چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403

 



موضوع: دانشجویان گرامی لطفا دقت کنید...

دانشجویان گرامی لطفا دقت کنید... 9 سال 11 ماه ago #84339

  • رضا صابر
  • رضا صابر's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 27
  • Thank you received: 8
تحلیل و بررسی عقد وقف

واژه وقف به معنی ایستادن و نگهداشتن است ، ماده ۵۵ قانون مدنی در مقام تعریف وقف می گوید : ((وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود )) مقصود از حبس نمودن عین مال ، دور نگه داشتن عین مال از نقل و انتقال و همچنین دور نگه داشتن از تصرفاتی است که باعث تلف عین می گردد ، و منظور از اینکه منافع آن تسبیل شود آن است که واقف از منافع آن شخصا صرفنظر کرده و صرف آن را برای مقاصدی که غالبا خیر و جنبه عامه دارد مقرر داشته است .

شخصی که مال خود را وقف می کند واقف ؛ شخصی که حق انتفاع از وقف به او داده می شود موقوف علیه و مال موضوع وقف را موقوفه ، یا عین موقوفه نامند ، و موقوفه دارای شخصیت حقوقی است

وقف مثل هر عقد دیگری نیاز به ایجاب وقبول دارد . ماده ۵۶ قانون مدنی در این رابطه می گوید (( وقف واقع می شود به ایجاب از طرف واقف ، بهر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند )) . و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی که محصور باشند ، مثل وقف بر اولاد ، و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد ، در این صورت قبول حاکم شرط است
شرایط وقف

موجود بودن موقوف علیه

هر اقدامی که شخص انجام می دهد باید عقلایی و دارای اثر باشد ، موقوف علیه شخصی است که از جانب واقف حق استیفاء منافع موقوفه به او واگذار می گردد و بنابراین اولین سرط لازم موجودیت او در حین عقد است . بنابراین اگر کسی ملکی را وقف شخصی کند به تصور اینکه حیات دارد و بعد معلوم شود حین عقد فوت کرده بوده و وجود نداشته ، آن عقد باطل است هرچند که اولاد او موجود باشد . اگر وقف بر معدوم بدون تبعیت موجود باشد آن عقد باطل است ریال مثلا شخصی مالی بر برادر خود و اولاد معدوم خود وقف می نماید ، عقد وقف نسبت به سهم موجود ( برادر ) صحیح است و نسبت به سهم معدوم ( اولادی که وجود ندارد ) باطل است .

معین بودن موقوف علیه

در حین عقد وقف ، موقوف علیه باید معین باشد ، معین بودن ، غیر از موجود بودن است و منظور از معین بودن یعنی مبهم نباشد . مصلا اگر کسی مالی را وقف و موقوف علیه را یکی از چند نفر معرفی نماید ، موقوف علیه مبهم است . اگر یک نفر بین چند نفر است باید آن شخص با اسم و فامیل مشخص و معین شود و الا عقد باطل خواهد بود .

اهلیت موقوف علیه

موقوف علیه باید کسی باشد که قانونا بتواند تملک نماید زیرا وقف در حکم تملیک است و قابلیت تملک موقوف علیه شرط عقلی برای صحت آن است ، بنابراین هرگاه طبق قانون بیگانگان نتوانند در ایران مطلقا مالک غیر منقول شوند ، وقف ملکی بر آن بیگانگان جایز نیست و چنان وقفی تحقق پیدا نمی کند .

تحلیل و بررسی حق انتفاع و حق ارتفاق

ارتفاق در لغت به معنای تکیه کردن بر آرنج، از چیزی یاری گرفتن در رفاقت کردن است.
در اصطلاح حقوقی نیز حق ارتفاق عبارت از حق کسی در ملک دیگری است، برای کمال استفاده از ملک خود.

تفاوت حق ارتفاق با حق انتفاع
به طور کلی می توان فرق های حق ارتفاق و حق انتفاع را در موارد ذیل بیان کرد:
1) حق ارتفاق اختصاص به غیر منقول دارد. ولی حق انتفاع ممکن است به مال منقول یا غیرمنقول اختصاص یابد.
2) حق ارتفاق برای ملک است ولی حق انتفاع برای شخص.
3) حق ارتفاق دائمی است لیکن حق انتفاع جز در موارد خاص، موقت است.

