خوش آمديد,
مهمان
|
|
حاصل آن که اگر بخواهيم تصويري محسوس و عيني از مفهوم جاهليت ارائه کنيم، بايد بگوييم مردماني غوطه ور در لجن زاري از عقايد و انديشههاي سخيف و آداب و رسوم پستِ سراسر زندگي خيره سري و غرور و تکبّر، گمان بد در حق خالق، لجوج تند و مصر در باطل، حمايتشان حميه جاهل، فرهنگ حکم باط ل، حاکم، فقط به شمردن انساب و اعقاب خود عالم، جز تعداد انگشت شماري «محصله»، تمامي معطله، هر کجا رو ميکردند در خانه و قبيله و کعبه رو در روي بتي آويخته. و تصويري بهتر از کلام امير بيان و درهم شکننده بتان علي علیه السلام در نهج البلاغه نميتوان يافت فرمود: او (پيامبر) را هنگامي فرستاد که پيامبران نبودند، و مردماني در خواب دراز ميغنودند، اسب فتنه در جولان، کارها پريشان، آتش جنگ فروزان، جهان تيره، فريب دنيا به همه چيره، باغ آن افسرده، برگ آن زرد و پژمرده، از ميوهاش نوميد، آبش در دل زمين ناپديد، نشانههاي رستگاري ناپيدا، علامتهاي گمراهي هويدا، دنيا با مردم خود ناخوشروي و با خواهنده خود ترش ابروي، بارش محنت و آزار، خوردني آن مردار، درونش بيم، برونش تيغ مرگبار[85] ـ از عرب کسي کتابي نخوانده بود[86].
شهرها به نور هدايت او (پيامبر) روشن گشت از آن پس که در گمراهي تيره بود و ناداني بر همه جا چيره در درشتخوئي و ستمکاري را همگان پذيره، مردم حرام را حلال ميشمردند، خردمند را خوار ميگرفتند ميزيستند بيداشتن پيامبر، ميمردند خدا نشناس وبيايمان |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|