خوش آمديد,
مهمان
|
|
ریشه کلمه اقناع قانع ساختن و قانع شدن است .از مصدر قناعت می باشد و قناعت یعنی سیری .اشباع وبی نیازی و به ثمر نشستن و تکامل داشتن است و اینها همه نشانه هایی ازپیزوزی و رضایت مندی است به طور کلی اقناع هدف اصلی و غایی همه نوع رفتارهای ارتباطی است.
ارتباط موفق و موثر آنگونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی: اقناع را به دنبال داشته باشد در این صورت میتوانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
ریشه کلمه اقناع قانع ساختن و قانع شدن است .از مصدر قناعت می باشد و قناعت یعنی سیری .اشباع وبی نیازی و به ثمر نشستن و تکامل داشتن است و اینها همه نشانه هایی ازپیزوزی و رضایت مندی است به طور کلی اقناع هدف اصلی و غایی همه نوع رفتارهای ارتباطی است.
ارتباط موفق و موثر آنگونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی: اقناع را به دنبال داشته باشد در این صورت میتوانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
از قناعت است به معناي رضايت مندي يك ارتباط زماني موفق است كه در آن اقناع صورت گيرد
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
ریشه ی اقنا ع از قناعت است و لغت قناعت به معنی بسندگی _اشباع_بی نیازی
- سیری و به ثمر نشستن است |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
ریشه کلمه اقناع قانع ساختن و قانع شدن است .از مصدر قناعت می باشد و قناعت یعنی سیری .اشباع وبی نیازی و به ثمر نشستن و تکامل داشتن است و اینها همه نشانه هایی ازپیزوزی و رضایت مندی است به طور کلی اقناع هدف اصلی و غایی همه نوع رفتارهای ارتباطی است.
ارتباط موفق و موثر آنگونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی: اقناع را به دنبال داشته باشد در این صورت میتوانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
ریشه کلمه اقناع قانع ساختن و قانع شدن است .از مصدر قناعت می باشد و قناعت یعنی سیری .اشباع وبی نیازی و به ثمر نشستن و تکامل داشتن است و اینها همه نشانه هایی ازپیزوزی و رضایت مندی است به طور کلی اقناع هدف اصلی و غایی همه نوع رفتارهای ارتباطی است.
ارتباط موفق و موثر آنگونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی: اقناع را به دنبال داشته باشد در این صورت میتوانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم... |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|