دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 



موضوع: فرهنگ و مفاهيم مربوط به آن:

فرهنگ و مفاهيم مربوط به آن: 10 سال 2 ماه ago #64510

در بسياري از مواقع تعريفي كه از فرهنگ ارائه مي شود با ديگر مفاهيم كه با پيشوند يا پسوند
است ، اختلاط معنايي و عيني پيدا كرده است. در تعريف فرهنگ، نيازمند تمايزگزاري فرهنگ با ديگر مفاهيم مرتبط با
آن هستيم.
۱٦
اين مفاهيم عبارتند از:
« فرهنگ نخبه، فرهنگ عاميانه، فرهنگ توده، صنعت فرهنگ و فرهنگ عامه »
فرهنگ نخبه:
اين مفهوم از بدو طرح اصطلاح فرهنگ در آلمان مطرح شده و از طريق نخبگان، براي ارتقاء فكر و انديشه، مورد توجه
بوده است. متأثر از فضاي كلي آلمان و ديدگاه فرهنگي ماركسي، گرامشي، با محوريت روشنفكران، مفهوم فرهنگ
نخبه در مقابل فرهنگ توده مطرح شده است. از طريق انديشمندان مكتب فرانكفورت، از قبيل آدورنو، هوركهايمر،
هربرت ماركوزه و هابرماس، دوگانگي فرهنگي محوريت يافت.
فرهنگ نخبه به عنوان فرهنگ متعالي:
از فرهنگ نخبه به عنوان فرهنگ متعالي نيز ياد كرده است. او در تعريف فرهنگ نخبه يا فرهنگ متعالي، « بهلر »
مدعي است كه فرهنگ، امري پذيرفته شده و تاريخي نيست، زيرا در گذشته، كمتر سخني از فرهنگ متعالي وجود
داشت.
معاني و گام هاي مختلف فرهنگ متعالي:
1 : مطرح شدن فرهنگ متعالي در يك نظام دوگانه ي فرهنگ متعالي در مقابل فرهنگ پست.
سؤالات مطروحه در اين گام:
الف- در گذشته، فرهنگ پست به چه معني بوده است؟
ب- آيا فرهنگ پست به معناي بي فرهنگي است؟
پ- آيا منظور ، افراد بربري است كه داراي فرهنگ نبوده يا اينكه فرهنگ آنها چون قابل قبول نبوده، پست ناميده
شده است؟
پيوند خورده است. كساني كه به طبقه ي بالا تعلق دارند، داراي فرهنگ « سلسله مراتب » 2 : فرهنگ متعالي با نظام
متعالي و ديگراني كه متعلق به طبقات پايين هستند، از فرهنگ پست برخوردارند.
» 3 : فرهنگ رسانه هاي جمعي و آنچه كه رسانه ها در قالب برنامه هاي فرهنگي و هنري ارائه مي دهند، به عنوان
است. « فرهنگ متعالي » و آنچه كه در نزد نخبگان فرهنگي است، مصداق « فرهنگ پست
شروط لازم براي پذيرش فرهنگ متعالي:
وجود گروهي نخبه كه توانايي توليد و درك انتقال عناصر فرهنگي را دارند.
اين گروه بين خود به تعامل مي پردازند و هم از اين لحاظ است كه در مقايسه ي با ديگران هويت مي يابند.
اين فرهنگ در نظام سلسله مراتب اجتماعي شكل مي گيرد.
فرهنگ نخبه به علم و دانش و فناوري نيز مي انجامد.
فرهنگ متعالي در زبان فارسي:
در يكي از متون زبان پهلوي ( پند نامه آتورپات مهراسنتان ، ترجمه ي جاماسب آسا) كه براي ما باقي مانده است، كلمه
آمده است: « دانش و دانايي » فرهنگ به معني
۱۷
به خواستاري فرهنگ، كوشا باشيد. چه فرهنگ تخم دانش است و بر آن خرد است و خرد، آرايش دو جهان است و »
در باره ي آن گفته اند: اندر فراخي، پيرايد، و اندر شگفتني ( سختي )، پانه ( نگهبان ) و اندر آستانه ( مصيبت )،
دستگير و اندر تنگي، پيشه است.
در شاهنامه فردوسي، فرهنگ با معاني متفاوت و به معني آيين ، دانش، علم، نيكمردي و مترادف با خصايل اخلاقي به
كار رفته است.
: « اندرز نامه نوشيروان » نمونه از
ز دانا بپرسيد پس دادگر كه فرهنگ بهتر بود يا گهر
چنين داد پاسخ بدو رهنمون كه فرهنگ باشد ز گوهر فزون
كه فرهنگ آرايش جان بود ز گوهر، سخن گفتن آسان بود
گهر بي هنر زار و خوار است و سست به فرهنگ باشد روان تندرست
در برهان قاطع نيز فرهنگ به معني علم و دانش و عقل و ادب و بزرگي و سنجيدگي و بر وزن فرهنج است.
فرهنگ كه تا اين اواخر به معني علم و دانش بوده و نام فرهنگ به وزارت آموزش و پرورش و بعد به وزارت علوم تعلق
مبادي آداب، باريك انديش، با سواد، اهل مطالعه، خوش » داشت ، با مفهومي روشنفكري و طبقاتي، مترادف كلمه
مشرب، آشنا با آداب و رسوم خاص و مؤدب و داراي خصايل اخلاقي نيز به كار مي رود و با فرهنگ كسي است كه با
رفتار مؤدبانه و هوشيارانه اش براي خود شخصيت و موقعيتي احراز كند كه براي همه كس ميسر نيست و مستلزم
داشتن امكان مساعد و استعداد معين و تعليم و تربيتي اشرافي است و اين همان فرهنگ نخبه يا فرهنگ متعالي است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی