خوش آمديد,
مهمان
|
|
مخاطب سنجی
در این مقاله بخشی از روایات در باره سخن و سخنوری را خدمت شما ارائه میکنم. نکاتی که در این روایات بیان شده، کلیدهایی است برای کسانی که میخواهند سخنرانی خوبی ارائه دهند. و عنه (علیه السلام) ینبغى آن یكون علم الرجل زائدا على نطقه و عقله غالبا على لسانه.(1) و نیز (علی علیه السلام) فرموده است: شایسته و سزاوار آن است كه علم آدمى از نطقش فزونتر باشد و عقلش بر زبان وى غالب و پیروز. مسئله سخن گفتن در خور فهم شنوندگان، آن قدر مهم و شایان ملاحظه است كه تمام پیامبران الهى، در راه تبلیغ دین خدا، مأموریت یافتند این وظیفه اساسى را همواره رعایت نمایند. قال رسول الله على الله علیه و آله انا معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس على قدر عقولهم.(2) رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرموده است: ما، جامعه پیامبران، مأموریت داریم كه با مردم به قدر عقلشان سخن بگوییم. ما كلم رسول الله صلى الله علیه و آله العباد بكنه عقله.(3) هرگز، رسول گرامى، با مردم، به عمق عقل و كنه خرد خود سخن نگفت. یعنى میعار گفتار آن حضرت با مردم، درجات عقل آنان بود. سلمان و ابوذر، دو انسان شایسته و با ایمان مكتب آسمانى اسلام بودند. پیشواى اسلام به هر دو علاقه و محبت داشت، ولى نیروى درك و قدرت فهم آن دو بقدرى متفاوت بود كه در حدیث چنین آمده است: عن ابى عبدالله (علیه السلام) قال ذكر التقیه یوما عند على بن الحسین (علیه السلام) فقال والله علم ابوذر ما قلب سلمان لقتله.(4) امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزى در محضر حضرت سجاد، على بن الحسین علیهماالسلام، سخن از تقیه به میان آمد. حضرت قسم یاد كرد كه اگر ابوذر . . . . برچسبها: مخاطب شناسی, مخاطب سنجی, هنرارتباط با مخاطبان ادامه مطلب ________________________________________ حرف دلت را بلند بزن حرف دلت را بلند بزن برای اینکه بتوان به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرد باید مهارت های لازم را یادگرفت، در این باره می بایست اطلاعات کافی داشت و اعتماد به نفس، قاطعیت و مهارت کلامی خوبی هم پیدا کرد. برای قاطعیت و بیان احساسات و تمایلات درونی، اعتمادبه نفس کامل لازم است... ما آدم ها موجوداتی اجتماعی هستیم و برای زندگی کردن و رشد و تکامل مان لازم است که در جمع زندگی کنیم. اما برای اینکه بتوان به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرد باید مهارت های لازم را یادگرفت، در این باره اطلاعات کافی داشت و اعتماد به نفس، قاطعیت و مهارت کلامی خوبی هم پیدا کرد. برای قاطعیت و بیان احساسات و تمایلات درونی، اعتمادبه نفس کامل لازم است چند نوع رفتار را یاد بگیرید; «نه» گفتن و اظهار عدم تمایل، بیان احساسات منفی و مثبت و جراتمندی. مهارت «نه» گفتن و نپذیرفتن به روش مناسب و در شرایط و ... ... .... برچسبها: حرف دلت را بلند بزن, اصول ارتباط با مخاطبان, مخاطب شناسی, چگونه خوب حرف بزنیم ادامه مطلب ________________________________________ با چند جمله طرف مقابلتان را جذب کنید با چند جمله طرف مقابلتان را جذب کنید حتی اگر بدانید که چطور باید گفت و گو را آغاز کرده و خوب صحبت کنید، باز هم انتخاب موضوع صحبت، کار دشواری است. برخی از موضوعات در بعضی از موقعیت ها نامناسب هستند و برخی دیگر حوصله دیگران را سر می برند. در این مقاله، برخی از موضوعاتی که گفت و گو را زنده نگاه داشته و در عین حال شما را سرگرم آن می کند، آورده شده اند. ● با یک تعریف و تمجید واقعی شروع کنید مثلا: «از کفش هایت خوشم آمده» یا «امروز سخنرانی ات عالی بود» یا «پیانو نواختن تو را دوست دارم». سعی کنید این تعریف و تمجید در رابطه با کاری باشد که طرف مقابل انجام داده نه شخصیت و ویژگی هایی که او دارد زیرا بدین ترتیب می توانید گفت و گو را با پرسیدن سوال در همین مورد ادامه دهید، مثلا: «کفش هایت را از کجا خریدی؟» یا «چطور یاد گرفتی آنقدر زیبا سخنرانی کنی؟» یا «پیانوزدن را از چه کسی یاد گرفتی؟». اما اگر مثلا به کسی بگویید چشم های زیبایی دارد، او فقط تشکر می کند و گفت و ... ... ... ... برچسبها: مخاطب شناسی, جذب مخاطبان, روش های اثرگذاری و نفوذ در دیگران ادامه مطلب ________________________________________ چگونه از ذهن مخاطب مخالف عبور کنیم چگونه از ذهن مخاطب مخالف عبور کنیم مردم معمولا اطلاعات و نشانههایی را دنبال میکنند که باورهای آنها را تایید کند. در حقیقت آنها نه تنها از اطلاعاتی که با باورهایشان مشابه نیست پشتیبانی نمیکنند، بلکه آنها را کم ارزش و بیمقدار هم جلوه میدهند. پالایش اطلاعات اغلب کاری مفید است، وقتی که این کاهش ما را مجبور به توجه بیشتر بر موضوعی در یک زمان مشخص میکند. اما همین فرایند پالایش اطلاعات میتواند باعث انتخابهای بد و بیعملی هم بشود. روانشناسان اینگونه پالایش و فیلتر اطلاعات را سوگیری تثبیت شده مینامند. افراد به اطلاعاتی توجه و تمایل نشان میدهند که .. .. .. .. برچسبها: مخاطب شناسی, اصول جذب مخاطبان, اصول سخنرانی, فن بیان ادامه مطلب ________________________________________ چگونه ارتباط موثری با دیگران داشته باشیم؟ چگونه ارتباط موثری با دیگران داشته باشیم؟ ﻣﻘﺪﻣﻪﻣﯿﺰان ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺎ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ و ﻣﯿﺰان رﺿﺎﯾﺖ ﻣﺎ از زﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﯽﻣﺎ واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ.اﻣﺮوزه ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ در زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎياﻗﺘﺼﺎدي،اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ،ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ،ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ و...ﺑﻪ ﺗﻮان اﻧﺴﺎن در ﺑﺮﻗﺮاري راﺑﻄﻪ ايﺳﺎﻟﻢ و ﻣﻮﻓﻖ واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ.در زﯾﺮ ﻋﻤﺪه ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻠﯽﮐﻪ ﯾﮏ ارﺗﺒﺎط ﺳﺎﻟﻢ راﺷﮑﻞ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ.آﻣﻮﺧﺘﻦ و رﻋﺎﯾﺖ اﯾﻦ ﻧﮑﺎت ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ارﺗﺒﺎط ﻣﺎ ﺑﺎدﯾﮕﺮان را ﺑﻪ ﺳﻄﺤﯽ رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻣﯿﺰ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ. ﭼﮕﻮﻧﻪ ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮي ﺑﺎ دﯾﮕﺮان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﻨﺪه ﯾﮏ ارﺗﺒﺎط: ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ زﺑﺎن ﺳﺎده روﻧﺪ ارﺳﺎل و درﯾﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺻﻮرتﮔﻮﯾﺸﯽ و . . . . برچسبها: چگونه ارتباط موثری با دیگران داشته باشیم, مخاطب شناسی, خوب حرف زدن, خوب گوش دادن ادامه مطلب ________________________________________ نگاه به همه مخاطبان ، یکی از مهارت های سخنرانی است مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو ، مناظره ، مجریگری ، مباحثه ، مذاکره و مصاحبه استخدامی و رسانه ای . ۳۴ - تمرین توجه به همه مخاطبان و نگاه مستقیم و برابر به همه حاضران در محل سخنرانی و جلسات ۷ مهارتهای سخنرانی نگاه به همه مخاطبان ، یکی از مهارت های سخنرانی است مهارتهاي مختلف كلامي، هنرهاي تأثير گذاري هستند كه انسانها را در بيان و معرض مباحث و مسائل گوناگون شخصي و عمومي و سازماني ياري مي كنند اهميت و . . . برچسبها: مهارت های سخنرانی, اصول سخنرانی, مخاطب شناسی, تمرین سخنرانی, نگاه به همه مخاطبان ادامه مطلب ________________________________________ تعریف مخاطب ؛ مخاطب شناسی و رسانه مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۲۴ تعریف مخاطب ؛ مخاطب شناسی و رسانه مخاطب شناسی و اطلاع رسانی در روابط عمومی مهمترین وظیفه روابط عمومی برقرار ارتباط در داخل و خارج از سازمان با مخاطبان انبوه و متفاوت است ؛ در اجرای این وظیفه واحدهای روابط عمومی با استفاده از ابزارهای مختلف اقدام به برقراری ارتباط می کنند، لیکن اگر این عملکرد به نحو علمی و کارشناسی ارزیابی شود ؛ اثربخشی همه این فعالیت ها با تردید مواجه است . چرا که . . . برچسبها: تعریف مخاطب, مخاطب شناسی, رسانه, روابط عمومی ادامه مطلب ________________________________________ مفهوم و انواع مخاطب مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۲۳ مفهوم و انواع مخاطب رسانه پژوهی اولیه متاثر از مدلی از ارتباطات بود که ارتباط را به عنوان فرآیندی خطی از انتقال "پیام ها" می نگریست. این مدل "محتوا" و"اثرات " پیام ها را مهم می دانست و قرار گرفتن مخاطبان را در معرض رسانه ها، همچون جمع ساده گزینش های مجزای افراد در نظر می گرفت. مفهوم مخاطب در روزهای نخست گسترش پژوهش های ارتباطات جمعی، به جمع دریافت کنندگان همزمان در نقطه پایان فرآیند خطی انتقال اطلاعات اطلاق می شد. این مخاطبان معمولاً . . . برچسبها: مخاطب شناسی, مفهوم مخاطب, انواع مخاطب ادامه مطلب ________________________________________ تلويزيون ومخاطب (اصول واهداف ) مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۲۲ تلويزيون ومخاطب (اصول واهداف ) تلویزیون یک ابزار مخابراتی برای ارسال و دریافت عکسهای متحرک و صدا از فاصله دور است منشأ تلویزیون امروزی را میتوان به زمان گذشته و کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط "ویلوگبی اسمیت" در سال 1873 و اختراع دیسک اسکن توسط "پل نیپکوف" (Paul Nipkow) در سال 1884 نسبت داد؛ چرا که همهی سیستمهای عملی و . . . برچسبها: مخاطب شناسی, تلویزیون, مخاطب شناسی در تلویزیون ادامه مطلب ________________________________________ مخاطب شناسی در رادیو مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۲۱ مخاطب شناسی در رادیو کسانی که به مطالعه نوع رسانه جمعی توجه دارند، «تحلیل رسانه» را مد نظر دارند. و وقتی که توجه به افرادی باشد که پیام را دریافت می کنند توجه کنیم به «تحلیل مخاطب» خواهیم پرداخت.و اگر بحث بر سر تاثیر پیام باشد به «تحلیل تاثیر» خواهیم پرداخت. این مطلب که این جداسازی مفید است یا خیر عمیقا به یک غایت علمی مفروض بستگی دارد. برای مثال می توان عنوان کرد که در اکثر موارد ترکیب تحلیل مخاطب و . . . برچسبها: مخاطب شناسی, رادیو, مخاطب شناسی در رادیو ادامه مطلب ________________________________________ مخاطب شناسی ؛ رمز بقای رسانه ها مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۲۰ مخاطب شناسی ؛ رمز بقای رسانه ها امروزه غالب رسانههای دیداری و شنیداری و حتی تکنولوژیهای نوین ارتباطات متعامل (دو طرفه)ناگزیر از شناخت طبقات و طیفهای متنوع و مختلف مخاطبان خویش میباشند. توجه به گیرندگان پیام و شناخت آنها،گستره وسیعی از مشخصات فردی،اجتماعی، روانی و... برچسبها: مخاطب شناسی, رسانه ها, لزوم مخاطب شناسی رسانه ها ادامه مطلب ________________________________________ الفباي زبان بدن وارتباط آن درشناخت مخاطب مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۱۸ الفباي زبان بدن وارتباط آن درشناخت مخاطب زبان بدن ميتواند بهخوبي احساسي را انتقال داده يا معناي كلامي را تغيير دهد. هرگز اظهار دوستي و علاقه فردي درحاليكه اخم كرده و ترشرويي نشان ميدهد، قابلقبول نيست، پس بايد ياد گرفت چگونه زبان بدن را در زندگي روزمره وارد كرد . شايد براي اكثر ما مصداق ارتباط برقرار كردن؛ گفتار و به عبارتي حرف زدن باشد ولي بايد بدانيد بيشتر ارتباط بين افراد از طريق زبان بدن است. در واقع . . . برچسبها: زبان بدن, زبان جسمانی, الفبای زبان بدن, مخاطب شناسی, Body Language ادامه مطلب ________________________________________ روش های مخاطب شناسی مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۱۷ روش های مخاطب شناسی برای شناخت مخاطب راه های متفاوتی وجود دارد که با آن می توان با روحیات وخلقیات مخاطب آشنا شد. برخی از این راه ها عبارتند از : 1- روش مشاهده طبیعی. (در این روش استاد با مشاهده رفتار و پاسخ های فراگیر، دور نمایی از شخصیت مخاطب را کشف می کند. البته . . . برچسبها: مخاطب شناسی, روش های مخاطب شناسی ادامه مطلب + نوشته شده در یکشنبه 18 تیر1391ساعت 9:5 بعد از ظهر توسط سید محمد فقیه سبزواری | آرشیو نظرات ________________________________________ جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۱۶ جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری فرهنگ و دستیابی به آن وسیلهای است که باید در اختیار عموم قرار گیرد. با وجود این، چگونه میتوان از چنین نظری دفاع کرد وقتی میبینیم فرهنگ وسیلهای ممتاز برای کسب حیثیت اجتماعی است؟ سیاست فرهنگی بهمثابه فضایی تعریف میشود که نهاد فرهنگی، آفرینش هنری و مخاطب را در بر میگیرد؛ چگونه این سه واقعیت، که هریک منطق خود را دارد، میتوانند با هم جمع شوند و تعامل بورزند؟ آن پویایی که از روابط میان تماشاگر، نهاد و بیان فرهنگی حاصل میشود کدام است؟ چگونه فضای رسمی نهادی حاضر است به فرد آزادی و خودمختاری بدهد؟ به این پرسشها در این کتاب پاسخ داده میشود، اما پاسخها با نشاندادن همة پویاییها و تناقضاتی که . . . برچسبها: مخاطب شناسی, جامعه شناسی مخاطب, فرهنگ و هنر ادامه مطلب ________________________________________ واقعیت های ارتباطات غیر کلامی در مخاطب شناسی مطالعات ، تجربه ها و تمرین های ضروری برای تدریس ، سخنرانی ، گویندگی ، گفتگو و مناظرات ۲۹ - مخاطب شناسی و شیوه های متقاعد کردن ، اقناع و ترغیب مخاطبان ۱۵ واقعیت های ارتباطات غیر کلامی در مخاطب شناسی ارتباطات را می توان فرایند انتقال یامبادلة اطلاعات بین موجودات زنده دنیا تفسیر کرد که یکی از نیازهای اساسی و مهم وجود انسانهاست. تجربه نشان داده است که انسانها زمانیکه از هرگونه ارتباط محروم می شوند ، بسرعت افسرده شده و به سرگشتگی و دیوانگی نزدیک تر می شوند. ما به محض اینکه کلمه ارتباطات را می شنویم ، بلافاصله . . . برچسبها: مخاطب شناسی, ارتباطات, ارتباطات کلامی, ارتباطات غیر کلامی, زبان جسمانی ادامه مطلب ________________________________________ بررسی شیوه های نفوذ کلام در سخنوری نويسنده:سید علی موسوی چکیده: در هر بحثی اولین چیزی که حائز اهمیت است، موضوع آن بحث و یا نوشته است. بنابراین موضوع وفصل نخست این مقاله را به تعریف خطابه از کتاب متفّکر شهید استاد مرتضی مطهری اختصاص داده و سپس به شناخت مخاطب اشاره خواهد شد. همان گونه که در مقدمه نیز اشاره شد، اشکال اساسی که در فهم مطالب با آن مواجه هستیم، اغلب به علت ندانستن زبان هم دیگر است. ما باید با این واقعیت کنار آمده که همهی انسانها مثل یک دیگر نیستند و تفاوتها زیادی در میان آنها وجود دارد. شناخت مخاطب برای رویارویی با وی، مهمترین بخش در تاثیر کلام است. به عبارت دیگر وقتی ما ندانیم که برای چه کسی با چه روحیاتی سخن میگوییم، قاعدتاً در طرز بیان خود، دچار مشکل خواهیم شد. در فصل دوم به راه کارهای مواجهه با مسئله اشاره خواهد شد. وقتی شناخت صحیح از مخاطب به دست آمد، موضوعی که بعد از آن حائز اهمیت است، خود موضوع مورد بحث است. در مورد شکل، هدف، راه کارهای صحیح وناصحیح، خطرها، امتیازات وتوجه شنونده به بحث و... در فصل سوم به شکل و روش صحیح سخن گفتن، تاثیر گذاری هر چه بیشتر در مخاطب و استفاده از روشهایی که میتواند، از کلیشه ای بودن بحث وخسته کردن مخاطب بکاهد اشاره شده است. در فصل آخر نیز به اشکال مختلف وراه بردهای عملی که یک خطیب و سخنران میتواند به واسطهی آنها بر استرسها و اضطرابهای موقع سخنرانی، مقابله کند، مختصراً اشاره خواهد شد. کلید واژه: سخنرانی، سخنران، صحبت کردن، نگاه، مخاطب، خطابه، راه کارها، سکوت مقدمه: انسان از لحاظ شخصیتی نیازمند به ارتباط با دیگران است، و مقدمه و چارچوب اصلی شکلگیری ارتباطات در انسان، سخن گفتن است. وصحبت کردن نیز همچون علوم دیگر به راه کارهایی نیازمند است، تا انسان بتواند با تکیه به آن در برقراری این ارتباط موفق باشد. البته در نگرش نخست، وبرخورد با چنین موضوعی، به نظر می سد، سخن گفتن، یک تجربه است و نامیدن آ ن به نام علم، یک نوع بزرگ نمایی برای آن محسوب خواهد گشت. امّا وقتی با ژرف اندیشی به آن بنگریم، خواهیم دید که آن نه تنها یک علم، بلکه سر لوحه و ریشهی اساسی برای بسیاری از علوم ارتباطی و محاوره ای و روانشناسی است. لازم است قبل از شروع به مباحث فو ق، به این موضوع نیز اشاره شود که چرا شروع به نوشتن این نوشته نمودم. اینجانب یکی از انتقادات اساسی و اصلیام از مراکز فرهنگی و آموزشی به این است که چرا به سخن و صحبت کردن اهمیت نمیدهند. امروز برای دانشجویان، طلاب، اساتید، بزرگان و ...