پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پسا ساختارگرايي و پست مدرنيسم

پسا ساختارگرايي و پست مدرنيسم 10 سال 4 روز ago #75175

ساختارگرايي را مي توان تاحدي بسط مکتب معرفت شناسي فرانسوي دانست . تاکيد اين نوع مکتب بر ساختارهاي شالوده اي است و آنها اهميت سوژه کنشگر را محدود و ناچيز مي دانند . اغلب قدرت عامليت را به ساختار نسبت مي دهند و مثلا مي گويند :مردم به وسيله کتابها خوانده مي شوند يا به وسيله زبان به سخن مي آيند . الگوي اين کار که انسان را از مرکز خارج مي کند از زبان شناسي گرفته شده است و از تفکرات سوسور نشات مي گيرد . سوسور گفت کنشهاي گفتاري فردي به طور ساده بيش از آن متغيرند که بتوانند ما را قادر به فهم يا تبيين چيزي درباره زبان به منزله کل کنند و زبان به وسيله کنشهاي فردي دگرگون نمي شود سوسور مي گويد زباني که ما با آن تکلم مي کنيم قبل از ما وجود داشته و بعد از مرگ ما نيز باقي مي ماند و ما در مقام افراد تاثيري بر شالوده آن نداريم .سوسور به شناسايي ساختار شالوده اي از نشانه ها و قواعدي که بر ترکيب نشانه ها حاکم است پرداخت . نشانه ترکيبي از دال (عنصري مادي وعلائمي بر کاغذ يا صدايي شخصي که صحبت مي کند )و مدلول مفهوم يا ايده اي که اين علائم به آنها پيوسته اند . آن چه ساختارگرايي را به پسا ساختارگرايي تبديل مي کند حرکتي است که از شرح منسجم ساختارها به تاکيد بر قدرت دالها صورت گرفت .از ميان پسا ساختارگرايان مي توان به فوکو و دريدا و لاکان اشاره کرد .فوکو تاريخي ساختارگرايانه از ايده ها شرح مي دهد که ساختارهاي ايده ها هنگامي که تمام مواضع موجود درون ساختار قبلي اشغال شده جايگزين يکديگر مي شود . يک شيوه انديشيدن درباره فوکو اين است که او به رابطه ميان خرد و بي خردي پرداخته است و معتقد است بي خردي خرد را پديد مي آورد .پست مدرنيسم تلاش براي بنياد نهادن يا تثبيت کردن بنيادهايي براي شناخت را رها مي کند دو نظريه پرداز پست مدرن بودريار و ليوتار هستند . پست مدرنها مي گويند فلسفه به هر معنايي کليت ساز وجود ندارد تفکر عقلاني شايد موجود باشد اما مقدم بر امر غير عقلاني نيست . پسا ساختارگرايان و پست مدرنها بعد ويژه اي را از تجربه معاصر در جريان غرب يافته اند که حقيقت و زيبايي و شناخت را انکار مي کند توصيف تغييرات اجتماعي توسط ليوتار و بودريار جامع و عميق نيست ولي احساس تکه تکه شدن و احساس قطع رابطه را ايجاد مي کند که به گونه اي نظري در کار آنان ديده مي شود آنچه آنان انجام ندادند آن بود که فهم تغييرات ساختاري را در جامعه توضيح دهند از اين لحاظ که آنان فقط پاره اي از واقعيت را دريافته اند مي توانيم کارشان را ايدئولوژي فلسفي تلقي کنيم.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی