(مرد بی زن، مجرد، زن بی شوهر) (Bachelor)

1. جیمی شانون دوست دارد برای همیشه مجرد باقی بماند. او تعهد عاطفی و زندگی زناشویی را درک نمی کند. جیمی و پدربزرگش تنها، بقایای عضو خانواده یا شجره شانون می باشند. پدر بزرگ جیم خیلی کهن سال است و یا پدر بزرگ جیم خیلی قدیمی است و روز های بی شمار را سپری کرده است. او خیلی نگران مسیر سرنوشت شانون است. او (پدربزرگ،ش) همیشه با نوه اش در مورد پیدا کردن دختری مناسب و وارد شدن در زندگی (زناشویی ) صحبت میکند. جیم، متاسفانه به آرزوی پدربزرگش، گوش نمی دهد. زمانیکه پدربزرگ(ش) به سکوب جلوس اشخاص برجسته، هل داد شود، تو در میابد که پدر بزرگ(ش) برای او هزار میلیون دلار کنار گذاشته است.

2. جمی شانون، مسلم است که یک مرد بی زن هست، (و او) نمی تواند پول را لمس کند مگر اینکه او مشکلش با روز تولدش که روز بعد است، گره پیدا نکند، مشکلی پیش نیاید. یا جیمی شانون، مسلم است که یک مرد بی زن هست، (و او ) نمی تواند پول را لمس کند مگر اینکه او کراوات عروسی (اش) را بببنند تا با روز تولدش که فردا می باشد، مشکلی پیش نیاید. برای گرفتن وراثت، او یک روز (وقت) دارد که همسر (خود را) پیدا کند. او واقعا در شرایط سختی قرار دارد، زمانیکه او ناراحت و غمگین در (مورد) خواستگاری در ردیف یا ستون روزنامه های محلی قرار می گیرد یا او واقعا در شرایط سختی به سر میبرد، (بخاطر اینکه یا زمانیکه) او در روزنامه های محلی یا در روزنامه ها با موضوع خواستگاری در ستون روزنامه قرار گیرد، ناراخت می شود. یا او واقعا ناراحت میشود، زمانیکه اسمش در ستون خواستگاری روزنامه های محلی آورده شود.


3. ناگهان، تمامی عروسی به یکباره با تعقیب کردن دختری (به نام ماری) در خیابان، تشکیل می شود.
[/center][/center]