خوش آمديد,
مهمان
|
|
نظریههای ارتباطی مرتبط با آثار وسایل ارتباط جمعی
1- نظریه تزریقی یا تاثیر قدرتمند ( هیتلر/ موسیلینی / کافلین) در فاصله جنگ جهانی اول و دوم ارائه گردید، تکیه اصلی از عناصر ارتباطی بر روی پیام میباشد بر اساس این نظریه پیام را میتوان به نحوی تجویز و منتشر نمود که بر قلب و ذهن مخاطب نفوذ کرده و رفتار مورد نظر فرستنده پیام در گیرنده پیام ایجاد گردد بر اساس این نظریه مخاطب منفعل است و ارتباطگر همه کاره، همان طور که مواد داخل سرنگ به بدن بیمار بیدفاع تزریق میگردد پیام نیز مغزهای بیدفاع را تحت نفوذ خود در میآورد. پیام به افراد که به صورت جداگانه از یکدیگر قرار گرفتهاند مستقیم تاثیر میگذارد نام دیگر این نظریه گوبلز میباشد. معمولاً این نظریه فقط در کشورها و مجامع تک رسانهای عملیاتی میباشد مانند کرهشمالی. 2- نظریه دو یا چند مرحلهای بودن پیامها (کاتز / لازارسفلد) این نظریه میگوید پیامهای وسایل ارتباطی ابتدا به رهبران افکار و عقاید منتقل شده سپس این رهبران پیامها را با توجه به خطمشی و ساختار فکری و سازمانی خود به دیگران منتقل میکنند و تلاش میکنند افراد را در جهت اعتقادات هدایت نمایند. گاهی اوقات این رهبران سکون کرده و با سکوت خود جریان ارتباطی را قطع میکنند. اعتبار، مشروعیت و مقبولیت منبع نیز مهم بوده هر کسی نمیتواند تاثیرگذار باشد. 3- نظریه استحکام یا تاثیر محدود (برلسون / لازارسفلد) بر اساس این نظریه پیام قدرت ندارد فرد به انتخاب خودش پیام را انتخاب کرده، پس مخاطب، مخاطب فعال و پویا و تاثیر پیامهای ارتباطی تقویت عقیده موجود میباشد یعنی عقاید، دیدگاهها و گرایشهای ذهنی قبلی و موجود مخاطب را مستحکم میکند، پس فرد یا مخاطب (گیرنده) در فرآیند ارتباط نقش مهمی دارد. ژانکازنو در خصوص روشهای اعمال تاثیرات وسایل ارتباط جمعی و نفوذ بر تودهها سه حالت را از یکدیگر متمایز میکند: تقویت عقیده موجود؛ ساختن عقیده تازه، تغییر عقیده. از دیدگاه وی تاثیر رسانهها بیشتر تقویت عقیده موجود میباشد. رهبران عقاید و افکار در این نظریه به عنوان پارازیتهای پیام به شمار میروند زیرا در مرحله انتقال پیام تاثیر میگذارند. انتقاد وارده به این نظریه این است که نقش رهبران افکار بسیار افراطی تلقی کرده همچنین نقش رسانهها را در خصوص تغییر عقیده مخاطبان نادیده میگیرد. مثال برای این نظریه می توان پیامهای یکپارچه و تخصصی نشریات صنفی و تخصصی را عنوان نمود. 4- نظریه برجسته سازی (شاو / مک کاپ) در این نظریه رسانهها در انتقال پیامها نوعی اولویت یا برجستهسازی ایجاد کرده و به دنبال رفتار مخاطب و تاثیر رسانه بر این رفتار میباشد یعنی بزرگنمای یا برجستهسازی برخی از موضوعات میتواند اطلاعات مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد یعنی رسانهها اگر چه نمیتوانند تعیین کنند که مخاطبان چهطور و چگونه بییندیشند اما میتوانند تعیین کنند که درباره چه بییندیشند شاو و مککاپ در بین سالهای1965 تا 1971 شعارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری و نظرات مردم را تحلیل محتوا کرده و به این نتیجه رسیدند که رسانه با بزرگنمای و برجستهکردن و اولویتدادن به برخی موضوعات بر اولویتهای مردم تاثیر میگذارند مخاطب در این نظریه فعال است اما مسئولیت جهت دهی به مردم با رسانهها است انتقاد وارده به این نظریه این است که اولاً: اولویتها توسط زمینهها و موقعیتهای اجتماعی تعیین میشوند نه توسط رسانهها به صورت مستقیم. ثانیاً: در مورد آنچه که میاندیشیم و اینکه باید چگونه و چهطور بیاندیشیم تفکیک قائل شدند مشکل و غیر ممکن میباشد. 