دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: آشنایی با اتحادیه های کارگری

آشنایی با اتحادیه های کارگری 10 سال 8 ماه ago #21251

درس : مهارت و قوانین کسب و کار
استاد : سرکار خانم غمخوار
دانشجویان:
مهران دادخواه 91238049270436
علی اعلامی 91238049270375
مهرداد خطیبی 91238049270370
مهدی زنده باد 91238049270220

رشته: مدیریت کسب وکار
موضوع: آشنایی با اتحادیه های کارگری


در این موضوع تحقیق تعریف اتحادیه کارگری که عبارت است از سازمانی است داوطلبانه و مستقل، متشکل از کارگران یک حرفه با صرف نظر از تفاوتهای مذهبی ، سیاسی ... می باشد.
تایخچه جهانی ان از اروپا شروع شده است . در ایران نیز اولین اتحادیه کارگری به سال 1285 برمی گردد . نظریه های جامعه شناسان مانند کارل مارکس ، رابرت مرتون ، اسملسر ، هال وظایف اتحادیه¬های کارگری در جهان ، انواع اتحاديه¬هاي كارگري ، مزایا و معایب اتحادیه¬های کارگری ، اتحادیه¬های کارگری در ایران ،
:دوره¬هاي نهضت کارگری در ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی
پیدایش و رشد جنبش کارگری از انقلاب مشروطه تا سال 1300 شمسی؛
دوره¬ي سرکوب جنبش در روزگار حکمرانی رضاشاه 1304- 1320؛
سال¬های شکوفایی مجدد و تکامل جنبش¬های کارگری از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332؛
دوره¬ي سرکوب دوباره و رکود جنبش از 1332 تا انقراض سلطنت پهلوی.
تاریخچه وحقوق کار در ایران ، قانون کار ایران قبل از انقلاب را شامل می شود .
مقدمه
پاره¬اي از مورخان، انجمن يا اتحاديه¬هاي قرون وسطايي صنعت¬گران و اربابان حرف را به منزله¬ي پايه¬هاي اوليه و منشاء سازمان¬هاي كارگري بعدي تلقي نموده¬اند، لكن اعضاء اتحاديه¬هاي صنفي قرون وسطي به ¬هيچ ¬وجه افرادي نبوده¬اند كه شخصا و پنهاني در حرفه¬ي مربوطه كار نمايند، بلكه اغلب كارفرماياني بودند كه به كارگران نسبتا معدود خود (بين 2 الي 12نفر) مزد مي¬پرداختند و حتي اجتماعات مربوط به كارگران ماهر قرون وسطايي را نمي¬توان به¬عنوان اسلاف بلاواسطه و مستقيم اتحاديه¬هاي كارگري پذيرفت.
مسلّم است كه اجتماعات مربوط به کارگران از نيازمندي به حمايت متقابل سرچشمه گرفته و توسعه¬يافته است. در واقع همبستگي¬ها و فعاليت سازمان¬هاي كارگري، عملا احساس «اشتراك منافع» و «سرنوشت مشترك»، تبايني دائمي بين ارباب و خدمت¬گزار (و به عبارتي كارگر و كارفرما) بوجودامد . مخصوصا از زماني كه دست صنعت¬گران از تملك اغلب وسائل و ابزار مورد لزوم حرفه كوتاه و تهي ماند، اين تباين و اختلاف آشكارتر گرديد. البته اين امر جنبه¬ي حصري نداشته و در واقع يكي از نتايج پيشرفت انقلاب صنعتي بود كه طي آن نيروي بخار، ماشين آلات جديد و سيستم كارخانه به¬وجود آمد.
بنابراین توسعه¬ي سازمان¬هاي كارگري نتيجه¬اي است ازتوسعه¬ي بازار، تجارت ونيز رشد و توسعه¬ي صنعت، كه توليد انبوه و سازمان وسيع، استخدام تعداد زيادي از افراد و بسط ارتباطات متعدد كاري را به دنبال داشته است. نتيجه¬ي مستقيم اين رشد و توسعه، از يك طرف، قوي¬تر شدن طبقه¬ي سرمايه¬دار و ناتوان¬گرديدن فرد كارگر در مقام مذاكره با كارفرما و از طرف ديگر،رشد آگاهي طبقه¬ي كارگر بوده است، طبقه¬اي كه با توجه به گستردگي و مهارت و تخصص اعضاي خود مي¬تواند با تشكل و همبستگي، قدرت زيادي به دست آورد و از منافع خويش در مقابل سرمايه¬دار دفاع كند.
از نظر سیاسی نيز، انقلاب کبیر فرانسه(1789) تاثیر فراوانی در سرنوشت کارگران برجای گذاشت، به این ترتیب که در نتیجه¬ي از بین رفتن فئودالیته در این کشور و گسترش افکار آزادی¬خواهی، کارگران بیدارتر و هشیارتر گردیدند.
با بروز انقلاب صنعتي در اواخر قرن هجدهم، گروه¬هاي گارگري خودبه¬خود مشخص گرديد و مقارن با اين زمان مي¬توان سوابقي از اتحاديه¬هاي كارگري آن روزگار يا «باشگاه¬هاي حرفه¬اي» بين گارگران ماهر از قبيل حروف¬چين¬ها، كلاهدوزها به¬وجود آمد، كه معمولا براي نيل به اهداف و مقاصد محدودي تشكيل مي¬گرديد و غالبا محلي و موقتي بوده و به خاطر قدرت و نفوذ كارفرمايان و خصومت دولت در تحقق آرمان¬هاي خود توفيقي نيافتند. بدون شك طي قرن هجدهم، مهمترين سازمان و تشكيلات طبقه¬ي كارگر، همان باشگاه¬هاي حرفه¬اي بوده كه ضمن ادغام در يكديگر، اتحاديه¬هاي كارگري را پديد آوردند.
برای مثال سازمان¬های کارگری متشکل انگلستان در یک شبکه¬ي پیچیده و سردرگم وسیعی از نظامات و همبستگی¬های طبقه¬ي کارگر با مختصات ویژه¬ای به فعالیت خود ادامه می¬دهند و با به دست آوردن اعضایی با بیش از 10میلیون نقش قاطع و انکارناپذیری را نه تنها در حیات ملی انگلستان بلکه در جزایر بریتانیا به عهده داشته و حتی نفوذ آنها از داخل مرزهای این جزایر گذشته و در پی¬ریزی سازمان¬های کارگری بین¬المللی به کار افتاده است.
اتحادیه¬های کارگری نقش غیرقابل انکاری درپی¬ریزی بسیاری ازاتحادیه¬های کارگری دیگر داشته¬اند. بسیاری از احزاب سوسیالیست مستقیما به¬وسیله¬ي سندیکاها ایجاد شده¬اند. حزب کارگر انگلیس نوع مبین تاثیر سندیکاهاست. این حزب به موجب تصمیم کنگره¬ي کارگران در 1899م پدید آمد و به¬عنوان یک تشکیلات انتخاباتی و پارلمانی اعلام گردید. در احزاب سوسیالیست ماده¬ي تشکیل حزب سندیکاهای کارگری، تعاونی¬های کارگری و انجمن¬های کارگری هستند. مثال¬هاش حزب کارگر انگلیس – قوی¬ترین حزب سوسیالیست اروپا، حزب کارگر بلژیک و حزب کار سوئد است.
آمار رسمی حزب سوسیالیست ایتالیا ارقام زیر را به دست می¬دهد: کارگران کارخانه 27/42 درصد. در مورد احزاب سوسیال دموکراسی آلمان نیز که کارگران در تمام قسمت¬ها بیشترین نسبت را به خود اختصاص می¬دهند و این نسبت بین 4/77 درصد و 7/94 درصد در نوسان هست.
در ایران نیز به پیروی از همان کشورها اتحادیه های کار گری برای اهداف گوناگونی که معمولا در همه کشور ها مشترک است بوجود امد. توجه به نهادهای مدنی و نقش آن در ایجاد توازن در تعاملات اجتماعی در جامعه ی ایرانی قدمتی طولانی ندارد یا لاقل پیوستگی و انسجام و تداوم لازم را برای نهادینه شدن و باز تولید فرهنگ اجتماعی نداشته است هر چند جرقه وار و ناپیوسته در برهه هایی خاص از تاریخ این مرز و بوم می توان توجه به روشهای احقاق حقوق اقشار مختلف مردم را از راه نهاد گرایی یافت . به سبب حوادث سخت تاریخی جای جای تاریخ ایران مملو است از نهضتهای اجتماعی رادیکال که پیروز یا سرکوب درهر حال توان حرکت جامعه ی ایرانی را کند کرده و گاه منجر به ایجاد جریانهای انحرافی و دیکتاتوریهای جدید در تاریخ ایران شده است.
دولتها و حکومتها در ایران همواره به سندیکالیزم و اتحادیه گرایی از زاویه ی آنارشیستی آن نگریسته اند . گویی هر اتحادیه ی کارگری در نخستین هدف سقوط حاکمان سیاسی را طلب می کند . در هر کجای تاریخ ایران که اتحادیه های خودجوش به عنوان عکس العملی زیر بار قدرتمندان اقتصادی تشکیل شده است پیشتر و بیشتر از زورمداران و حاکمان قدرتهای اقتصادی ، حاکمان سیاسی برخود لرزیده اند و عکس العمل نشان داده اند . حکومتهای معاصر ایران همواره در رشد تشکلات صنفی خصوصا تشکلات و اتحادیه های کارگری خطر سقوط خود را یافته اند و در صدد عکس العملهایی برآمده اند . سرکوب ، فشار ، تهدید ،ایجاد رعب و وحشت از حضور در اتحادیه ها ممنوعیت ایجاد تشکلها و جلوگیری از تشکیل آنها ، تشکیل اتحادیه های فرمایشی موازی و ایجاد امکانات و تبلیغ برای آنها ، جاسوس بازی و بدنام کردن افراد و هزاران ترفند دیگر که صفحات تاریخ سیاسی ایران را سیاه کرده است.



طرح مساله
ایران نیز با توجه به موقیعت استراتژیک خود و داشتن منابع معدنی از همه آنها مهم منابع عظیم نفتی در جهان پتانسیل بزرگی جهت اشتغال را دارا می باشد در گذشته جاکمان وقت از منابع مذکور برای مقاصدشان استفاده می کردند . برای استخراج منابع ازجمله نفت نیاز به نیروی کار داشتند و کارگران نیز بخاطر امرار معاش به هر قیمتی تن به کار می دادند و بعد از اینکه متوجه سواستفاده حاکمان وقت ار نیروکار خود در قبال مزد ناچیز برآن شدند که حق و حقوقشان را چگونه می توانند بدست بیاورند . چون برای بدست آوردن حقوقشان هر کدام بتنهایی کار به جایی نمی توانند برسانند بااستفاده از اگاهی کار گرانی که برای کار به کشورهای دیگر سفر کرده بودند . اتحادیه های موقتی را تشکیل دادند و وظایفی نیز برای آن تعریف نمودند.
فرضیه های تحقیق :
1- بنظر می رسد که نهادهای مدنی و نقش آن در ایجاد توازن در تعاملات اجتماعی در جامعه ی ایرانی قدمتی طولانی ندارد
2-بنظر میرسد دولتها وحکومتها در ایران همواره به سندیکالیزم واتحادیه گرایی مخالف بوده اند
3-بنظر میرسد هر اتحادیه ی کارگری خطری برای زورمداران و حاکمان قدرتهای اقتصادی ، حاکمان سیاسی بوئه است.
4-بنظر میرسد کارگران برای پیدا کردن به کشورهای دیگر مسافرت کرده تشکیل اتحادیه های کارگری را برای بدست اوردن حقوق خودشان زورمداران و حاکمان را یاد گرفته اند.
5-بنظر میرسد فروپاشی نظام زمينداری و اقتصاد سنتی ايران موجب بیکاری دهقانان می شود وبرای امرار معاش بکارگری رو میاورد.


