پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: حیره

حیره 9 سال 5 ماه ago #105801

حیره
منذریان را از تبار لخمیان ذکر کرده­اند؛ که اصالتی یمنی داشتند. آنها بهمراه برخی دیگر از قبایل از یمن به عراق مهاجرت کردند تا اینکه مورد توجه دربار ساسانی قرار گرفته­اند.[16]
از مشاهیر ملوک حیره "نعمان بن منذر" است. او از سوی پادشاه ایران، حاکم حیره شد.[17] حسن تدبیر و عملکرد بجا و شایسته­اش اعتماد دربار ایران را به خود جلب کرد تا حدی که یزدگرد اول پسرش بهرام را بدو سپرد تا از آنها سوارکاری و شکار بیاموزد.[18] درخشان­ترین دوران حکومت مناذره عصر "منذر بن نعمان" است. در این زمان منذریان به اوج قدرت خود رسیدند.[19] نفوذش در دربار ایران بحدی بود که بعد از مرگ یزدگرد موبدان ایران ناچار شدند، نظر او را در به حکومت رسیدن بهرام، پذیرا باشند.[20] کثرت استعمال نام منذر بن ماءالسماء، در اشعار جاهلی حکایت از ان دارد که حیره دوران دزخشانی را زمان حکومت او تجربه کرده است.[21] او در ابتدای حکومتش، روابط تیره­ای با قباد، شاه ایران داشت که احتمالا، علتش مزدکی شدن، قباد بود.[22] قباد او را از حکومت برکنار و "حارث بن عمرو کندی" را جانشین کرد.[23] طولی نکشید که با به حکومت رسیدن "انوشیروان" ورق برگشت و منذر دوباره به حکومت رسید. "منذربن حارث" و پنجاه تن از بزرگان خویشاوندش را کشت.[24] مرگ حارث، قدرت کندیان را در عراق در هم شکست. منذر با تفرقه افکنی بین فرزندان حارث موجبات جنگ و خونریزی را بین فرزندان حارث، فراهم آورد. مرگ فرزندان حارث، فرجام کار دولت «کنده» را رقم زد.[25]
منذر جنگ­های پیروزمندانه بسیاری با رومیان و غساسنه انجام داد تا اینکه سرانجام در سال 554م. در نبرد «یوم حلیمه» مغلوب حارث امیر قدرتمند غسانی شده، کشته شد.[26] آخرین امیر قدرتمند آل­منذر، "نعمان سوم" ملقب به "ابوقابوس" است.[27] او اولین مسیحی از سلسله امیران بت­پرست حیره است.[28]
قلمرو حکومت او تا بحرین و عمان امتداد داشت.[29] بعد از او آفتاب دولت حیره غروب کرد. با قتل او بدست خسرو پرویز، دیگر، کسی از خاندان منذر، از سوی ساسانیان به حکومت حیره منسوب نگردید.[30] تا اینکه در سال 611م. عملا امور حکومت، بدست ایرانیان افتاد.[31]

تأثیر انقراض منذریان در سقوط ساسانیان
با برچیده شدن حکومت حیره توسط خسرو پرویز، تزلزل و بی­ثباتی دربار ایران، به حیره نیز سرایت کرد و این منطقه حساس و استراتژیک را نیز به شدت نابسامان کرد؛ «و چون خبر پادشاهی پوران، دختر خسرو پرویز رسید در سرزمین­های اطراف شایعه شد که ایران را پادشاهی نیست و ایشان از روی ناچاری به درگاه زنی پناه آورده­اند؛ از این­رو عده­ای از اعراب، از جمله قبیله بکر بن وائل، که در گذشته در خدمت دولت حیره، بودند طغیان کرده، به رهبری مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی، لشکر فراهم اورده، به مرزهای ایران تاختند و بر دهقانان، تاخت و تاز و غارت آغاز کردند و آنچه می­توانستند، می­گرفتند و چون تعقیب می­شدند، به صحرا می­گریختند و کسی به تعقیبشان نمی­پرداخت. مثنی از ناحیه حیره حمله می­برد و غارت می­کرد و سوید از جانب ابله و این به روزگار ابوبکر بود؛ مثنی به ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه ساخت و تقاضا کرد، لشکری به یاری او بفرستد. چون این خبر به ابوبکر رسید به خالد بن ولید نوشت که به حیره رود و با ایرانیان بجنگد و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند.»[32] در این زمان ایرانیان، که در اندیشه احیاء مجدد دولت حیره بر آمده، با وعده اعاده حکومت ابا و اجدادی به قابوس بن قابوس بن منذر او را رهسپار جنگ با اعراب کردند؛ اما این تلاش ایرانیان نیز سودی نبخشید؛ چرا که، قابوس و سپاهیانش مورد حمله شبانه اعراب قرار گرفتند و تارومار شدند. حیره نیز سرانجام، در سال 12 ه.ق. بدست خالد بن ولید فتح شد.[33]
ادامه وضعیت نابسامان ایران و پیروزی­های اولیه اعراب، بر جسارت اعراب در ادامه فتوحات افزود؛ به طوری که برخوردها و تنش­های بین ایرانیان و مسلمانان، بعد از ابوبکر، در زمان خلافت عمر، با شدت بیشتری، ادامه یافت تا اینکه، سرانجام به سقوط امپراطوری ایران منجر گردید.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حسین بهنام