پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جنگ رواني و افكار عمومي(بخش چهارم)

جنگ رواني و افكار عمومي(بخش چهارم) 10 سال 6 روز ago #74180

بسمه تعالي

دانشگاه جامع علمي كاربردي واحد 13 فرهنگ و هنر
موضوع: جنگ روانی و افکار عمومی

استاد: جناب آقاي ابراهيمي

گرد آورنده: امير آرش خشنو

رشته تحصیلی : پودمان 4روابط عمومی گرایش امور رسانه


هدف جنگ رواني :
هدف كلي در هر جنگ ،‌ تحميل اراده بر دشمن مي‌باشد . جنگ رواني نيز از همين هدف پيروي مي‌كند و مي‌كوشد تا با سلب قدرت و اراده از دشمن ، توسط عوامل جنبي و غير نظامي خود را درموقعيتي برتر و قدرتمند تر قرار دهد . به طور طبيعي رسيدن به هرهدف، نيازمند شرايط ، امكانات ، ابزار و مقدماتي است . گاه اين عوامل از چنان اهميتي برخوردارند كه تدارك و تهيه هر يك به مثابه هدفي جزئی و محدود مطرح مي‌شود . براي مثال در يك جنگ عادي براي وادار كردن دشمن به تسليم و امضاء قرار داد صلح بايد طي عمليات نظامي به انهدام مواضع دفاعي وي مبادرت كرد . هر مقاومتي را از سرراه برداشت و حريف را به پذيرش تسليم وادار نمود . هر يك از آن مراحل هدفي است مستقل كه بايد از ابتدا به صورت مرتبط ولي جداگانه پيگيري شود . در جنگ رواني بايد اين مراحل و درجات را مورد توجه قرار داد . عمليات رواني بسته به اينكه در زمان صلح انجام شوند و يا در شرايط جنگ داراي تفاوت‌هايي مي‌باشند كه در اينجا به شرح مختصري از آن مي‌پردازيم . در حين جنگ، نيروهاي نظامي طرفين در مقابل هم صف‌آرايي كرده و هر طرف مي‌كوشد تا با توسل به نيروهاي مادي و تجهيزات و تسليحات خود ، حريف را سركوب نمايد . يك نكته مهم كه از قديم در شرايط جنگ مورد توجه بوده است ، ايجاد رعب و وحشت درميان نيروهاي دشمن مي‌باشد. انتشار شايعات، انجام عملياتي تخريبي براي قدرت نمايي ، مسموم كردن آب و آذوقه نيروهای حریف براي ايجاد ترس و وحشت ، ازجمله قدم‌هاي عمليات رواني است كه در خلال جنگ‏های نظامي برداشته می شود .
احساس ناامني موجب بی انگیزگی واز دست رفتن شجاعت و سرانجام احتمال مبادرت به به فرارافراد می گردد . در جنگ‏های عمومي، امروز ديگر نمي‌توان سرباز و تجهيزات را به جبهه فرستاد و مردم در پشت جبهه‌ها زندگي عادي خود را حفظ كنند . جنگ‏های امروز جنگ‏های كامل و تمام عياري هستند و كليه امكانات و قواي كشور را به خدمت مي‌طلبند . چنانچه در پست جبهه توان و علاقه كافي براي پشتيباني نيروها موجود نباشد ، جنگ در جبهه نيز محكوم به شكست خواهد بود . در عمليات رواني تلاش مي شود تا فاصله بين مردم و سربازان درطول جنگ بيشتر شده و رابطه مادي و معنوي آنها قطع گردد و عناصر موجود در جبهه و پشت جبهه تا حد ممكن نسبت به هم بي‌اعتماد شوند .
يك عمليات رواني موفق حتي قادر است كه بخشي از نيروهاي حريف را نيز در راستاي اهداف و عملكردهاي خود فعال نمايد . براي اين منظور بايد دقيقاً نسبت به تضادهاي فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي و ... جامعه توجه داشته و بتوانند در بين نيروهاي حاضردر جبهه و پشت جبهه شکاف ایجاد کرده و اختلافات آنان را عمده سازند
انواع تبليغات براساس محدوده تحت پوشش :
همانطور كه قبلاً هم اشاره شد، مهم ‌ترين ابزار جنگ رواني پخش و انتشار اخبار يا به عبارت ديگرارائه تبليغات است و اساساً جنگ رواني برتبليغات استوار است . در اينجا مي‌توان تبليغات را به دو دسته تبليغات داخلي يا ملي و تبليغات بين‌المللي تقسيم نمود :
الف ) تبليغات داخلي يا ملي : تبليغات داخلي عبارت است از كليه اقدام‌ها و فعاليتهايی كه براي نفوذ و تأثير در افكارافراد، گروه‌ها ، سازمانهاي داخلي و كنترل و هدايت افكار و رفتار آنان در مورد مسايل مورد نظر انجام مي‌شود . مجريان جنگ‏های رواني و تبليغات ، ضمن برقراري ارتباط مؤثر با مخاطبان از راه وسايل و تجهيزات مختلف تبليغاتي ، آنان را به سوي اهداف مورد نظرشان سوق مي‌دهند .
توجه تبليغات ملي به سمت ايجاد و حفظ اتحاد ملي ، همبستگي بين مردم و تقويت روحيه و اراده آنان گرايش دارد.یکی ازوظايف اصلي دستگاه‌هاي تبليغاتي درسطح ملي و داخلي ، ارشاد مردم، سوق دادن افكار عمومي در مسير تأمين منافع و مصالح اجتماعي ودوري از تبليغ مغرضانه و طرح منافع فردي و گروهي است. بنابراين ، برنامه‌ريزان، كارشناسان ومجريان تبليغات داخلي بايد نكات زير را در طرح‌ريزي سياست‌هاي تبليغاتي و اجراي آن مورد توجه قرار دهند :
- توجه و تلاش براي تحقق اهداف و مصالح ايدئولوژيك و ملي .
- پرهيز از دامن زدن به اختلافات مذهبي ، قومي ، نژادي ، آداب و رسوم و سنن گروه‌هاي اجتماعي.
پرهيز از تقويت زمينه‌هاي خرافي ، منفي مذهبي و عقايد و افكاري كه مخرب بودن آنها به تجربه اثبات شده است .
- بهره‌برداري صحيح و منطقي از افكار، اعتقادات ، باورها ، احساسات ، علايق و رفتارهاي عمومي مخاطبان براي اصلاح امور اجتاعي و دست يابي به اهداف ديني و ملي .
- ياري جستن از نفوذ شخصيتها ، رهبران مذهبي ، قهرمانان و چهره‌هاي برجسته سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، نظامي و ... همچنين الگوسازي از رفتار و كردار آنان ، براي هدايت افكار عمومي مردم به سوي اهداف ديني و ملي.
- استفاده از روشهاي گوناگوني براي از ميان برداشتن فاصله بين دو عنصر اساسي جامعه ، يعني دولت و مردم و ايجاد اعتماد و دلگرمي متقابل بين آنان .
- تلاش و حركت در مسير و جهت افكار عمومي در حد امكان و تلاش براي جلب اعتماد عمومي و اين درحالي است كه افكار عمومي بر اثر فعاليت‌هاي دشمن از مسير اصلي خود منحرف نشده باشد .
ب- تبليغات بين‌المللي : اين تبليغات برخلاف تبلیغات داخلي ، ازمرزهاي جغرافيايي مي‌گذرد و بيشتر متوجه سياست‌هاي خارجي بوده و بر سياست‌هاي جهاني تكيه مي‌كند . بنابراين در تبليغات بين‌المللي ، سازمانها يا افراد مشخصي از يك دولت براي تغيير آرا و افكار و تأثير گذاري دررفتار مخاطبان كشور يا كشورهاي ديگر فعاليت مي‌كنند .
در حال حاضر با افزايش ارتباطات سياسي بين‌كشورها در سطوح منطقه و جهاني به هنگام صلح و جنگ و بحران‌ها بين‌المللي اين نوع از تبليغات بيشتر به عنوان يكي از ابزارها و حربه‌هاي مؤثر در سياست خارجي دولت‌ها به كار برده مي‌شود . ازهمين رو مجريان جنگ‏های رواني و تبليغات مي‌كوشند تا با انتخاب شيوه‌هاي تبليغاتي مناسب، افكارو رفتار توده‌هاي مردم را در مورد مسايل گوناگون منطقه‌اي و بين‌المللي تحت تأثير قرار دهند .
تبليغات با آن كه تابعي از وضعيت كشورعمل كننده است ، همواره در حال تأثير گذاري و تأثير پذيري با وضعيت و امكانات سياسي ، نظامي ، اقتصادي و اجتماعي خواهد بود . به اين معنا كه تبليغات بين‌المللي در صورتي كه كشور از نظر نظامي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي در وضعيت مناسبي قرار نگرفته باشد، احتمالاً چندان مؤثر نخواهد بود و از اهميت و ميزان تأثير گذاري آن كاسته خواهد شد. بنابراين تبليغات بين‌المللي همگام با ساير ابزارهاي سياسي ، اقتصادي ، نظامي ، اجتماعي و فرهنگي براي تحقق اهداف سياست خارجي كه تحقق اهداف و مصالح ديني و ملي را به دنبال خواهد داشت ، فعاليت مي‌كند .
در تبليغات بين‌المللي شناخت افكار عمومي مخاطبان از اهميت ويژه‌اي برخوردار است، زيرا لازم است تبليغات با آنان همساني منطقي داشته باشد و به همين دليل چه بسا كه براي يك موضوع خاص ومعين به دليل تعدد مخاطبان از نظر تفاوت افكار، علايق ، دين ، فرهنگ و رفتار، به كارگيري شيوه‌هاي مختلف تبليغاتي ضروري شود . بدين ترتيب توجه به ويژگي‌هاي مختلف آن افراد در جنگ رواني و تبليغات به ويژه در عرصه تبليغات بين‌المللي تأثير به سزايي در افزايش ميزان تأثير بر آنان دارد . اين تأثير هنگامي اهميت بيشتري مي‌يابد كه هدف تبليغات بين‌المللي بسيج مردم عليه دشمن ، جلب حمايت كشورهاي بي‌طرف، حفظ كشورهاي هم پيمان و دوست ومتزلزل ساختن وضعيت رواني و روحيه دشمن باشد. براي دست‌يابي به اين مقصود كارشناسان تبليغات ناچارهستند علاوه بر ايجاد ارتباط مستقيم و غير مستقيم با مردم كشور یا كشورهاي هدف ، گروه‌ها و احزاب مختلف را به عنوان گروه‌هاي فشار از نظر دور ندارند ، زيرا گروه‌هاي فشار و افراد صاحب نفوذ مي‌توانند از خود تأثيرات شگرفي در تصميم‌گيريها و موضع‌گيري‌هاي مختلف دولتشان به جاي گذارند .
بي‌دليل نيست كه كارشناسان تبليغات بين‌المللي نفوذ و تسلط برافكار و عقايد گروه‌هاي قدرتمند و اصلي جوامع را در كنار افكار عمومي آن جامعه مورد توجه و تأكيد قرار مي‌دهند . آنان به خوبي مي‌داند كه به كارگيري ابزار و وسايل تبليغي مناسب و استفاده به موقع و منطقي از روشها و شيوه‌هاي مختلف درموقعيت تبليغات بين‌المللي از اهميت بسزايي برخوردار است .
خبر گزاري‌هاي بين‌المللي ، روزنامه‌ها و مجلات ، راديو و تلويزيون ، اتحاديه‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي و سازمانهاي تبليغاتي و وابسته‌ها ی تبليغاتي در زمره مهم‌ترين ابزارهاي تبليغات بين‌المللي به شمار مي‌روند .

افكار عمومي در جنگ روانی:
در جنگ‏های رواني و نظامي همگرايي افكار عمومي نقش اساسي را در پيشبرد اهداف دارد . اگر لازم باشد كه افكار عمومي به حمايت از نظريه معيني ترغيب شود ، در بيشتر موارد با اعمال نفوذ دراحساسات مردم به اين كار مبادرت مي شود ، به اين معني كه براي ايجاد طرز تفكر مورد نظر، احساسات مردم تهييج مي‌گردد .
در واقع به وسیله تبليغات تلاش مي‌شود تا حد امكان نيروي انديشه و وجدان فرد را كمتر به كار انداخته وبرعكس دراو واكنش‌هاي انعكاسي شرطي به وجود آورد .
عقيده و بينش براي مردم به مثابه روح و معنویت است ، به عبارت ديگر ، افكار عمومي مجموعه‌اي از داوري‌هاي مردم درباره مسايل روز است كه مورد پذيرش بيشتر جامعه است و تغيير در اين نگرش در جنگ‏های رواني اساسي مي‌باشد .
افكار مورد پذيرش مردم در چارچوب سه اصل :
موضوع معين ، زمان معين و منافع عمومي معين قرار دارد .
ماهيت افكار عمومي ، به گونه‌آي است كه دست‌اندركاران مسايل سياسي و تبليغاتي و متخصصان جنگ‏های رواني را برآن مي‌دارد كه قدرت و نقش آنرا در حوادث و موضوعات مختلف در برنامه‌ريزي‌ها و اقدام‌هاي خود منظور كنند. اهميت افكارعمومي و قدرت هدايت آن ، نه تنها از قدرت نظامي و اقتصادي كمتر نيست، بلكه بيشتر اوقات معادلات نظامي و سياسي مرسوم را دگرگون مي‌سازد .
از آنجایی که ماهيت جنگ رواني چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ و تأثير آن بر افكار عمومي و تغيير نگرش در جهت اهداف از پيش تعيين شده روشن است ،‌شناخت از وضعيت و روحيه نظام اجتماعي و برنامه‌ريزي براي هدايت آن اهميت حياتي در جنگ‏های رواني دارد . در صورتي كه داده ها و اطلاعاتي كه در هنگام جنگ رواني به جامعه مورد نظر تزريق مي‌شود، مطابق با واقعيات و فرهنگ خاص آن جامعه نباشد، نه تنها تأثير مثبتي برجاي نخواهد گذاشت ، بلكه در بسياري از موارد موجب تهييج و بسيج آنان عليه اهداف مورد نظر توسط برنامه ريزان و عاملان جنگ رواني می شود.
جنگ در هنگامه کارزار :
جنگ، حالتي خصمانه و فيزيكي است كه بين دو گروه يا دو كشور روي مي‌دهد كه همواره با خسارتهای مالي و جاني فراوان همراه است .
در اين درگيريها دو طرف جبهه براي پيروزي و شكست طرف مقابل از هر نوع ابزار و حربه‌اي به ويژه عمليات و جنگ رواني استفاده مي‌كنند .
در جنگ‏های قديم با استفاده از صداي طبل‌ها و افراشتن پرچمها و متأثر كردن روح نيروهاي دشمن با استفاده از جاسوسان ، وضعيتي به وجود مي‌آوردند كه موجب شكست روحي دشمن مي‌شد و با اين روش چنان روحيه‌اي در نظاميان خودي ايجاد مي‌كردند كه فكر هر گونه شكست احتمالي را از ذهن آنان پاك مي‌نمود .
در جنگ‏های نظامي با استفاده از ابزار تبليغي سعي در تفرقه انداختن بين نيروهاي دشمن و هم‌ پيمانان جديد و سست ‌كردن اطمينان دشمن و مرعوب ساختن آنها از طريق وارد كردن فشار روحي متداول است .
به طور كلي جنگ رواني درزمان کارزارعمدتاً براي پشتيباني از عمليات نظامي صورت مي‌گيرد و هدف از آن تخريب اذهان عمومي طرف مقابل و وادار كردن سربازان در جبهه‌هاي جنگ به فرار يا تسليم است به همين منظور بررسي جنگ رواني در پشتيباني عملياتي نقش اساسي دارد .
تغيير نگرش افراد در دوران جنگ به ويژه در زمينه موضوعات مورد مجادله دشوارتر است ، سبب اين دشواري از سويي ، عدم امكان رقابت با وسايل ارتباطي جمعي دشمن است و از سوي ديگر عدم امكان‌ ارزيابي و اندازه‌ گيري آثار مستقيم تبليغات خودي به طريق علمي است .
با اين حال ، کارشناسان برجسته جنگ رواني ، مفاهيمي را براي موثر ساختن شيوه‌هاي اعمال عمليات رواني در حين درگيري عنوان مي‌كنند كه عبارتند از :
1. اجتناب از سخن پردازي‌هاي طولاني و ذهني ، زيرا سربازان در صحنه جنگ افق ديد محدودي دارند و با انفجار نخستین موشك ، مفاهيم ذهني اهميت خود را نزد آنان از دست خواهد داد ، در اين شرايط ايدئولوژي دشمن نقش كمتري در تسليم افراد خواهد داشت به همين دليل بايد موضوعاتي ساده و طبيعي كه جزيي از محيط عمليات است براي سربازان بيان شود .
2. خودداري از استهزاء ، زيرا تبليغات خصمانه و طعنه آميزروی افراد نتيجه عكس خواهد داشت .
3. ادغام عمليات رواني در طرح كلي عمليات ، سربازان پيامهايي را كه هم زمان با آتشبازي و بمباران پخش مي‌شود هشداري جدي تلقي مي‌كنند و در مقاومت آنان تأثير زيادي مي‌گذارد. بنابراين فعاليت تبليغاتي بايد جزيي از طرح كلي جنگ باشد ، جنگ رواني تاكتيكي در هنگام برخورد نظامي زماني موفق خواهد بود كه در ميان ستون نيروهاي رزمي حضور داشته باشد و از فرصتهاي كوتاهي كه در مناطق مختلف نبرد بدست مي‌آيد بهره ‌برداري كند .

