خوش آمديد,
مهمان
|
|
بسمه تعالی
باسلام از خود واجب دانسته ابتدا به ساکن از نحوه برگزاری کلاس درس حضرتعالی به صورت "بحث آزاد" کمال قدردانی را به جا آورده و امیدوارم در آینده ای نزدیک شاهد فراگیری و سرایت این موضوع به سایر کلاسهای درسی دیگر نیز باشیم. با توجه به جلسه برگزار شده در تاریخ 1392/12/2 در خصوص کشورهای جهان سومی حقیر چند خطی به شرح ذیل جهت استفاده دوستان می نگارم، امید است مستفید واقع گردد؛ معمولاً وقتی میخواهیم درمورد فقیرترین کشورهای جهان حرف بزنیم، از آنها با عنوان جهان سوم یاد میکنیم و تصور میکنیم که همه منظورمان را متوجه میشوند. اما وقتی از خود بپرسید اگر جهان سوم وجود دارد، جهان دوم و اول کجا هستند؟ ممکن است پاسخ قانعکنندهای دریافت نکنید. خیلیهای دیگر هم از این واژهها برای درجهبندی وضعیت پیشرفت کشورها استفاده میکنند، اینطور که جهان اول در بالاترین درجه و پس از آن جهان دوم و در آخر جهان سوم. اما آیا این تعریف ها می تواند درست باشد؟ برای اینکه این سوءتعبیرات از میان رود، قصد داریم اطلاعات لازم در این زمینه را برایتان فراهم کنیم: جهان سوم اصطلاحی است که در نیمهٔ دوم قرن بیستم در اشاره به کشورهای توسعهنیافته از نظر اقتصادی و کشورهایی که در جهان اول و جهان دوم قرار نمیگیرند، به کار میرفت. اگرچه در مورد مناسبت این نام تردیدها و بحث هایی در میان است، اما برخی از کشورهای جهان سوم به ویژه اعضای جنبش عدم تعهد از کاربرد این نام استقبال کردهاند. پیشینه جهان سوم و پایگاه سوم تعابیری بودند که در سالهای 1947 تا 1949 در فرانسه رایج شدند. "پیتر ورسی" در آوریل ۱۹۴۹ به استفاده "کلود بورده" از این اصطلاح اشاره کرده است. اما "ژوزف لاو" معتقد است ریشه این واژه را باید در اصطلاح موقعیت سوم (به اسپانیایی: Dritte-position) جست. کلمهای که "خوان پرون" آن را در ۱۹۴۹ به کار برد. ژوزف لاو کاربرد عام جهان سوم را نیز به مربوط به دوران پس از کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ میداند. کاربرد امروزی این واژه به "آلفرد ساووی" جمعیت نگار و تاریخ دان فرانسوی نسبت داده میشود که در ۱۴ اوت ۱۹۵۲ در مقالهای در مجله "ابزرواتور" از این واژه برای نامگذاری کشورهای توسعهنیافته و درحال توسعهای که خارج از دو بلوک قدرت قرار داشتند، استفاده کرد. تعریف در محافل آکادمیک بیشتر از اصطلاحات کشورهای جنوب، در حال توسعه و توسعه نیافته در اشاره به کشورهای جهان سوم استفاده میشود. انتقادها این اصطلاح مورد انتقاد تعدادی از سوسیالیست ها از جمله "قوام نکرومه" رئیس جمهور و رهبر جنبش استقلالطلب غنا و "فرانتس فانون" نظریهپرداز فرانسوی- الجزایری رو به رو شده است. "مائو تسه تونگ" نیز در 1972 طبقه بندی دیگری را در این مورد ارائه داد. او در نظریه خود که معروف به سه جهان است، آمریکا و شوروی را به عنوان دو قدرت امپریالیستی در جهان اول قرار داده و ژاپن، اروپای غربی، کانادا و کشورهای تجدیدنظر طلب اروپای شرقی (مانند یوگسلاوی و آلبانی) را جهان دوم دانسته و آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا را جهان سوم نام میدهد. دیدگاه دیگری معتقد است: چهار جهان بعد از جنگجهانی دوم، جهان به دو بلوک و حوزه نفوذی بزرگ با دیدگاههای متضاد درمورد دولت و جامعه سیاسی تقسیم شد: 1. بلوک کشورهای دموکراتیک-صنعتی در حوزه نفوذی امریکایی که جهان اول نام گرفتند. 2. بلوک شرق یا کشورهای کمونیست-سوسیالیست که جهان دوم نام گرفتند. 