تعریف اتحادیه یا سندیکای کارگری
به¬طورکلی سازمان و اتحاديه¬ي كارگري، سازماني است، داوطلبانه و مستقل، متشكل از كارگران يك حرفه يا يك صنعت، صرف¬نظر از تفاوت¬هاي عقيدتي، سياسي، مذهبي، جنسي و نژادي كه به¬منظور تامين و حمايت از منافع گروهي و اعتلاي موقعيت فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي آنان ايجاد مي¬شود. سازمان¬هاي كارگري در كشورهاي مختلف عناوين گوناگون دارند؛ مثلا در انگلستان عناوين اين سازمان¬ها عبارتند از: اتحاديه، فدراسيون، كنفدراسيون؛ در فرانسه، سنديكا، فدراسيون و كنفدراسيون؛ و در ايران انجمن صنفي، كانون و كانون عالي.


تاریچه جهانی بوجود امدن اتحادیه های کارگری
نخستين اتحاديه هاي كارگري به اروپا بر مي گردد كه بصورت سازمانهاي خودجوش تعاون و همكاري متقابل ميان كارگران در قرن هجدهم پيدا شدند ؛ در آغاز اين اتحاديه ها بر اساس حرفه و شغل تشكيل مي شدند ، ليكن بعدها با تحول در ساخت جامعه و اقتصاد تمايل به تمركز در آنها گسترش يافت . با تمركز فزاينده در سرمايه صنعتي و مالي ، تمركز در سازمان اتحاديه هاي كارگري نيز ضرورت يافت ، به علاوه پيدايش سازمانها متمركز كارفرمايان، ضرورت اتحاد ميان سازمانها ي حرفه اي كارگران در مشاغل گوناگون را پيش مي آورد . طبقه كارگر صنعتي بدون وحدت سازماني نمي توانست در مقابل قدرت سازمان يافته كارفرمايان ويا قدرت دولت بايستد . بنابراين ضرورت تشكيل سنديكاهها را دو چندان مي كرد .سنديكا (بر هر اتحادي كه خواه به طور موقت و خواه به طور دائم براي تنظيم روابط كارگر و كارفرما يا بين كارگران تشكيل شده اند ، اطلاق مي شود ). اهداف داخلي اتحاديه كارگري بهبود وضع اقتصادي اعضاء ، تامين معاش ، افزايش دستمزدها ، پيشگيري از بيكاري و مساعدت در زمان نياز و اضطرار بود . تامين آزاديهاي سياسي و شركت در فعاليت هاي حزبي از اهداف عمده اتحاديه ها بوده است . مهمترين وسيله و ابزار قدرت اتحاديه ها ، اعتصاب است كه خود اشكال گوناگون دارد و به معني دست كشيدن كارگران و كارمندان و مزد بگيران از كار ، براي بدست آوردن خواسته هايشان مي باشد و مي تواند جزئي يا كلي و به مدت معين باشد ، كه براي دفاع اقتصادي و بهبود بخشيدن به وضع زندگي اعضاي اتحاديه بكار مي رود .
تاریخچه اتحادیه های کارگری در ایران
نخستين اتحاديه كارگري در ايران به سال 1289 و همزمان باانتشار روزنامه اي با عنوان اتفاق كارگران مربوط به كارگران چاپخانه تهران برمي گردد ، اما در آن زمان بيشتر اتحاديه كارگري تحت انديشه هاي سوسياليستي قرارگرفته بود ، براي نمونه از تشكيل كميته عدالت در سال 1295 بدست ايرانيان باكو و تاسيس حزب كمونيست در ايران سال1299 بدست همان گروه موسس كميته عدالت ، مي توان اشاره كرد ، اما فعاليت اتحاديه هاي كارگري در دهه 1320 با هدايت حزب توده به اوج خود رسيد ، طبقه كارگر صنعتي ايران در آن دوران بيشتر در صنايع نفت ، نساجي و افزارمندي اشتغال داشتند . در همان سالها حكومت به منظور جلب حمايت طبقه كارگر ، كوششهاي محدودي در زمينه سهيم كردن كارگران در 20درصد از سود كارگاهها ، تعيين حداقل دستمزدها و فروش سهام كارخانه به كارگران انجام داد ، هرسال گنگره اي ملي كار به رياست شاه به منظور تعيين سياستهای كارگران تشكيل مي شد . بانك دولتي رفاه كارگران نيز نيز به منظور جلب حمايت طبقات كارگري تشكيل شد ، بر طبق اصلاحيه قانون كار در مورخ 1342 تنها تشكيل سنديكاهاي جداگانه مجاز بود ، سنديكا ها اجازه تشكيل فدراسيون نداشتند . كارگران بر طبق قانون ، حق مذاكره دسته جمعي داشتند ليكن در عمل حكومت اين كار را به جاي آنها انجام مي داد . با وقوع برخي اعتصابات پراكنده در اوايل دهه 1350 دولت به منظور افزايش دستمزدها بر كارفرمايان فشار وارد كرد . دولت شاه در واكنش به بحرانهاي داخلي خود در همان سالها از طريق تاسيس حزب رستاخيز دست به بسيج كارگري زد و به موجب قانون توسعه مالكيت صنعتي به فروش برخي سهام كارخانه اي خصوصي و دولتي به كارگران پرداخت . در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 كارگران ، تحت نفوذ تاثير جو سياسي متحول به اعتصابات و فعاليتهاي سياسي دست زدند . كميته هاي اعتصاب كارگران در طي انقلاب ، به شوراهاي كارگري تبديل شدند ، و در صدد به دست گرفتن مديريت كارخانه ها بر آمده اند. تقاضاهاي شوراهاي كارگري شامل تقليل ساعت كار ، افزايش دستمزدها ، به رسميت شناختن شوراها و قانوني شدن اعتصاب بود.
اما هر كدام از اين اعتصاب كنندگان با شيوها و برخوردهاي مختلفي از طرف دولت مواجه می شدند. برخي از انديشمندان معتقدند هستند كه وجوداعتصابات نشان دهنده وجود آزادي دريك جامعه هست ، چرا كه گروههاي صنفي در يك كشور مستبد جرات اجراي همچين برنامه هايي را ندارند و نمي توانند از حقوق خود دفاع كنند . برخي هم معتقدند كه عدم دست يابي كارگران به خواسته هاي خود ، آنها را ناخواسته به طرف سنديكاها مي كشاند.
نظریه ها جامعه شناسان : کارل مارکس ، رابت مرتون ، نیل اسملسر واستونلی هال
اولين كسي كه بحث اعتصابات و سنديكاههاي كارگران بيشتر از همه مورد توجه قرارداده است ، كارل ماركس مي باشد. به نظر ماركس طبقه درخود (class-in-itself ( طبقه اي است كه خود آگاهي و شعور طبقاتي نداشته و خام است و طبقه اي براي خود ( (class-for-it self از وضعيت خود آگاهي داشته و خام نيست ). ماركس معتقد است براي اينكه طبقه در خود به طبقه براي خود برسد ، چهار شرط لازم است ، او معتقد است طبقه در خود در ابتدا دچار نابسامانيهايي بسياري از قبيل فقر ، بيكاري مي باشد از اين رو به طبقه ناراضي تبديل مي شود . ولي آيا پي به علت ناراضايتي خود مي برد ؟ پاسخ منفي است چراكه اصلاً نمي داند مشكلش چيست ، اما زماني كه قشر روشنفكر پيشرو كارگر ، شروع به آگاهي رساني مي كند ، اين طبقه با كسب آگاهي ، علل و عوارض نارضايتي خويش را در مي يابد ، و متوجه مي شوند كه حق واقعي خود را در يافت نمي كنند . مرحله دوم وقتي است كه "طبقه در خود" راهي را براي رهايي از استثمار مي يابد و مرحله سوم در سنديكاهاي كارگري و احزاب خلاصه مي شود ، كه سعس مي كنند در قالب سنديكا به حقوق خود برسند ، شرط چهارم شكل گرفتن انقلاب است .
اما رابرت مرتون (( Robert k. merton)) جامعه شناس كاركردگرا معتقد است ، افراد براي تشكيل گروه بايد ، نيازها و راهها ، اهداف مشتركي داشته و باهمديگر در ارتباط باشند . وي در مدل تبيين ارزشي خود همنواگرايان را كساني مي داند كه در مسير رسيدن به اهداف مقبول جامعه از مسيرها ي مجاز جامعه مي گذرند ، اما مرتون در مقابل همين گروه از گروه نابهجاري به نام عصيانگران و يا شورشيان نام مي برد ، يعني افرادي كه كه راهها و اهدافي كه جامعه براي آنها تعيين كرده مطلوب نمي دانند و از ابزارها و شيوهاي مطلوب خود براي رسيدن به اهداف خود كه مورد تاييد جامعه نمي باشد ، استفاده مي نمايند با اين اوصاف اعتصاب كنندگان گروهي هستند كه اهداف خاصي را براي خود تعريف كرده اندكه جامعه در شرايط كنوني آن را نفي مي كند و اعتصاب گنندگان نيز مجبور هستند براي دستيابي به اهداف از شيوه هاي غير مجاز جامعه استفاده كنند . اما لازم به ذكر است اعتصاب كنندگان شركت واحد نه شورشي هستند نه عصاينگر و نه انقلابي ، چراكه همين رانندگان اهداف جامعه را قبول دارند و به آرمان كشورشان احترام مي گذرند ، اما خواسته ها و انتظارات آنها بيش از ان چيزي است كه تعريف شده است . براي رخداد هر پديدهاي عوامل زيادي وجود دارد كه دست به دست هم داده تا پديده اي را بوجود آورند ، در پديده اعتصاب نيز چندين عوامل از جمله ، عوامل اقتصادي ، اجتماعي ، و سياسي دخيل هستند ، ولي عوامل بايد نسبت به درجه اهميت و ميزان تاثير گذاري بايد مورد توجه قرار گيرند. نيل اسملسر بيان مي‌كند كه هر كجا عوامل مختلفي در جامعه جمع مي‌شوند و بر يك مسئله عظيم و بحراني تأثير مي‌گذارند. مسئله به بحراني‌ترين شكل خود مي‌رسد و بي هنجاريهاي عظيم را منجر مي‌گردد. از نظراستونلی هال شرايط اقتصادي هر فردي كه در جامعه قرار دارد و در آن جامعه فعاليت مي‌‌كند متغير اساسي و شايد متغيري است كه به فرد تاثير مي‌‌گذارد . به نظر هال اينگونه تغييرات بر همه قسمتهاي جامعه به يك اندازه تاثير ميگذارد در دوره‌هاي بحران اقتصادي ممكن است جامعه داراي برنامه‌هايي باشد كه ابن برنامه‌ها باعث مي‌شود ، بسياري از برنامه‌هاي جامعه ناديده گرفته شود و داراي اهميت كمتري گردد . به نظر او به همين دليل است كه شرايط متغير اقتصادي در واقع بهترين شاخص‌هاي هدفهاي اصلي جامعه مي‌باشد ، به عبارت ديگر مي‌توان گفت : هر فردي كه در جامعه به كاري دست مي‌زند در واقع كاري كه او انجام مي‌دهد ناشي از شرايط اقتصادي او و جامعه او مي‌باشد ، اما نمي توان تنها عامل اقتصادي را براي اعتصاب كنندگان برشمرد ، چراكه در جامعه كارگراني وچود دارند كه در مقايسه با رانندگان از مزاياي كمي برخوردارند ، ولي هيچگونه به اعتصاب دست نمي زنند ، در اين بعد عامل سياسي نيز مي تواند دخيل باشد ، چراكه كساني دست به اعتصاب مي زنند كه از شعور سياسي برخوردار باشند ، و بدانند كه از اين طريق مي توانند به حق و حقوق خود مي رسند .
وظایف اتحادیه¬های کارگری
اهم وظايفي كه انتظار مي¬رود اتحاديه¬هاي¬كارگري انجام دهند، عبارتند از:
ايجاد امكان برخورداري فرد از شرايط مناسب كاري و ايجاد محيط فيزيكي بهتر براي كارگران؛
تلاش جهت ايجاد اشتغال كامل؛
افزايش بهره¬وري كار؛
ايجاد تامين شغلي؛
نظارت و برنامه¬ريزي صنعتي؛
كوشش در توزيع منصفانه¬ي درآمد ملي؛
عقد پيمان¬هاي جمعي به نمايندگي از جانب كارگران؛
حل اختلافات و دعاوي مربوط به كار؛
بهبود تامين اجتماعي و بيمه¬ي بيكاري؛
تضمين سهمي از افزايش توليد در واحدهاي صنعتي براي كارگران از طريق اضافه پرداخت متناسب با افزايش بهره¬وري؛
مشاركت در خدمات عمومي، اجتماعي و تعاوني؛
دفاع از حقوق اعضاء در مقابل قدرت¬ها؛
مراقبت در اجراي قوانين و مقررات مربوط به كار؛
ايجاد تعهد و مسئوليت كارگران نسبت به جامعه؛
آموزش كارگران به¬منظور ماهر ساختن آنان براي انجام دادن بهتر وظايف و مسئوليت¬هاي محوله و نيز آماده كردن آنان براي احراز مشاغل مديريت؛
استقرار دموكراسي صنعتي از طريق گسترش استفاده از روش¬هاي مشاركت در مديريت؛
تلاش در حفظ و استقرار آرامش صنعتي؛
انجام امور تحقيقي و پژوهشي وانتشار نشريات، خبرنامه و كتبي درباره¬ي مسائل كار و كارگري؛
كوشش براي ايجاد يك زندگي مرفه و خوشايند براي طبقه¬ي كارگر.
انواع اتحاديه¬هاي كارگري
سازمان¬هاي كارگري انواع مختلفي دارند: از جمله سازمان¬هاي حرفه¬اي، صنعتي، عمومي و كارگاهي. سازمان¬هاي حرفه¬اي را كارگراني تشكيل مي¬دهند كه حرفه¬ي آنان – صرف¬نظر از هر صنعتي كه در آن مشغول به كار هستند- همسان است. مثل اتحاديه¬ي خياطان، اتحاديه¬ي راننده¬گان. در اين قبيل سازمان¬ها اغلب كارگران ماهر و متخصص عضويت دارند. سازمان¬هاي صنعتي را كارگراني تشكيل مي¬دهند كه در يك صنعت كار مي¬كنند. صرف¬نظر از حرفه، مهارت و درجه¬اي كه دارند. مثل اتحاديه¬ي كارگران صنعت نفت يا اتحاديه¬ي كارگران صنعت چاپ. سازمان عمومي كه هر نوع كارگري را به عضويت قبول مي¬كند. سازمان¬هاي عمومي براي پر كردن فاصله بين سازمان¬هاي حرفه¬اي و سازمان¬هاي صنعتي تشكيل شده¬اند. در اين سازمان¬ها بيشتر كارگران نيمه ماهر و ساده عضويت دارندودر نهايت سازمان¬هاي كارگاهي سازمان¬هايي هستند كه درخود كارگاه تشكيل مي¬شوند و مخصوص كاركنان همان كارگاه مي¬باشند.
مزایا و معایب اتحادیه¬های کارگری
الف) مزایا
با عضویت در این اتحادیه، کارگرها احساس امنیت بیشتری می¬کنند و در نتیجه روحیه¬ي انها تقویت و اعتماد به نفس در آنها افزایش می¬یابد.
سازمان¬های کارگری در موقعیتی قرار دارند که، می¬توانند از یک موضع تقریبا برابر با کارفرمایان مذاکره و حق کارگران را مطالبه کنند.
چون کارگران به¬طور انفرادی نمی¬توانند در برنامه¬ریزی و نظارت بر امور موسسه¬ي خویش مشارکت داشته باشند، این خواست خود را با پیوستن به سازمان تحقق می¬بخشند و به این ترتیب نفوذ بیشتری در شکل¬دادن به مقررات و قوانین و نیز اجرای آنها اعمال می¬کنند و کنترل بیشتری بر زندگی کاری خود خواهند کرد و در نتیجه نیازهای روانی و اجتماعی آنها تا حدودی محقق خواهد شد.
در صورت بروز اختلاف، شکایت را می¬توان از طریق سازمان مطرح و به این ترتیب از نزاع و کشمکش و توقف در کار جلوگیری کرد.
ب) معایب
برخی از رهبران سازمان¬های کارگری از کارگران در جهت هدف¬های سیاسی خود استفاده می¬کنند و آنان را برای تحقق اهداف خود بسیج می¬کنند.
سازمان¬های کارگری گاهی کارگران را به کم¬کاری تشویق می¬کنند، به دنبال افزایش دستمزدها هستند و کارفرمایان را مجبور به استخدام جدید می¬کنند، در نتیجه صنعت دچار درماندگی مالی می¬شود و در نهایت هم کارگران متضرر می¬شود و هم اقتصاد کشور صدمه می¬بینند.
تعدد زیاد این اتحادیه¬ها در برخی از کشورها سبب رقابت¬های بی¬مورد می¬شود و به وحدت و اتحاد بین آنها خدشه وارد می¬سازد و این امر مستقیما به ضرر کارگران می¬انجامد.
اتحادیه¬های کارگری در ایران
دوره¬هاي نهضت کارگری در ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی:
پیدایش و رشد جنبش کارگری از انقلاب مشروطه تا سال 1300 شمسی؛
دوره¬ي سرکوب جنبش در روزگار حکمرانی رضاشاه 1304- 1320؛
سال¬های شکوفایی مجدد و تکامل جنبش¬های کارگری از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332
دوره¬ي سرکوب دوباره و رکود جنبش از 1332 تا انقراض سلطنت پهلوی.
فروپاشی نظام زمينداری و اقتصاد سنتی ايران در دوران حکومت شاهان قاجار، يعنی قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم ميلادی، کشور را از نظر اقتصادی دچار بحران کرد و بسياری از دهقانانی که تا آن زمان با توليد محصولات کشاورزی زندگی شان را می گذراندند با بيکاری و فقر روبرو شدند.از سوی ديگر، پيشه وران جزء که با خرده فروشی محصولات خود معاششان را تأمين می کردند، بتدريج وسيله درآمد خود را از دست دادند و تعداد روزافزونی از هردو گروه به نيروی کارگری پيوست.زندگی حاضرکارگران را به قبول هرکاری حتی با دستمزدهای بسيار پايين مجبور می کرد که به نوبه خود بر بازار کار کشور ميزبان تأثير می گذاشت.از آنجا که شرايط مناسب برای اشتغال اين نيروی کار عظيم در داخل ايران به اندازه کافی فراهم نبود بسياری از کسانی که در جستجوی کار بودند به کشورهای ديگر از جمله هندوستان، ترکيه عثمانی، کشورهای منطقه قفقاز و آسيای ميانه و روسيه تزاری مهاجرت کردند. با سياسی شدن کارگران مهاجر ايرانی در خارج از کشور، بويژه آن دسته که در فصول خاصی در ايالتهای امپراتوری روسيه کار می کردند و بقيه سال را به ايران باز می گشتند، کارگران داخل کشور نيز بتدريج با عقايد سياسی و افکار راديکال از جمله تشکيل سازمانهای کارگری برای دفاع از حقوقشان آشنا شدند. اولين اتحاديه کارگری در ايران که وجود آن به ثبت رسيده است را کارگران يک چاپخانه در خرداد 1289 (1910 ميلادی) تشکيل دادند، اين اتحاديه برای مدت کوتاهی ارگان خود را به نام اتفاق کارگران منتشر می کردنخستين اعتصاب ثبت شده کارگران در ماههای پيش از انقلاب مشروطيت در سال 1906 ميلادی (1285 خورشيدی) صورت گرفت.ماهيگيران بندرانزلی در اعتراض به قيمت پايينی که برای صيدشان پرداخت می شد اعلام کردند که از آن به بعد صيد خود را تحويل نخواهند داد بلکه خود مستقيماً آن را خواهند فروخت.در مورد اينکه آيا با مطالبات ماهيگيران موافقت شد يا نه اسناد تاريخی موجود نيست.آشنا شدن کارگران ايرانی با افکارسياسی سوسيال دموکراتهای قفقاز آنان را به تشکيل حزب سوسيال دموکرات در ايران تشويق کرد.اين حزب در سال 1299 خورشيدی تأسيس شد و تا داير شدن حزب کمونيست در سال 1320 فعال بود.حزب سوسيال دمکرات و پس از آن حزب توده توسعه و تشکيل جنبشهای کارگری در سراسر کشور را از جمله اهداف خود قرار داد. اما تأثير افزايش ميزان آگاهی و آشنايی کارگران با افکار سياسی و راديکال بر جنبش مشروطه طلبی تا چه حد بود؟با توسعه دامنه جنبش مشروطه طلبی در ايران، آن دسته از کارگران محروميت کشيده ای که يا در جستجوی کار به روسيه و قفقاز رفته بودند يا در نتيجه تماس با کارگران آگاهتر يا گروههای سياسی تازه شکل گرفته، گرايش سياسی يافته بودند، با دست زدن به اعتصاب يا پيوستن به فعالان سياسی نقش انکار ناپذيری در جنبش مشروطه طلبی بازی کردند.علاوه بر تأثير کارگران اعتصابی بر پيشرفت جنبش مشروطيت در ايران، فعالان سياسی ای که به نام مجاهد از قفقاز و روسيه به ايران می آمدند نيز نقش بسيار مؤثری در بازگرداندن مشروطيت داشتند.هدف اين گونه سازمانها که در روسيه تزاری به وجود آمدند و عمدتاً مخفيانه فعاليت می کردند احقاق و دفاع از حقوق کارگران بود و هر چند که فعاليت آنها به دليل مخالفت با دولت مرکزی و محلی جنبه سياسی داشت، اما نمی توان آنها را از جنبشهای کارگری جدا ساخت.به همين دليل نيز مجاهدين در پيروزی جنبش مشروطه خواهی و حتی پيش از آن در استقرار دوباره مشروطيت در ايران نقش بسيار مهمی باز کردند. پيروزی جنبش مشروطيت منجر به آرام کردن اوضاع پر تلاطم سياسی و اقتصادی کشور نشد. فراز و نشيبهای سياسی همچنان ادامه داشت و آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 ميلادی (1293 خورشيدی) نيز اوضاع اقتصادی کشور را وخيمتر کرد .
