پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تحلیل جلسه 4 : تکمیل مباحث کلاسی

تحلیل جلسه 4 : تکمیل مباحث کلاسی 9 سال 11 ماه ago #73395

( به نام خدا )

- طبق ماده 20 قانون مدنی : کلیه ی دیون از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستاجره از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو اینکه مبیع یا عین مستاجره از اموال غیر منقوله باشد .
- طبق ماده 20 کلیه ی دیون منقول محسوب می شوند (در حکم منقول ) زیرا اشاره به رابطه ی طلبکار و بدهکار دارد که همان حق دینی یا شخصی است و چون مربوط به شخص می شود منقول است .
- قاعده این است که طبق ماده 20 دیون منقول محسوب می شوند ولی بر این 4 استثناء وارد شده است در واقع دین هایی وجود دارند که غیر منقول اند عبارتند از : 1- تعهد بر انتقال مال غیر منقول 2- تعهد به تسلیم مال غیر منقول 3 - تعهد به جبران خسارت وارده بر املاک (اموال غیر منقول )
4 - تعهد به پرداخت اجرت المثل املاک (اموال غیر منقل ) .
توضیح هر کدام :
1 - در تعهد به انتقال مال غیر منقول زمانی که مالک تعهد می کند مال غیر منقول خود را به شخص منتقل کند . مثل: قول نامه
2 - در تعهد به تسلیم متعهد مالک مال نیست فقط تعهددارد مال را به صاحبش تسلیم کند . مثل : غاصب
3 - دین مربوط به جبران خسارات وارده به املاک یعنی تعهد به پرداخت خسارت غیر منقول است .
4 - اجرت المثل در واقع جایی است که بین طرفین قرارداد نیست یا اگر قرارداد هم باشد اجرت تعیین نشده است .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل جلسه 4 : تکمیل مباحث کلاسی 9 سال 10 ماه ago #88632

  • زهرا دینی
  • زهرا دینی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 25
  • Thank you received: 8
موارد استثنا ماده 20 قانون مدنی عبارت است از
1-وعده انتقال مال : درمواری که موضوع دین انتقال مال غیرمنقول است اصل حق رانیز باید تابع آن شمرد برای مثال اگر کسی تعهد کند که خانه خود رابه دیگری بفروشد با آنکه خریدار هنوز هیچ حق دینی برخانه ندارد چون با تعهد وعده متعهد خانه را به طلبکارانتقال می دهد
2-تعهد به انجام کاری یا خودداری از آن : دراین صورت چون تعهد کار باشد برای مثال هرگاه معماری تعهد ساخت خانه ای را بکند اگرچه درنتیجه کار او خانه ای به وجود می آید وطلبکار مالک آن می شود این تعهد را نمی توان غیرمنقول دانست زیرا تعهد معمار به اجرای یک سلسله کارهایی است مانند تهیه مصالح یا نظارت برکارگران که همه منقول شمرده میشود
3-تعهد به تسلیم –تعهدی که فروشنده درتسلیم مبیع غیرمنقول به خریدار دارد درزمره تعهدهای منقول است زیرا به مجرد وقوع عقد خریدار مالک مبیع می گردد وتعهدی که فروشنده نسبت به تسلیم آن دارد مربوط به انتقال ملکیت نیست بلکه وظیفه دارد تا خریدار را برمالی که فروخته شده مسلط کند پس موضوع تعهد او انجام کاری است که فقط با مال غیرمنقول ارتباط دارد

منبع :کتاب اموال و مالکیت دکتر ناصر کاتوزیان
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

تحلیل جلسه 4 : تکمیل مباحث کلاسی 9 سال 10 ماه ago #89362

استثنائات ماده 20 قانون مدنی
شرح ماده20 قانون مدنی

غالب نویسندگان دعاوی مربوط به اجرت المثل و خسارات وارد بر املاک را تابع غیرمنقول دانسته اند و دیوان عالی کشور نیز در آراء متعدد بین دعوی مال الاجاره و اجرت المثل تفاوت گذارده ، و دعوی دوم را تابع غیرمنقول شمرده است . برای توجیه این نظر استدلال شده است : (( مال الاجاره مال غیرمنقول ، چون دین و در ذمه است ملحق به منقول محسوب می شود و در غیرمحکمه ای که ملک در حوزه آن است می توان اقامه دعوی مال الاجاره کرد ، لیکن اجرت المثل مال غیرمنقول تابع غیرمنقول بوده و در محکمه ای به آن رسیدگی می شود که مال غیرمنقول در حوزه آن محکمه واقع است )) .

در انتقاد از این نظر می توان گفت : نه تعهد به پرداختن پول غیرمنقول است و نه مفاد ادعا به طور مستقیم به غیرمنقول ارتباط دارد : کسی که از مال غیرمنقول استفاده می کند یا زیانی به آن می رساند در برابر مالک ملزم به پرداخت مبلغی پول شده می شود . موضوع این تعهد بی گمان منقول است . و فقط حق طلبکار ناشی از حق مالکیتی است که او بر مال غیرمنقول دارد . با مثالهایی که ماده ۲۰ قانون مدنی در مورد مال الاجاره و ثمن بیع زده است دیگر نباید ادعا کرد که منشاء تعهد می تواند صفت منقولی آن را دگرگون سازد .

با وجود این باید دانست که هرچند نظر دیوان کشور از حیث استدلال تمام نیست از جهت نتیجه قوی تر به نظر می رسد زیرا کسی که از منافع غیرمنقول استفاده میکند یا سبب تلف آن می شود به حکم قانون ملزم به جبران خسارات است یعنی انجام دادن کار معینی بر عهده او بار می شود . در این حالت موضوع دین مقداری پول نیست و این حکم دادگاه است که الزام او را به مبلغی تقویم به پول مبدل می سازد ، در حالی که موضوع تعهد پرداخت مال الاجاره و ثمن از ابتداء مقداری پول ، یعنی منقول است . پس وقتی مالک به عنوان جبران خسارت یا بدل منافعی که تلف شده است اقامه دعوی می کند در واقع اجبار او را به کاری که راجع به غیرمنقول است می خواهد .

ستثنائات ماده 20:
1-تعهد به انتقال مال غیرمنقول:
به عنوان مثال من خانه ای دارم و تعهد میکنم خانه را به تو بفروشم این حقی دینی است چون تعهد...
این تعهد با اینکه حق دینی است و راجع با مال غیر منقول است میشود غیر منقول تبعی.
اگر متعهد تعهدش را انجام نداد محکمه صالح محل وقوع مال است.
2-تعهد به تسلیم مال غیرمنقول:
ابتدا باید توجه کرد که انتقال با تسلیم متفاوت است.انتقال کاری حقوقی است ولی تسلیم کاری است مالی.
برای مثال من خانه ای دارم و به تو فروختم حالا باید خانه را تسلیم کنم.این تعهد غیرمنقول است و محکمه صالخ محل وقوع مال است.
3-تعهد به جبران خسارت مال غیرمنقول:
فرض کنیم A باغی دارد در شیراز و B به باغ A خسارت وارد میکند کدام در دادگاه باید رسیدگی کند ؟
دادگاه شیراز چون قرار است کارشناس برای تعیین خسارت کارشناس بفرستد ژس اقامت خوانده مهم نیست و دادگاه اصلح محل وقوع مال است.
4-تعهد به دادن اجرت المثل استفاده از مال غیرمنقول:
اجرت المسمی:اجرتی است که در قرارداد تعیین میشود مثل مال الاجاره
و چونکه در قرارداد ذکر شده برای ژرداخت آن نیاز به کارشناس نیست پس دادگاه صالح محل اقامت خوانده است.
اجرت المثل:عین خسارت است و نیاز به کارشناس دارد و مواقعی است که در قرار داد ذکر نشده باشد.اجرت المثل مال غیر منقول ،مال غیر منقول محسوب میشود و دادگاه صالح محل وقوع مال است.
منبع:
استناد از نظم حقوقی کنونی دکتر کاتوزیان
دکتر ناصر کاتوزیان ؛ اموال و مالکیت
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سمیه کاظم زاده