جامعه شناسی فرهنگ
جامعه شناسی فرهنگ جایگاه روشن ومطمئن ندارد واگر هم به عناوین موضوعات جامعه شناسی راه یابد جایگاهش در انتهای فهرست است نه تنها عناوین جامعه شناسی ،صنعت،سیاست وخانواده بلکه دربین عناوین متفرقه هم بعداز شاخه های شناخته تری چون جامعه شناسی مذهب ،آموزش وپرورش ومعرفت نیز جامعه شناسی رشته ای توسعه نیافته است وبه جهت گستردگی فرهنک با مقوله های ارتباطات ،دین ،رسانه وایدئولوژی وهنر و...
جامعه شناسی فرهنگ نه فقط به پرورش خود بلکه به پرسش های نووارائه شواهدودلایل تازه در قلمرو علوم اجتماعی می پردازد وامروزه معنای رایج تر آن برکل راه رسم زندگی مردمانی مشخص ومعین دلالت دارد
جامعه شناسی فرهنگ نوعی جامعه شناسی است که برتمام نظام ها دلالت گروتاکیدوتکیه دارد وبه کنشهای فرهنگی وتولید فرهنگی متمرکز است ونیز نهادهاوساختارفرهنگی خاص وکشف روابط بالفعل این نهادها بر صورت های فرهنگی واقعی وملموس از سوی دیگر تاکید دارد
قلمرو جامعه شناسیعمدتا برمطالعه نهادهای جاافتاده وتثبیت شده نظیر آموزش وپرورش متمرکز بودودر سه قسم مطالعه در قلمرو مطالعات فرهنگی اشاره کرد
- مطالعات معطوف به نهادهای اجتماعی واقتصادی فرهنگ
- مطالعات معطوف به محتوای نهادهای فرهنگی
- مطالعات معطوف به آثار ونتایج فرهنگی
وعلاوه برآن به مباحث دیگر مانند –شرایط اجتماعی هنر –مناسبات اجتماعی درکارهای هنری –شیوه تولید فرهنگی برخاسته از این مناسبات –
شیوه هویت یابی فرهنگ وتولید فرهنگی درچهار چوب زندگی اجتماعی-صورتهای دیگر هنری مانند سینما نمایش –فرایندهای باز تولیداجتماعی وفرهنگی-مسائل عام وخاص سازمان فرهنگی
موسسان جامعه شناسی ،مارکسريالماکس وبر ودورکیم فرهنگ رابه صورتهای متفاوت معنا کرده اند وتوجه آنان به فرهنگ در علوم اجتماعی بحث برتری مطرح داشتند-مارکس به تجزیه وتحلیل ایدئولوژی،آگاهی وکالایی شدن و(وبر)به مفهوم ارزشهادرشکل سنتی وعقلانی واخلاق پروتستانیسم ودورکهیم از بی هنجاری ووجدان جمعی وهنجارهاواشکال فرهنگی همچون مذهب از اهمیت فرهنگ درنزد این متفکران می باشد ونکته قابل توجه طرح مدل چند بعدی است که رابطه بین جامعه ،فرهنگ،اقتصادوسیاست رابررسی کرده است درقرن بیستم فرهنگ دچار تغییر شدوعوامل موثر درسازندگی جوامع درجنگ جهانی دوم به مفهوم اجتماعی شد واصلی ترین دانش اجتماعی وانسانی ريالعلم اقتصادوسیاست دراقتصادوسیاست به رشد وتوسعه اقتصادی وسازماندهی دولت های ملی توجه عمده ای شد توجه به فرهنگ بیشتر از سنت جامعه شناسی تفسیری نشات وتوجه جامعه شناسان به فرهنگ به دلایل ذیل صورت گرفته
1 – به رسمیت شناختن وتوجه جامعه شناسی معاصر به فرهنگ والا وتوده
2 – ارتباط بین مصرف گرایی با هویت اجتماعی وسلطه اجتماعی
3 – تاکید براینکه هر حوزهای در درون جامعه شناسی از قبیل نژاد،طبقه وقومیت،علم ودولت بایدبا فرهنگ مرتبط باشد
4 –توجه به نظام مفهومی که در آن به رابطه میان ذهنیت
5 – کنش اجتماعی وساختار تاکید شده است بدون در نظر گرفتن عناصر
جامعه شناسان به بررسی نحوه تولید،توزیع ومصرف وبازتولید فرهنگی پرداختند ودر نگاه کلاسیک بیشتر به رابطه بین فرهنگ با اقتصاد ، فرهنگ با جامعه وفرهنگ با سیاست توجه شده است وسوالاتی دراین رابطه مطرح است که عبارتند از
چرا مادر جوامع متفاوت با فرهنگ های گوناگون روبرو هستیم ؟
عناصر فرهنگ کدام اند؟
چگونه فرهنگابزلر دست قدرت وگروههای میشود ؟
چگونه خرده فرهنگ ها وضد فرهنگ به وجود می آید؟
آیا می توان به دلخواه یک گروه خاص از فرهنگ رادچار تغییر ساخت؟