خوش آمديد,
مهمان
|
|
صفحه 79و80
جهان افسون زدایى شده ماکس وبر از تعارض میان آنچه خودش نیازهاى متافیزیکى روح انسان مى نامید ازیک سو و الزامات و تنگناهاى حیات اجتماعى و حدود استقلال و خودسالارى تاریخى انسان ازسوى دیگر به خوبى آگاه بود به عقیده او علم اجتماعى برپایه فهم و شناخت انگیزه ها و محرکات اجتماعى در بسترهاى اجتماعى، استوار است. او این انگیزه و محرکات را اعتقادات یا ارزش هایى مى داند که در بنیان اعمال انسان قراردارند و نه مجموعه اى از سوائق و انگیزه هاى زیستى وبر در تحلیل فرهنگى و اجتماعى خود از غرب، سازمان یافتگى اجتماعى، سیاست و فرهنگ دنیاى مدرن غرب را نتیجه روند برگشت ناپذیر عقلانى سازى یعنى قراردادن همه چیز برپایه عقل مى داند. در این وضعیت فعالیت افراد تحت کنترل قواعد و موازین روشن و صریح قرارمى گیرد و عقلانى سازى یا عقل حسابگر را فرمانرواى زمین ساختن موجب مى شود که روابط و نسبت هاى بازار به شکلى نامحدود توسعه و گسترش یابد و اقتصاد سرمایه دارى گسترش انفجارگونه پیداکند. جداشدن از اجتماع، خانواده و دولت حاصل کار قوانین و قانونگذاران مدرن است.
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|