خوش آمديد,
مهمان
|
|
در دنياي امروز ديگر اين مساله كه آيا وسايل ارتباط جمعي ميتواند در حيات بشري تاثيرگذار باشد يا خير، مطرح نيست. ميتوان به وضوح مشاهده نمود كه بحث و گفتوگوی نظری وتئوریک و مناقشات علمي پيرامون تاثير يا عدم تاثير رسانهها به طور كلي به كنار گذاشته شده و آن چه كه مطمح نظر انديشمندان قرار گرفته، بحث وكنكاش پيرامون چگونگي و دامنه اين تاثيرات و گسترش شعاع آن است.
در عصري كه ميتوان آن را عصر ارتباطات نامید، فشارها وچالشهای رسانهاي جايگزين انواع ديگر چالشهای عدیده مادی و معنوی شده كه سالهاي متمادي، در عصر غلبه مادیگرایی و استعمار نظامي بر زندگي انسانها سايه افكنده و بر روح ملتها و جوامع بشری چيرگی یافته بود. جنگي كه امروز بشريت با آن روبرو است،یک جنگ رسانهاي است. مبارزهاي در عرصه فرهنگها و تمدنها كه فعاليتها و اقدامات سوگیرانه برخی اصحاب رسانه و سردمداران ارتباطات رسانهاي جهان با انواع ابزار ارتباطي نوشتاري و مكتوب و وسايل سمعي و بصري در شبکه ها و كانونهاي پرنفوذ رسانهاي بر ميزان حرارت آن افزوده و آن را به گونهاي ديگر رقم زده است. امپرياليسم فرهنگي جهان امروز بيآنكه خود بداند هویتی رسانه ای پیدا کرده و به سوي فضايي حركت ميكند كه رسانههاي گروهي براي او ترسيم نموده اند. به نظر من اگرچه رسانهها به معرفي و بزرگنمايي بعضي اندیشه ها و آيينها و نظریه های سياسي و فرهنگي خاصي دست ميزنند و به نوعي درصدد قداست بخشي آن ايدهها بر ميآيند اما اين هيچ دليلي بر برتري و تأیید نظر صاحبان آن انديشهها نخواهد بود. بلكه اگر به دیده دقت بنگریم متوجه خواهیم شد که فقط تبليغات رسانهاي است كه به آنان مجال ظهور و بازنمایی بخشيده است. امروزه انواع شركتها و موسسات رسانهاي خبرهترين و زبدهترين كارشناسان ارتباطات را با هدف برنامهريزي كلان فرهنگي و رسانهاي و شيوههاي اطلاع رساني و تبليغات به كار گماردهاند تا به واسطه آن روح ملتها را تسخير نمايند. آنان از اين راه توانستهاند ملتها را به نوعي دنباله روی و تقليد كوركورانه از رسانه دچار كنند به گونهاي كه خود ملتها نيز متوجه چيرگي توطئههاي رسانهاي نميشوند. در اين بين ارباب رسانهها، به نحوی سودجویانه سعي بر آن داشتهاند كه چهرهاي حق به جانب گرفته و وانمود نمايند كه با تمام وجود به دنبال هدايت ملتها در مسير رشد و سعادت و كمالاند. اما حقيقت تلخ و اسفبار، گوياي چيز ديگري است. هميشه اين گونه نيست كه ارباب رسانهها در همه مراکز و شبكهها و كانالهاي رسانهاي دنيا به دنبال اين اهداف انساني باشند. در اكثر موارد، مشاهده شده كه قدرتهاي سياسي و اقتصادي دنيا به منظور دستيابي به اهداف وخواستههاي خود از صاحبان رسانهها و كانالهاي پرمخاطب و قدرتمند به عنوان مهمترین ابزار مبارزه فرهنگي بهره ميگيرند. آنان براي نيل سريعتر به اين هدف برنامهريزي ميكنند و به مبارزات تبليغاتي دامن ميزنند تا از اين راه بتوانند افكار عمومي را در دست بگيرند و آن را به سمت جريانات و نتايج خاص و مورد نظر خود هدايت كنند. رسانهها، ارزشها و هنجارها یکی از كاركردهاي مهم رسانههاي جمعي کاهش قدرت حكومتهاي متمركز است. اين وسايل به عبارتي درصدد كاهش قدرت دولتها و حكومتهاي مركزي سلطه جو هستند. با توجه به اين مساله انتظار آن را دارند تا با پاسخ مثبت اجتماع مواجه شوند و توده و ملتها به گونهاي رفتار كنند كه آنان ميخواهند. چرا كه اطمينان دارند هيچ مانعي نميتواند در مقابل تاثيرات طغيانگر و پرنفوذ وسايل ارتباط جمعي تاب بياورد و در برابر اثرات سحرآميز آن بايستد. اين نيرو و تاثيرات رسانهاي قادرند حيات اجتماعي افراد را مطابق خواست و اراده صاحبان رسانهها يا صاحبان قدرت رقم بزنند. رسانهها ميتوانند موجب حاكم شدن بعضي ارزشهاي اجتماعي معين شوند. حال ممكن است اين ارزشها در مسير ارزشهاي حاكم باشد و يا بر خلاف آن. و يا اينكه رسانه حتي ميتواند به بزرگنمايي و يا كوچك نمايي هنجارها و ارزشهاي موجود بپردازد و به آنها جلوه خاصي ببخشد. رسانهها قدرت آن را دارند تا در جهت كم و يا زياد كردن ویا دگرگونی حقايق گام بردارند و به قلب حقايق بپردازند، به گونهاي كه اين حقايق واژگون براي توده حقايقي درست و مورد اعتماد در نظر آيد و در درون جامعه نهادینه شود و به عنوان يك امر دروني پذيرفته گردد تا آنجا كه افراد براي دفاع از آن در مقابل خطرات اجتماعي می ایستند و از خود واكنش نشان ميدهند. رسانهها با ظرافت زيركانهاي اين عمليات را به انجام ميرسانند. بدون آنكه حتي اين فرصت را در اختيار مخاطبان خود قرار بدهند تا فعالانه در مقابل اين جريان تبليغاتي رسانهاي بایستند و يا در صدد دفاع از خود برآيند. وسايل ارتباطي عصر حاضر، موجبات ظهور محصولات فرهنگي و فناوری های تكنولوژيكي چشمگیری را فراهم نموده و اين مساله بستر و زمينه لازم را براي دستيابي هرچه سريعتر و راحتتر به اخبار و اطلاعات روز و منابع علمي و فناوري پيشرفته گشوده است. رسانهها بر اين مبنا و با اين نگاه كه انسانها داراي قابليتها و ظرفيتهاي يكسان فرهنگي هستند با توده ارتباط برقرار ميكنند و به توليد برنامههاي متنوع ميپردازند. اصحاب رسانه معتقدند افراد جامعه بايد به سمتي حركت نمايند كه افكار و سلايق و رفتارهاي مشابه و يكسان فرهنگي در آنان پديدار شود و به نوعي در جهت يكسان سازي عادات و جهتگيريها حركت نمايند. اين در نوع خود نه پديده كاملا شومي است و نه پديدهاي كاملا خوش يمن و مبارکی. پدیده شومی به شمار نمی رود چرا كه ارادهي خداوند متعال بر اين امر تعلق گرفته كه امتها به كمال وحدت برسند تا همچون دژي استوار و مستحكم به حلقهاي آسيبناپذير مبدل گردند. و چندان خوش يمن نيست چرا كه خداوند، انسانها، ملل و اقوام را در درجات مختلف و با ظرفيتها و قابليتهاي گوناگون و ناهمگون آفريده است. بعضي را نسبت به بعضي ديگر برتري بخشيده حال اين تفاوت ممكن است ناظر بر عقل و درجات آن بوده باشد و يا به جهات ديگر ابعاد حيات بشري مانند رزق و منابع مادي و استعدادها وسرمایه فرهنگي و غيره مربوط ميشود. اگر همه انسانها تحت ظرفيتهاي فكري و فرهنگي يكسان به يك گونه رفتار ميكردند و همانند هم ميانديشيدند ديگر چه جايگاهي براي مفاهيمي همچون هدايتگري و اندرز و رهبري ميتوان متصور بود؟ در اين شرايط ديگر تضارب افكار و عقايد و گفت و گوي ملل و تمدنها چه حاصلي داشت؟ اگر همه انسانها همچون صفحات مشابه و يكنواخت كتاب واحدي از يك نسخه واحد بودند چگونه ادامه حيات ممكن ميشد. پيشرفت يا پسرفت فرهنگی وسايل ارتباطي در خيلي از برنامهها و حيطههاي مختلف، دستاوردها و آگاهی های پردامنه و گستردهاي را به همراه داشته اند و در خيلي از جهات موجب پيشرفت شدهاند. به گونهاي كه ملتها ميپندارند اين پيشرفتهاي مقطعي و سطحي قابل اطميناناند و بشر در سايه اين پيشرفتها به سوي كمال حقيقت رهنمون شده است. ولي به نظر من با اين ابزار، دانش و اطلاعات سطحی کم عمق و پرشتاب جایگزین دانش و معرفت اصيل و عميق ريشهدار گرديده است. و اين در عصري اتفاق افتاده كه ما گمان ميكنيم همه شاخصهاي علوم ناشي از تخصص و محاسبات علمي دقيق هستند حال آنكه اين طور نيست. آيا ادراكات و اطلاعات علمي متفرق کم عمق و شاخه شاخه ما را از پيوند با علوم عميق تخصصي گذشته بينياز ميكند؟ شك نكنيد كه وسايل ارتباطي اين عصر مسئول مستقيم ضايعه كم عمقي و سطحي بودن يافتهها و نيز گمراهي هلاكت بار دستاوردهاي علمي اين نسل هستند. گسترده شدن علوم و جزييتر شدن و شاخه شاخه شدن آن به همراه حجم انبوهي از اطلاعات موجب ايجاد و راه اندازي بانكهاي اطلاعاتي وسيع در خيلي از مكانها شدهاند. اما به طور مثال آيا به نظر شما اقسام آرشيوها و طبقهبنديهاياطلاعاتی ولوح های فشرده كه در تجهيزات ارتباطي موسسات اطلاعاتي موجود است ما را از ضرورت بازگشت مشاهدهاي مستقيم به كتابخانهها و استفاده و بهرهگيري بيواسطه از كتب اصيل بينياز ميكند. تبليغات رسانه ای نقش ديگري كه رسانهها ايفا ميكنند تبليغات است(پروپاگاندا) كه امروزه بيشتر به صورت تلاشهاي بسیار گسترده ای براي رسيدن به سود بيشتر و حذف رقبا تبديل شده است. شكي نيست كه رسانههايي كه به امر انتشار پيامهاي تبليغاتي كالاهاي صنعتي و تجاري مشغولند نقش عظيمي در توسعه اقتصاد و خريد و فروش كالا در جامعه دارند. نتيجه اين افراط آنها در سرويسهاي تبليغات تجاري اين است كه تب مصرفگرايي روزافزون و فزاینده ای را در اجتماع منتشر ميكنند. و اين، گاه مربوط به كالاهاي غير ضروري و وسايل غير نياز مردم خواهد بود. به گونهاي كه براي آن كالاها مشتري جذب ميكنند و مردم را به سمت آن مواد و كالاها هدايت و تحريك و تشويق مينمايند. به عبارت روشنتر رسانههاي گروهي توانستهاند اراده انساني افراد جامعه را فلج نمايند. اين تاثيرات به گونهاي است كه تو گويي به شستشوي مغزي شباهت دارد و يا به نوعي هيپنوتيزم نقابدار. افراد صرفنظر از اينكه به كيفيت و مرغوبيت يا عدم مرغوبيت كالا توجه كنند و با صرف نظر از اينكه آيا اين كالاها مواد مورد نياز او به شمار ميآيند يا خير؟ به طرف آن حركت ميكنند ومتقاضی خرید آن ميشوند. عصر تنهايي با توجه به تمام اين مسايل، بعضي محققان و انديشمندان، رسانهها را پديده اي مسكن و آرام بخش اين عصر ميدانند. ما ميپذيريم كه رسانهها در پرورش اهداف مثبت در بعضي مناسبتها و سطوح ديگر علوم و اجتماع موفق شدهاند ولي اين تمام كار نميتواند باشد. اين وسايل نتايج ديگري نيز به دنبال داشتهاند. چرا كه ما هم اكنون در يك معنا در عصر تنهايي و غربت زندگي ميكنيم. حتي با وجود اينكه در كنار ديگرانيم و شمار بسياري از افراد در اطراف ما حلقه زدهاند . به اين جهت كه روح مدنيت جديد - مدرنيزم با تمام ابزار آلاتش - انسان امروز را به گونهاي پرورش داده كه به دور از افكارش و به دور از عقايد و دغدغههاي فردي خود زندگي ميكند. انسان امروز روز به روز بيشتر از خود فاصله گرفته است. او در فضايي به سر ميبرد كه اطرافيان او به سر ميبرند در جوي به ظاهر يكسان و هماهنگ كه رسانهها براي او و اطرافيانش تدارك ديدهاند. اين چنين است كه فرصت براي تاثير برنامههاي رسانهاي به حداكثر خود ميرسد. و بدين مناسبت بازاري يكسان توليد ميشود و كالاهاي مشابه و يكسان در گستره بسيار وسيع توزيع ميگردد. و بالاخره سرمايهداران و كانونهاي بزرگ تجاري اقتصادي دنيا در هر كجا كه باشند از مزايا و سود حاصل از آن استفاده ميكنند. آنچه در بالا به بيان و شرح آن پرداختيم بخشي از قابليتهاي وسايل ارتباطي، فوايد و مزيتها و خطرات و مضرات رسانهها در دنياي امروز بود. |
بر آنچه گذشت ...
آنچه شکست ... آنچه گریخت ... آنچه نشد ... حسرت نخور!! زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی
|