To explainEx: They had to ACCOUNT FOR their manner -
آنها مجبور بودند در مورد رفتارشون توضیح بدهند.
Break out: Start (war, conflict) شروع کردن کاری
Ex: They're worried that war will BREAK OUT.
آنها نگران بودند جنگ شروع بشود.

Bring up: mention اشاره کردن
Ex: They didn't BRING the subject UP at the meeting.
اونها اشاره ای به اون موضوع در جلسه نکردند.

Call off: cancel کنسل شدن
The exam CALLED OFF because the teacher went down with a bad case of flu.
امتحان به خاطر اینکه معلم سرماخوردگی شدیدی داشت برگزار نشد.

Call on: visit ملاقات کردن
I CALLED ON my sister in Paris .
خواهرم رو در پاریس ملاقات کردم.

Fill in: complete a form پر کردن فرم
I FILLED IN the application form and posted it off.
فرم در خواست شغل را پر کردم و سپس آنرا پست کردم.

Look down on: have a low opinion ofبه دیده حقارت نگریستن
He LOOKS DOWN ON his friends because he thinks he's better than they are.
او به دیده حقارت به دوستانش نگاه میکرد چونکه فکر می کند از آنها بهتر است.