پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تاثیر رسانه در ناهنجاریها ی خانواده

تاثیر رسانه در ناهنجاریها ی خانواده 9 سال 10 ماه ago #91818

تاثیر رسانه در ناهنجاریها ی خانواده
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی تاثیر فراینده ای بر ایجاد آسیب های اجتماعی دارد و رسانه نیز به عنوان یک ابزار قدرتمند بر افکار و اندیشه زوجین و روابط آنها با فرزندان موثر واقع می شود.
رسانه ها در کشور ما در بسیاری از موارد به اصلاح و افزایش سطح آگاهی خانواده ها کمک کرده و در مواردی خود عامل ایجاد ناهنجاری ها در سطح خانواده بوده اند. این مقاله بر آن است تا تأثیر دوگانه رسانه بر ناهنجاری های خانوادگی را بررسی نماید.
رسانه و خشونت خانوادگی
رسانه ها به اشکال گوناگون بر اعضا و روابط افراد خانواده تاثیر می گذارند. برنامه های گوناگون رادیویی و تلویزیونی می تواند الگوهای رفتاری را در قالب فیلم، سریال و نمایش های رادیویی ارائه دهد. این الگوها از زمان کودکی در فرد درونی شده، تصویری خاص از روابط زن و شوهر و فرزندان ایجاد می کند.
امروزه بحث خشونت خانوادگی (Domestic Violence) را می توان در قالب کودک آزاری و خشونت زناشویی در نظر گرفت. "خشونت زناشویی به دو صورت زن آزاری و شوهر آزاری قابل بررسی است که البته شکل غالب آن زن آزاری یعنی خشونت شوهر نسبت به همسر خود از کمیت بالاتری برخوردار است، از آنجا که این نوع خشونت اغلب در درون محیط خانواده روی می دهد و کمتر در جامعه شاهد آن هستیم، آمارهای موجود نمی تواند معرف وضعیت روشنی از آن باشد".(اعزازی211:1376)
نظریه های جدید در زمینه خشونت خانوادگی به دنبال شناخت عوامل ساختاری هستند که خانواده را مستعد بروز خشونت می سازد. به عقیده این نظریه پردازان، "خشونت بر ضد زنان مشکل شخصی یا خانوادگی نیست، بلکه بازتاب ساختارهای وسیع نابرابری جنسی و اقتصادی در کل جامعه است. این نظریه پردازان معتقدند خشونت مردان بر علیه همسرشان به هیچ وجه تخطی از نظم اجتماعی نیست بلکه بر عکس تایید نوع خاصی از نظم اجتماعی است و می توان آن را ناشی از این باور اجتماعی- فرهنگی دانست که زنان کم اهمیت تر و کم ارزشتر از مردانند و با آنان برابر نیستند" (Dobash و1979:15). بدین ترتیب رسانه مروج نوع خاصی از رفتار تلقی نمیشود بلکه تنها منعکس کننده باورهایی است که جامعه به صورت ضمنی آنها را پذیرفته است.
از دیدگاه نظریه ((یادگیری اجتماعی)) در خانواده هایی که اعضای آن در دوران کودکی شاهد خشونت والدین خود بوده یا آن را تجربه کرده اند، احتمال بروز خشونت بیشتری وجود دارد. این نظریه به سابقه مشاهده و تجربه خشونت در خانواده اشاره دارد. همچنین این تجربه می تواند از طریق محتوایی که رسانه ارائه می کند شکل گرفته و به مرور زمان تقویت شود.
بدین ترتیب می توان گفت القای یک تفکر یا روش غلط در هر یک از زمینه های رفتاری می تواند به تشدید یا شکل گیری آسیب های جدید منجر شود. نقش رسانه عمدتاً در طرح نیازها و خواسته ها است، در برخی از سریال های تلویزیون مردان متاهل به پنهان کاری و داشتن رابطه با زنان دیگر متهم می شوند. اگر چه هدف این سریال ها نشان دادن چهره ای نامطلوب از این رفتار است اما بیننده این سریال ها ممکن است با برداشت سطحی از اینگونه موارد تحت تاثیر آن قرار گیرد.
رسانه ها ابزاری قدرتمند در فرهنگ سازی و اصلاح رفتارهای اجتماعی و روابط خانوادگی مستند. بنابراین توقع می رود که نوع برنامه سازی رسانه ها با این هدف هماهنگ باشد اما آن چه واقعیت های اجتماعی نشان می دهد، انحطاط اخلاقی و تضعیف روابط درونی خانواده است که خشونت های خانوادگی را می توان معلول آنها دانست. بنابراین رسانه نمی تواند بدون درک درست از وضعیت خشونت خانوادگی در جهت کاهش آن گام بردارد.
پنج اولویت اول برنامه های مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان شامل موارد زیر می باشد:
ایجاد سیاست های همگانی، ایجاد محیط های حمایت کننده، بازنگری خدمات دولتی، تقویت اقدام جامعه برای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان و توسعه مهارت های فردی و اجتماعی مردم برای زندگی عاری از خشونت.
رسانه ها در تمامی این پنج مورد نقش مهمی ایفا می کنند. در بعضی موارد اثرات فوری پخش یک سریال تلویزیونی را می توان در قالب گفتار یا رفتار افراد مشاهده نمود. برنامه های رادیویی نیز در قالب تکست و طرح موضوعات اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در اصلاح یا کاهش خشونت های خانوادگی دارند.
"خشونت علیه زنان در تمامی کشورها، حتی در کشورهای پیشرفته ای که قوانین محکمی جهت جلوگیری از خشونت علیه خانواده دارند، نگران کننده است" (Clein 2004:25) در این کشورها رسانه ها به عنوان عامل مهمی در جهت کاهش خشونت به کار گرفته می شوند در واقع این خواست دولتها و نهادهای اجتماعی است اما در مقابل بخش تجاری رسانه ها و به ویژه شبکه های تلویزیونی خصوصی و کابلی با نمایش فیلم های اکشن به این موضوع دامن می زنند، می توان گفت منافع اجتماعی که دولتها آنرا دنبال می کنندبا منافع مالی که رسانه های خصوصی به دنبال آن هستند در تضاد قرار دارد. "پخش صحنه های خشن در فیلم های سینمایی رفتار خشن را در افراد برمی انگیزد چرا که خشونت، تمایل به خشونت را کاهش نمی دهد بلکه خشونت موجد خشونت است، مشاهده خشونت در تلویزیون موجب افزایش پرخاشگری در میان تماشاگران می گردد."(ارونسون 186:1369)
از سوی دیگر افرادی که قربانی خشونت های خانوادگی قرار می گیرند (اغلب زنان و کودکان نیز به دنبال راه حل هایی برای مقابله با آن برخاسته اند. پخش برنامه هایی که از تساوی حقوق زن و مرد و حقوق کودک سخن می گوید و موضوعاتی که توسط حقوقدانان، مشاوران، روانشناسان و جامعه شناسان از طریق رسانه مطرح می شود تلاش بزرگی برای افزایش میزان آگاهی افراد از حیطه وظایف و مسئولیت هایشان است. کافی است به وضعیت تنبیه بدنی دانش آموزان در مدرسه و فرزندان در خانه در طی دو دهه اخیر توجه کنیم تا این تحول بزرگ را به خوبی درک نماییم. زنان با شیوه های دیگری نیز سعی در ارتقا جایگاه خود در خانواده داشته و دارند، افزایش چشمگیر زنان با تحصیلات دانشگاهی را نمی توان بدون تاثیرپذیری از رسانه دانست. معرفی چهره ای از زنان که در موقعیت های مناسب اجتماعی فعالیت می کنند و از جایگاهی مساوی با مردان برخوردارند از جمله عملکردهای مهم رسانه است.
