شنبه, 22 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خلاصه درس

خلاصه درس 9 سال 4 ماه ago #107850

بسمه تعالی

باسلام

تاثیر تکنولوژی بر فرهنگ
چکیده
خلاصه مقاله حاضر مجموعه مباحثی پیرامون تأثیر تکنولوژیهای جدید در فرهنگ جوامعی است که یا خود، پدیدآورنده این تکنولوژی ها هستند یا در فکر انتقال آنها به درون جامعه خود می باشند. در این مقاله پس از بیان تعاریف مشهور تکنولوژی، از تکنولوژیهای جدید بعنوان یک مهاجم فرهنگی نام برده و مقوله انحصارگری تکنولوژی نیز بررسی شده است. در رابطه با جایگزینی تکنیک بجای تفکر انسانی و هضم شدن انسان و اهداف انسانی در این مسابقه سرسام آور تکنولوژیک که از اختیار بشر امروزی خارج شده نیز بحث شده است.
در این مقاله ضمن توجه به ریشه های غربی تکنولوژی های جدید، تعارض ارزش های منتج از این تکنولوژیها با ارزشهای دینی، مخصوصاً ارزشهای اسلامی بحث شده و این سوال مطرح گشته است که آیا دینی کردن تکنولوژی یا تکنولوژی دینی امکان پذیر است یا خیر؟ در پایان مقاله راه حلی برای سوال فوق ارائه شده است که مستلزم تطابق (دینی کردن) اجزاء تکنولوژی (سخت افزار، عامل انسانی، اطلاعات و سازمان) می باشد. در بخش نتیجه گیری نیز توصیه شده است که به هنگام انتقال تکنولوژیهای جدید، هوشیاری لازم بعمل آمده و شرایط فرهنگی جامعه نیز لحاظ گردد.

واژه های کلیدی
تکنوپولی (انحصارگری تکنولوژی)، تکنوکراسی (فن سالاری)، بومی سازی تکنولوژی، فناوری.


مقدمه

بشر برای تسلط بر طبیعت و استخدام آن جهت رفع نیازهای خود، استعداد فکری خویش را بکار می برد و با کسب علم و آگاهی از قانونمندی های طبیعت، ابزار لازم (تکنولوژی) را کسب می نماید. همین فرآیند مستمر است که تمدن های بشر را شکل می دهد و با توسعه علم و آگاهی خود و بکارگیری تکنولوژیهای پیشین، به تکنولوژیهای جدید و پیشرفته تری دست یافته است و با تکیه بر این دستآوردهای تکنولوژیک بر طبیعت نیز مسلط تر شده است.
اما شواهد نشان می دهند که هرچه تکنولوژی در جوامع پیشرفته رشد یافته تر می گردد، از خود بیگانگی انسان و از دست دادن مفهوم حیات انسان و دوری او از من حقیقی (فطرت) بیشتر خود را جلوه گر می سازد.
این مطلب نه یک ادعا، که حقیقت بیان شده از زبان اندیشمندان و دلسوزان جوامع تکنولوژیک، مخصوصاً جوامع امریکایی و اروپائی است. به این جملات آقای Neil Postman استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک در کتاب «انحصارگری تکنولوژی» توجه کنید:
اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل:
* نخست اینکه تکنیک و صنعت، زندگی را آسانتر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟
* دوم اینکه تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تأثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است.

تکنیک در زمره آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت را طلب می کنند و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد؛ اغلب انسانها به خواسته او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد؛ هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است.
اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیر قابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانون های لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.
شایان ذکر است که چنین نگرش شدیداً منفی نسبت به تکنولوژی از زبان افرادی بیان می شود که در جامعه شدیداً تکنولوژیک همچون امریکا زندگی می کنند و احتمالاً این «درک وجودی» برای «جوامع عقب نگه داشته شده» و غیر تکنولوژیک زیاد ملموس نیست. با توجه به مطالب فوق، از آنجا که تکنولوژی یکی ازعوامل توسعه همه جانبه ملی است و جامعه اسلامی ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه به دنبال تکنولوژیک مناسب می باشد، بررسی «تاثیر تکنولوژی بر فرهنگ» از زوایای مختلف امری ضروری خواهد بود. چرا که خواستگاه فرهنگی تکنولوژی های جدید، جهان غرب است. اگر در انتقال این تکنولوژی ها شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران (که منبعث از تعالیم الهی اسلام است) نادیده گرفته شود، چه بسا قدم در راهی گذاشته باشیم که غربی ها قبل از ما آن را طی کرده و به معضلات شدید فرهنگی، اجتماعی و در آخر به بن بست رسیده اند.