مالکیت:

در فقه اسلامی در رابطه با مالکیت می‌خوانیم: «مالکیت رابطه‌ای است اعتباری بین مال از یک طرف و بین شخص (حقیقی یا حقوقی) از طرف دیگر که بر اساس آن مالک می‌تواند هر تصرف معقولی را که مایل باشد در آن انجام دهد
انواع مالکیت:
مالکیت خصوصی_مالکیت عمومی

باتشکر رضا صابر
منبع: سایت های حقوقی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

دانشجویان گرامی لطفا دقت کنید... 9 سال 11 ماه ago #84369

حق انتفاع عبارت است از حقوقی که فرد از منافع چیزی یا مالی (معمولاً مال غیر) بر خوردار می‌شود.[۱] در حقوق مدنی حق انتفاع عبارت است از حقی که به موجب آن شخص می‌تواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد، استفاده کند. در حق انتفاع، مال در مالکیت شخصی دیگر است و منافع نیز ملک شخص دیگری است و فقط شخص دارای حق انتفاع، حق استفاده و بهره‌برداری از آن را دارد، نه حق مالکیت بر آن. حق انتفاع نوعی مالکیت است که طی قراردادی به شخص واگذار می‌شود٬بنابراین جزء اموال غیر منقول وی محسوب می‌شود.

معنی لغوی

انتفاع در لغت مصدر باب افتعال و از ریشه نفع و به معنای نفع گرفتن و سود بردن می‌باشد.

در فقه

در اصطلاح فقه این واژه دارای دو معنی است:

حقی که به موجب آن شخص می‌تواند از ملک غیر بهره‌مند شود.به معنای مطلق بهره‌مندی است که به اقتضای موارد فرق می‌کند.[۲]در قانون مدنی

ماده ۴۱ ـ عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع و یا عمر شخص ثالثی‌برقرار شده باشد.

ماده ۴۲ ـ رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی‌برقرار می‌گردد.ماده ۴۳ ـ اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد سکنی یاحق سکنی نامیده می‌شود و این حق ممکن است بطریق عمری یابطریق رقبی برقرار شود.ماده ۴۴ ـ در صورتی که مالک برای حق انتفاع مدتی معین نکرده باشدحبس، مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالک خواهد بود مگر اینکه‌مالک قبل از فوت خود رجوع کند.

ماده ۴۸ ـ منتفع باید از مالی که موضوع حق انتفاع است سوءاستفاده‌نکرده و در حفاظت آن تعدی یا تفریط ننماید.

ماده ۴۹ ـ مخارج لازمه برای نگاهداری مالی که موضوع انتفاع است برعهده منتفع نیست مگر اینکه خلاف آن شرط باشد.ماده ۵۰ ـ اگر مالی که موضوع حق انتفاع است، بدون تعدی یا تفریط منتفع، تلف شود، مشارٌ‌الیه مسوول آن نخواهد بود.ماده ۵۱ ـ حق انتفاع در موارد ذیل زایل می‌شود:در صورت انقضا مدت؛ماده ۵۲ ـ در موارد ذیل منتفع، ضامن تضررا[۳]شرائط حق انتفاعدر حق انتفاع، قبض و تسلط منتفع بر مال مورد انتفاع شرط صحت عقد می‌باشد.

منابع:اموال و مالکیت دکتر کاتوزیان
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل و بررسی حق انتفاع و حق ارتفاق 9 سال 11 ماه ago #84417

حق انتفاع:

انتفاع در لغت مصدر باب افتعال و از ریشه نفع و به معنای نفع گرفتن و سود بردن می‌باشد.
در اصطلاح فقه این واژه دارای دو معنی است:
1) حقی كه به موجب آن شخص می‌تواند از ملك غیر بهره‌مند شود.
2) به معنای مطلق بهره‌مندی است كه به اقتضای موارد فرق می‌كند.

جایگاه حق انتفاع در حقوق
در قانون مدنی حق انتفاع عبارت از حقی است كه به موجب آن شخص می‌تواند از مالی كه عین آن ملك دیگری است یا مالك خاصی ندارد، استفاده كند.
در حق انتفاع، مال در مالكیت شخصی دیگر است و منافع نیز ملك شخص دیگری است و فقط شخص دارای حق انتفاع، حق استفاده و بهره‌برداری از آن را دارد، نه حق مالكیت بر آن.
حق انتفاع یكی از شاخه‌ها و مراتب مالكیت است كه طی قراردادی به شخص واگذار می‌شود؛ پس جزء اموال وی محسوب می‌شود.
مال موضوع حق انتفاع دارای دو صاحب حق می­باشد:
1) منتفع، كه حق استفاده و بهره‌برداری از عین به او واگذار شده است.
2) مالك، كه صاحب عین است و در اثر قرارداد، سهم بزرگی از حقوق خود را به منتفع واگذار كرده است.

اقسام حق انتفاع
حق انتفاع به معنی خاص به سه قسم است:
الف) عُمری: كه به موجب قراردادی حق استفادۀ از ملك به مدت عمر خود مالك یا عمر منتفع یا شخص دیگری به منتفع واگذار شده باشد. چون مدت واگذاری و قرارداد به مدت عمر مالك یا طرف قرارداد یا شخص دیگری بیرون از قرارداد می‌باشد، به این قرارداد، عمری گفته می‌شود.
ب) رُقبی: اگر مدت حق انتفاع معین باشد، به این حق انتفاع رقبی گفته می‌شود.
ج) سُكنی: اگر حق انتفاع در مورد سكونت در مسكنی باشد، حق سكنی نامیده می‌شود. این حق ممكن است به مدت عمر مالك یا منتفع یا شخص ثالث و یا به مدت معین باشد.
حبس مطلق: اگر حق انتفاع به طور مطلق و بدون قید مدت به كسی داده شود، آن را حبس مطلق می‌گویند و این حق تا فوت مالك خواهد بود مگر این­كه مالك قبل از فوت خود رجوع نماید، بنابراین در این نوع از حق انتفاع برخلاف اقسام دیگر، مالك حق رجوع دارد و همواره می‌تواند قرارداد حق انتفاع را بر هم زند و در اصطلاح گفته می‌شود كه حبس مطلق عقد جائز است و طرفین هر وقت كه مایل باشند می‌توانند آن را بر هم بزنند.
حبس مؤبّد: قرارداد حق انتفاع به طور نامحدود و همیشگی می‌باشد و اگر به امور عام المنفعه و خیریه اختصاص داده شده باشد، تابع احكام وقف خواهد بود.

شرائط حق انتفاع:

الف) حق انتفاع با عقد و قرارداد ایجاد می‌شود.
ب) موضوع حق انتفاع باید مالی باشد كه استفاده از آن موجب از بین رفتن خود مال و عین آن نباشد.
ج) دارنده حق انتفاع (منتفع) باید در حین و زمان عقد موجود باشد.
د) در حق انتفاع، قبض و تسلط منتفع بر مال مورد انتفاع شرط صحت عقد می‌باشد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل و بررسی حق انتفاع و حق ارتفاق 9 سال 11 ماه ago #84422

حق ارتفاق:

ارتفاق در لغت به معناي تكيه كردن بر آرنج، از چيزي ياري گرفتن در رفاقت كردن است. در اصطلاح حقوقی نیز حق ارتفاق عبارت از حق كسي در ملك ديگري است، براي كمال استفاده از ملك خود.
حقوق­دانان در تعريف حق ارتفاق مي‌گويند، حق ارتفاق حقي است كه به موجب آن صاحب ملكي به اعتبار مالكيت خود، مي‌تواند از ملك ديگري استفاده كند. مانند حق عبور، يا ناودان و يا حق داشتن پنجره. مثلاً‌ كسي براي آبياري و يا رفتن به ملك خود، مي‌تواند از ملك ديگري عبور نمايد. این حق از آثار مالکیت است.

خصوصيات حق ارتفاق:
1-حق ارتفاق قائم به ملك است و اختصاص به زمين دارد.
2-حق ارتفاق تابع ملك و فرع بر مالكيت زمين است.
3-حق ارتفاق دائمي است.
4-حق ارتفاق قابل تقسيم نيست.

تفاوت حق ارتفاق با حق انتفاع:

به طور کلی می­توان فرق­های حق ارتفاق و حق انتفاع را در موارد ذیل بیان کرد:
1-حق ارتفاق اختصاص به غير منقول دارد. ولي حق انتفاع ممكن است به مال منقول يا غيرمنقول اختصاص يابد.
2-حق ارتفاق براي ملك است ولي حق انتفاع براي شخص.
3-حق ارتفاق دائمي است ليكن حق انتفاع جز در موارد خاص، موقت است.

اسباب ايجاد حق ارتفاق
حق ارتفاع با شيوه­های ذیل ايجاد مي‌شود:

1) قرارداد؛ كه به طور معمول‌ حق ارتفاق با همين شيوه ايجاد مي‌شود همان­طوري كه ماده 94 قانون مدني در اين زمينه مقرر مي‌دارد كه صاحبان املاك مي‌توانند در ملك خود هر حقي را كه بخواهند نسبت به ديگري ايجاد كنند. پس مالك زمين و ملك مي‌تواند، با قراردادي حق عبور يا حقوق ديگري را به شخصي واگذار كند.

2) قانون؛ ممكن است حق ارتفاق ناشی از حكم مستقيم قانون و مربوط به وضع طبيعي املاك باشد. مثلاً زميني كه بالاتر از زمين ديگر است، بر حسب طبيعت كه قانون نيز آن را محترم مي‌شمارد؛ داراي حق ارتفاق براي فاضلاب و آب باران نسبت به زمين پائين‌تر است؛ همان­طوري كه ماده 95 قانون مدني مقرر مي‌دارد:
(((هرگاه زمين يا خانه كسي، مجراي فاضلاب يا آب باران كسي بوده، صاحب آن خانه يا زمين نمي‌تواند جلوگيري از آن كند، مگر در صورتي كه عدم استحقاق او معلوم باشد.)))
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل و برسی عقد وقف 9 سال 11 ماه ago #84439

تعریف وقف:

واژه وقف به معنی ایستادن و نگهداشتن است ، ماده ۵۵ قانون مدنی در مقام تعریف وقف می گوید : ((وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود )) مقصود از حبس نمودن عین مال ، دور نگه داشتن عین مال از نقل و انتقال و همچنین دور نگه داشتن از تصرفاتی است که باعث تلف عین می گردد ، و منظور از اینکه منافع آن تسبیل شود آن است که واقف از منافع آن شخصا صرفنظر کرده و صرف آن را برای مقاصدی که غالبا خیر و جنبه عامه دارد مقرر داشته است .

شخصی که مال خود را وقف می کند واقف ؛ شخصی که حق انتفاع از وقف به او داده می شود موقوف علیه و مال موضوع وقف را موقوفه ، یا عین موقوفه نامند ، و موقوفه دارای شخصیت حقوقی است .

در مقام اختلاف بین مالکیت و وقفیت اصل در ملکیت است برای اثبات وقفیت دلیل کافی لازم دارد .

وقف از جمله عقود است و نیاز به ایجاب و قبول دارد ، طرفین باید شرایط صحت عقد را داشته باشند ، واقف باید مالک مالی باشد که وقف می کند ، وقف مالی جایز است که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد . تحقق وقف با قبض عین است . قبل از قبض قابل رجوع است . مالک پس از تحقق وقف نمی تواند در آن تغییری دهد . وقف بر مقاصد غیر مشروع باطل است . همچنین مالی که قبض و اقباض آن ممکن نباشد باطل است . وقف بر معدوم و وقف بر مجهول صحیح نیست . وقف بر نفس باطل است ، اما وقف بر اولاد و اقوام و خدمه و همسایه و امثال آن صحیح است . واقف می تواند برای وقف متولی و ناظر تعیین کند . بیع وقف در صورت خرابی جایز و تبدیل به احسن می گردد . عقد وقف پس از آنکه بطور صحیح انجام و قبض صورت گرفت شخصیت حقوقی موقوفه شکل می گیرد که نماینده آن متولی یا سازمان اوقاف است .

ایجاب و قبول در عقد وقف

وقف مثل هر عقد دیگری نیاز به ایجاب وقبول دارد . ماده ۵۶ قانون مدنی در این رابطه می گوید (( وقف واقع می شود به ایجاب از طرف واقف ، بهر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند )) . و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی که محصور باشند ، مثل وقف بر اولاد ، و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد ، در این صورت قبول حاکم شرط است .

مال مورد وقف

مالی قابلیت برای وقف دارد ، که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد ، اعم از اینکه منقول باشد یا غیر منقول ، مشاع باشد یا مفروز . به این ترتیب اموال مصرفی که استفاده از آن همراه با تمام شدن آن است قابل وقف نیست . دوتن گندم یا ده تن شیر را نمی شود وقف کرد زیرا در تعریف وقف نمی گنجد با استفاده از گندم و شیر عین از بین می رود در حالیکه در وقف عین باید باقی بماند ، البته هر کالایی استهلاک دارد ، استهلاک داشتن غیر از مصرفی بودن است . قبض موقوفه شرط صحت وقف است . و بنابراین همانگونه که ماده ۶۷ می گوید (( مالی که قبض و اقباض آن ممکن نیست وقف آن باطل است … )) به همین جهت طلب ، حق انتفاع و منفعت را که از اموال غیر قابل قبض و اقباض اند ، نمی توان وقف کرد . کسی نمی تواند باغی را که برای ۲۰ سال اجاره نموده و فقط منفعت آن را مالک است وقف نماید ، زیرا منفعت علاوه بر اینکه قابل قبض نیست قابل بقاء هم نیست و استفاده از آن با نابود کردن آن است .

اموالی که طبیغتا غیر مادی است قابلیت وقف ندارد . اموال مادی هم که طبیعتا قابلیت قبض و اقباض دارد اگر در دسترس نباشد نمی توان وقف نمود . کشتی که غرق شده ، یا مالی که غصب گردیده ، و در اختیار نیست و واقف نمی تواند به قبض موقوف علیهم بدهد نمی توان وقف نمود . اگر مالی را که مالک آن نمی تواند قبض بدهد ولی موقوف علیهم می توانند آن را در اختیار بگیرند چون نتیجتا قبض و اقباض حاصل می شود می توان وقف نمود .

شرایط وقف:
1-موجود بودن موقوف علیه.
2-معین بودن موقوف علیه.
3-اهلیت موقوف علیه.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل و بررسی حق انتفاع و حق ارتفاع 9 سال 11 ماه ago #84465

حق ارتفاق
در اصطلاح حقوقي حق ارتفاق عبارت از حق کسي در ملک ديگري است، براي کمال استفاده از ملک خود.
حقوق¬دانان در تعريف حق ارتفاق مي‌گويند، حق ارتفاق حقي است که به موجب آن صاحب ملکي به اعتبار مالکيت خود، مي‌تواند از ملک ديگري استفاده کند. مانند حق عبور، يا ناودان و يا حق داشتن پنجره. مثلاً‌ کسي براي آبياري و يا رفتن به ملک خود، مي‌تواند از ملک ديگري عبور نمايد. اين حق از آثار مالکيت است.
خصوصيات حق ارتفاق
الف) حق ارتفاق قائم به ملک است و اختصاص به زمين دارد؛ يعني اينکه به سود مالک زمين خاصي برقرار مي‌شود و هر کسي که مالک زميني شد، مي‌تواند از اين حق استفاده کند و به طور معمولي حق ارتفاق در دو زمين متصل و نزديک به هم به وجود مي‌آيد.
ب) حق ارتفاق تابع ملک و فرع بر مالکيت زمين است؛ به اين معني که نمي‌توان آن را جداگانه به ديگري انتقال داد، و همواره با زمين منتقل مي‌شود.
ج) حق ارتفاق دائمي است؛ اگر چه مالک مي‌تواند براي مدت محدودي براي ديگري حق ارتفاق ايجاد کند.
د) حق ارتفاق قابل تقسيم نيست؛ منظور اين است که اگر حق ارتفاق به سود ملکي مشاع (مشترک) برقرار شده باشد، پس از تقسيم ملک، حق ارتفاق فقط به سود يکي نخواهد بود، و هر کدام به طور مستقل حق استفاده از اين حق را خواهند داشت همان‌طور که ماده 103 قانون مدني بيان¬گر آن است.

در حق انتفاع:
حق انتفاع: عبارتست از حقی كه به موجب آن شخص می‌توانداز مالی كه عین آن ملك دیگری است یا مالك خاصی ندارد استفاده كند.
حق انتفاع به موجب عقدی كه بین منتفع از حق و معطی حق منعقد می‌شود اعطا می‌گردد، ‌حق انتفاع به صورتهای ذیل ممكن است اعطا گردد:
(1) رقبی: حق انتفاعی است كه از طرف مالك برای مدت معینی برقرار می‌شود این عقد، عقد لازمی است و مشمول اصل لزوم مذكور در ماده 219 می‌باشد.
(2) عمری: حق انتفاعی است كه به موجب عقدی از طرف مالك برای شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع و یا عمر شخص ثالثی برقرار شده باشد. این عقد نیز یك عقد لازم است با شرط فاسخ.
(3) سكنی: اگر حق انتفاع عبارت از سكونت در مسكنی باشد، سكنی یا حق سكنی نامیده می‌شود و این حق ممكن است بطریق عمرنی یا به طریق رقبی برقرار شود(م 43) و همچنین سكنی ممكن است بصورت مطلق یا مؤبد باشد.
(4) حبس مطلق: در صورتی كه مالك برای حق انتفاع مدتی معین نكرده باشد، حبس مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالك خواهد بود مگر
اینكه مالك قبل از فوت خود رجوع كند (م 44 ق. م)‌حبس مطلق عقدی جایز است و با مرگ و حجر مالك و منتفع منحل می‌شود (دكتر
كاتوزیان و دكتر امامی) ولی دكتر لنگرودی عقیده دارد كه حبس مطلق عقدی است لازم ولی مالك می‌تواند هر وقت خواست رجوع كند (لذا
به نظر ایشان با مرگ یا حجر منتفع و همچنین با حجر مالك این حق از بین نمی‌رود. )
(5) حبس موبد: حق انتفاعی است كه در عقد آن، دوام قید شده باشد و مانند وقف است و شاید احكام وقف را داشته باشد و تا زمان بقای عین، باقی است (دكتر حسن امامی جلد اول)‌
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سمیه کاظم زاده