پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: فرهنگ چيست؟ مشخصه هاي فرهنگ ايراني چيست؟

فرهنگ چيست؟ مشخصه هاي فرهنگ ايراني چيست؟ 10 سال 1 هفته ago #73010

پرسش شما را در سه بخش مجزا بررسي مي كنيم ؛ الف: فرهنگ چيست؟تعاريف زيادي از فرهنگ،به عمل آمده است.كه از منظرهاي مختلف جامعه شناختي ومردم شناختي و...به آن نگريسته اند. ما به عنوان نمونه به دو مورد اشاره مي كنيم.
1.تعريف تايلورمردم شناس انگليسي؛فرهنگ مجموع درهم تافته اي است كه دربرگيرنده دانستنيها،اعتقادات،هنرها،اخلاقيات،قوانين،آداب ورسوم وعادات وهرگونه توانايي ديگري است كه انسان به عنوان عضوي از جامعه به دست مي آورد(وثوقي منصور،نيك خلق؛علي اكبرص113.)
2.برخي از انديشمندان اسلامي معاصر، «فرهنگ» را به معنايي عام به كار برده‏اند كه علوم عقلي (مانند رياضيات و منطق) علوم تجربي و علوم نقلي (مانند صرف و نحو و تاريخ) مي‏گردد. اركان آن عبارت است از: فلسفه، عرفان، دين، هنر، ادبيات، كلام (عقايد)، اخلاق، فقه، نظام‏هاي ارزشي حقوقي, اخلاقي و ديني، زيبا شناختي، عرف و عادات و آداب و رسوم)محمد تقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 271 )
ب. مشخصه هاي فرهنگ ايراني چيست؟از آنجائي كه فرهنگ يك معناي عام وكلي دارد از اين رو فرهنگ ايراني نيز شامل آداب ورسوم واخلاقيات وهنر ودين و... مي شود وشايد هر يك از اين زمينه ها مشخصه خاص خود را داشته باشد كه بررسي همه آنها از مجال اين نوشتار بيرون باشد؛اما ما به اهم مشخصات فرهنگ ايراني وآمريكايي به صورت كلي اشاره مي كنيم.
1.عجين بودن با دين ومذهب:از مشخصات بارز فرهنگ ايراني عجين بودن آن با روحيه ديني مذهبي مي باشد ،اين ويژگي فرهنگي كه در تمام تاريخ ايران شاهد هستيم موجب اقبال واستقبال ايرانيان از دين مبين اسلام گشت.
از اين روست كه دين اسلام در كليه شئون زندگي ايرانيان نفوذ كرده است. استاد شهيد مطهري در اين زمينه مي فرمايند «از ابتداى دوره هخامنشى كه تمام ايران كنونى به اضافه قسمتهايى از كشورهاى همسايه , تحت يك فرمان در آمد تقريبا دو هزار و پانصد سال مى گذرد از اين بيست و پنج قرن , نزديك چهارده قرن آن را , ما با اسلام به سر برده ايم و اين دين در متن زندگى ما وارد و جزء زندگى ما بوده است , با آداب اين دين كام اطفال خود را برداشته ايم , با آداب اين دين زندگى كرده ايم , با آداب اين دين خداى يگانه را پرستيده ايم , با آداب اين دين مرده هاى خود را به خاك سپرده ايم تاريخ ما , ادبيات ما , سياست ما , قضاوت و دادگسترى ما , فرهنگ و تمدن ما , شؤون اجتماعى ما , و بالاخره همه چيز ما با اين دين توأم بوده است ». (خدمات متقابل اسلام وايران ج1و2نشرصدرا ،تهران ص 50)
لذاداشتن اين جهانبيني خاص ديني ومخصوصا اسلامي از مشخصات عمده فرهنگ ايراني مي باشد:« همين فرهنگ اسلامى و توحيدى براى آنها قهرمانان و شهدايى تربيت كرده و خاطره ها و حماسه هايى به جا گزارده است .( همان ص 40)
3.جست وجوي انسان كامل و راه يافتن به ايده و آرمان متعالي آن: از مشخصات فرهنگ ايراني در همه ادوار است. اين كه ايرانيان متوسل به آستان مقدس حضرت نبوي (ص) مي شوند و خاندان بزرگوار آن حضرت را ملجأ و منجاي خود قرارمي دهند از همين زاويه قابل تفسير است.
4.پيوستگي آن بامعنويات:از مطالعۀ كتيبه ها، سنگ نبشته ها ، الواح ، كتب تاريخ ، اخلاق، تذكره ها و ديوان هاي شعر كه در زمان پيدايش خط در ايران در دست است اين حقيقت جلوه گر مي شود كه با وجود شورشها و خونريزي هاي فراوان و تاخت و تاز دشمنان و قبايل وحشي و استيلاي بيگانگان بر ايران، تمدن معنوي و فرهنگ ملي ما با هم پيوستگي خاص دارد و اين پيوستگي منحصر به دوره و عصر معيني نيست بلكه تمام ادوار قبل از اسلام و بعد از اسلام ارتباط كامل دارند. (صديق عيسي ؛تاريخ فرهنگ ايران )
5. عجين بودن آن با علم وهنر:اين مشخصه دانشمندان وهنرمندان ونويسندگان ايراني را نامي و شهرۀ آفاق ساخته است،چه از كسب فرهنگ همسايگان و ملل متمدن ديگر فروگذار نكرده و از هر جا توانسته به دانش و هنر خويش افزوده است. «به طورى كه تاريخ شهادت مى دهد , ما ايرانيان در طول زندگانى چندين هزار ساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم , به اقتضاى عوامل تاريخى , گاهى روابط دوستانه و گاهى روابط خصمانه داشته ايم . يك سلسله افكار و عقايد در اثر اين روابط از ديگران به ما رسيده است , همچنانكه ما نيز به نوبه خود در افكار و عقايد ديگران تأثير كرده ايم . هر جا كه پاى قوميت و مليت ديگران به ميان آمده مقاومت كرده و در مليت ديگران هضم نشده ايم , و در عين اينكه به مليت خود علاقه مند بوده ايم اين علاقه من زياد تعصب آميز و كور كورانه نبوده و سبب كور باطنى ما نگشته است تا ما را از حقيقت دور نگاه دارد و قوه تميز را از ما بگيرد و در ما عناد و دشمنى نسبت به حقايق به وجود آورد .»( شهيد مطهري،همان ص 49)
6. برخورد اخلاقي با جامعه وانسان؛ در شهرهاي مختلف ايران مسيحيان , زرتشتيان , كليميان , يهوديان , شيعيان , سني ها و . . . صدها سال پيش از آنكه سازمان حقوق بشري ايجاد گردد در كنار يكديگر زيسته اند . هيچ گاه در فرهنگ ايراني مردم براي همسان نبودن دينشان به ديگر هم ميهنانشان شمشير نكشيدند . هيچگاه نبردهاي ديني در ايران رخ نداد و هزاران سال است كه دهها آئين و باور و مذهب مختلف در كنار يكديگر زندگي كرده اند . امري كه ميان اعراب و حتي اروپاييان تا پيش از رنسانس رايج بود و هست . اگر تبعيض ديني ..گاه ديده شده است حاصل حكومتهايي است كه بر پايه فرهنگ ايراني استوار نبوده اند .
برخورد اخلاقي با جامعه، برخورد اخلاقي با جهان، برخورد اخلاقي با انسان، برخورد اخلاقي با طبيعت، احترام به آب و باد و خاك و آتش و مبنا قراردادن اخلاق در همه مناسبات و روابط فردي و جمعي ؛ همدلي , نيكي كردن , عشق و مهر ورزيدن ظلم ستيزي و دادگري ،ايمان و يكتاپرستي،هنر و موسيقي غني، يكپارچگي , احترام به باورها و گويشها،دفاع از كشور و ميهن دوستي،اهميت پيشرفت , علم , دانش و تربيت…ياري به مستمندان , خيرات , اطعام كردن و بخشش از خصويات ذاتي و بنيادين فرهنگ ايراني است … نيكي كردن و انسان محوري نيز از نامورترين خصلتهاي ملت ايران است . (ارشام پارسي؛سايت تبيان)
ج.مشخصه هاي فرهنگ آمريكايي چيست؟
1. رفاه و لذت گرايي : اين فرهنگ، بيش از آن كه خود را با عقول انسانها درگير كند، غرايز انسانها را مخاطب قرار مي دهد. محصولات امريكا در جايي از دنيا پا نگذاشته اند مگر آن كه لذت گرايي و به تعبير رساتر عياشي را بدان جوامع وارد كرده اند. ترويج سكس وخشونت در محصولات فرهنگي اين كشور را به هيچ عنوان نبايد اتفاقي تلقي كرد.به همين جهت امروزه، تعداد زيادي از سياستمداران و منتقدان فرهنگي جهان از هجوم فيلم هاي آمريكايي شاكي هستند. (از مجله فرهنگ وپژوهش.شماره173.24 آذر) لذّت محورى ويژگى فرهنگ مادى بخصوص فرهنگ امريكايى است(رضايت از زندگي؛ص315،تبيان)
2.ترويج روحيه دنياگرايي وسرمايه داري:فرهنگ سرمايه داري براي حداكثر سود اقتصادي و نيز از پاي درآوردن فرهنگ هاي مقاوم، از چنين مولفه هايي در محصولات فرهنگي خود بهره مي جويد.
امروزه فرهنگ به مثابه يك «صنعت سودآور» تلقي مي شود ... سرمايه داران آمريكايي براي سود بيشتر، هيچ ابايي از نابودي اخلاق جوامع انساني، حتي خود آمريكا ندارند. نبايد گمان كرد سرمايه داران امريكايي تنها مردم جهان سوم را طعمه خود قرار مي دهند، حتي خود مردم امريكا هم مي توانند براي سودآوري بيشتر كمپاني ها، مخاطب محصولات غيراخلاقي قرار گيرند. (منبع: باشگاه انديشه)
3.برترانگاري فرهنگ:روحيه برتري جويي وبرتري طلبي بيش از هر چيزبرفرهنگ آمريكايي غلبه دارد ،شايد بتوان گفت كه از همين باب است آنها نقشه چپاول جهان را برسر دارند.« آنها با اين باور كه فرهنگشان از تمامي فرهنگ‌هاي دنيا برتر است خواستار كاهش سطح تعامل با فرهنگ كشورهاي ديگر هستند... مردم ايالات متحده، به دليل اينكه فرهنگ خود را بالاتر و برجسته‌تر از تمامي فرهنگ‌ها مي‌شمارند، هيچ تمايلي به برقراري ارتباط با مردم كشورهاي ديگر و جذب آنها به سمت فرهنگ برجسته و برتر خود ندارند. آنها ...فرهنگ و منش زندگي .. خود را تافته‌اي جدا بافته قلمداد مي‌كنند.»(اقتباس از:http://www.people-press.org/commentary
4. كم رنگ بودن مسائل ديني واخلاقي:آنگونه كه مسائل اخلاقي درفرهنگ ايراني جلوه گري مي كند ،در فرهنگ آمريكايي رنگ وبو ندارد.شاهد اين سخن اعتراف كشيش مسيحي جرالد. الف. ديركس مي باشد كه به اسلام مشرف شده است.او مي گويد« فرهنگ آمريكايي به نظر مي رسد كه حدود و ثغور اخلاقي و ديني خود را از دست داده است. از هر سه ازدواج، دو تاي آنها به طلاق منجر مي شد و خشونت با روند رو به تزايد به بخش تفكيك ناپذيري از (فرهنگ حاكم در) مدارس و جاده هاي آمريكا تبديل شده است، مسئوليت پذيري شخصي در حال افول است. فرهنگ آمريكايي شركتي است كه از لحاظ اخلاقي ورشكست شده است. فقدان دينداري آنهم در مقياس وسيع در جامعه آمريكاي (منبع سايت تبيان)
5.برخورد تبعيض آميز با اتباع خارجي: اين ويژگي نيز در فرهنگ آمريكايي نهفته است بطوري كه«مسلمانان مهاجر به خصوص افراد طبقه متخصص و تحصيل كرده، احساس تبعيض مي كنند و اين احساس تبعيض و نژاد پرستي در محيط كار، بيش از پيش احساس مي شود». (زندگي ومشاركت ،ص150،تبيان)
وخلاصه آنكه «فرهنگ آمريكايي ،مبتني بر مسيحيت ،سرمايه و اسلحه مي‌باشد،‌از اين رو بيشتر مسئولان رده بالاي اين كشور رامسيحيان تشكيل مي دهند،كه مسيحيان افراط گرايي هستند كه مي‌شود آنها رابا طالبان مقايسه كرد؛ چرا كه در عرصه سياست خارجي جهان را به دو دسته ”يا بر ما يا عليه ما“ تقسيم مي‌كنند معتقد به اين هستند كه آمريكا بر كرسي حق نشسته است و به دنبال صدور فرهنگ آمريكايي از هر طريقي به تمام جهان هستند.... بلوك بعدي فرهنگ آمريكايي اسلحه است كه نقش مهمي .. ايفا مي‌كند. امريكايي‌ها چنان به اسلحه علاقمندند كه در قانون اساسي مختصر و مفيد خود، بندي را به صورت اختصاصي به عنوان حق مسلح بودن ملت در نظر گرفته‌اند. ..چرا كه به كمك آنها مي‌توانند نوع زندگي آمريكايي را صادر كند.(منبع سايت تبيان)وبعد سرمايه داري فرهنگ آمريكايي آنست كه در جهان فرهنگ مصرف گرايي را ترويج مي كند.برخي محققين اين ويژگي را برجسته‌ترين ويژگي فرهنگ آمريكاييتلقي مي كنند.جهت مطالعه بيشتر اين مشخصه به مقاله فرهنگ و رسانه هاي مدرن (تاثير يا تاثر؟( احمد نادري )رجوع شود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی