پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جامعه شناسی فرهنگ

جامعه شناسی فرهنگ 10 سال 4 هفته ago #71096

جامعه‌شناسي فرهنگي علمي است كه كيفيت رابطه افراد با ساختارها را در هر لحظه از مواجهه اين دو با هم مورد بررسي قرار مي‌دهد.جامعه‌شناسي فرهنگي شاخه اي از علم جامعه‌شناسي است كه موضوع فوق را با تاكيد بر پديده فرهنگ مورد بررسي قرار مي دهد.به عبارت ديگر جامعه‌شناسي فرهنگي،بررسي علمي يك جامعه(در اين درس جامعه ايران)با تاكيد بر فرهنگ آن جامعه مي‌باشد.

تعريف فرهنگ:

از مفهوم فرهنگ تعاريف بسيار متعددي شده است.اين مفهوم چونا ن ساير تعاريف موجود در جامعه‌شناسي از خصلت نسبي بودن برخوردار بوده و به همين دليل عملا تعاريف موجود،حول يك تعريف جمع نشده‌اند.در اين تعارف ،فرهنگ مجموعه‌اي توصيف شده است كه عناصري چون آداب،رسوم،ارزشها،هنجارها،اعتقادات و ... در درون آن قرار گرفته‌اند.اما از يك چشم‌انداز وسيع تر تمامي تعاريف ارائه شده از فرهنگ را مي‌توان يكي از دو نوع ذيل محسوب كرد:

1-تعريف خاص فرهنگ: فرهنگ به عنوان مجموعه دستاوردهاي معنايي(غير مادي)بشر.مطابق با اين تعريف فرهنگ هر چيزي را شامل مي شود كه از جنس اعتقاد،ارزش يا انديشه باشد.در اين تعريف، تمدن به عنوان پديده‌اي كه با عناصر مادي سر و كار دارد از مفهوم فرهنگ جدا مي گردد.

2- تعريف عام فرهنگ: در اين تعريف ،فرهنگ به عنوان مجموعه دستاوردهاي مادي و غير مادي بشر مورد ملاحظه قرار مي‌گيرد.به عبارت ديگر مفهوم تمدن (دستاوردهاي مادي بشر)كه در تعريف پيشين جداي از تعريف فرهنگ بود،در اين تعريف جزئي از تعريف فرهنگ مي باشد. اين تعريف از فرهنگ بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.

مثال)لباس افراد عنصر مادي فرهنگ مي باشد.مطابق با تعريف اول از فرهنگ،جزو فرهنگ نبوده و تمدن نام مي گيرد.اما در تعريف دوم ،يكي از عناصر فرهنگ مي باشد.در حالي كه چگونه لباس پوشيدن،از چه رنگهايي استفاده كردن و تا چه حد پوشاندن بدن كه بستگي به اعتقاد و نظر شخص دارد،بعد معنايي فرهنگ بوده و در هر دو تعريف اهميت فراواني دارد.

تعريف فرهنگ در نظريه پارسنز:

تالكوت پارسنز مشهورترين نظريه پرداز مكتب كاركردگرايي ساختي معتقد است كه فرهنگ مجموعه عناصر نمادين و معنايي زندگي است.وقتي دو نفر با يكديگر مواجه شده و قبل از هر چيز با يكديگر دست مي‌دهند،اين عمل يك حركت جسماني و به خودي خود فاقد معنا مي باشد.از نظر پارسنز اين عمل فرهنگ محسوب نمي‌شود.اما در درون همين حركت معنايي براي دو نفر درگير عمل و چه بسا ناظرين وجود دارد.اين معناي پنهان در عمل دست دادن است كه جزو مفهوم فرهنگ محسوب مي‌شود.بنابراين مي‌توان گفت كه تعريف فرهنگ در نظر پارسنز تعريف خاص مي‌باشد.

نكته:با عنايت به تعريف عام فرهنگ مي‌توان گفت كه هر آنچه از اكتسابات و دستاوردهاي بشر موجود است مصداق اين مفهوم مي‌باشد.اما گاهي اوقات در گفتگوها،صحبت از مقايسه ميان دستاوردهاي مختلف مي‌باشد.در اين گونه موارد آن دستاوردي "فرهنگي يا فرهنگي‌تر" است كه بعد معنايي آن بارزتر باشد.

مثال)يك بازيكن فوتبال در مقايسه با يك موسيقيدان داراي شغلي كمتر فرهنگي است چرا كه محصولات و نتايج اعتقادي،انديشه‌اي و ذهني كار او از كار يك موسيقيدان كمتر است.







تفاوت نگاه اديان و علم جامعه‌شناسي به مقوله فرهنگ:

دين به عنوان يكي از مهم ترين منابع فرهنگ ساز در هر جامعه اي مطرح مي‌باشد. بنابراين رويكرد اديان نسبت به فرهنگ در هر جامعه‌اي مي تواند تاثيرات شگرفي در مناسبات اجتماعي و حتي قوانين آن جامعه داشته باشد.

براي اينكه بدانيم اديان چه نظري در ارتباط با فرهنگ دارند ابتدا لازم است به بررسي نظر اديان در ارتباط با مقوله"ارزشها"بپردازيم.

اديان از خود سخني نمي‌گويند.يعني با توصيه‌هاي بشري سر و كار ندارند.آنها تعالي و كمال آدمي را جستجو مي كنند.اين كمال بايستي توسط نيرويي صورت گيرد كه انسان را كاملا شناخته و نسخه‌هاي ثابت،كامل و لايتغير براي او توصيه كند.بنابراين از آنجا كه اديان ،هنجارها(توصيه‌هاي اجتماعي)ي خود را از جانب يك منبع كامل عرضه مي كنند،مي توان گفت كه "ارزشها" را مطلق انگاشته و فرهنگ را نيز مطلق در نظر مي‌گيرند. در حالي كه علم جامعه شناسي ارزشها و فرهنگ را نسبي مي‌داند.نكته مهم ديگر در اين حوزه آن است كه اديان، فرهنگ را مصنوع خداوند مي‌دانندو بنابراين آنچه خداوند براي بشر به وجود آورده،كامل و جامع مي‌باشد.به عبارت ديگر از نظر اديان،"فرهنگ"مترادف با دين مي‌باشد(فرهنگ عبارتست از مجموعه افكار و اعتقادات و رفتارهايي كه دين آن را تائيد كند).در حالي كه در علم جامعه شناسي فرهنگ لزوما ريشه ديني نداشته و تنها مي تواند يكي از منابع آن باشد.يك جامعه شناس فرهنگ را مجموعه افكار ،اعتقادات و رفتارهاي عملي شده بشر مي داند(فارغ از اخلاقي يا ديني بودن يا نبودن آن).بنابراين از منظر اين علم ،دين تنها به عنوان يك نهاد اجتماعي و يك عنصر در درون جامعه مورد بررسي قرار مي گيرد و نه به عنوان كل فرهنگ.

نگاه اديان دين برابر است با فرهنگ

نگاه علمي دين جزئي است از فرهنگ



وي‍‍ژگي‌هاي فرهنگ:

براي فرهنگ ويژگي‌هاي زيادي برشمرده‌اند كه مهم ترين آنها چنين است:

1-نسبي بودن فرهنگ:يكي از سئوالات اساسي در اين حوزه آن است كه فرهنگ،نسبي است يا مطلق؟ مقصود از اين سئوال اين است كه آيا فرهنگ پديده‌اي است كه متناسب با شرايط زماني و مكاني تغيير مي يابد يا بالعكس تابع شرايط زماني و مكاني نبوده و يك شكل واحد به خود مي‌گيرد.

براي پاسخ به اين سئوال بايد به سراغ مفهوم"ارزشهاي فرهنگي" برويم.پيش از اين گفتيم كه فرهنگ داراي دو بعد مادي و معنايي مي‌باشد.بعد معنايي معمولا پس از بعد مادي ظهور مي‌كند و مي‌توان گفت كه بعد مادي را صاحب مفهوم مي‌كند.در اين ميان ،مفهوم مركزي بعد معنايي"ارزش" مي‌باشد.چرا كه براي فهم كنش‌هاي درون يك جامعه نقطه عزيمت ما توجه به ارزشهاي مستتر در افراد درگير آن كنش مي‌باشد.بنابراين براي درك نسبي يا مطلق بودن فرهنگ ابتدا بايد بدانيم كه آنچه ارزشهاي زندگي انسانها را مي‌سازد،نسبي است يا مطلق؟

ارزش در حوزه جامعه‌شناسي به معناي بايدها و نبايدهايي است كه در يك جامعه اكثريت،اعتقاد به آن را توقع دارند.بنابراين اگر اقليتي به ارزشهاي اكثريت معتقد نباشند باعث دلخوري اكثريت مي‌شوند.بنابراين مبناي مفهوم ارزش در جامعه‌شناسي درست يا نادرست بودن آن نيست بلكه تنها حمايت اكثريت مي باشد.آنچه افراد يك جامعه از آن تبعيت مي كنند اصول اخلاقي‌اي است كه همه انسانها بر اساس فطرت خود به آن گرايش دارند.مثل گرايش انسانها به عدالت،امانت داري و...

اگر تحليل ما همين جا پايان گيرد مي توان نتيجه گرفت كه فرهنگ مطلق است نه نسبي.اما نكته مهمي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه اصول اخلاقي مطلقي كه انسانها به آن معتقدند وقتي توسط آنها عمل مي‌شود،برداشتها،تعابير و تفاسير بسيار متفاوتي به خود گرفته به طوري كه در عمل چندين و چند تفسير از عدالت و يا امانتداري داريم.تفسيرهايي كه پايه رفتارهاي بشر مي‌باشد.بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه همگي انسانها به اصول اخلاقي واحدي معتقدند اما از آنجا كه در مقام عمل اين اصول واحد دچار تفسير هاي متعدد مي‌گردد در نتيجه شاهد تفكر و رفتارهاي بسيار متعددي در فرهنگهاي مختلف و حتي در درون يك فرهنگ هستيم.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی