تعيين مجموعه اسنادی که قرار است موضوع تحليل محتوا قرار گيرد. ه- در صورت لزوم تعريف شاخص ها و قواعدی که به کمک آنها داده های محتوا در رده ها جای داده می شوند. و- تعريف واحد های محتوا که شامل واحدهای ثبت ،مفهوم و شمارش هستند. ز- در صورت لزوم نمونه گيری از مجموعه اسناد (يا جامعه آماری) ح- رده بندی عينی جای دادن داده های محتوا در هر يک از رده ها ط-رسيدگی به قابليت اعتماد و اعتبار پژوهش ی- تجزيه و تحليل و تفسير و تهيه گزارش
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|