خوش آمديد,
مهمان
|
|
he is the man behind the curtain. او ادم اب زیر کاهی است . in the middle of nowhere, در ناکجا اباد she was delirious. او پرت و پلا میگفت i could eat a horse.خیلی گرسنه هستم no offence. گله ای ندارم thanks for the input. از ان توصیه متشکرم dont bargain.چانه بی چانه she is a rubber neck . او خیلی فضول است. off the cuffفی البداهه در استین داشتن do it or else .هر چی دیدی از چشم خودت دیدی! i have my doubts. چشمم آب نمیخورد. i dont feel like it . حالش را ندارم eleventh hour.دقیقه نود. آخرین لحظه a pack of lies .یک مشت دروغ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با درود و سپاس، لطفا اصطلاحات فصل 6 رو عنايت بفرماييد!
پاينده باشيد و برقرار |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|