شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: اسلام وجهاني شدن

اسلام وجهاني شدن 10 سال 2 ماه ago #64220

اسلام جهاني شدن و پيامدهاي فرهنگي آن

مقدمه
تغيير وتحولات دو قرن اخير چهره جهان را يكسره دگرگون ساخته و حتي سرعت تحولات در سالهاي اخير به گونه‌اي بوده است كه جهان امروز با جهان يك دهه پيش نيز تفاوتهاي بسياري دارد برخي نظريه‌پردازان علوم اجتماعي مشخصه اصلي تحولات دو قرن اخير را در كوچكتر شدن جهان مي‌‌دانند گروهي از آنان با رويكردهاي متأثر از علوم ارتباطات از دهكده جهاني سخن مي‌‌گويند و گروهي ديگر هم صدا با علماي سياست واژه جهاني شدن1 و جامعه جهاني را به كار مي‌‌ببرند جهاني شدن بعنوان يكي از جريان‌هاي مسلط فكري عصر ما از مهمترين پديده‌هاي فرهنگي معاصر به شمار مي‌‌آيد. اين پديده زمينه چالش‌هاي فراواني را در عرصه فرهنگ و تمدن بشري فراهم ساخته است. تأثير امواج اين جريان فكري به خصوص در سه حوزه فرهنگ اقتصاد و سياست بر كسي پوشيده نيست. با توجه به تأثيرات جهاني شدن و پيامد‌هاي مثبت و منفي آن در اين مقاله كوشيده‌ايم تا ابتدا به مفهوم جهاني شدن و ويژگي‌ها و پيامدهاي آن پرداخته و در ادامه بحث با بهره‌گيري از برخي از آيات قرآن كريم موضع اسلام پيرامون اين پديده را مرور خواهيم نمود. البته آنچه در اين مقاله خواهد آمد برداشت و فهم نگارنده از آيات و روايات اسلامي نسبت به اين موضوع است. در مبحث سوم راههاي تحقق جامعه جهاني از ديدگاههاي مختلف بحث خواهد شد. در مبحث چهارم اشاره‌اي به موضوع جهاني نگري از منظر قانون اساسي خواهيم داشت و در مبحث پنجم به بيان وظيفه جامعه اسلامي در قبال پديده جهاني شدن خواهيم پرداخت.
مبحث اول، جهاني شدن و پيامدهاي آن
الف- مفهوم جهاني شدن و ويژگي‌هاي آن
جهاني شدن چيست و چه تعريف قابل قبولي مي‌‌توان از آن ارائه داد، تاكنون تعاريف مختلفي از اين مفهوم ارائه شده است كه اين خود نشان از عدم توافق كلي ميان محققين علوم اجتماعي و سياسي بر روي چيستي اين مفهوم مي‌‌باشد. در يك تعريف ساده مي‌‌توان جهاني شدن را حاصل گسترش روابط و تعاملات اقتصادي، سياسي و فرهنگي ميان دولتها و جوامع با يكديگر دانست واژه جهاني شدن و جهاني‌سازي براي توصيف مرحله بين‌المللي شدن ارتباطات چه از طريق وسايل ارتباط جمعي و چه از طريق مبادله و انواع پيامها به كار رفته است. (فرهنگ علوم سياسي، صفحه 422)
جهاني شدن فرآيندي متنوع و قدرتمند است كه در جنبه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، نظامي، سياسي، ورزشي و غيره جامعه جهاني در حال به وقوع پيوستن است. جان تالينسون در تعريف جهاني شدن مي‌‌گويد: جهاني شدن در فرآيند توسعه سريع پيوندهاي پيچيده ميان جوامع فرهنگها، نهادها و افراد در تمامي نقاط جهاني معنا پيدا مي‌‌كند و هاروي جهاني شدن را متضمن دو عنصر فشردگي در زمان و مكان و كاستن از فاصله‌ها مي‌‌داند (مجله انديشه صادق، شماره 5، مقاله جهاني شدن خطر يا رويا الزام يا انتخاب، غلامرضا گودرزي)
