چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تاثير مدگرایی در تغييرات فرهنگي جوامع

تاثير مدگرایی در تغييرات فرهنگي جوامع 10 سال 3 هفته ago #71116

مدگرایی به عنوان حقیقتی اجتناب ناپذیر و جزئی لاینفک از جامعه مصرفی و ماشینی است و جوامعي از این پدیده نو ظهور آسیب جدی می بینند که تقلید کننده محض باشند
هر چند سومریان در استفاده از پوشش تجملی و زینت آلات، تابع مد بوده اند و به اعتقاد ویل دورانت، زنان مصر چیزی از زنان معاصر کم نداشتند، اما این پدیده با مدرن شدن جوامع فراگیر شده است. با این حال ریشه مد و مدگرايي به قدمت تاريخ بشر است. همان زمان نیز نوع پوشش آريایی ها، رومي ها و يوناني ها در مقايسه با اقوام ديگر متفاوت بوده است و شايد مردم آن زمان نيز کارکرد مد و مدل ها را مي دانستند.
اما بعد از عصر رنسانس در اروپا و بوجود آمدن انقلاب صنعتی و با تحول در نوع و شیوه زندگی مردم، به مرور این پدیده در زندگی انسان های شهری پدیدار شد و به آهستگی خود را به عنوان نوعی خرده فرهنگ در تفکر و زندگی شهرنشینان رسوخ داد. این پدیده نو ظهور که هنوز در حال تطور و تکامل است تا جایی پیشرفت کرده که در برخی جوامع مقلد نبودن از آن به منزله عقب ماندن از زندگی محسوب می شود. امروز مدگرایی اکنون همپای نیازهای اولیه بشر نظیر خوراک، پوشاک و مسکن به عنوان دغدغه مطرح است.
حتی لوی اشتروس، انسان شناس بر این باور است که بعد از مرتفع شدن نیازهای اولیه در میان انسانها يک نياز اساسي ديگر برجسته شده است و آن این که انسان ها نیاز دارند تا به روش های مختلف مورد توجه واقع شوند. مد یکی از روشهاست. به گفته گئورگ زیمل جامعه شناس آلمانی مد و مد سازی فرایندی است که بر اثر کشمکش میان طبقات متضاد بر سر دستیابی به منابع بیشتر با تکیه بر فراگرد تمایز حاصل می شود. میل به متمایز بودن همیشه با انسان ها همراه بوده است.
مد سازی ریشه در نابرابری های اجتماعی دارد و از آنجا که منابع اقتصادی و منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، افراد همواره به دنبال به حداکثر رساندن سود واتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع می باشند. پس می توان مد و پیروی کردن از آن را یکی از راه های رسیدن به این منابع دانست. چرا که مدها همیشه برای ذائقه و سلیقه طبقات بالای جامعه طراحی می گردد و اولین کسانی که از مدها برای متمایز شدن استفاده می کنند طبقات مرفه هستند. طبقات پایین تر جامعه فقط در جهت همرنگی با آنها حرکت کرده و با پیروی کردن از نوع زندگی آنها سعی در از بین بردن این فاصله ها دارند. مد در کوتاه مدت فراگیر شده و جذابیت و منحصر به فرد بودن خود را از دست می دهد.
مارکوزه، جامعه شناس آلمانی معتقد است که در گذشته زمینه های بیشتری برای خلق انسان های قوی و استوار فراهم بود. افرادی که برای خود تصمیم گرفته و سبک زندگی مورد علاقه خود را انتخاب می کردند. آنها درون دارتر از انسانهای امروزین بوده و توان بیشتری برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی داشتند. او می گوید امروزه فرهنگ توده ای، عوام گونه،مصرف گرا، غیر خلاق و منفعل در جامعه رشد می يابد و بدین ترتیب فرد مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظامهای مدگرا می گردد.
نمونه این نیازهای کاذب را میتوان در مصرف و بهره گیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده کرد. افراد با داشتن وسایل لازم جهت رفع نیازهای ضروری به تلاش بیشتری برای به دست آوردن کالاهای لوکس مشابه مبادرت می ورزند و پس از به دست آوردن آن کالاها به سرعت به فکر داشتن نوع بهتر آن بر می آیند در حالی که تفاوت این اجناس ممکن است بسیار ناچیز و به لحاظ کارکردی هم بسیار نزدیک باشند. همین موضوع باعث به وجود آمدن نوعی چشم و هم چشمی در جامعه شده و پیامد آن اختلال در آرامش روحی افراد است، آنها نمی توانند برای زندگی خود تصمیم بگیرند و این جامعه مصرفی و مد گرا است که برای آنها تصمیم گیری می کند که چه بخرند و چه کاری انجام بدهند. شرایط، آنها را تبدیل به انسان های منفعلی می کند که ناآگاهانه در تصمیمات صحنه گردانان مدگرایی غوطه ور می شوند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سليمان شادلو*
مدیران انجمن: کبرا گلستانی