سابقه تاریخی تکنولوژی
تکنولوژی به معنای فن شناسی آمده است. بشر در طی تاریخ از دانایی های خود استفاده کرده و برای رفع مشکلات زیستی خویش فنونی را ابداع کرد که این فنون دوران متعددی را طی نموده اند. از سه هزار سال قبل از میلاد که بین النهرین تمدن شهرنشینی به خود گرفت و بشر«خیش» برای تولید و بارکشهای لغزنده را برای حمل و نقل و خشت را جهت سرپناه به کار گرفت، تا سده هجدهم و انقلاب فرانسه که از اعداد و ریاضیات سود جست و تا امروز که از رباط ها استفاده می کند تا خود از قوه دماغیش بهره کافی برد، ده دوره را برای تکنولوژی ذکر می کنند:
1- دوران ماقبل تاریخ، 3000 سال قبل از میلاد.
2- دوران امپراطوری مصر، از سال 3000 تا سال 600 قبل از میلاد.
3- دوران یونان و روم از سال 600 قبل از میلاد تا سال 400 میلادی.
4- دوران قبل از رنسانس که به دوران سیاه تشبیه شده و شامل سال 400 الی 500 میلادی می شود.
5- دوران آستانه انقلاب صنعتی، بی سالهای 1500 الی 1750 میلادی.
6- دوران انقلاب صنعتی، بین سالهی 1750 الی 1850 میلادی.
7- دوران 1850 تا 1900 میلادی که به دوران قدرت بخار موسوم است.
8- دوران صنایع اتومبیل و هواپیما بین سالهای 1900 الی 1940.
9- دوران اتم و سفرهای فضایی، بین سالهای 1940 الی 1960.
10- دوران میکروپروسسورها.

تعاریف تکنولوژی
تعاریف متعددی در این موضوع عنوان شده که می توان محتوای مشترکی را از آنها استخراج کرد:
* تکنولوژی وسیله ای است برای تبدیل طبیعت به مصنوعات ساخت بشر.
* تکنولوژی عبارت است از دانش و عمل منسجم که در تمام فعالیت های روزمره کاربرد دارد.
* تکنولوژی اکتشاف علوم، اختراع نبوغ و کاربرد در صنعت است.
* تکنولوژی عبارت از کاربرد علم در اهداف عملی زندگی انسان یا به عبارت دیگر تغییر و تسلط بر محیط انسانی است.
* تکنولوژی ساخته دست انسان و کاربرد علم برای حل مشکلات عملی می باشد، از این رو تکنولوژی متکی بر دانش است.
* تکنولوژی مجموعه ای از دارایی های تجاری است که می توان آن را در معرض خرید و فروش، اجاره، وام و مبادله قرار داد و یا آن را منتقل کرد.
بنابراین تکنولوژی (کنونی) را می توان تجلی آمیخته ای از دانش، ذوق هنری بشر در پدیده های تکوین یافته او برای مرتفع نمودن نیازش دانست. به این جهات تکنولوژی در کلیه فعالیت های انسان جلوه نمایی خواهد کرد و از دانش و معرفت انسان بر نیازهای خویش متأثر خواهد گشت و لذا سیطره فرهنگ، ارزش ها و اعتقادات به واسطه حاکمیت بر چگونگی رفع نیازهای انسانی بر اشکال و ماهیت تکنولوژی مستولی خواهد بود.

