جمعه, 28 ارديبهشت 1403

 



موضوع: اصول سخنوری

اصول سخنوری 10 سال 2 ماه ago #63497

به نام خالق زیبائیها

تو شاهکارخالقی تحقیر را باور مکن ؛
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش ؛
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن ؛
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی ؛
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید ؛
پرواز کن تا آسمان زنجیر را باور نکن ؛


معنی سخنوری و تاریخچه پیدایش آن:
سخنوری یا خطابه فنی است که بوسیله آن گوینده، شنونده را به سخن خود اقناع و به منظور خویش ترغیب میکند. مقصود از سخنوری همین دو نتیجه است یعنی اقناع شونده و ترغیب آن. یعنی شنونده سخن گوینده را بپذیرد(اقناع) و بر منظور او ترغیب گردد و برانگیخته شود. گوینده ای که این فن را بکار می برد خطیب و سخنور نام دارد. و سخنی که این فن در آن بکار برده شود: خطبه، خطابه، نطق و گفتار نامیده می شود.
در آغاز هر کسی سخنوری می کرد از روی قوه استعداد طبیعی بود زیرا بازار خطابه و سخنوری بدلایلی که میتوان مهمترین آنها را جذب، اقناع و ترغیب مخاطب، جهت حرکت بسوی امیال خطیب میباشد نام برد. این بازار همواره گرمی خود را داشته و تا امروز از دست نداده است، مردمان با شر و شور همه خواهان شده اند که ناطق و خطیب باشند. از اینرو کم کم بعضی از هوشمندان رموز و دقایق سخنوری را فن خود ساخته اند و نظر به اینکه سخنوری برای رسیدن به مقصود یعنی اقناع شوندگان ناچار باید معلومات بسیار داشته باشد تا هر موضوعی که پیش آید از بحث آن وانماند. استادان سخنوری به سخن آموزی تنها نمی توانستند اکتفا کنند ناچار هرگونه معلومات و فنون به شاگردان خود بیاموزند. پس می بایست از هر دانش بهره ای داشته باشند و دانشمند را به زبان یونانی سوفیست(sophist) می گفتند و بعضی از سوفیست ها بواسطه احاطه به معلومات و فنون فراوان معروف و محترم شده اند و از راه تعلیم فنون سخنوری سودهای گزاف بدست آورده اند.
بخصوص در مهمترین شهرهای یونان یعنی آتن تعلیم و تربیت گذشته از ورزش و موسیقی همین تعلیماتی بود که سوفیت ها به جوانان می دادند و نتیجه و ماحصل آن فن سخنوری می شد. که بهترین وسیله برای رسیدن به مقامات عالیه بود. استفاده از این فن بدلیل غلبه شهرت و غضب بر نفس انسان بتدریج به بیراهه رفت و وسیله ای شد در جهت از بین بردن حقوق دیگران و رواج عوام فریبی.
مراحل سخنوری:
آنانکه در فن سخن وری پژوهش هایی کردند که آثاری بوجود آورده اند در این نظر متفق القولند که برای سخنوری طی سه مرحله ضرورت دارد:
مرحله اول: گردآوری مطالب و دلایل لازم و بطور کلی آنچا باید در مورد موضوع گفته شود.
مرحله دوم: مرتب و منظم کردن آنها
مرحله سوم: بیان مطالب و ایراد نطق
بنابراین کمتر کسی هست که در جمعی سخن بگوید و با سه مرحله اساسی یعنی چه گفتن، با چه نظم و ترتیبی گفتن و چگونه گفتن آشنا نباشد.
مرحله اول: چه باید گفت:
در این مرحله کار اساسی ناطق خلق و ایجاد معانی است. یعنی باید درباره مطالبی که می خواهد بیان کند درست بیاندیشد، اطراف و جوانب مسئله را از پیش چشم بگذراند و سپس با توجه به هدف اصلی و منظور و مقصودی که دارد سخن آفرینی کند. پیداست تا مطلبی در ذهن پرورش نیابد و کاملا پخته نشود لفظی بر زبان نم توان آورد بخصوص در سخنرانی های سیاسی و قضایی که ممکن است کوچکترین لغزش و کمترین خطا گوینده را از وصول به مقصود بازدارد و زیان های جبران ناپذیری پدید آورد. نخستین مسئله ای که در برابر ناطق قرارمیگیرد داشتن مطالب مورد نیاز یا آماده کردن آن است. اینکه میگوئیم داشتن مطالب برای آن است که در همه اوقات سخنوری با آگاهی قبلی و زمان بندی معین مسئله سخنرانی صورت نمی پذیرد. بنابراین یک سخنران باید همواره مطالبی را جهت سخنرانی در موضوعات مربوط به حوزه خویش آماده داشته باشد تا اگر در شرایطی مجبور به سخنرانی شد فی البداع بتواند در آن موضوع وارده شده و از عهده اقناع مخاطب برآید.
در فن سخنوری روش های مختلفی جهت تبیین مطالب وجود دارد که مهم ترین آنها استدلال، اقناع و قیاس است.
مرحله دوم: به چه ترتیبی باید گفت:
سخنور بعد از آنکه به خلق معانی و آفرینش سخن پرداخت و اطلاعات و دلیل های مورد نیاز را گردآورد، نوبت آن میرسد که به مطالب خود نظم و ترتیبی دهد. باید توجه داشت که به هیچ عنوان اهمیت این مرحله کمتر از مرحله اول نیست زیرا هر اندازه مطالب گردآوری شده یا موجود در ذهن کامل و محکم باشد تا شکل منظم و مرتبی نیافته است نمیتواند برای شنونده قابل استفاده و سودمند باشد. به همین دلیل است که گفته اند اگر سخنران در ترتیب مطالب موفق عمل ننماید و نتواند بگونه ای مطالب را برای سخنوری مرتب سازد که ذهن مخاطب دجار اختلال و اغتشاش نشود هر قدر سخنان او از نظر کیفی ارزشمند باشد در نهایت اثری بر روی مخاطب نخواهد گذاشت.
مرحله سوم: چگونه باید گفت:
سومین مرحله از مراحل سخنرانی بیان مطلب است که اهمیت آن اگر بیشتر از دو مرحله قبل نباشد قطعا کمتر نیست درست است که انتخاب مطالب و مرتب و منظم کردن آنها کار دشواری هست و خلق و ایجاد معانی از مراحل حساس سخنوری شمرده می شود اما ناطق هر اندازه در گردآوری مطالب و پیدا کردن دلایل زحمت بکشد و رنج ببرد نمی تواند به نتیجه مطلوب برسد مگر آنکه سخن پرواز خوبی داشته باشد. البته سخن آفرینی دانش فراوان، پرمایگی و اندیشه بلند لازم دارد اما به لفظ و عبارت درآوردن معانی نیز به ترتیبی که اثربخش باشد کار آسانی نیست و ورزیدگی زبانی می خواهد. در بیان مطالب باید دو مسئله اساسی را مدنظر قرار داد:
1- سخن با روانی ادا شود.
2- سخن ار دلپذیری و آراستگی برخوردار باشد
شکی نیست که روانی سخن در درجه اول اهمیت قرار دارد زیرا غرض اصلی از بیان آنست که شنونده مقصود گوینده را دریابد و در فهم آن به دشواری نیافتد، پس اول باید به فکر کلامی افتاد که معنی آن روشن و دور از هر گونه ابهام باشد و سپس در صدد آرایش آن برآمد.
سخنرانی اثربخش:
موانع سخنرانی اثربخش:
بسیاری از مردم صحنه یا مفهومی را به راحتی در ذهن خود مجسم و ابعاد گوناگون آن را احساس می کنند، اما بیان توفیق آن را دشوار می یابند. آنان از چه می ترسند و با چه موانعی رو به رو هستند، برخی از تهدیدها و موانع در برابر ارتباط شفاهی که اثربخش باشند بدین قرار هستند:
1- اضطراب
2- ترس از رو به رو شدن با جمع
3- عدم آشنایی و تسلط کافی سخنران به موضوع
4- نگرش آمرانه، سلطه جویانه و تحقیرآمیز سخنران
5- اشکال و نارسایی در سامانه توزیع(یعنی یا خیلی آهسته یا بلند و یکنواخت)
6- ترس از تپق و لکنت زبان
7- ترس از عدم توانایی با پرسش های دشوار شنوندگان یا مخاطبان
8- تلاش و اصرار برای خواندن روی متن
9- عدم ساختار مناسب در سخنرانی که موجب آشفتگی دربیان می شود.
10-ترس از برخورد و درگیری
11-عوامل بیرونی و مشکلات فیزیکی محیط سخنرانی
12-حضور شنوندگان مختلف از طیف های مختلف فکری و طبقات اجتماعی
13-تکراری بودن موضوع سخنرانی برای شنوندگان
14-آشنا نبودن مخاطبان یا شنوندگان با موضوع سخنرانی
15-نامناسب بودن زمان و مکان سخنرانی
16-کافی نبودن مدت سخنرانی
17-طولانی شدن مدت سخنرانی
18-بیان ضعیف و کسل کننده سخنران
19-نامناسب بودن ظاهر سخنران
20-پایبند نبودن سخنران به موضوع
21-حرکات اضافه
22- تیک های کلامی(عرض به حضورتان)
23-تیک های حرکاتی(دست زدن به مو و ....)
24-حالات نامناسب چهره سخنران (عدم تناسب موضوع سخنرانی با زبان بدن)
25-استفاده نامناسب و نادرست از ارتباط غیرکلامی
26-سرعت نامناسب در حرف زدن
پیامدهای ضعف در سخنوری:
کم توجه ای والدین و مراکز آموزشی پیش از دبستان به تقویت و پرورش ارتباط شفاهی در کودکان موجب میشود که بسیاری از کودکان در شرایطی به دبستان و سیستم آموزشی وارد شوند که مهارت های کلامی پایه ای را هنوز به درستی فرا نگرفته اند و در برقراری ارتباط شفاهی با دیگران ضعیف هستند. این کم توجه ای به مسئله ارتباط و تعامل کلامی با دیگران، بعدها در سطوح بالاتر نظام آموزشی حتی تا زمان دانشگاه ادامه یافته و نهایتا در زمانی که افراد باید از داشته های علمی و فکری خویش استفاده نمایند و آن را به دیگران انقال دهند، دچار مشکلات عدیده ای میشوند، که نتیجه آن تبدیل شدن افراد به شخصیت هایی کم حرف، بی حوصله، خجالتی و گوشه گیر میشود.
شرایط گویندگی:
دریک گوینده خوب باید چند شرط جمع باشد تا بتواند محبوبیت لازم را بین بینندگان و شنوندگان کسب نمایند.
1)شرایط جسمانی 2)شرایط تربیتی 3)شرایط روانی
یک گوینده صد در صد لازم نیست از لحاظ جسمی قوی باشد ولی اعضایی که کار گویندگی را انجام می دهند باید سالم باشند که از اهمیت زیادی برخوردار است. در مورد شرایط تربیتی مثل طرز تلفظ کلمات، حروف و اصطلاحات و دیگر شرایط بعدا سخن خواهیم گفت.
نکته اصلی و بسیار مهم در کار گویندگی تنفس یا به اصطلاح نفس کشیدن و نفس بیرون دادن (دم و بازدم) است. بیشتر گویندگان نفس کشیدن را خوب انجام می دهند ولی بازدم آنها صحیح نیست در حالیکه برای گوینده بازدم صحیح مهم است نه نفس کشیدن. بنابراین گوینده باید دائما تمرین کند تا بتواند هوای بیشتری را در سینه فرو برده و بعد به آهستگی بیرون بدهد. تمرین های زیر و اجرای دائمی آنها گوینده را به نقاط ضعف خود آشنا کرده و او را یاری می دهد تا آن نقاط ضعف را برطرف کند:
1) دو انگشت خود را در حفره دو طرف گلو قرارداده بکشید و مثل فرماندهان نظامی فرمان بدهید(ایست، به جای خود، خبرداد و ...) توجه داشته باشید که صدا زیاد هم بلند نباشد.
2) خمیازه بکشید و گلو را راحت بگذارید و نفس بکشید از یک تا 20 بشمارید. بدون اینکه صدای نفس خود را بشنوید و تا آنجا که ممکن است اعداد را بالا ببرید. یادآوری می شود تمام حروف اعداد باید گفته شود و کاملا مفهوم باشد اگر توانستید تا شماره 50 برسید شما دارای صدای خوب و مناسب و سالم برای گویندگی هستید این تمرین را هر روز ادامه دهید.
3) تمرین دو را با بالا بردن و پایین آوردن صدا تکرار کنید همچنین روی بعضی از اعداد تکیه نموده و گاهی نیز اعداد را برعکس به همان نوع تکرار کنید.
4) یک بیت شعر را انتخاب و آن را قسمت، قسمت نموده و پس و پیش کرده و بخوانید. اگر زمان خواندن قسمت های پس و پیش شده از خواندن یک چهارم شعر کامل و درست بیشتر باشد وضع تنفس شما خوب نیست و باید تمرین کنید تا به اندازه تعیین شده برسد.
5) شش حرکت اصلی(ا- ا- ا- آ- او- ای) در زبان فارسی هست.گوینده باید ترکیباتی را با حروف بوسیله این مصوتها، آورده و تمرین نمایید.
6) گوینده باید به حروف بی صدا کاملا توجه کند و آنها را به خوبی ادا نماید(حروف آخر کلمات بی صدا هستند)
7) تمرین حداقل صدا، صحبت کردن عادی گوینده نباید با گویندگی در صدا و سیما چندان تفاوتی داشته باشد گوینده با صحبت کردن خود بایستی حداقل قدرت صدای خویش را(برد صدا) بسنجد و برد صدا حداقل باید 3 متر باشد
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: آسیه بهبودی