وازن و يشارد جهاني شدن را حاصل تلاش دراز مدت براي تركيب مجموعه‌اي از ابعاد جهاني زندگي با اقتصاد، سياست و فرهنگ ملتها مي‌‌داند (مجله انديشه صادق، شماره 5، مقاله مقدمه‌اي بر جهاني شدن، داود كياني). از نظر مك گرو جهاني شدن عبارت است از گسترش روابط متنوع و متقابل بين دولتها و جوامع كه به ايجاد نظام جهاني كنوني انجاميده فرآيندي كه برآن رخدادها، تصميم‌ها و فعاليتها در يك بخش از جهان مي‌‌تواند پيامدهاي مهمي براي افراد و جوامع در بخش كاملاً مجزايي از جهان در برداشته باشد (همان) آنتوني گيدنز جهاني شدن را تقويت مناسبات اجتماعي دانسته كه محلهاي دور از هم را چنان به هم ربط مي‌‌دهد كه هر واقعه محلي تحت تأثير رويدادي كه با آن فرسنگها فاصله دارد شكل مي‌‌گيرد. جان‌ گري فيلسوف سياسي و يكي از منتقدان جهاني شدن، جهاني شدن را صرفاً پديده‌اي اقتصادي مي‌‌داند آن را چنين تعريف مي‌‌كند شكلي نابهنجار و بدوي از مدرنيته كه به سراسر جهان فرافكنده شده است.
به هر حال مي‌‌توان گفت مفهوم جهاني شدن به مجموعه فرآيندهاي پيچيده‌اي اطلاق مي‌‌شود كه به موجب آن دولتهاي ملي به نحو فزاينده‌اي به يكديگر مرتبط و وابسته مي‌‌شوند و جهاني شدن در واقع همكاري آگاهانه و يا الزامي ملتها و فرهنگها جهت زيستن در يك جامعه واحد جهاني است. «جهاني شدن» از يك سو يك چهارچوب مفهومي براي تبيين واقعيتهاي جاري جهاني است و ا ز سوي ديگر تبيين نوعي جهان‌بيني و نگرش درباره جهان به عنوان يك منظومه كلان و به هم پيوسته است. با توجه به تعاريف گفته شده اصول و ويژگيهاي جهاني شدن عبارتند از:
1- جهاني شدن فرآيندي تك بعدي نيست بلكه اين پديده فرآيندي منسجم و يكپارچه است كه در تمامي عرصه‌ها و حوزه‌هاي اجتماعي رسوخ كرده است.
2- جهاني شدن پديده‌اي چالش گراست به گونه‌اي كه به ابعاد آن قلمرو بسياري از مفاهيم كلاسيك همچون نظم، امنيت، دولت، حاكميت ملي، هويت، اقتدار ملي، فرهنگ و... را در نورديده و زمينه را براي تفسير و باز تعريف آنها فراهم كرده است گفته مي‌‌شود كه هسته اصلي مفهوم جهاني شدن در اين معنا خلاصه مي‌‌شود كه ديگر واحد دولت ملي چارچوب كارآمد و مناسبي براي تبيين بسياري از پديده‌ها و رويدادهاي فعلي نيست.
3- جهاني شدن يك فرآيند و پروسه است نه يك وضعيت غائي.‌ ما در جهاني شدن با فرآيند «شدن» سرو كار داريم فرآيندي كه به كمك عواملي همچون نظام ارتباط جهاني، سازمانهاي بين‌المللي و... مرزهاي ملي را ناديده گرفته و بسياري از پديده‌ها را دستخوش تحول و تبديل و تأثيرپذيري كرده است بطوري كه گفته مي‌‌شود جهاني شدن اولاً روندي اجتناب‌ناپذير است. (جهاني شدن فرهنگ و سياست، ص14) ثانياً پديده‌اي منتج از برخي تحولات اجتماعي است. ثالثاً اين فرآيند بصورت يك وضعيت پايدار باقي نمي‌ماند و عاقبت وارد مرحله ديگري مي‌‌شود كه برخي از آن به عنوان «يكپارچگي جهاني» ياد مي‌‌كنند.
4- جهاني شدن با وجود تمامي مخالفتها و موافقتها نه خير است و نه شر بلكه هم مي‌‌تواند مطلوب باشد و هم نباشد به عبارت ديگر جهاني شدن هم منجي است و هم مهلك.
5- از پيامدهاي عصر مدرنيته و پيشرفت رسانه‌هاي ارتباطي است كه به سرعت در حال فراگيري تمام كشورهاي جهان است. در فرآيند جهاني شدن‌، دولتها نقش چنداني ندارند بلكه نقش عمده و اساسي بر عهده مجامع بين‌المللي و شركتهاي چند مليتي مي‌‌باشد. اصولاً جهاني شدن يك پديده مرز ناشناس و مرز گشا است.
6- گسترش و اتحاد بازارهاي مالي و بورس، استفاده از شيوه‌هاي نوين تجارت جهاني نظير بازرگاني الكترونيكي، بين‌المللي شدن توليد يا به عبارت ديگر توليد مشاركتي، رقابت گسترده توأم با انتقال سريع اطلاعات؛ از اصول و ويژگيهاي ديگر جهاني شدن است جهاني شدن اهميت يافتن روزافزون بازار جهاني است.
7- از ويژگي‌هاي ديگر جهاني شدن رشد فزاينده علم و تكنولوژي و توليد اطلاعات علمي است و اين رشد بر نهادهاي علمي و ديني از جنبه‌هاي گوناگون اثر مي‌‌گذارد.

