خوش آمديد,
مهمان
|
|
تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی
برای فرهنگ تعریفهای زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و خیلی ساده میتوان گفت که فرهنگ مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تاثیر آنها قرار میگیرد و شامل شناختها و باورهای انسان، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارها میباشد بر این اساس تهاجم فرهنگی عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزشها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی میباشد. به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی یعنی اینکه ملتی، بخواهد فرهنگ رایج و غالب یک ملتی را از دستش گرفته و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کند تا ملت مورد تهاجم گرفته تحت سلطه این ملت در آمده تا از این وسیله به این ملت تسلط یافته و ضربان اقتصادی و سیاسی و نظامی آن را در دست خود بگیرند، و برای اینکار آسانترین راه کم و هزینه ترین راهها، همان تغییر فکر و خط مشی ملتی است اینکه فرهنگ شما، فرهنگ خوبی نیست اینگونه فکر کردهاید که به اینجا رسیدهاید، شما متحجرید، و انواع شعارهای به ظاهر زیبا، همچنانکه یکی از ماموران سیا نیز در گزارشهایش نوشته که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل شکست خورد که متوجه نشد که اگر چهارچوب فکریش را عوض کند، خود به خود همه چیز اعم از نظامات سیاسی و اقتصادی نیز عوض خواهد شد. بر این اساس همیشه، قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت میگیرد. هدف از تهاجمات فرهنگی تهاجم فرهنگی دو هدف در ضد هم میتواند داشته باشد، یعنی زمانی تهاجم فرهنگی به علیه یک ملتی به خاطر این است که آنها فرهنگ متعالی ندارند و از نظر فرهنگی و علمی و اجتماعی در انحطاط به سر میبرند در چنینی شرایطی اگر یک فرهنگی علیه چنین فرهنگی، قیام کند، چنینی تهاجمی خوب است؛ به عنوان مثال اگر فرهنگی آمد و فرهنگ مصرف گرایانه یک ملت را که به تولید ارزش چندانی نمیدهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد. اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن اینکه باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزشهای غلط را به آنها تلقین دهند، که چنین تهاجمی بد میباشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده میباشد بویژه در ملتهایی که مادیگرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود بهره میبرند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیدهاند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود میرسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده میکنند. یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمیباشند بلکه به عنوان وسیلهای استفاده میکنند تا جائیکه اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آنرا رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری میشوند. اولین و آخرین قدم تهاجم فرهنگی براساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایههای فکری یک ملتهای میباشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت میباشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشهاش، اقدام به کاری میکند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای اینکه برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایههای فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل میباشند و ... که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید. نمونه تهاجم فرهنگی پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خود باوری و ایمان از یک ملتی میباشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان میگوید: بعد از مدتها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده، ما هم چنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند ... به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم ... و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما میباشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم. جمع بندی پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر اینکه اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی ، ملی، منطقهمان میباشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت. -=همچنانکه میدانیم جهان بینی به مفهوم نوع دیدگاهی است که یک مکتب و به تبع آن پیروان یک مکتب نسبت به جهان هستی دارد. هر مکتبی بر اساس نوع شناختش از عالم، در جواب سوالاتی از اینکه جایگاه انسان در دنیا کجاست؟ انسان از کجا آمده است؟ اصلا آفرینش انسان به چه خاطر بوده و هزاران سوال دیگر بر اساس نوع نگاهش به عالم هستی و مبدا این عالم و مقصدش جواب داده است. البته لازم به یادآوری است که ما در جهان مجموعا سه نوع جهان بینی داریم، جهان بینی تجربی، جهان بینی فلسفی و جهان بینی دینی که در این نوشتار به جهان بینی دینی توحیدی که در زمان ما اسلام هست خواهیم پرداخت.=- جهان بینی اسلامی از بین انواع سه گانه جهان بینی، جهان بینی دینی بر اساس معیارهای مقبولیت جهان بینی، به عنوان صحیحترین نوع جهان بینی میباشد زیرا جهان بینی تجربی هر چند به دلیل شناخت دقیق از اجزا مورد برسیش دقیقتر میباشد اما چون بر آزمون و خطا وابسته است و دوم اینکه همه چیز عالم امکان را نمیتوان بوسیله آزمون شناخت ناقص میباشد، و جهان بینی عقلی را به خاطر اینکه از منبع اطلاعاتی دقیقی برخوردار نیست و اطلاعات ناقصی درست دارد نمیتوان به عنوان دقیقترین روش شناسایی جهان برگزید. اما جهان بینی اسلامی به دلیل اینکه از طرف خالق عالم ارائه شده، کسی که عالم به همه موجودات میباشد، دارای همه معیارهای مقبولیت جهان بینی میباشد یعنی هم از طرف عقل و منطق پشتیبانی میگردد و هم به زندگی معنی میدهد و انسان را از پوچگرایی نجات میدهد و آرمانساز میباشد و تعهد آور نیز میباشد و با استدلال گفتههایش را اثبات میکند، به همین جهت در بین انواع جهان بینی به عنوان یک جهان بینی صحیح آشکار میگردد. نمونههایی از جهان بینی اسلامی در دین اسلام نسبت به سوالات هستی شناسی هر انسانی پاسخ دقیق گفته شده وقتی به قرآن مجید که کتاب آسمانی این مکتب است نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که اسلام در برابر سوالات اساسی از قبیل چگونگی آفرینش جهان، پدیدههای طبیعی و فراطبیعی، و روابط حاکم بین آنها و اینکه آخر انسان چه خواهد شد و این این قافله عزم کجا دارد؟ رابطه انسان با خدا چگونه باید باشد؟ و غیره، بیپاسخ نشسته و با دلایل محکم عقلی به پاسخگویی میپردازد که در اینجا به نمونهای از جهان بینی اسلام میپردازیم. عالم غیب و عالم شهادت از دیدگاه اسلام، موجودات در همین موجوداتی که ما میبینیم منحصر نمیباشد بلکه علاوه بر این موجودات عادی مانند انسان، حیوانات، گیاهان، کوهها و... یک سری موجوداتی هستند مانند خدا، فرشتگان، عالم برزخ و جنها که به دلیل که به دلیل جسمانی نبودنشان ما توانایی دیدنشان را نداریم. که این نوع نگاه به عالم هستی مهمترین تفاوت این مکتب با مکاتیب دیگر است که در پاسخگویی به چنین سوالاتی درمانده ماندهاند. در حالیکه قرآن کریم اعتقاد به عالم غیب را نخستین ویژگی پرهیزگاران بیان میدارد، در آیه دوم و سوم سوره بقره میخوانیم که "این است کتابی در (حقانیت) آن هیچ شکی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است آنان که به غیب ایمان می آورند." که در واقع پیش شرط هدایت انسانها را ایمان به غیب میداند. مزایای چنین نگرشی از مزایای چنینی نگاهی به جهان