3. سه چهارم باقیمانده از جمعیت دنیا، کشورهایی بودند که با هیچیک از این دو بلوک هم ردیف نبودند و ازاین رو جهان سوم نام گرفتند. 4. واژه جهان چهارم که در دهه هفتاد ابداع شد، به ملتهای ناشناخته (نهادهای فرهنگی) از افراد بومی، ملتهای جهان اولی که در داخل یا سراسر مرزهای دولت ملی زندگی میکردند، اطلاق میشد. ابتدا مدل سه جهان وجود داشت ریشه این واژهها مشخص نیست. در سال 1952، آلفرد ساوی (Alfred Sauvy)، متخصص آمارشناسی فرانسوی، مقالهای نوشت که در آن جهان سوم را با دولت سوم مقایسه میکرد. سایر منابع ادعا میکنند که چارلز دو گال (Charles de Gaulle) واژه جهان سوم را ابداع کرد. اما .... تعاریف امروزه واژه "جهان اول" به کشورهای پیشرفته، سرمایهدار (کاپیتالیست) و صنعتی گفته میشود، تقریباً بلوک کشورهای همردیف با ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم با علایق و دیدگاههای سیاسی و اقتصادی تقریباً یکسان: امریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن و استرالیا. "جهان دوم" به کشورهای کمونیست-سوسیالیست سابق، کشورهای صنعتی (سابقاً بلوک شرق حوزه نفوذی اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی)، امروزه روسیه، اروپای شرقی (مثل لهستان) و برخی کشورهای ترک (مثل قزاقستان) و همچنین چین، اطلاق میشود. "جهان سوم" سایر کشورهایی است که امروز تقریباً کشورهای درحال توسعه افریقا، آسیا و امریکای لاتین را در بر میگیرد. واژه جهان سوم شامل کشورهای سرمایهدار (مثل ونزوئلا) و کمونیست (مثل کره شمالی) و بسیار ثروتمند (مثل عربستان) و بسیار فقیر (مثل مالی) نیز میشود. کشورهای جهان سوم براساس فاکتورهای مختلفی دستهبندی شدهاند: حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی، درآمد ناخالص ملی و فقر کشورها، رشد انسانی کشورها و آزادی اطلاعات در داخل کشور. چه چیز باعث میشود کشوری جهان سومی باشد؟ باوجود تعاریفی که مدام در حال تغییر هستند، مفهوم جهان سوم کشورهایی را تعریف میکند که از مرگومیر بالای نوزادان، رشد اقتصادی پایین، فقر بالا، استفاده ضعیف از منابع طبیعی و اتکای شدید بر کشورهای صنعتی رنج میبرند. اینها کشورهای درحال توسعه و از نظر تکنولوژیکی کمتر پیشرفته آسیا، افریقا، اقیانوسیه و امریکای لاتین هستند. کشورهای جهان سوم معمولاً از نظر اقتصادی به کشورهای پیشرفته یا توسعهیافته متکی هستند و عموماً بعنوان دولتهایی فقیر و بیثبات که رشد جمعیت، بیسوادی و مرگومیر بالا دارند شناخته میشوند. یک عامل مهم نبود طبقه متوسط است—میلیونها نفر در طبقه اقتصادی پایین و یک جمعیت بسیار کم از طبقه بالا که کنترل ثروت و منابع کشور به دست آنهاست. اکثر کشورهای جهان سوم بدهیهای خارجی بسیار بالایی نیز دارند. چرا گرینلند یک کشور جهان سوم است؟ در زمان مدل سه جهان، گرینلند از تجارت بین المللی محروم شده و دانمارک انحصاری شدید بر تجارت گرینلند اعمال میکرد و فقط دادوستدی ضعیف با اسکاتلند را مجاز میدانست. در طی دهه پنجاه و شصت، دولت دانمارک یک برنامه شهرنشینی و نوسازی ارائه کرد که هدف ایجاد یک محیط اقتصادی شهری در گرینلند را با گسترش دادن شهرهای ساحلی دنبال میکرد. افرادیکه در شهرکهای کوچک اطراف زندگی میکردند، محل سکونت خود را تغییر داده و به سرعت خانهسازی کردند و مشاغل ماهیگیری نوین معرفی شد. چرا کشور ثروتمند عربستان یک کشور جهان سوم است؟ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: حسن گل احمدي
|