در مجموع می توان رسانه را ابزاری نیرومند در کنترل و گسترش خشونت خانگی دانست، جهت گیری رسانه به سیاست های کلان آن و اهدافی بستگی دارد که آنها دنبال می کنند.
رسانه، خانواده و جرائم اجتماعی
از دیدگاه بسیاری از اندیشمندان، "ارتکاب جرم نتیجه مشکلات خانوادگی است. آنها در تعریف خود از مشکلات خانوادگی به مسایل متعددی اشاره دارند که می توان آنها را در مقوله هایی چون طرد فرزندان از سوی والدین، فقدان ارتباط هیجانی و عدم حمایت فرزندان از سوی والدین خلاصه کرد" (Gorman 1998:319).
برخی از اندیشمندان نیز به "فقدان انسجام در خانواده"(Weist,1998:32) و "نظارت نداشتن والدین بر فرزندان و ازدواج مجدد آنها به عنوان عوامل اصلی اشاره می کنند (Pagani:1998:489)".
از سوی دیگر اخبار شنیداری و دیداری در ارائه تصویر جرم به مردم و توسعه سازمانهایی مانند پلیس در جامعه نقش مهمی دارند. "رسانه ها هم چنین نقش مهمی در چگونگی شکل گیری افکار عمومی در مورد جرم و بزه کاری ایفا می کنند" (فرجیها 82:1385).
بدین ترتیب می توان گفت رسانه با تاثیرگذاری بر ساختار خانواده از یک سو و با ارائه تصویری از جرم از سوی دیگر بر شکل گیری یا کاهش جرائم اجتماعی موثر واقع می شود. تاثیر رسانه ممکن است در مواردی به صورت مستقیم منجر به ارتکاب جرم شود اما این تاثیر عام نبوده و در مواردی خاص به صورت موردی گزارش شده است. دیدن صحنه سرقت یک بانک یا ربودن یک شی از مغازه یا دزدی خانوادگی ممکن است بیننده نوجوانی را به ارتکاب جرم بکشاند. اما خارج از چارچوب رسانه های رسمی کشور تاثیر فیلم های ماهواره ای یا ویدئویی که بر روی آنها هیچ گونه کنترلی وجود ندارد شدیدتر و عمیق تر است. ارتکاب جرائم جنسی اغلب تحت تاثیر این گونه فیلم ها بوده و مرتکبین آنها خود به این تاثیر اعتراف نموده اند.
رسانه، خانواده و تربیت فرزندان
خانواده مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارد. در واقع باورها و اعتقادات دینی و جامعه پذیری ابتدا در خانواده شکل می گیرد.
"از نظر کوئن با صنعتی شدن جوامع، ساخت، کارکردها و اقتدار خانواده دچار دگرگونی عظیمی شده است و مهمترین پیامد گذار از خانواده سنتی به خانواده صنعتی شهری، جانشینی خانواده هسته ای به جای خانواده گسترده بوده است. در نتیجه خانواده نقش خود در تربیت اجتماعی فرزندان را به مدارس و آموزشگاه ها واگذار کرد و می توان گفت روابط سودجویی بجای مهرجویی و منفعت در مقابل اخلاق قرار گرفت و خانواده با کارکردهای گذشته اش به حاشیه رانده شد" (رئوف 1377: 42)
"اکنون جوامع غربی به سوی نوعی از خانواده جمعی پیش می روند که ارزش عمده در آن، انعطاف پذیری (Flexibility) است" (کارلسون 1378: 28)
در این میان رسانه ها از طریق تأثیرگذاری بر ارتباط منفی بین والدین و فرزندان منشأ تحولات بزرگی در تربیت فرزندان می شوند. نسل جوان امروز در مقایسه با نسل های گذشته کمتر زیر بار ارزشهای دیکته شده توسط خانواده می رود و به طور خلاصه می توان گفت امروزه تنها مدارس و مساجد و سایر نهادهای اجتماعی جایگزین نقش تربیتی فرزندان نشده اند بلکه رسانه نیز نقش مهمی در این میان دارد و فرزندان الگوهای رفتاری خود را در بسیاری موارد از رسانه اخذ می کنند. جای تعجب نیست که هنر پیشگان و بازیگران فیلمها و سریالها بیش از معلمان مدارس و اساتید دانشگاهها بعنوان الگو شناخته می شوند.