هنگام وقوع کودتای سال 1299 (1921) و کشمکشهای سياسی چهار سال پس از آن که به خلع احمد شاه قاجار از سلطنت و پايان حکومت سلسله قاجار انجاميد فعاليتهای سياسی تا اندازه ای رونق گرفته بود اما به دليل وضع نابسامان اقتصادی و عدم توسعه بخش صنعتی، کارگران در وضعيتی بسيار بد به سر می بردند و در نتيجه جنبشهای کارگری نيز تقريباً متوقف شده بودرضا شاه پهلوی ازهمان ابتدای به دست گرفتن قدرت، سنديکاهای کارگری را به رسميت نشناخت و فعاليت آنها را غيرقانونی اعلام کرد.نشريات وابسته به اين سنديکاها نيز به مرور زمان توقيف شدند و در نتيجه اتحاديه های کارگری ناچار شدند به طور مخفيانه به فعاليت خود ادامه بدهند. ۵۴ تن از فعالان کارگری دستگير و زندانی کارگران مناطق نفتی در سال 1308 با شکست روبر شدند.با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ايران توسط نيروهای متفقين و سقوط رضاشاه پهلوی از قدرت، فضای سياسی ايران تغيير کرد و آزادی بيشتری در جامعه برقرار شد.سنديکاها و اتحاديه های کارگری که بين سالهای 1310 تا 1320 امکان فعاليت و مبارزه علنی نداشتند بار ديگر امکان رشد و فعاليت يافتند و در سال 1320 سنديکاهای متعددی تشکيل شد.با توسعه سرمايه داری دولتی و رشد صنايع داخلی در ايران تعداد کارگران نيز در سراسر کشور بالا رفته بود و پس از سقوط رضا شاه پهلوی فعاليت اتحاديه های کارگری شدت گرفت.در سال 1323 با پيوستن سه اتحاديه کارگری، "شورای متحده مرکزی اتحاديه های کارگران و زحمتکشان ايران" تشکيل شد و طی مدت کوتاهی موفق شد بخش عمده ای از کارگران ايران را به عضويت خود در آورد.به گفته خسرو شاکری پژوهشگر تاريخ و استاد دانشگاه، اين شورا در سال 1324 به نام کارگران خواستار کار، قانون بيمه کارگران و آزادی بيان و اجتماعات طبق قانون اساسی شد. در سال 1323دولت لايحه قانون کار را تنظيم کرد و برای تصويب به مجلس شورای ملی فرستاد اما مجلس لايحه را تصويب نکرد تا دو سال بعد به دنبال اعتصاب گسترده کارگران نفت جنوب و اعلام همبستگی ساير کارگران صنعت نفت با کارگران اعتصابی، قانون کار به تصويب مجلس رسيد.قانون کار مقرر می داشت که دستمزد کارگران 35 درصد افزايش يابد، ميزان کار روزانه هشت ساعت باشد، برای کارگران صندوق تعاونی تشکيل شود و روز اول ماه مهر به عنوان روز کارگر برای کارگران تعطيل رسمی باشد و دستمزد اين روز به آنان پرداخت شود.شرکت نفت ايران و انگليس از اجرای اين قانون سرباز زد وعده ای از کارگران خود را اخراج کرد.در واکنش به چنين اقدامی، کارگران نفت تهران و سپس آبادان دست به اعتصاب زدند.دولت در آبادان حکومت نظامی اعلام کرد، عده ای از کارگران نفت در درگيريهايی که بين آنها و نيروهای مسلح درگرفت کشته شدند و اعتصاب فروخوابيد. با مطرح شدن موضوع ملی شدن نفت در سال 1329، کارگران نفت بار ديگر دست به اعتصابهايی زدند که اين بار برای اين صنعت سرنوشت ساز بود.در فروردين 1330، چند روز پس از به روی کار آمدن حسين علاء به عنوان نخست وزير، کارگران نفت در بندر معشور (ماه شهر) دست به اعتصاب زدند که در جريان آن، درگيريهای خونينی بين نيروهای دولتی و کارگران روی داد.دامنه اعتصاب بسرعت از بندر معشور گذشت و به شهرهای ديگر و گروههای غيرکارگری کشيده شد.به عنوان مثال، دانشجويان دانشگاه تهران و کارگران شهرهای اصفهان و رشت به نشانه همدردی دست به اعتصاب زدند و در بعضی موارد در زدوخوردهايی که بين نيروهای شهربانی و اعتصابيون درگرفت افرادی کشته يا زخمی شدند.سرانجام در ارديبهشت 1330 مجلس به اتفاق آرا لايحه ملی کردن نفت را به تصويب رساند و محمد مصدق را نامزد مقام نخست وزيری کرد. از کودتای مرداد سال 1332 تا سالهای اول دهه 1340 فعاليتهای کارگری بسيار محدود و پراکنده بود و در همين دوران بود که دولت منوچهر اقبال در سال 1337 قانون کار جديدی به تصويب مجلس شورای ملی رساند.قانون جديد که با مشارکت کارشناسان سازمان بين المللی کار تدوين شده بود جای قانون کاری را می گرفت که به دنبال مبارزات کارگری در دهه 20 به تصويب رسيده بود.رشد صنايع داخلی در اين سالها زمينه مناسبی برای توسعه طبقه کارگر ايجاد کرد. در دهه 40 فعاليت سنديکاها بار ديگر آزاد شد.غالب اين سنديکاها در چارچوب دولت کار می کردند و به همين دليل هم می شود گفت که سنديکاهای دولتی بودند و استقلال کامل نداشتند اما بعضی صنفها سنديکاهايی داشتند که تا حدی مستقل فعاليت می کردند. دولت بعد از مدتی تصميم گرفت کليه تشکلهای کارگری را تحت پوشش واحدی قرار دهد و به اين ترتيب سازمان کارگران ايران که در اواسط دهه 40 تأسيس شده بود مسئول نظارت بر اين تشکلها شد رؤسای اين سازمان از طرف وزارت کشور و سازمان اطلاعات و امنيت (ساواک) تعيين می شدند و اعضای آن را نمايندگان منتخب کارگران کارخانه ها تشکيل می دادند.سنديکاها با قرار گرفتن تحت نظارت اين سازمان هرگونه آزادی عمل ولو ناچيز گذشته را از دست دادند و هرگونه اقدامی از طرف سنديکاها در جهت بهبود وضع کارگران تنها در صورتی عملی می شد که سازمان کارگران ايران آن را تأييد کند.در سال 1337 به دنبال تحولاتی که در جامعه ايران به وجود آمده و فضای بازتری که ايجاد شده بود کارگران صنايع گوناگون جرأت پيدا کردند تقاضاها و مطالبات خود را علناً به زبان بياورند و سرانجام پس از ماهها کشمکش، کارگران نفت به دولت هشدار دادند که چنانچه ظرف يک ماه با خواسته های شان موافقت نکند توليد نفت را متوقف خواهند کرد.در روز 17 شهريور 1357 اعتصاب کارگران نفت آغاز شد و کشور را از نظر اقتصادی فلج کرد. به دنبال اعتصاب کارگران نفت، کارخانه های ديگری مانند صنايع سيمان، ماشين سازی، ذوب آهن، توليد کنندگان کفش و فلزکاران و بسياری ديگر به اين اعتصاب پيوستند.کارگران بسياری از صنايع، شوراهای کارگری تشکيل دادند که فعاليت و مبارزات آنها را سازماندهی می کرد.در آن دوران شوراها برخلاف سنديکاها محدوديت قانونی نداشتند و برای کارگرانی که بتدريج به دامنه قدرت خود واقف می شدند شوراها تنها راه رسيدن به موفقيت و پيروزی بودند. پيروزی انقلاب 1357 بدون همکاری و مشارکت کارگران صنايع امکان پذير نمی بود.اين پيروزی به آنها ثابت کرد که می توانند با نيروی خود در شکلگيری وقايع سهيم باشند.