5- نظریه نیازجویی یا استفاده و رضایتمندی در این نظریه مجدداً مخاطب فعال و آگاه و پویا بود و فرآیند ارتباطی چند متغیره است همچنین رقابت رسانهها برای تامین نیاز مخاطبان الزامی بوده و این رقابت با سایر پدیدههای اجتماعی برای تامین نیاز مخاطبان دو چندان میباشد محاطب جستجوگر است و برای اقناع و ارضاء نیازهای خود روشهای مختلف را تجربه میکند. اساساً رویکرد افراد به رسانهها به دلیل کسب دو نوع پاداش آتی و آنی میباشد. پاداش آتی اطلاع از وقایع، رخدادها، جریانات روزانه جاری. پاداش آنی یعنی پاسخگویی به مقولههای آموزشی، کاریابی، شغل و این قبیل نیازها. 6- نظریه تاتیرگذار وابستگی مخاطبان بر اساس این نظریه مجدداً مخاطب منفعل در نظر گرفته شده و دیگر پویای و فعالیت و تحرک ندارد. مخاطبان جوامع امروزی به دلیل وجود 2 نوع نیاز به رسانهها وابسته هستند، نیاز اول: نیاز به داشتن بهترین اطلاعات، اخبار، وقایع، رویدادها، توسعه و پیشرفتهای جامعه نوین که دخالت مستقیمی در نحوه و چگونگی زیستن انسان را دارد. نیاز دوم: نیاز به ندانستن و گریز از حقایق، واقعیتها که بواسطه الزامات زندگی شهری جوامع امروزی فشارهای روحی و روانی بسیاری را بر افراد وارد ساخته و این افراد جهت تسکین و فرار از وضعیت موجود به برنامههای طنز، سرگرمی و بیمحتوا روی آورده این نظریه میگوید نیازهای مخاطب تداوم داشته زیرا با رفع یک نیاز، نیاز دیگری مطرح که باید توسط رسانه این نیاز برطرف گردد به دنبال آن هر چه نیاز مخاطب بیشتر باشد میزان وابستگی به رسانه بیشتر میشود در نهایت هر چه وابستگی به رسانه بیشتر باشد تاثیر رسانه بر رفتار، نگرش، دیدگاه و اعتقاد مخاطب بیشتر میشود در این نظریه پیام بر دانش مخاطب و دیدگاههای او نهایتاً رفتار وی تاثیر دارد اما تفاوت این نظریه با نظریه تزریقی این است که افراد در این نظریه اصطلاحاً دچار اعتیاد رسانهای میگردند یعنی در نظریه تزریقی چنانچه برنامههای خشونتباری پخش گردد افراد خشن شده و رفتار خشونتبار نشان میدهند و اما براساس نظریه استحکام تنها افرادی خشن میشوند که زمینه و بستر خشونت در آنها وجود داشته باشد اما بر اساس نظریه وابستگی مخاطبان حس انفعال، رکود، جمود و اصطلاحاً دچار حس بیحسی شده و بر پیامهای وارد بر خود هیچ عکسالعملی نشان نمیدهند انتقاد وارده به این نظریه؟ نقش رسانهها را به شدت افراطی و تاثیرگذار تلقی کرده و یک توانای مطلق برای رسانه در نظر میگیرد در حالی که نباید فراموش کرد توانایی رسانهها خود متاثر از زمینههای قبلی مخاطب و ساختار اجتماعی موجود میباشد. اهداف مخاطب پژوهی 1- دفترداری فروش؛ 2- تعیین پوشش بالقوه و بالفعل رسانهها بنا به مقاصد تبلیغاتی؛ 3- دخالت در انتخاب مخاطبان و جهت دادن به آنها؛ 4- جستجوی بازارهای جدیدی از مخاطبان (شناسایی مخاطبان جدید)؛ 5- آزمودن تولیدات و تقویت کردن اثرمندی ارتباطی؛ 6- بررسی مسئولیتهای مرتبط با ارائه خدمات به مخاطبان؛ 7- ارزیابی عملکرد رسانهها از طرق گوناگون. سنتهای پژوهشی متفاوت 1- اثرات رسانهها (ساختارگرا) 2- بهرهوری و خرسندی و رضایتمندی (رفتارگرا) 3- نقد ادبی (غیر مرتبط با حوزه تبلیغات تجاری) 4- مطالعات فرهنگی 5- تحلیل دریافت (اجتماعی فرهنگی)مصرفکننده 1- فردی که میخرد 2- فردی که مصرف میکند |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مژگان خسروی رستمی
|