سخن گفتن یک نیاز مبّّرز و اساسی به حساب میآید، لکن در جامعهی فعلی هیچ مرکزی رسماً نوع و رسم سخنرانی را به آنان نمیآموزند یا حداقل به آن توجه لازم نمیگردد. به عنوان مثال وقتی یک دانشمند محقق و کارآزموده و حتی یک عالم دینی میخواهد از دانش خود کمی به دیگران بیاموزد، اغلب به علل مختلفی از جمله نبودن فضای ارتباطی بین او و جامعه و ندانستن نوع برخورد با آنان و حتی روش و لهجهی صحبت کردن، نه تنها نمیتواند صحبت خود را به گوش جامعه برساند، بلکه به مرور زمان به علت ندانستن زبان هم دیگر، دوری و حتی تنفری بین دو قشر ایجاد میگردد که میتواند بسیارخطرناک باشد. یا وقتی که عالم دینی قصد دارد، صحبتهای خود را به دیگران تعلیم دهد، وقتی نداند چگونه آغاز و پایان دهندهی صحبتهای خویش باشد یا به عبارت دیگر وقتی همیشه برای عده ای خاص، صحبت کرده وشکل صحبت کردن باعوام را نمیداند، کم کم فاصله ای عمیق بین علم و اجتماع و منزوی شدن علم و دانش پدید خواهد آمد که حل و فصل آن سخت خواهد بود. بسیار اتفاق افتاده است که میخواهیم موضوعی را به فردی بگوییم، اما طرف مقابل از صحبتهایمان برداشت اشتباهی پیدا میکند و همین موضوع و سوء تفاهمهای بی دلیل، به یقین به علت ندانستن فرهنگ و زبان هم دیگر است. آن موقع خواهد بود که هر قشر و شخصیتی در چارچوب شخصی خود، فرو میرود و ارتباط بین مردم کم کم از بین خواهد رفت؛ و به همین داعی تصمیم به نوشتن این مقاله نمودم تا این اقشار بلکه جامعهی امروز که عملاً از نطق و روشهای صحیح آن اطلاع کافی ندارند را به حول و قوهی خدای تبارک تعالی با روشهای مندرج در این مقاله یاری نمایم تا انشا الله این مشکل از میان برود. تعریف سخنرانی وخطابه و رابطهی آن با اسلام و دین استاد مطهری (ره) در کتاب خطابه و منبر به شکل و پایهریزی خطابه مختصراً اشاره میکنند، وبه علت اختصار این نوشته، عیناً به همان کلمات و نوشتار بدون هیچ گونه تصرفی در ویرایش بسنده میشود: ایشان میفرمایند: [سخنرانی همان است که از لحاظ فنی و علمی در منطق، به آن خطابه میگویند. خطابه یکی از فنون پنجگانه سخن و کلام است، در منطق پنج صناعت، یعنی پنج هنر سخنی هستند که به آنها صناعت خمس میگویند و از ارسطو رسیده است، یکی از آنها فن خطابه است.] ایشان پس از تعریف خطابه به رابطهی مستقیم خطابه و اسلام نیز اشاره میکنند و میفرمایند: [پیوند خطابه با اسلام از چند نظر است: از این نظر که خطابه یک فن است، یعنی یک هنر است و هنر مطلقاً میتواند به کمک یک فکر وعقیده ویا بجنگ یک فکر و یا عقیده بیاید، یعنی یک فکر، یک فلسفه، یک دین، یک آئین را میشود بوسیله ی هنر ویا صنعت تقویت کرد، وهمچنین میشود آن را بوسیله ی هنر ویا صنعت تضعیف کرد].ایشان ادامه میدهند: [خطابه از آن جهت که یک هنر یا فن است و هنر و فن معمولاً میتواند اثر اجتماعی داشته باشد و عامل اجتماعی بشمار رود، یک فکر ویا یک عقیده را تقویت ویا تضعیف کند، از بزرگترین عوامل اجتماعی بشمار میرود و هیچ هنری به اندازهی خطابه نمیتواند اثر اجتماعی داشته باشد و اگر از این نظر به خطابه نگاه کنیم، رابطهی هنر خطابه با اسلام مثل بسیاری از هنرها و صناعتهای دیگر است. نظر دیگر دربارهی پیوند خطابه واسلام از جنبهی مستقیمی است که اسلام در تحول وپیشرفت خطابه کرده است، اسلام در فن خطابه تاثیر داشت، خطابه را بالا برد، جلو برد، عرب از فنونیکه مربوط به زبان است، یعنی شعر و خطابه ونویسندگی، شعر را خوب میگفته است امّا عرب در خطابه آنقدر ها قوی نبوده است. امّا اسلام که پیدا شد در هر سه قسمت (شعر –خطابه –نویسندگی) تاثیر گذاشت، در شعر وخطابه تحول عظیمی ایجاد کرد و نویسندگی را ابداع نمود. وقتی خطابه های رسول اکرم را میبینید، طور دیگری است، معانی دیگری در کار آمده است، معارفی هست، معنویتی هست، مسائل اجتماعی هست، حکمتهای بزرگ ومسائل اخلاقی هست و اینها درخطابه های جاهلیت وجود نداشته است. بدیهی است وقتیکه قرآن کریم خود نمونهی اعجاز بیان وفصاحت و بلاغت است وبیان را یکی از بزرگترین نعمتهای الهی بشمارد (الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان) ووقتیکه در اولین آیات نازل بر پیغمبر از قلم وکتابت ونویسندگی نام ببرد: (اقراء باسم ربک الذی خلق الانسان من علق اقراء وربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم) خواه ناخواه در خطابه وبیان تحول بوجود میآید و بی جهت نبود که مسلمین علوم زبان و بالاخص علم فصاحت و بلاغت را با قواعد مخصوصش ابتکار و ابداع نمودند.] شناخت دقیق مخاطب پس از شناخت مختصر از خطابه وسخنرانی، اکنون نوبت به فنون اجرائی درآن، ونوع وروش برخورد با مخاطب و مستمع خواهد رسید. برای شناخت صحیح مخاطب، لازم است از احتیاجات و علایق آنها با خبر شویم. خطیب موفّق، خطیبی است که میتواند موضوع مورد بحث خود را با علایق مخاطبان، همگام سازد و موضوعات خود را با استفاده از علایق خود مخاطب مطرح سازد. مسلماً مخاطبانی که ما با آنها روبه رو هستیم، یکسان نیستند واصل مهمتر و اساسیتری که باید پذیرفت، این است که همهی مخاطبان، عقاید و باورهای شخصی، اعتقادی و حتی دینی ما را قبول ندارند. به همین جهت، اولین چارچوب و اصل در سخنرانی، شناخت علایق مخاطبان است. اگر شاهدیم که بعضی از سخنرانیها با وجود مباحث علمی و ظرافتهایی که شخص سخنران در بیان خود دارد، بسیار کم مخاطب است، همه به این دلیل است که آنها مخاطبان خود را نشناختهاند، آنها با علایق خود بحث میکنند و مباحث مورد علاقه خود را مطرح میکنند. شاید انتقاد شود، که اگر ما بخواهیم بر اساس علایق دیگران صحبت کنیم، در موارد زیادی باید از اعتقادات شخصی و مسلّمات دینی و هویتی خود دست برداریم، بنابراین چگونه میتوان، موضوعی و بحثی که خود قبول نداریم را برای مخاطب عرضه کنیم. مامجبور نیستیم که علایق خود را کنار گذاشته و فقط به محبوبیات مخاطب نگاه کنیم، بلکه میتوانیم با همان احساسات مخاطب و عقاید شخصیش، که برای هر انسانی مهم تلقّی میگردد، بر وی غلبه نمود. خطیب میتواند با مخاطب یکی شود و مباحث خود را به عنوان یک دوست و دلسوز برای وی مطرح کند تا به عنوان یک هدایت گر، یک مبلغ و امثالهم. (1) یقیناً ًهر سخنرانی، به این مقدار که در هر مکانی مطابق با میل مخاطب از چیزهایی که آنان دوست دارند، اطلاعات عمومی دارد. بنابراین توصیه میشود هر خطیبی در مرحلهی نخست، از چیزهایی که مخاطبان دوست دارند صحبت کند، حتی اگر آن علاقه، هیچ ربطی به موضوع مورد بحثش نداشته باشد، زیرا هر مخاطبی وقتی ببیند، طرف مقابل وی از علایق او سخن میگوید، خود را مجبور میداند به سخنان او گوش دهد. به عنوان مثال یک سخنران دینی، وقتی میخواهد برای دانشجویان خلبانی صحبت کند، میتواند قبل از سخنرانی یک کتاب ساده از اصطلاحات خلبانی بخواند و قبل از ورود به بحثش کمی در مورد آن توضیح دهد. حتی میتواند این سخنان را به عنوان مثال برای بحث خودش و یا حتی برای عوض شدن محیط به صورت یک مزاح بیان کند. چرا مخاطب با سخنران احساس دوری میکند!؟ چرا اغلب مخاطبان به جای گوش داد به مطلب، به فکر انتقاد کردن از خطیب هستند؛ و چرا نمیتوانند بدیهیترین صحبتهای او را پذیرا باشند!؟ در بعضی از موارد مخاطب، قبل از سخنرانی، نظرش برهمان گفته های خطیب بوده است، اما وقتی این سخنان را از فرد مورد نظر میشنود، بلافاصله با نظر قبلی خودش چون موافق خطیب است، مخالفت میکند؟ تمام مسائلی که مثال زده شد، به نبودن صمیمت میان مخاطب و خطیب باز میگردد. وقتی مخاطب متوجه شود، کسی قصد تحکّم بر وی دارد، به هر شکل ممکن در پی محکوم کردن او جبهه میگیرد، ولی وقتی احساس دوستی با خطیب داشته باشد، حاضر است حتی عقاید خود را کنار گذاشته و سخن اورا فرا گیرد. به عنوان مثال سخنران میتواند با کمال تواضع به مخاطبان خود بگوید: برای من باعث افتخار است که در جمع شما صحبت کنم. یا حتی میتواند بگوید: امیدوارم در بحث مرا همیاری کنید و اگر اشکالی در میان صحبتهای من است، بلافاصله تذکر دهید. اما جالب است، در چنین مواقعی درصد انتقاد و اشکال گرفتن از وی، بسیار پایینتر میآید. حتی در بعضی موارد مخاطبین به جای انتقاد، با سر تکان دادن و با نگاههایی که سرشار ازگوش دادن آنها از خطیب است، میتوانند وی را در انجام آن چه میخواهد نطق کند، کمک کنند. کانال دایل میگوید: کاریکه شما در دنیا انجام میدهید اهمیتی ندارد، آنچه مهم است که تا چه اندازه میتوانید مردم را متقاعد سازید که کارهائیرا که انجام دادهاید، گرانبهاست. (2) موضوع مهم دیگری که لازم میدانم به آن اشاره کنم اینکه: سخنگو باید مخاطبان را در بحث شریک کند، والا باید منتظر خمیازه هاو نشانه های دیگر خستگی در چهره و رفتار مخاطب باشد. اما بالعکس اگر شنوندگان را در بحث شرکت دهد و حتی از آنان برای حل مسائل استفاده کند، میتواند شادی را در چهرهی آنان به راحتی احساس کند. حتی او میتواند، آخرین کلمهی جملهاش را نگوید، تا مستمعین، ادامهی آن را متذکر شوند. باید مخاطب و خطیب احساس راحتی و یکی بودن کنند و الا نمی توانداین سخنرانی موفقیت آمیز باشدولازم است بدانیم، اگر یکی بودن در سخنرانی، اجرا نشود، نمیتوان به آن سخنرانی گفت، بلکه نام آن تک گویی است. (3) اصولاً جوانان، میان سالان، وافراد سالخورده از نظر روانی و از نظر دوست داشتن نوع بیان با یک دیگر متفاوت اند. جوان اغلب مسائل علمی که با ذهن جستجوگرش، هماهنگ باشد را میپذیرند، و از مسائل خلاف برهان، وحتی مسائل فرا ماده که اغلب عقل به راحتی آنها را نمیپذیرد، فراری میجوید:مانند خواب، رویا، مکاشفه و ...وبالعکس اغلب افراد میان سال و بیشتر از آنها افراد سالخورده، از مسائل فرا ماده، قصه های تاریخی، و امثالهم لذت خاصی میبردند و به راحتی آنها را تجزیه و تحلیل میکنند، در صورتی که ذهن جوان نمیتواند به را حتی با آنها کنار آید. به عنوان مثال وقتی میخواهیم وجود خدا را برای یک جوان ثابت کنیم باید با بیان براهین واستدلال های منطقی و صغری وکبری ها یی که در علم کلام وجود دارد، وی را قانع ساخت ولی به راحتی میتوان با بیان یک معجزه بسیار ساده، همان وجود خدا را برای یک سالخورده به اثبات رساند. موضوع مهم دیگر در مخاطب شناسی این است که خطیب علاوه بر شناخت مخاطب از نظر روحی، لازم است وی را از نظر علمی نیزبسنجد و مطابق با درک علمی او صحبت کند، زیرا چه بسا خطیب بدون توجه به مخاطب بحث علمی دقیقی را همراه با اصطلاحات خاصی مطرح میکند که مخاطب هیچ کدام از آن را نمیفهمد. قَالَ قَامَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ خَطِيباً فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقَالَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِكْمَةِ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُم- (4) امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: حضرت عیسی بن مریم، بین بنی اسرائیل برای خطابه به پای برخواست. فرمود: ای بنی اسرائیل مطالب حکیمانه را با غیر عالمان در میان نگذارید، که این ظلم به حکمت است وآن را از افراد شایسته منع نکنید که ظلم به شایستگان است. بنابر آنچه گفته شد مخاطب شناسی اولین واساسی ترین روش در بیان سخنرانی، به حساب میآید که نباید یک سخنران خوب از آن غافل باشد. فصل دوم: همان گونه که اشاره شد، فصل دوم در مورد مواجهه با مسئله، ونوع برخورد با آن در مواجهه با مخاطب است. موضوع بحث: یکی از مسائل مهمی که در این بحث بدان اشاره خواهد شد، شناخت دقیق، سخنران از موضوع بحث است. مطمئناً برای هیچ سخنرانی، هیچ خجالتی بالاتر از آن نیست که نداند در مورد چه چیز میخواهد صحبت کند. وقتی به پشت تریبون میرود و نگاه های عده ای به دنبال اوست و او تازه به این فکر بیافتد که چه نطق کند. توماس کرکیل در این باره میگوید: بزرگترین اشتباهات، در سخنرانی آگاهی نداشتن از هیچ یک از مطالب فوق است. (5).وظیفهی یک سخنران در درجهی اول، قبل از ورود به هر بحثی تفهیم صحیح و دقیق موضوع از لحاظ مطالب و اطراف موضوع است، از این که این موضوع حول چه مسائلی میچرخد، چه کسانی این موضوع را پذیرفته وچه کسانی این بحث را نمیپذیرند ...حتی یک سخنران موفق، سخنرانی است که قبل از ورود به مباحثش، چیکده ای از کل سخنرانی خود را برای مخاطبین بیان کند، تا شوق گوش دادن به مطلب را به مخاطب القاء کند. البته نباید از این نکته نیز غافل شویم که نباید تمام جوانب بحث را به صورت کامل ومختصر بیان کند، زیرا این امر باعث میشود، مخاطب با دانستن کلی بحث، دیگر علاقه ای به فرا گرفتن آن نداشته باشد، بلکه بعضاً بحث برای مخاطب، تکراری و خسته کننده خواهد شد، در نتیجه باید در سخنرانی نکات مبهم و گنگی نیز وجود داشته باشدتا طرف مقابل به همین عنوان، سخنرانی را ادامه دهد. بنابراین وظیفهی یک خطیب در درجهی نخست، ایجاد شوق در مخاطب است (با بیان اصل موضوع خاصیتها و فوائد آن، کاربرد آن در اجتماع و لزوم نیاز به آن) که تمام اینها میتواند گام اول در موفقّیت در یک سخنرانی باشد. وظیفهی بعدی در ایجاد یک سخنرانی این است که خطیب از قبل تمرین داشته باشد: به عنوان مثال میتوانیم، قبل از سخنرانی، موضوع و سخنان را برای اعضای خانواده، همکاران وحتی جلو ضبط صوت بخوانیم. (6) این کار دو جنبه دارد اولاً:سبب میشود مدت لازم برای ایجاد یک سخنرانی ارزنده و مطابق با مطالب را داشته و خودرا در بیان مطالب با زمان مطابق کنیم. ودوماً مطالب در ذهنمان تقویت پیدا میکند و باعث میشود یک مرور اجمالی بر نوع بیان، موضوع، و برخورد مخاطب با خود داشته باشیم و به نوعی میتوان گفت: که یک تجربه برای خطیب ایجاد گشته تا وی با مشکلات، و نوع دید دیگران به وی، در صورت لزوم، نوع سخنان خود را تغییر دهد. بنابراین همیشه به یاد داشته باشیم که:طرح ریزی صحیح به طور خاصی میتواند از اجرای صحیح جلوگیری کند. بیان متین وعلمی «قُل لِعبادی یقولوا التی هِیَ احسن» به بندگانم بگو، آنچه را بهتر است بگویند (7) قال علی (ع) : فَکِّرثُمَ تکلَّم تسلِم مِنَ الزلَّل-(تفکر کن و آنگاه سخن بگو تا از لغزشها مصون باشی) ( قال علی (ع) آیه البلاغهِ قلبٌ عقولٌ ولسانٌ قائل (نشانهی بلاغت قلبی اندیشمند و زبانی گویا است) -(9) قال علی (ع) : (خیرُ القولِ ما نَفَع) بهترین سخن، سخن نافع است. (10) موضوع در مورد علمی سخن گفتن و پرهیز از شوخیهای زیاد و بزله گویی در سخن است. شاید باورش برایمان سخت باشد، امّا وقتی سخنران، در بحثش نکتهی علمی نداشته باشد، کلیه حضّار حتی آنانی که اصلاً سوادکافی نیز ندارند، به راحتی این موضوع را تشخیص میدهند، البته نه صرفاً به علت نداشتن بنیهی علمی، بلکه به خاطر حالت خاصی که آن خطیب بی مطالعه در حین سخن گفتن به خود میگیرد، از نوع نگاه به مردم، از اینکه در حین صحبت، به این طرف و آن طرف میرود، از همه چیز صحبت میکند ووقتی از خود او در مورد موضوع بحثش بپرسیم، غالباً نمیداند که خودش چه گفته است. هرگز فراموش نکنیم که سخنرانان موفق، حتی اگر ساعتها در مورد موضوعی، مطالعه کرده باشند، ولی قرار باشد، در مورد همان موضوع صحبت کنند، حداقل یک ساعت اطلاعات خود را مرور میکنند. خشک ابری که بود از آب تهی ناید ازوی صفت آب دهی عن الزرراه بن اعین قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ (ع) مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُون (11) زراره میگوید: از امام باقر (ع) سوال نمودم:حق خداوند بر بندگان چیست؟ فرمود: آن را که میدانند، بگویند و در آنچه نمیدانند، توقف کنند. امام علی نیز بیان سخن را حاکی از درجهی عقل میدانند و میفرمایند:إِيَّاكَ وَ الْكَلَامَ فِيمَا لَا تَعْرِفُ طَرِيقَتَهُ وَ لَا تَعْلَمُ حَقِيقَتَهُ فَإِنَّ قَوْلَكَ يَدُلُّ عَلَى عَقْلِكَ وَ عِبَارَتَكَ تُنْبِئُ عَنْ مَعْرِفَتِك (12) بپرهیزید از این که در چیزی سخن بگویید که راه آن را نمیدانی واز حقیقتش آگاهی نداری، چه بسا که گفتهات بر درجهی عقلت دلالت دارد و عبارتی را که میگویی، بر معرفت وآگاهی ات دلالت میکند – زبان در دهان ای خردمند چیست کلید در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند کسی که گوهرفروش است یا پیلهور یکی از مشکلات دیگری که سخنان بدون مطالعه و علم کافی در بردارد این است که خطیب نزد عوام به عنوان یک فرد بی علم معرفی میشود، به عنوان مثال اگر خطیبی فقط یک نکتهی غیر علمی در سخنانش باشد، همین نکتهی کوتاه باعث میشود در نظر مخاطب تمام صحبتهای علمی او نیز غیر علمی به نظر برسد. لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ فَتُتَّهَمَ بِإِخْبَارِكَ به ما تَعْلَم (13) دربارهی چیزی که علم واطلاع نداری سخن مگو، زیرا این کار موجب میشود که درسایر گفتههایت متهم شوی وشنودگان در صحت واصالت دیگر سخنانت که از روی علم گفته ای شک وتردید کنند. امام صادق (ع) نیز میفرمایند: العالِمُ لا یَتََکَّلم بِالفُضول (فرد دانشمند وعالم گفتار اضافی و غیر سودمند ندارد) (14) البته اینها به این معنا نیست که خطیب کلمات خود را به صورت سنگین و علمی بیان کند، بلکه باید نکتهها و صحبتهایش علمی باشد، نه نوع کلمات. ونباید فراموش کنیم که اگر خطیب از کلمات مغلق استفاده کند، تنها مخاطب را از بحث دور ساخته است، بنابراین یکی از مهمترین اصلهای سخنرانی، زیبا سخن گفتن است که مخاطب آن را درکنارگفته ی علمی، جزء مهمترین، شاخصههای خطیب میداند. ولازم است دانسته شود، اگر شخصیت فرد از لحاظ اجتماعی کم شود، صحبتهای وی حتی اگر بسیار علمی ودقیق نیز باشد، افراد نمیتوانند بین شخصیّت و صحبتهای فرد تمییز داده، بنابراین بحثهای علمی که از آن سخنران نشاءت گرفته رانیز، قبول نخواهند کرد. اگر سخنران بدون هیچ معیاری موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره شود اینکه، هرگز سخنران فراموش نکند، که اوبالاخره یک سخنران است، و نباید متانت خود را در مقابل حضّار از دست دهد –البته امیدوارم این سنگینی را با یکی شدن با مخاطب، مخلوط نکنیم، زیرا یکی شدن با مخاطب، و حتی دوست شدن با آنها در جای خود باید رعایت شود امّا فراموش نکنیم که همان مردمی که دوست دارند، کسی که با آنها صحبت میکند، با آنان دوست باشد، همانها از مزاحهای بیش از حد نیز متنفرند. اگرسخنران شروع به شوخی کند، کم کم وقار وی نزد شنوندگان کم شده و سخنان او نیز دیگر هیچ اثری در مخاطب نخواهد گذاشت. پیامبر اکرم (ص) درفرازی از وصیت نامهی خود به امام علی (ع) میفرمایند: یاعلی شوخى نكن كه ارزش تو از بين مىرود، دروغ مگو كه نورت از بين مىرود. (15) وهمچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: شوخى بسيار آبرو را میبرد و خنده بسيار ايمان را نابود میکند و دروغ خرمى را بر میاندازد (16) امام هادى (ع) نیز فرمودند: ستيزه مكن تا ارزشت برود، و شوخى مكن تا بر تو گستاخ شوند و فرمود: از نادانى، خنديدن بيجا و بىشگفتى است-(17) امام علی (ع) شوخی را از اسباب کم خردی دانسته ومی فرمایند: (18) [كسى شوخى نكند جز كه از خردش مقدارى كم شود. البته هرگز فراموش نکنیم که حس شوخ طبعی یک سرمایهی با ارزش برای هر سخنران است ولازم نیست یک سخنران دارای متنی فوقالعاده جدی یا به سنگینی فیل باشد بلکه اگر میتوانیم با اشاره به یک نکته شوخ طبعانه در یک موقعیت ویا موقعیتی که در محل سخنرانی پیش آمده است، مخاطبین را بخندانیم، به عنوان مثال یک مورد بی اهمیت را در نظر گرفته و تا میتوانیم روی آن اغراق گویی کنیم (این قدر ادامه دهیم تا مخاطب مجبور به خنده کردن گردد ومطمئناً این نوع شوخطبعی بسیار بیش از داستانهای عامیانه که به نظرمان خنده دار میآید، میتواند مخاطب را بخنداند ولی حال اگر سخنران یک داستان و لطیفه که به نظر خودش خنده دار است، برای مخاطب تعریف کند، اولاً احتمال دارد که برای بسیاری تکراری باشد، وثانیاً هر چه برای او جذاب است، نمیتواند برای همگان جذاب باشد، اما تکیه بر مسائل بی اهمیت و اغراقگویی بیش از اندازه در مورد مسائل اولاًدر نظر مخاطب چون موضوع همان بحث خطیب بوده است، با آن بحث ارتباط صمیمیتری داشته و ثانیاً موضوعش برای وی تکراری نخواهد بود بنابرآنچه گفته شد، یک سخنران موفق باید تعادل را سرچشمهی کار خودقرار داده، نه آنچنان شوخی و مزاح کند، که ارزشش کاسته شود، ونه آنچنان بسته و جدی سخنرانی کند، که همگان از وی فراری شوند)] فصل سوم: -بلافاصله توجه حاضران را معطوف به موضوع کنیدمطمئناً سخنرانی که شونده در آن حضور نداشته باشد، یا به عبارت دقیقتر اگر در سخنرانی، مستمع به سخنران توجه نکند، این سخنان هیچ گونه سودی نخواهد داشت جز اینکه خطیب از لحاظ روحی، ضربهی سختی خواهد خورد بنابراین یکی از اصولی که باید بدان توجه نمود اینکه: توجه مخاطب را به خود جلب کنیم –دراین بخش به راه کارهای مناسب برای جلب توجه اشاره خواهد شد. 1-سخن خود را با بیان یک حادثه که برایمان رخ داده است، شروع کنیم: (19) وقتی یک سخنران از یک حادثهی ساده که برایش اتفاق افتاده است، بحثش را آغازکند، دو نکته در آن مستتر است: الف -نخست این که مخاطب با وی احساس صمیمت بیشتری میکنند و اصل داستان این گونه است که مخاطب را مشتاق به ادامهی آن میسازد، بنابراین توجه مخاطب متوجه سخنگو میگردد. ب-وقتی سخنران داستان را از زندگی شخصی خود بیان کند، در بیان دقیق خود دچار مشکل نشده و خود خطیب نیز به این وسیله میتواند با موضوع اخت شده و آن را جزء زندگیش بداند، و طبق آن با مخاطبین سخن بگوید. 