تاریخچه وحقوق کار در ایران
در ایران نیزمانند همه کشور های جهان آغاز پیدایش حقوق کار زمانی است که مالکیت وسایل تولید از نیروی کار جدا شده و نیروی کار به ازای دریافت مزد تابع کارفرما شد .حقوق کار در دوره ایران باستان براساس اسنادی که از طریق لوح های دولتی زمان داریوش هخامنشی در تخت جمشید به دست آمده است مبتنی بر قوانین و مقرراتی بوده است که حداقل در زمینه نظام دستمزدی،نشان از نوعی حقوق کار دولتی دارد . اما به جز این دوره تاریخی در بیشتر موارد حقوق کار بیشتر مبتنی بر حقوق کار کارفرمایی بوده است و علی الظاهر از اصل آزادی ارده طرفین درانعقاد قرارداد گفته می شده است امادرعمل آزادی مطلق درعقد قرارداد برای کارفرما حرف اول وآخر را می زده است این نوع حقوق کار تا قبل از تصویب اولین قانون کار درایران ادامه داشته است.
قانون کار ایران
اولین قانون کار ایران در 1325 توسط مجلس شورای ملی تصویب شد.تصویب این قانون در نتیجه مبارزات پیگیر 3 اتحادیه کارگری در ایران بود که «شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان ایران» را تاسیس کرده بودند.دولت لایحه قانون کار را در سال 1323 تصویب و به مجلس فرستاد اما مجلس دو سال بعد حاضر به بررسی آن شد.شرکت نفت انگلیس حاضر به پذیرش این قانون نشد و در پی آن با اعتصاب کارگران در بخش‌های مختلف صنعت نفت درگیریهای گستردهای میان کارگران و پلیس رویداد.
در سال 1337 دولت منوچهر اقبال با مشاوره سازمان بین‌المللی کار قانون کار جدید را تصویب و به مجلس فرستاد. این قانون در 26 اسفند 1337 تصویب و جایگزین قانون قبلی که با تلاش اتحادیه‌های کارگری تصویب شده بود کرد.
نتیجه گیری :
بر اساس بررسی ها و کاوشهای مطالعاتی بعمل آمده در این تحقیق ، سرزمین کهن ایران جامعه شهری و شهرنشینی را از روزگارام قدیم داشته با توجه به اینکه وجود شهر سر آغاز صنعت است وصنعت نیز همزاد نیروی کار می باشد . نیروی کار یعنی کارگران برای اینکه موجب پیشرفت صنعت جامعه و در کمک به پیشرفت اقتصاد تاثیر داشته باشند باید نیروی کار احساس آرامش و امنیت کاری داشته باشند . کارگران برای این کار تشکلهایی را بوجود آوردند و وظایفی را نیز برای آن تعریف نمودند گر چه این تشکلها مزایا و معایبی نیز داشتندکه بعدها دولتها نیز برای قانونمند کردن آنها قوانینی را در مجالس وقت به تصویب رساندند. اگر چه در طول تاریخ این اتحادیه ها بی مهریهای فراوانی را از حاکمان زورگو و فرصت طلب دیده اند . و تا انقلاب 1357 فراز و نشیبهای بسیاری را پیموده اند .





منابع ومأخذ.
1 - کتاب «از زبان داریوش »ترجمه دکتر پرویزرجبی صفحات 36 تا 45 مفید خواهد بود )
2 - حافظیان، فاطمه (1380)، تشکلهای کارگری وکارفرمایی در ایران- انتشارات اندیشه برتر
3 - زاهدی ، شمس السادات،(1377)، تشکلهای کارگری وکارفرمایی ، نشرموسسه کار وتامین اجتماعی
4 - هاشمی ،سید محمد(1370) ، نگرشی بر قانون جدید کار انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
5-آريائي، هوشنگ؛ تحول و نقش اتحاديه¬هاي كارگري در انگلستان، تهران، دانشگاه تهران، 1354، ص 55
5-دوورژه، موریس؛ احزاب سياسي، ترجمه¬ي رضا علوي، تهران، مؤسسه¬ي عالي علوم سياسي، 1352، صص 21و 41
6-میخلز، روبرت؛ جامعه¬شناسی احزاب، ترجمه¬ي احمد نقیب¬زاده، تهران، قومس، 1369، صص 158و 159
7-ويلم، فور؛ اتحاديه¬ي كارگري و قانون كار در ايران، ترجمه¬ي ابوالقاسم سري، تهران، توس، 1371،8
8-لاجوردي، حبيب؛ اتحاديه¬ي كارگري و خودكامگي در ايران، ترجمه¬ي ضياء صدقي، تهران، نو، صص3 و11
9-احمدي، محمودطاهر؛ اسنادي از اتحاديه¬ي كارگري(1321-1332)، تهران، سازمان اسناد ملي ايران، 1379، چاپ اول، ص يازده (مقدمه)
10-قانون کار جمهوری اسلامی ایران، ماده¬ي 130و131، صص 44-46
11-تافلر، آلوين؛ موج سوم، ترجمه¬ي شهيندخت خوارزمي، تهران، نو، 1366، چاپ سوم، صص 47 و 269
12-توسلي، غلامعباس؛ جامعه¬شناسي كار و شغل، تهران، سمت، 1378، چاپ دوم، ص 271
13-بشيريه ، حسين . جامعه شناسي سياسي . تهران . نشر ني. 1374 . ص 176
14-تنهايي، حسين ابوالحسن . درآمدي برمكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي . مشهد . نشر مرنديز .1383. ص229
16– تنهايي، حسين ابوالحسن .جامعه شناسي نظري . تهران . انتشارات بهمن برنا .1382 .ص 75
17- گيدنز، آنتوني . جامعه شناسي .ترجمه منوچهر صبوري . تهران . نشر ني 1378 . ص678
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.