پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جامعه شناسی فرهنگ وجامعه

جامعه شناسی فرهنگ وجامعه 10 سال 2 روز ago #75760

جامعه شناسی فرهنگ و جامعه
مفهوم فرهنگ
فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی می کنند، و کالاهای مادی که تولید می کنند. ارزش ها آرمان های انتزاعی هستند، حال آن که هنجارها اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آن ها را رعایت کنند. هنجارها نشان دهنده ی بایده و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند. بدین سان تک همسری- وفادار بودن به تنها یک شریک زناشویی- ارزش مهمی در اکثر جوامع غربی است. در بسیاری از فرهنگ های دیگر شخص مجاز است در یک زمان یک زن و شوهر داشته باشد. هنجارهای ازدواج، به عنوان مثال، شامل چگونگی رفتار زن وشوهر نسبت به وابستگانشان است. در بعضی از وجوامع، از شوهر یازن انتظار می رود که با پدر ومادر همسرانشان رابطه ی نزدیکی را برقرار کنند، در فرهنگ های دیگر از آن ها انتظار می رود آشکارا از یکئیگر فاصله بگیرد.
تکامل
برطبق نظریه ی داروین، تکامل نوع انسان در نتیجه ی تکامل نوع انسان در نتیجه فرایندی تصادفی پدید آمده است. تکامل نتیجه چیزی است که داروین آن را انتخاب طبیعی نامید. مفهوم انتخاب طبیعی ساده است. همه ی موجودات زنده برای زنده ماندن نیازمند غذا و منابع دیگری مانند حفاظت در برابر شرایط نامساعد اقلیمی هستند. اما منابع کافی برای نگهداری همه ی انواع حیوانی که در هر مرحله ی زمانی معین وجود دارند، موجود نیست، زیرا زادو ولد آ نها به مراتب بیشتر از آن است که محیط بتواند غذای آن ها را فراهم کند. آن ها که بهتر با محیطشان انطباق یافته اند باقی می مانند، در حالی که دیگران، که کمتر توانایی مقابله با شرایط محیطی را دارند، نابود می شوند. بعضی از حیوانات باهوش تر و چابک تر بوده یا بینایی بهتری نسبت به دیگران دارند آنها مدت طولانی تری زندگی می کنند، و می توانند زاد و ولد کرده ویژگی های خودرا به نسل های بعدی منتقل دهند. آنها برای بقا و تولید نسل انتخاب شده اند.
جهش
به واسطه ی مکانیسم زیستی جهش، یک فرایند مستمر انتخاب طبیعی وجود دارد. جهش یک تغییر ژنتیکی اتفاقی است که صفات زیستی بعضی از افراد در یک نوع تغییر می دهد. بیشتر جهش ها از نظر ارزش بقا یا زیان آوریا بی فایده اند، اما برخی به حیوان در رقابت با دیگران برتری می دهد: درآن صورت افرادی که دارای ژنهای جهشی هستند باقی می مانند وافرادی که فاقد آن ها هستند از میان خواهند رفت. این فرایند هم علت تغییرات جزئی در درون نوع وهم تغییرات عمده را که منجر به از میان رفتن نوع می شود توضیح می دهد. به عنوان مثال،میلیون ها سال پیش خزندگان عظیم الجثه در نقاط مختلف دنیا فراوان بودند. اندازه آنها با وقوع جهشهایی در سایر انوا کوچکتر که توانایی انطباق برتر با شرایط محیطی را به آنها داد، به صورت مانعی برای بقا درآمد. نخستین نیاکان انسان ها از جمله ی این انواع دارای توانایی انطباق بیشتر بودند.
زیست شناسی اجتماعی
مطالعات زیست شناسان اجتماعی که همانندیهای نزدیکی میان رفتار انسانی و رفتار حیوانات می بینند، این طرز تلقی رابه رویارویی فراخوانده است. اصطلاح زیست شناسی اجتماعی از نوشته های ادوارد ویلسون آمریکایی گرفته شده است. این اصطلاح به کاربرد اصول زیست شناختی در تبین فعالیت های اجتماعی همه ی حیوانات اجتماعی، از جمله انسان اشاره می کند. مطابق نظرویلسون، بسیاری از جنبه های حیات اجتماعی انسان در ترکیب ژنتیکی ماریشه دارد. به عنوان مثال، بعضی ازانواع حیوانات آداب عشق ورزی و رفتار جنسی انسان، به طور کلی متضمن آداب مشابهی است، که مبتنی بر خصائص ذاتی نیز هستند. به عنوان نمونه ای دیگر، در اکثر انواع حیوانی، نرها درشت تر و پرخاشگرتر از ماده ها هستند، و گرایش به تسلط بر جنس ضعیف تر دارند. شاید عوامل ژنتیک بتوانند توضیح دهند که چرا، در تمام جوامع انسانی که می شناسیم، مردان بر زنان گرایش بیشتری به در دست داشتن مواضع قدرت دارند. بر طبق نظر ویلسون و پیروانش، زیست شناسی اجتماعی با نشان دادن این که بسیاری از این گونه جنبه های رفتار انسانی به طور ژنتیکی برنامه ریزی شده اند، خواهند توانست هرچه بیشتر جامعه شناسی و انسان شناسی را به صورت یک رشته علمی واحد مبتنی بر زیست شناسی درآورد.
غریزه
غریزه آن گونه که در زیست شناسی و جامعه شناسی درک می شود، یک الگوی رفتار پیچیده است که به طور ژنتیکی تعیین می شود. در این معنیا آداب عشق ورزی بسیاری از حیوانات پست تر غریزی است. به عنوان مثال، ماهی آبنوس(یک ماهی کوچک آب شیرین) مجموعه آداب فوق العده پیچیده ای برای جفت گیری دارد که نرو ماده هر دو باید طبق آن رفتار کنند. هر ماهی مجموعه ای از حرکات ظریف و ماهرانه را انجام می دهد، و دیگری به آن پاسخ داده و رقص جفت گیری شگفت انگیزی را می آفرینند. این الگ در تمام ماهی های این نوع به طور ژنتیکی ایجاد گردیده است. به هم زدن خود به خودی چشم، ویا کنار کشیدن سر در برابر یک ضربه ی پیش بینی شده، یک عمل انعکاسی است، نه یک غریزه، این عمل تنها یک واکنش ساده است، نه یک الگوی رفتار پیچیده، بنابراین، سخن گفتن ازآن به عنوان عمل غریزی به مفهوم دقیق و علمی آن نادرست است. انسان ها با تعدادی از انعکاس های اساسی، همانند واکنش جشم به هم زدن ، که اکثر آنها به نظر می رسد دارای نوعی ارزش بقای تکاملی باشد، متولد می شوند. به عنوان مثال، نوزاد انسانی هنگامی که نوک پستان یا شیء شبیه نوک پستان به او داده می شود شروع به مکیدن آن می کند. کودک خردسال هنگامی که ناگهان تعادل خود را از دست می دهد، دست هایش را برای رسیدن به چیزی که اورا نگه دارد بالا می برد و چنانچه دستش با سطح داغی برخورد کند آن را به سرعت عقب می کشد. بدیهی است که هر یک از این واکنشها در رویارویی با محیط مفید است. انسان ها همچنین نیازهای زیستی معینی دارند. نیازهای ما به غذا، آب، ارضای جنسی و حفظ سطح معینی از گرمای بدن مبنای ارگانیک دارد، اما شیوه های ارضاء این نیازها و برخورد با آن ها، درمیان – و در درون- فرهنگهای گوناگون به کلی فرق می کنند.
گوناگونی فرهنگی
گوناگونی فرهنگ انسانی بسیار چشمگیر است. ارزشها و هنجارهای رفتار از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار فذق می کنند و اغلب به شیوه ای اساسی با آنچه مردم جوامع غربی طبیعی می پندارند تفاوت آشکار دارند. به عنوان مثال، ما در جوامع امروزی غربی قتل عمدی نوزادان یا کودکن خردسال را یکی از زشت ترین جنایات می دانیم. اما در فرهنگ سنتی چین، نوزادان دختر را غالباً در هنگام تولد خفه می کردند، زیرا آنها به جای اینکه دارایی خانواده به شمار آیند سربار خانواده تلقی می گردیدند. در غرب، به خوردن صدف عادت دارند، اما بچه گربه یا سگ توله را که هر دو در بعضی جاهای دنیا از جمله غذاهای لذیذ به شمار می روند نمی خورند. یهودیان گوشت خوک نمی خورند، حال آنکه هندوها گوشت راخوک می خورند اما از خوردن گوشت گاو خوداری می کنند. غربیها بوسیدن را به عنوان یه جزء طبیعی رفتار جنسی تلقی می کنند، اما در بسیاری از فرهنگ های دیگر این امر یا ناشناخته است ویا نفرت انگیز پنداشته می شود. همه ی این ویژگی های گوناگون رفتار جنبه های تفاوت های فرهنگی گسترده ای هستند که جوامع را از یکدیگر متمایز می کنند.
خرده فرهنگ
جوامع کوچک مانند (جوامع شکار و گردآوری) معمولاً از نظر فرهنگی یکسان هستند، اما جوامع صنعتی از نظر فرهنگی متنوع بوده، خرده فرهنگهای گوناگون بسیاری را در بر می گیرند، به عنوان مثال، در شهرهای امروزی اجتماعات خرده فرهنگی زیادی در کنار یکدیگر زندگی می کنند. جرالد ساتلز پژوهشی میدانی در یکی از محلات فقیرنشین غرب شیکاگوانجام داده است. وی تنها در این یک محله گروهبندی های خرده فرهنگی متعدد گوناگونی را یافت: پورتوریکوییها، سیاهان، یونانیها، یهودیان، کولی ها، ایتالی ها، مکزیکیها و سفید پوست های جنوبی، همه ی این گروهها قلمروهاو شیوه های زندگی خاص خود را داشتند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی