شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: بحث كلاس در جلسه دوم

بحث كلاس در جلسه دوم 10 سال 2 ماه ago #62446

جلسه دوم:
بررسي نظريه هاي مديريت
نظريه هاي سنتي (کلاسيک ) مديريت
در اين مبحث از سه نظريه مديريتي سخن خواهيم گفت که در دوره زماني معيني (1900-1950) و توسط سه نظريه پرداز آمريکايي، فرانسوي و آلماني ارايه شده است.
1- نظريه مديريت علمي
‹‹فردريك تيلور» كه با نام «پدر مديريت علمي» شناخته شده است‏، و شايد به جرات مي توان گفت كه هيچ كس ديگري به اندازه او اثر بزرگي بر پيدايي مديريت نداشته است، اعتقاد داشت که براي اجراي هر کار «يک بهترين روش» وجود دارد، توجه نخستين تيلور به افزايش بهره‌وري از راه كارآيي بيشتر در توليد و پرداخت بالاتر به كارگران از راه به كارگيري روش علمي بود. بنابراين توجه اصلي خود را در سراسر سالهاي زندگي خود، بر آن قرار داده بود كه كارآيي در توليد را افزايش دهد. در كنار آن هزينه‌ها را كاهش و بهره‌ها را افزايش دهد، كه امكان بالا بردن دستمزد كارگران را نيز از راه بهره‌وري بيشتر آنان فراهم آورد.
اصول تيلور بر به كار بردن علم، پديد آوردن همنوايي گروهي و همكاري، دستيابي به بازده بيشتر، و پرورش و آموزش كارگران استوار بود. براي درك بهتر مطلب ‏به اصول بنياديني كه تيلور زير ساز روش علمي مديريت مي‌دانست، اشاره‌اي كوتاه داريم:
1. دستورهاي سرانگشتي را با علم جانشين كردن (آگاهي سامان يافته(
2. دست يافتن به همنوايي در كنش گروهي، و نه اختلاف و ناهمداستاني.
3. دست‌يابي به همكاري ميان مردمان، نه رواج دادن فردگرايي پرهرج و مرج.
4. كار كردن براي دست يابي با بازده بيشينه، نه بازده محدود و معين.
5. پرورش همه كارگران تا بالاترين اندازه‌اي كه شدني باشد براي سود خود آنان و بيشترين نيك فرجامي براي شركت.
بنابراين نظريه مديريت علمي، مي خواست با نگرشي نظام مند به مديريت بر منباي هدايت و حمايت صحيح سرپرستان و ايجاد انگيزه هاي پولي براي کارگران، عملکرد غيرواقعي و سرعت کم کارگران را اصلاح کند. همچنين مديريت علمي براي انجام هر کار به بهترين روش، چهار اصل مهم را ارائه داد:
1- ايجاد علم واحدي براي اجراي هر جزء از کار که جايگزين روش غيرعلمي متداول شود.
2- گزينش علمي کارکنان و آموزش و تربيت آنان براي اجراي بهتر وظايف خود، در حالي که در گذشته هر کارگر به گونه اي شخصي مسئول انتخاب شغل و پرورش خود به بهترين وجه ممکن بود.
3- همکاري صميمانه مديريت با کارکنان تا اطمينان حاصل شود که تمام کارهايي که اجرا مي شود بر اساس اصول علمي تعيين شده است.
4- تقسيم تقريباً مساوي کار و مسئوليت بين مديريت و کارکنان به طوري که وظيفه طرح ريزي و مطالعات علمي براي بهبود روشها به عهده مديريت باشد و پيروي کامل از روشها و استاندارهاي تعيين شده وظيفه کارگران محسوب شود.
2- نظريه مديريت اداري

يك صنعتكار فرانسوي با نام «هانري فايول» كه او را «پدر مديريت نو» مي‌خوانند، بر خلاف اين عقيده که «مديران مادرزاد مدير هستند»، نياز به آموزش مديريت را بازشناخت. وي با نظريه مديريت اداري خود تاکيد داشت که مديريت نيز مهارتي مانند همه مهارتهاست و مي توان با توجه به اصول مديريت آن را به ديگران آموزش داد.

فايول فعاليتهاي صنعتي رابه شش گروه بخش كرد: فني، بازرگاني، مالي، امنيتي، حسابداري و مديري.
فايول عنصرهاي مديريت را وظيفه‌هايي چون برنامه ريزي، سازماندهي، فرماندهي، هماهنگي و نظارت مي‌دانست.

فايول چهارده اصل مديريتي را روشن كرد و يادآور شد كه آنها اصولي پرنرمش هستند و نبايد آنها را مطلق پنداشت بلكه بايد با توجه به اوضاع متغيير، در خور به كار بستن باشد. اصول ارائه شده توسط فايول را كه امروزه به عنوان اصول مديريت مي شناسيم به شرح زير است:

1- تقسيم کار، 2-اختيار، 3-انضباط، 4-وحدت فرماندهي، 5- وحدت جهت، 6-اولويت منافع عمومي بر منافع فردي (خصوصي)، 7-جبران خدمات کارکنان، 8-تمرکز، 9-سلسله مراتب، 10-نظم، 11-انضباط، 12-ثبات شغلي، 13-ابتکار و 14-روحيه کار گروهي (دلبستگي بخشي).
فايول در مورد اصل «اختيار و مسئوليت» مي گويد كه اختيار و مسئوليت به يكديگر پيوسته‌اند و مسئوليت پي‌آمد منطقي اختيار است و از آن سرچشمه مي‌گيرد. او اختيار را آميزه‌اي از عاملهاي رسمي كه از پايگاه مدير برمي خيزند، و از عاملهايي شخصي كه «تركيبي از هوش، آزمودگي، توان اخلاقي، آزمودگيهاي گذشته و چيزهايي از اين شمارند» مي داند.
فايول اصل «سلسله مراتب سازماني» را بگونه «زنجيري از بالادستان» مي داند كه از بالاترين تا پائين ترين درجه كشيده شده و بي سبب نبايد از آن دوري گزيد؛ ولي اگر پيروي بسيار دقيق از آن زيانبار باشد، مي توان آن را ناديده گرفت.
اصل چهارده مديريت؛ «دلبستگي بخشي يا كار گروهي» از نظر فايول مي‌گويد «نيرومندي در اتحاد و يگانگي نهفته است» و به نام دنباله‌اي از اصل وحدت فرماندهي بر نياز به كار گروهي و اهميت پيوند در دست يابي به آن تاكيد دارد.


3- نظريه مديريت بوروکراسي

وقتي از اصطلاح بوروكراسي سخن مي گوييم‏، درك نادرستي از آن در ذهن تداعي مي‌شود‎؛ بيشتر ما بوروكراسي را «تشريفات زايد» از قبيل افراط در نامه نگاري و اجراي مقررات مي‌دانيم كه موجب عدم كارآيي مي شود و زود جمله «برو‏، فردا بيا» را به خاطر مي آوريم. اما نظريه پرداز اين نظريه‎؛ ماكس وبر مديريت بوروكراتيك را به گونه‌اي ديگر تعريف مي‌كند؛ به اعتقاد وبر، بوروكراسي نمايانگر «خردگرايي فعاليتهاي جمعي است كه مي‌تواند به بالاترين درجه كارآيي دست يابد.» بنابراين وي عقيده داشت كه بوروكراسي شكل ايده‌آلي براي سازماندهي است كه فعاليتهاي سازمانهاي بزرگ را به گونه اي هدايت مي كند كه بيشترين توليد يا خدمت موثر حاصل شو د.
در مدل ايده‌آل وبر، بوروكراسي ابزاري سودمند و كارآ براي اجراي خط مشي‌هاست. ولي امروزه شاهد هستيم كه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، قدرت اجرايي بوروكراسي مايوس كننده بوده است كه علت اصلي اين وضعيت، ظرفيت و توان كم اداري اين كشورهاست.
بر اساس رويكردي كه ماكس وبر از بوركراسي داشت، ويژگيهاي بوروكراسي عبارتند بودند از: تقسيم كار كاملاَ مشخص، ساختار قدرت غيرشخصي، وجود سلسله مراتب، توجه به قوانين و مقررات، استخدام بر مبناي شايستگي، وجود حرفه‌هاي مختلف و تمايز دقيق ميان زندگي شخصي و سازماني اعضاي سازمانها.
با توجه به نظر اين نظريه پرداز استفاده مي‌شود كه امروز مديريت بوروكراتيك داراي هفت مشخصه قوانين و مقررات، غيرشخصي بودن، تقسيم كار، ساختار سلسله مراتبي، تعهد براي كار مادام العمر، ساختار اختيار و منطقي بودن (عقلانيت) است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

بحث كلاس در جلسه دوم 10 سال 2 ماه ago #62591

با سلام و ادب
با احترام ، خلاصه ای از تئوری های کلاسیک را که در جلسه قبل بحث گردید ، به خوبی بیان نموده اید که یافته های این مکتب پایه های اصلی مدیریت بوده است.
موفق باشید.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مسعود صفرلی