2-سخنان خود را یک نواخت نگوییم: اگر خطیب سخنان خود را به صورت یک نواخت و یک صدای یکنواخت بیان کند، مخاطب از سخنانش خسته وکسل میگردد. بنابراین توصیه میشود، خطیب ولوم صدای خود را بالا و پاین ببرد. نه این قدر آهسته صحبت کند که همگان خمیازه بکشندو آنچنان بلند صحبت کند که دیگر کسی به صحبتهایش توجهی نکندو تفاوتی بین نکات مهم و نکات دیگر بحثش قائل نشود. یک خطیب موفق سخنان معمول خود را با بیانی نه بلند و نه آهسته میگوید ووقتی قصد تاکید بر نکته ای را داشت، آن را بلند بیان میکند تا روی مخاطب تاثیر گذار باشد (20) 3-حالت تعلیق ایجاد کنیم: همان گونه که قبلاً نیز بدان اشاره شد، باید مخاطب را مشتاق به ادامهی بحث نمود، یک از روشهای معمول که میتواند این شو ق را ایجاد کند، روش معلق کردن، ادامهی بحث بر عهدهی مخاطب است –به عنوان مثال: وقتی سخنگومی خواهد از کتابی سخن بگوید، میتواند این گونه آغازگر جملهی خود باشد: بحث من در مورد کتابی است که یکی از زیباترین کتب در زمینه فلان مطلب است، به عنوان مثال؛ این کتاب در سال 89 برای اولین بار چاپ شد اما به علت استقبال بیش از اندازه از این کتاب در چند ماه به چاپ هفدهم رسید –یا مثلاً نویسندهی این کتاب بیش از بیست سال برای این کتاب زحمت کشید، وتحقیقات بسیاری را انجام داد –حال نمیخواهید نام کتاب را حدس زنید!؟ در مورد نویسندهی آن چه میدانید!؟ آیا این مقدمه توجه شما را به خود جلب نمود؟ در ادامهی بحث، انشاا...بحث جالبتر خواهد شد. اگر خطیب جزئی از موضوعات خود را به عهدهی مخاطب بگذارد، مطمئناً مخاطبین چون خود در بحث شرکت کردهاند، به بحث توجه بیشتری خواهند کرد. 4- یک واقعهی پر جاذبهی جدید مطرح کنیم. (21) اگرمی بینیم مخاطب به سخنرانی توجه نمیکند، میتوانیم از همان شروع سخنرانی یک واقعهی مهم، جذاب و حتی باور نکردنی را برای شنودگان تعریف کنیم حتی اگر آن واقعه تنها یک شوخی باشد. (البته لازم به تذکر جدی است که تا میتوانیم نباید در آغاز سخنرانی، شوخی کنیم، یا حتی با گفتن یک لطیفه وقار خود را از دست بدهیم) به عنوان مثال: اگر برای دانشجویان واساتید سخنرانی میکند، میتواند این گونه آغاز گر باشد:جدیداً طرحی مطرح شد است به عنوان شاگرد سالاری، دراین طرح دانشجو میتواند انتقادات خود را به صورت شفاهی و کتبی به مدریت دانشگاه تحویل داده وبر اساس آن اگر از استادی بیش از 10 انتقاد شود، وی از تدریس محروم خواهد شد. همان گونه که دیدیم، در این مثال سخنران، موضوع رابه عنوان طرح مطرح کرد، حال این طرح میتواند حتی یک پیشنهاد بسیار بی اساس باشد که یکی از داشنجویان آن را پیشنهاد داده، اما زیرکی سخنران باعث شد تا یک لحظه فضای جلسه عوض شود، همهی فضا را سکوت فرا گیرد و چشمهای همه از استاد گرفته تا دانشجویان حاضر در جلسه بر دهان سخنران معطوف شود. 5-به شنوندگان این وعده را بدهید، که به آنچه میخواهند دست مییابند (22) یکی از راه کارهای اساسی ومهم در سخنرانی این است که خطیب از علایق مخاطب سخن بگوید ومسلماً برای عوام اهداف خود از هر چیزی برایشان مهمتر است بنابراین سخنرانی که میخواهد توجه مخاطب را به خود جلب کند، میتواند به مخاطب خود وعده دهد، با انجام آنچه او پیشنهاد میدهد، به آنچه آنها در این موضوع میخواهند، دست خواهند یافت. به عنوان مثال اگر موضوعش در رابطه باکار است، میتواند بگوید: به شما میگویم چطور از خستگی جلوگیری کنید، میخواهم به شما بگویم، چگونه میتوان یک ساعت به ساعت کاری خود اضافه کرد، میخواهم بگویم، چگونه میتوان در آمد را زیاد کرد، به شما قول میدهم اگر فقط چند دقیقه توجه کنید، تمام این ابهامات را برایتان برطرف میسازم. جملاتی از نوع (به شما قول میدهم، مطمئن باشید و...) چون مستقیماً با منافع شخصی مخاطب همراه است، عمدتاً ذوق را در مخاطب بر میانگیزد و او را مشتاق به صحبتهای خطیب میکند. اما بالعکس اگر یک مخاطب با طرح نمونه های تاریخی موضوع با بیانی بی روح و ساختار شغل وکار و رابطهی آن با مردم بخواهد، بحث را آغاز کند، مطمئناً با شکست روبه رو خواهد شد، پس همیشه این را به یادداشته باشیم که ایجاد شوق در آغاز صحبت، موجب جلب رضایتها میگردد. 6-از حاضران بخواهیم تا دست خود را بلند کنند –اگر خطیب در حین سخنرانی از مخاطبان بخواهد تا آنها دست خود را بلند کنند، به نوعی توانسته است توجه آنان را به خود جلب کرده و سخنرانی را از حالت خطابه، به یک بحث دوطرفی تبدیل کند. سخنران میتواند با گفتن اینکه: در این موضوع چند نفر با این امر موافق هستند؟ سخنرانی خود را از یک نواختی در آورده و مخاطب را در بحث سهیم بداند. بعد از این جمله، تربیون دار شاهد خواهد بود که تک تک افرادی که پشت سر هم به ساعتهای خود نگاه میکردند، شروع به فکر کردن شده و اصولاً فراموش میکنند که مشغول گوش دادن به یک سخنرانی هستند، لبخند میزنند و به دستهای هم دیگر نگاه کرده، تا ببینند چند نفر با نظر آنان موافق هستند، یخها شکسته میشود وسخنران به راحتی میتواند به صحبتهای خود ادامه دهد. 7- بگذاریم، مخاطب سخنان ما را ببیند – دیل کارنگی، در آئین سخنرانی، اضافه میکند، آنچه از طریق چشم، در ذهن ما حک میشود، بیش از 25 برابر چیزهایی است که روزانه آنها را میشنویم. اگر یک سخنران در حین سخنرانی از شکلها و نوشتارها نیز استفاده ک |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
سلام متشکرم
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|