خوش آمديد,
مهمان
|
|
رابطه رسانه با قدرت
حداقل سه تئوری درباره رابطه رسانهها با قدرت مطرح است: 1-رسانه به مثابه ابزار بر اساس این تئوری، رسانهها به ابزاری در دست سیاستمداران و صاحبان کمپانیهای بزرگ اقتصادی تقلیل مییابند. هر چند سعی میکنند خود را مستقل نشان دهند. از این منظر، طرفداران این نظریه، هر رسانهای را ارگان نهاد و دستگاهی میدانند و آن را به جایی منسوب میسازند. به عنوان مثال وقتی میگویند روزنامه نیویورک تایمز، حتماً قید وابسته به دموکراتها در آمریکا را ذکر میکنند.بر اساس رویکرد رسانه به مثابه ابزار قدرت، سیاستهای رسانه با دستکاری در اطلاعات به پیش میرود. اطلاعاتی که عوض میشوند و میتوانند تمام سیستم و اعتبار یک سازمان را زیر سؤال ببرند. این تلاشی است که رسانهها بر اساس منافعشان انجام میدهند. 2- رسانه فعال مایشاء در این تئوری، رسانه فعال مایشاء تلقی میشود، یعنی صاحب قدرت و اراده کامل برای تولید، انتقال و القای پیام. طرفداران این نظر گاهی چنان به قدرت رسانهها باور دارند که گویی همه عالم خلق شده است که این رسانه باشد و به اظهارنظر و موضعگیری در قبال مسایل بپردازد و گویی تنها این رسانهها هستند که میتوانند مشکلیابی و گرهگشایی کنند و به عبارت دیگر رسانهها حلقه مفقوده زندگی بشر هستند. 3- نظریه تعاملی قدرت و رسانه در پی جلوه گر شدن نقاط ضعف دو تئوری یاد شده، تئوری سومی مطرح شد که بر رابطه تعاملی و دو جانبه قدرت(اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی) و رسانه تاکید میکند. به این معنا که رسانه چون تولیدکننده و رساننده پیام است در خلأ به تولید و پردازش پیام نمی پردازند؛ بلکه ضمن داشتن اهداف و تقید به رسالتهای خود - که هم مادی و هم ارزشی است - از قدرت هم تأثیرپذیر است |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: حسن گل احمدي
|