پشتيباني عمليات رزمي
جنگ رواني نيروهاي رزمي را به چند طريق پشتيباني مي‌كند :
1. سربازان دشمن را تشويق به تسليم شدن مي‌كند .
2. با حملات رواني تأثير سلاحهاي مرگبار افزايش مي‌يابد .
3. براي مقابله با تبليغات دشمن به كار مي رود .
4. بخشهايي از اطلاعات واقعي را كه گزينش شده به دشمن ارايه می كند .
5. با تأكيد بر بي‌فايده بودن جنگ ، روحيه دشمن را تضعيف مي‌كند .
6. براي پشتيباني از چريكهاي خودی مورد استفاده قرار مي‌گيرد .
7. براي كنترل شهروندان در منطقه مقدم نبرد بكار گرفته مي‌شود .
8. در زمينه كنترل خسارتها و دفاع در پشت جبهه به كار مي‌رود .
9. براي اعلام و انتظار اعلاميه‌هاي نظامي استفاده مي‌شود .
از سویی پيوند نيروي تخريب وعمليات جنگ رواني مي‌تواند اراده نبرد را در دشمن ضعيف كند و اهداف نظامي را تأمين نمايد . جنگ رواني در اين حالت به طور كامل به خدمت معرفي سلاح‌ها و ابزار جديد در مي‌آيد ، تهديد به استفاده از سلاح‌ها در موارد بسياري موجب افزايش تنش و ناراحتي در سربازان دشمن مي‌شود . يكي از وظايف مهم جنگ رواني ، متقاعد ساختن سربازان دشمن به خوشرفتاري با آنها در دوران اسارت است .
به طور كلي عمليات رواني در جنگ، نقش پشتيباني از عمليات رزمي را دارد ، بنابراين هر چند عمليات رواني نمي‌تواند به تنهايي دشمن را شكست دهد ، اما در بسياري از مواقع ، عامل برتری نظامي است و ضمن تقويت تأثير سلاح‌هاي خودي و كارايي آنها حصول به پيروزي را ميسرتر مي‌كند .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: علی ابراهیمی