ب) زمينه‌هاي شكل‌گيري وگسترش پديده جهاني شدن
جهاني شدن و تشكيل حكومت جهاني2 از ديرباز بعنوان يكي از آرمانهاي بشريت مطرح بوده است. انسانها همواره خواهان آن بوده‌اند كه در پرتو اصول مشترك و متعالي به جنگها و درگيريها خاتمه داده و زندگي مسالمت‌آميزي را محقق سازند. پيامبران الهي نيز تحقق چنين آرزويي را در آينده تاريخ بشريت بشارت داده‌اند كه وجود تفكر ظهور يك منجي جهاني در ميان اديان و مذاهب مختلف خود دليلي براين ادعا مي‌‌باشد (حقوق بين‌الملل اسلامي، جلد اول، صفحه 112)
اساساً سه فرآيند در شكل‌گيري و يا گسترش اين پديده نقش محوري داشته‌اند.
1- گسترش نظامهاي دولتهاي ملي كه نقطه آغازين آن به قرن شانزدهم ميلادي بر مي‌‌گردد.
2- رشد اقتصاد و سرمايه‌داري جهاني و انقلاب صنعتي در اروپا و غرب
3- گسترش و توسعه وسايل ارتباط جهاني و فن‌آوري اطلاعات
خيزش امواج جهاني شدن به سالهاي 1980 و 1990 ميلادي و بويژه پس از پايان جنگ سرد بر مي‌‌گردد و وقوع پاره‌اي از تحولات پس از جنگ جهاني دوم در تشديد و سرعت گرفتن فرآيند جهاني شدن سهم بسزايي داشته‌اند از قبيل، تشكيل سازمان ملل متحد و سازمانهاي بين‌المللي، فروپاشي نظام كمونيستي در شوروي سابق، رشد فعاليت شركتهاي چند مليتي...، اطلاعات و حمل و نقل، بطوري كه عمده رسانه‌هاي بين‌المللي حركت خود را در جهت آماده‌سازي كشورهاي جهان سوم براي پذيرش فرآيند جهاني‌سازي متمركز كرده‌اند در حال حاضر مراجع بين‌المللي در جهت نيل به جهاني شدن و جهاني‌سازي صورت مي‌‌گيرد انديشه گفتگوي تمدنها، برگزاري همايشهاي بين‌المللي، اقدامات سازمان تجارت جهاني و... از نمونه‌هاي گسترش پديده جهاني شدن مي‌‌باشد.
از اين رو بايد گفت آنچه امروزه از آن تحت عنوان فرآيند جهاني شدن نام برده مي‌‌شود علي رغم وجود نزديكي و شباهت‌ها از جمله حذف مرزهاي جغرافيايي و سياسي، با مفهوم جهاني شدن از ديدگاه اسلام مطابقت ندارد ولي مسلم آن است كه اسلام منافاتي با موضوع جهاني شدن و جهاني‌سازي ندارد ولي ويژگي‌هاي جهاني شدن از منظر اسلام با ويژگي‌هاي اصطلاحي امروزي آن متفاوت مي‌‌باشد. مروري بر مفاد متون دين و فرهنگ دين ما را به اين واقعيت غيرقابل انكار روبرو مي‌‌سازد كه دين اسلام يك دين جهاني است و در تجربه تاريخي خود همواره براي جهاني شدن كوشيده است.

برگرفته از سايت دانشگاه امام جعفر صادق(ع)
محمود صوفي آبادي
عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي سمنان
http://pub.isu.ac.ir/Andesh-ye-Sadiq/Andesh-ye-Sadiq_16/Andesh-ye-Sadiq_1612.htm
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

اسلام وجهاني شدن 10 سال 2 ماه ago #65568

تشکر مطلب خوبی است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سید محمد هاشمی مطهر