فقدان یا ضعف کنترل فرزندان در خانواده احتمال بروز ناهنجاریها را افزایش می دهد. ضعف کنترل اجتماعی و کنترل خانوادگی نشان از نابسامانی دارد و فرزند می تواند دست به اقداماتی بزند که موافق عقاید والدین خود نباشد. یکی از دلایل مهم این وضعیت شفاف نبودن روابط اعضای خانواده است. از سوی دیگر والدین شناخت درستی از شیوه ها و روش های متناسب برای کنترل فرزندان خود پیدا نکرده اند و این امر باعث شده است تا والدین دچار تعارض شدیدی در رفتار خود شوند. بسیاری از والدین در شیوه برخورد با معضلات فرزندان خود شدیداً اظهار عجز میکنند و فرزندان نیز به خوبی از فقدان توانایی والدین خود آگاهی دارند. در اینجا است که باید به نقش فعال و مؤثر رسانه در تربیت فرزندان اشاره کنیم. برنامه هایی که با موضوع مشاوره خانوادگی در رادیو و تلویزیون تولید
می شود اغلب راهکارهایی را مطرح می کنند که والدین به کمک آنها بتوانند بر ضعف کنترل خویش غلبه کنند. هنگامی که والدین درانجام مقاصد خویش احساس ناتوانی می کنند اقدام به اعمال کنترل از طریق بکارگیری خشونت می کنند..
به عبارت دیگر هنگامی که رسانه ها برخی از کجروی ها را به گونه ای نمایش می دهند که فاعل آنها فردی موفق مطرح می شود، نابهنجار بودن کجروی نیز کمرنگ شده و حتی از بین می رود.
رسانه، خانواده و چالشهای آینده
"خانواده در دوران مدرن دچار تحولات عظیمی شده است که می توان آنرا در بخشهای زیر خلاصه نمود:
1- تغییرات ساختاری: که خانواده را از شکل گسترده به هسته ای و سپس به صورت خانواده های تک نفری و تک والدی در آورده و زندگی مشترک بدون ازدواج را رواج داده است.
2- تغییرات ارزشی: بطوریکه در دوران مدرن ارزش هایی چون وفاداری زن و مرد نسبت به یکدیگر تولید مثل و تولد فرزندان، روابط خویشاوندی، قوامیت و سرپرستی مردان و نان آور بودن آنها و خانه دار بودن زنان بسیار کمرنگ شده است.
3- تغییرات عملکردی: نقش های سنتی مرد، زن و فرزندان در درون خانواده دچار تحول شده است. نقش تعیین کننده مرد در معیشت از انحصار او بیرون آمده و با ورود انبوه زنان به کارهای خارج از خانه، قدرت چانه زنی آنها افزایش یافته است" (شیخی،1380: 42)
اگر چه در ایران جدایی فرزندان از خانواده مانند غرب نیست و روابط عاطفی بین فرزندان و والدین حتی در سنین بالا نیز ادامه می یابد و در بسیاری موارد وابستگی اقتصادی به والدین نیز امری معمول محسوب می شود با اینحال در کشور ما نیز تحول در ساختار خانواده کاملاً محسوس است. اینکه رسانه تا چه حد می تواند این روند را اصلاح کند یا خود عاملی بر تشدید آن باشد یا این که اصولاً این تغییرات الزامی و غیرقابل کنترل است همه از سئوالات مهم در این زمینه است. آنچه می توان گفت اینکه دولتها بنا به مصالح خود سعی بر آن دارند تا از پتانسیل رسانه در جهت هدایت افکار عمومی جامعه و تأثیرگذاری بر نهادهایی چون خانواده، روند مطلوبی را ایجاد نمایند تا بتوانند نقش خود را در جهت کنترل اجتماعی بخوبی ایفا کنند.
