خوش آمديد,
مهمان
|
|
تعريف هنر : هر آنچه که هنرمند از جهان پیرامونش برداشت کرده با تخیل و احساس خود به نوعی زیبا شناسانه به مخاطب منتقل می کند .
هنر داری 4 ویژگی می باشد : 1- تخیل 2- ذوق 3- خلاقیت 4- زیبایی هنر چیزی است که اندیشه و عواطف ما را از طریق وسایل و ابزارهای هنری به دیگران منتقل می کند . تعريف هنرمند: كسي است كه انديشه ها و عواطف را از طريق وسايل و ابزار هنري به ديگران منتقل كند. ويژگي هنرمند اين است كه تخيلات خودش را به ديگران انتقال دهد. فعالیت هنری: به فرآیند انتقال احساس از فرد هنرمند به دیگران را فعالیت هنری می گویند که موجب ایجاد احساس متقابل در دیگری می شود . تعاریف هنر از دیدگاه هنرمندان : تولستوی : هنر وسیله ای برای کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسانها جهت سیر به سوی سعادت فرد در جامعه انسانی است . کانت : عنوان هنر را باید به چیزهایی باشند که با آزادی همراه باشند کروچه : هنر نوعی شهود خداست در ظهور جمال فرهنگ نامه : هنر هر نوع فعالیت بدون توجه به سود مالی آن و برداشت های شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروهای تخیل و قواعد زیباشناختی است . نظریات مربوط به هنر : 1- نظریه صورت معنا دار هنر: هنر مجموع آثاری است دارای تناسب معین میان اجزاء خود هستند که بر اساس آن در میان منتقدان احساس زیبا شناسانه دارند . 2- نظریه نهادی هنر: مجموعه آثار ساخت انسان است که از جانب هنرشان ، هنری یافته است. 3- نظریه ایده آلی هنر : هنر مجموعه ایده ها با احساسات ذهن هنرمند است که به صورت تعدیل شده به افراد دیگر منتقل می شود. هنرهای تجسمی : هر انچه که قابلیت شکل پذیری و تجسم را دارد انواع هنرهای تجسمی : 1- هنرهای مکانی 2- هنرهای زمانی (ایده آلی) 3- هنرهای زمانی و مکانی (هنرهایی که وابسته به جهان هستند و تناسب موجود در اجزای آنها قرینه نامیده می شود .مانند : مجسمه سازی ، نقاشی ، گرافیک ،به دو عنصرزمان و مکان وابسته هستند مانند : سینما ، انواع نمایش ها و حرکات موزون تقسیم بندی دیگر هنر : 1- هنرهای کاربردی : هنرهایی که به عنوان حرفه و فن شناخته می شوند و مسائل تکنیکی در آن نقش عمومی دارد مانند : انواع طرح ها ، نقاشی ، فرش بافی 2- هنرهای تعهدی : اندیشه و تفکر و جهان بینی هنرمند سهم بسزایی در این هنر دارد و به آن هنر محض می گویند . مانند : تئاتر ، سنتور ، ستار، نی مبانی تجسمی به 2 دسته تقسیم می شوند : 1- عوامل بصری : الفبای بصری (نقطه ، خط ، سطح ، شکل ، تیرگی و روشنی) 2- نیروهای بصری : دستور زبان تجسمی (تعادل ، تناسب ، تقارن ، توازن ، کنتراست ، ریتم) عوامل بصری تقریبا ثابت هستند و نیروهای بصری نیاز به تمرین و تجدید و تمرین دارند . مبانی هنرهای تجسمی در انتقال پیام و تأثیر بر مخاطب نقش بسزایی دارد تأثیر پیام بستگی به جهان بینی هنرمند دارد . عناصر بصری : 1- نقطه : ساده ترین و تجزیه ناپذیر ترین و اولین عنصر بصری است که دارای مکان و گویای زمان حال است . گذشته ندارد ، آینده آن مبهم است ، ساکن است ، نقطه آغاز و پایان یک اثر هنری است . از نقطه ایجاد تمرکز ، پراکندگی ، حرکت استفاده می شود. 2- خط : دومین عنصر بصری است که مهمترین ویژگی آن طول است . کاربردهای خط : بیان عواطف و احساسات درونی ، ایجاد حرکت ، سطح ، بافت ، عمق و برای نمایش شفافیت و طراحی نقش و نگار استفاده می شود . انواع حط : خط راست افقی با رنگ آبی (عنصری زنانه است) خط راست عمودی با رنگ زرد (عنصری مردانه است) خط از امتداد نقطه در دو بعد فیزیکی و هندسی (طول و عرض ) به وجود می آید . خط راست عمدی نمایانگر سرسختی و طغیان است و نمادی از غرور و خودپسندی است ولی خط راست افقی با رنگ آبی نمایانگر تواضع و فروتنی است . 3- خطوط مورب یا مایل : خطوطی است خنثی که نه سرد است و نه گرم ، اگر متمایل به افقی باشد سرد و زنانه و اگر عمودی باشد گرم و مردانه است . 4- سطح : از کنار هم قرار گرفتن بی نهایت خط در دو بعد فیزیکی و هندسی (طول و عرض) به وجود می آید . انواع سطح : مربع : نشانه زمین ، استحکام و صلابت ، سکون و آرامش، جنسیت مذکر ، نماد رنگ قرمز ، نشانه زایش و باروری دایره : مفاهیم معنوی ، نماد آسمان با رنگ آبی ، نشانه زنانگی ، معنویت مثلث ، رنگ زرد ، قاعده رو به بالا باشد نشانه آب و قاعده به سمت پایین نشانه آتش |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|