تکنولوژی جدید به عنوان یک مهاجم فرهنگی
تکنولوژی تحمیل گر ارزشها و فرهنگ مهاجم بر خود است. اگر در موردی یا زمینه ای راه را برای آن باز گشودیم، باید تمام تبعات آن را بپذیریم. زیرا این پدیده، یک مهاجم است. هیچ جامعه و اجتماعی نمی تواند امروزه خود را از درگیری با این مهاجم در امان نگاه دارد. خواه در این رهگذر خردمندانه و هوشیارانه عمل کند و خواه بی توجه و غافل.
تکنولوژی یک فرمانده تسلیم ناپذیر و هدایت کننده انعطاف پذیری است که تمام مفاهیم و اندوخته های ذهنی را دگرگون می سازد. برای واژه هائی چون آزادی، حقیقت، شعور، واقعیت، خرد، حافظه و تاریخ مفاهیمی تازه می سازد و از این طریق راه به دنیای درون ما باز می کند. این تکنیک دگرگون ساز حتی وقت خود را صرف آن نمی کند که این تغییرات را به آگاهی ما برساند و ما نیز فرصت آن را نخواهیم داشت در جریان این وقایع قرار گیریم و خود را به موقع از آن آگاه سازیم. هجوم تکنولوژی افسار گسیخته به مفاهیم و باورهای انسانی فوق الذکر، اندیشمندان امریکایی را سخت نگران ساخته است. چرا که انحصارگری و تهاجم تکنولوژی به مبانی اخلاقی و انسانی جامعه امریکایی و سردرگم نمودن آن شدیدتر از هر جامعه دیگر است. هر تکنولوژی جدید در این جامعه یکی از عناصر فکری و جهان بینی افراد جامعه را به کنار می زند. گویی که نزاعی میان اندیشه ها و جهان بینی ها در جامعه امریکایی برقرار است. برای مثال: به نزاع تکنولوژی چاپ و تلویزیون توجه کنید نمونه بارز و جامع چنین نزاعی را ما در ایالات متحده به خوبی مشاهده می کنیم در عرصه سیاست، مذهب، اقتصاد و واضح تر از همه در مدارس و آموزشگاه ها، این دو تکنولوژی بر سر به دست گرفتن عنان اندیشه و عقاید دانش آموزان، بدون انعطاف و ترحم در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. در یک سوی این جبهه کتاب و حروف چاپ شده با همه خصوصیات آن و تأکید بر منطق، تسلسل، تاریخ، تنظیم و تدوین گام به گام، واقع بینی، نظم و انضباط، مراعات فاصله و حدود، و سرانجام نتیجه گیری استدلالی قرار دارد و در سوی دیگر جهان تلویزیون با خصوصیات و تأکید آن بر خصلت بصری، استنباط لحظه ای و حضوری، همزمانی، صمیمیت، عکس العمل های عاطفی و خلاصه اصول بصری تعلیم و آموزش است.
امروزه دانش آموزان در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی می شوند. این درگیری قربانیان زیادی را می طلبد. کودکان و دانش آموزانی که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند، و یا به طور کلی توانایی خواندن را ندارند، نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را بر روی چند جمله مکتوب متمرکز کنند، دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم و یا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فرا گیرند. اینها واماندگان و شکست خوردگانی هستند که عقب ماندگی و عدم موفقیت شان علت ذهنی ندارد، بلکه قربانیان جنگ وسایل ارتباطی هستند. دلیل واماندگی آنان این است که در جبهه نبرد دو تکنولوژی، (حداقل برای این دوران و در این مرحله از نبرد) در صف غلط و در طرف نامساعد ایستاده اند.
با ورود کامپیوتر شخصی به کلاس های درسی در مدارس یک روش 400 ساله آموزشی از بین می رود. روشی که در آن، معلم با حضور خود در کلاس ضمن تشریح شفاهی مطالب درسی مکتوب و شرکت دادن دانش آموزان در بحث، ضمن ایجاد ارتباط عاطفی با دانش آموزان، یک روح جمعی و مشارکت عمومی نیز در آنها بوجود می آورد. اینک کامپیوتر پا به عرصه تعلیم و تربیت گذاشته است. این کامپیوتر نیز مبلّغ و مروّج رسالت خود است و با سبک و اسلوب خود مدعی است که توان فردی و قدرت آموزش مجرد و بی نیازی از کار جمعی را در دانش آموزان سبب می شود و او را در طرح سوال و دریافت پاسخ یاری می دهد. آیا در این میدان جدید و با گسترش کامپیوتر به جای کتاب در کلاس درس، روحیه آموزش جمعی و مشارکت گروهی در تعلیم و تعلم یکسره از بین خواهد رفت؟ آیا کامپیوتر روح خود را تا حد یک فضیلت بالا خواهد برد؟
چنین سوالاتی زمانی طرح می گردد که یک دگرگونی تکنولوژیکی در جریان است. در اثر رقابت دو تکنولوژی متفاوت و مغایر با یکدیگر جنگی آغاز می شود که دامنه تأثیرات آن و میزان دخالت تکنیک جدیدتر را در روابط اجتماعی زندگی انسان نمی توان شناخت و حتی پیش بینی کرد و یا دامنه تأثیرات را به بخش خاصی از ارتباط انسانی منحصر ساخت.
فرهنگ ابزار، تکنوکراسی و تکنوپولی
در خصوص تعامل تکنولوژی و فرهنگ در جوامع بشری آقای نیل پستمن در یک تقسیم بندی به سه نوع فرهنگ متمایز معتقد است:

* فرهنگ ابزار
* فرهنگ تکنوکراسی
* فرهنگ تکنوپولی (انحصارگری تکنولوژی)
به اعتقاد او تا قرن 17 میلادی فرهنگ های جوامع گوناگون، فرهنگ ابزارآلات بوده است. وجوه اشتراک همه این فرهنگ ها در این بود که آنها این ابزار را به دو منظور و برای تامین دو هدف اختراع می کردند؛ یا این ابزارها می بایست نیازهای مشخص و اساسی زندگی مادی انسانها را برآورده می کردند، نظیر استفاده از نیروی آب یا باد برای آسیاب کردن، استفاده از پروانه های بزرگ و سخت برای توربین و مصارف دیگر و یا می بایستی در خدمت مظاهر و سمبل های عقیدتی، در استخدام هنر و قدرت آفرینندگی انسان و یا در سیاست و افسانه ها و سنن و آداب و مسائل دینی به کار می رفتند، نظیر بنای قلعه ها و کلیساها و معابد مذهبی و یا اختراع ساعت برای نظم و سامان بخشیدن به زمان عبادت های جمعی. در هر کدام از این دو مورد و اهداف، هیچ گاه ابزارآلات اختراع شده دخالت و یا نفوذی در مبانی فرهنگی آن جامعه نداشتند و عقاید و سنن را دگرگون نمی کردند و یا حداقل به قصد این دگرگونی و با هدف تخریب این مبانی و شایستگی ها و پیوستگی های اجتماعی، ساخته و به کار گرفته نمی شدند. صرف نظر از مواردی استثنایی، این ابزارآلات مانع انسانها برای انجام آداب و سنن خود و یا اعتقادشان به خدا و یا معارض مبانی اندیشه سیاسی شان نبود و نیز تأثیری در روش و اسلوب تربیتی آنها نداشت. این وسایل خدشه ای در مشروعیت سازمانها و نهادهای اجتماعی آنان و نیز تردیدی در عقیده به این مشروعیت ها ایجاد نمی کرد. حتی بالاتر از این، این عقیده و پایبندی به آن بود که گاه اختراعات را هدایت می کرد و ضرورت ساخت ابزاری را مطرح میکرد و حتی برای کاربرد پاره ای از این ادوات محدودیت ها و یا شرایطی قائل می شود.

اگر اروپای قرون وسطی را به عنوان مثال و شاهدی به فرهنگ ابزار در نظر بگیریم، می بینیم که چگونه این ابزار و ادوات اختراع شده در جامعه هضم شده و در خدمت عقاید انسان ها بوده است.
در گذشته تعالیم مذهبی و جهان بینی دینی، ایدئولوژی هدایت کننده و کنترل کننده ای بوده که کاربرد ابزارآلات و کم و کیف استفاده از آنها را تعیین می کرد. به عبارت دیگر این ابزار بود که در خدمت ایدئولوژی قرار داشت. تفکر دینی است که به هستی معنی می بخشد و مانع آن می شود که تکنیک، خود را بر انسان ها و نیازهای آنان تحمیل کند و به بیان دیگر حاکمیت تکنیک بر انسان ها را تقریباً غیر ممکن سازد. در فرهنگ تکنوکراسی یا فن سالاری ابزار و آلات نقش کلیدی را در جهان اندیشه های فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند.
در همه شرایط، تحولات، خواسته ها و در همه ویژگی های اجتماعی باید تا حدود زیادی تابع خواسته های این ابزار و سیر تحولات آنها شد. در جامعه ای که فرهنگ تکنوکراسی حاکم است ابزار و تکنیک در فرهنگ و اجتماع هضم نمی شود، بلکه به آن هجوم می برد و خود را به فرهنگ تحمیل می کند. در اینجاست که باید سنن و آداب، افسانه ها و عقاید، سیاست و مقررات و حتی مذهب برای بقای خود وارد نزاع شود و دست به مقاومت بزند. ریشه نهال فرهنگ فن سالاری مدرن مغرب زمین، در قرون وسطای اروپا نهفته است که سه اختراع ساعت، ماشین چاپ و دوربین نجومی آن را آبیاری کرد. اختراع ساعت که با آن برداشت جدیدی از زمان حاصل شده (ساعت وسیله ای برای تنظیم اوقات کاری کارخانه ها و نه مشخص کردن زمان عبادت در کلیسا)، صنعت چاپ که عصر نقل های شفاهی را پایان داد و اختراع دوربین نجومی که باعث شد نگرش بشر به آسمان تفاوت کند. کپرنیک، کپلر، گالیله، دکارت و نیوتن بنیانگذاران فن سالاری بودند ولی خودشان به جامعه ای با فرهنگ ابزار تعلق داشتند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: حسن گل احمدي
مدیران انجمن: حسن گل احمدي