بنابر این، رسانه ها در برنامه های خود ابتدا باید شناخت درستی از وضعیت کنونی خانواده ها داشته باشند و بر مبنای این شناخت الگوهای خود را ارائه کنند، در کشور ما دو بخش سنتی و مدرن در کنار یکدیگر دیده می شود، در حالی که شهرهای بزرگ شکل جدید خانواده را تجربه می کنند در روستاها و شهرهای کوچک نظام سنتی خانواده همچنان قدرتمند است و از آنجا که رسانه طیف وسیعی از مخاطبان را گروه هدف خود می داند برنامه ریزی علاوه بر دشواری با نوعی ظرافت و دقت نظر نیز روبرو است. به عبارت دیگر ابتدا باید تعریف درستی از کارکردهای خانواده ارائه دهیم تا نوع برنامه سازی برای آن و اهدافی که در رسانه مورد توجه است، وضوح بیشتری یابد.
مفاهیمی مانند فامیل، محرم و نامحرم، تعصب و غیرت، فرمانبری از بزرگترها، آبرو و حیثیت خانوادگی و غیره، به دلیل شرایط یادشده، در خانواده های مختلف، معانی و تعبیرهای متفاوتی پیدا کرده اند.
می توانیم بعضی از رفتارهای خانواده هایی که به شیوه های خاص خود زندگی می کنند را فساد و بی بندوباری تلقی کنیم و می توانیم به این رفتارها به عنوان نشانه هایی از دگرگونی های مرحله گذار نگاه کنیم.
در چنین وضعیتی رسانه باید رویکردی را اتخاذ کند که در آن با حفظ مفاهیم ارزشی و سنت های مورد قبول، تحولات عمیق دنیای مدرن نیز مورد توجه قرارگیرد.
نتیجه
در دهه های اخیر شاهد تحولات سریع و گسترده ای در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و از جمله خانواده بوده ایم. نهاد خانواده تحت تأثیر عوامل متعدد درونی و بیرونی این تغییرات را تجربه کرده است. رسانه ها به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تحولات خانواده نقش اساسی در دگرگونی روابط درونی بین اعضاء آن داشته اند. این تحولات باعث سست شدن پیوندهای درون خانواده، افزایش طلاق، ناتوانی در تربیت فرزندان و... شده و از سوی دیگر پیامدهای مثبتی چون افزایش سطح آگاهی اعضاء خانواده، شناخت روش های بهتر در برخورد با فرزندان، استفاده بهتر از امکانات بهداشتی، آموزشی و...
داشته است. در واقع رسانه از سویی باعث تقویت برخی از ارزشهای اجتماعی و از سوی دیگر باعث تضعیف آنها شده است. آنچه می تواند نقش و اهمیت رسانه در بعد مثبت آن افزایش دهد شناخت علمی و دقیق ویژگی ها و کارکردهای نوین خانواده است و تنها در این صورت است که رسانه می تواند با تولید برنامه های مناسب ضمن دستیابی به اهداف تعریف شده از پیامدهای ناخواسته آن جلوگیری کند و رسانه می تواند با اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر نهاد خانواده بسیاری از ناهنجاری های درون خانواده را کاهش دهد و در تعالی خانواده مؤثر واقع شود. از آنجا که الگوسازی رسانه برای والدین و فرزندان امری بدیهی است و تجربیات فراوانی این موضوع با به اثبات رسانده است عملکرد رسانه در قالب طرح الگوهای موفق ضمن تقویت باورهای درست و تصحیح نگرش های نادرست منجر به تغییر رفتار به عنوان هدف غایی آموزش خواهد گردید.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حسن گل احمدي