این است که اندیشه انسان را باز میکند و انسان را آگاهی میدهد که عالم فقط آنچه که تو میبینی نیست بلکه تو یکی از عالمها را میبینی و علاوه بر این عالم، دنیایی نیز هست که در ادراک حس تو، گنجایش درک آن نیست. که در آیه 38 و 39 سوره حاقه نیز به عالم غیب قسم خورده شده که "سوگند یاد میکنم به آنچه میبینید و آنچه نمیبینید". لازم به یادآوری است که در این دیدگاه، بین عالم غیب و عالم شهادت (دنیا) ارتباط وجود دارد و اصلا قابل جدایی نیستند تا حدی که عالم شهادت (دنیا) مقدمهای برای درک عالم غیب میباشد. حق مداری جهان از دیدگاه اسلامی، جهان بیهوده نیافریده شده و بر اساس حق آفرینش یافته، در آیه هشتم سوره روم میخوانیم که "خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق، و تا هنگامی معین نیافریده است..." لازم به توضیح که حق مداری جهان با سه تعبیر در قرآن آمده که یکی آفرینش آسمان و زمین بر پایه حق است و تعبیر باطل نبودن آفرینش را ازبین برمیدارد و در آیه دیگری آمده که جهان را خداوند از سر بازی نیافریده، بر این اساس که مومنان وقتی نگاهی به عالم هستی میکنند از ته دل فریاد میکنند "پرودگار این (جهان) را باطل و (بیهوده) نیافریدهای" سوره آل عمران آیه 191. هدفمندی جهان حق مداری جهان خود به خود هدفمند بودن عالم آفرینش را نیز ثابت میکند، یعنی جهان آفرینش اینگونه نیست که به ناکجا آباد برود بلکه این کاروان هستی، به سوی یک پایانه معلوم و معینی حرکت میکند. در آیات متعددی از قرآن آمده که هر آنچه که در آسمانها و زمین است به سوی خدا در حرکت هستند و به سوی خدا شناورند، که نتیجه چنین دیدگاهی نیز، علاوه بر اثبات بیهوده نبودن انسان، او را از پوچگرایی نجات داده و در زندگیش تعهد ایجاد میکند و با اعتقاد بر اینکه با مردن، از بین نمیرود شور زندگی در وی دمیده میشود. باعث میشود انسان، در هماهنگی با عالم خلقت، اهداف زندگیش را ترسیم کند. نظام احسن از دیدگاه اسلامی، نظام فعلی عالم خلقت، بهترین نظام قابل تصور میباشد. چون بر اساس این دیدگاه که خداوند حکیم است و حکیم بودش نیز اقتضا میکند که بهترین و کاملترین جهان را بیافریند. در آیه هفتم سوره سجده نیز به همین مطلب اشاره شده که" همان کسی که هر چیزی را که آفریده نیکو آفریده" البته شاید سوال پیش آید که پس وجود شرور در عالم چیست. چون بهترین عالمها، عالمی است که هیچ شری در آن نباشد، در پاسخ گفته شده که اگر با نگاهی واقع بینانه به این شرهای ظاهری بیاندازیم خواهیم دید که شر آنها ذاتی نیست بلکه اعتباری است و در برابر هر یک از شرور، حکمتهایی نهفته است که وجود آنها را موجه میکند. حرف آخر با نگاهی گذرا و بدون هر گونه پیش داوری به جهان شناسی اسلامی در مییابیم که جهان شناسی اسلامی (دینی) در خدمت انسان شناسی و خداشناسی است و میخواهد واقعیت عالم هستی را آن طور که هست به طور حقیقی و واقعی بشناساند و چون هدفش هدایت انسان به واقعیات میباشد در این راه، از هر ابزار صحیحی که لازم است استفاده شده است به عنوان مثال ما وقتی به قرآن نگاه میکنیم، هر چند که میدانیم قرآن یک کتاب کیهان شناسی، یا زمین شناسی یا زیست شناسی و ... نیست اما اطلاعاتی راجع به اینها میتوانیم از قرآن بدست بیاوریم. اما هر چند آیات جهان شناسی قرآن حقایقی را درباره پدیدههای عالم هستی روشن میکنند اما هدف دیگری دارد و آن این است که بیان این مطالب فقط گذرگاهی برای شناساندن خدا و و اوصاف او، و شناساندن جایگاه واقعی انسان و بیان هدف از آفرینش وی میباشد. بر این اساس است که زمانی توجه انسان را به جهان آفرینش مانند مراحل خلقت جهان و آسمان و زمین و اجرام آسمانی مانند خورشید و ماه و پدیدههای زمینی و جانوران جلب میکند و زمانی انسان را متوجه فرشته و جن و شیطان مینماید.
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی
|