جمعه, 14 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مهم ترين دلايل پايين بودن ساعات كارمفيد درايران

مهم ترين دلايل پايين بودن ساعات كارمفيد درايران 9 سال 6 ماه ago #102614

مهم ترین دلایل پایین بودن ساعت کار مفید در ایران
به طور کلی از جمع بندی نظریات و مباحث مطروحه توسط کارشناسان و صاحبنظران، می توان مهم ترین عوامل دخیل در پایین بودن ساعت کار مفید در کشور را اینگونه بیان کرد:
1- نظام سیاسی پادشاهی: تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی حاکم بر ایران نظام پادشاهی بود. نظامی که در آن «مردم» از جایگاهی برخوردار نبودند. بازیگران عرصه سیاست و اقتصاد کشور، شامل دایره کوچکی از وابستگان به دربار بود. در چنین نظامی اگر هم افراد جامعه، وارد مناصب دولتی می شدند، کمتر فرصت ارتقا و دستیبابی به جایگاه های شغلی بالاتر را پیدا می کردند. بنابراین مردم ایران در طوا دوران سلطنت پادشاهان، فرصت عرض اندام را نداشت.
در کنار این موضوع، در حکومت پادشاهای که مبتنی بر استبداد شاه و دربار بود، کارگزاران دولتی عناصری نبودند جز «بله قربان گوی» پادشاه. این یعنی آنکه افراد فقط باید عامل اجرایی دستورات شاه باشند. بنابراین عملا فرصت هرگونه خلاقیت و نوآوری نیز از جامعه گرفته می شد.
2- فرهنگ دیرین و سنتی جامعه ایران: فرهنگ ایرانی با همه محاسنی که دارد، دارای معایبی هم هست. در فرهنگ ایرانی معمولا «زمان» از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. توجه به موضوعاتی چون «دم غنیمت شمردن»، «بی خیال فردا» و نظایر آن و تکرار ادبیات عیش و نوش در ادبیات کهن و اشعار شعرای معروف ایرانی موید مطلب فوق است. چنین انگاره ای موجب شده تا انسان ایرانی، بسیاری از اوقات و ساعات خود را برای کارهای غیر ضروری و بی فایده صرف کند. مانند گفتگو در مورد اتفاقاتی که برای او در گذشته رخ داده، تعریف طنزها و جوک ها و یا حتی بحث های بی مورد سیاسی و اقتصادی.
«فرهنگ عشرت» فرهنگی است که ریشه های دیرینه ای در جامعه ایرانی دارد. این در حالی است که در آموزه های غنی اسلامی، یکی از بزرگ ترین سرمایه هایی که خداوند به انسان داده است «عمر» است. امام باقر(ع) می فرماید: حضرت موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا! مبغوض ترین بندگان در نزد تو کیست؟ خداوند در پاسخ فرمود: کسانی که شب را تا صبح همانند جسدی مرده می خوابند و روز خود را نیز به بطالت و بیکاری می گذرانند. (سفینه البحار؛ قمی؛ ج8؛ ص 863)
3- عدم تناسب تخصص با شغل: در کشور ما به دلیل وجود نیروی آماده به کار از طرفی، و کمبود شغل از طرفی دیگر موجب شده تا نیروی جوان جویای کار به مجرّد آنکه با یک فرصت شغلی مواجه می شود از ترس آنکه ممکن است شغل دیگری پیدا نکند، آن را می پذیرد. بدین ترتیب شاهد آن هستیم که بسیاری از افراد در مشاغلی مشغول به کار هستند که یا در آن زمینه از تخصص کافی برخوردار نبوده و یا از تجربه لازم برای آن کار را ندارند. این امر موجب می شود که هم علاقه به شغل مربوطه کاهش یافته و عملا فرد مورد نظر، ارتباط عاطفی چندانی با شغل پیدا نکند و در نتیجه «رضایت» کافی از شغل خود نداشته باشد، و هم اینکه بخشی از وقت افراد، مصروف یادگیری های ابتدایی مربوط به آن شغل شود.
4- فربه بودن دستگاه دولتی: به اذعان اکثر کارشناسان دستگاه دولتی و بوروکراتیک ایرانی، دستگاه فربه و عریض و طویلی است. این امر موجب شده تا عملا بسیاری از کارها در پیچ و خم های بیخود اداری پیچ و تاب خورده و مدت زیادی از وقت و زمان هدر رود. گاهی اوقات فرایند تایید و تصویب یک موضوع در دستگاه بوروکراسی کشور چندین ماه وقت صرف می کند.
از طرف دیگر این مسأله باعث می شود تا وقت اصلی کارمندان، صرف کاغدبازی ها و نامه نگاری های بیخودی اداری تلف شود. در نتیجه در چنین وضعیتی، کارهای مهم دیگر روی زمین می ماند. از سویی دیگر این موضوع، وقت زیادی از مراجعین ادارات دولتی که بخشی از آنها مسلما از کارمندان سایر ادارات دولتی هستند را نیز می گیرد.
ازدیاد روزافزون نیروها و کارمندان دستگاه های اداری نیز یکی دیگر از این موضوعات است. سیستم اداری روز به روز در حال گسترش است و نیروهای بیشتری را جذب خود می کند. این یعنی آنکه پیچیدگی های سیستم اداری از طرفی بیشتر شده، و از طرف دیگر فاقد چابکی لازم در اتخاذ تصمیمات و اجرای آنان شود. به هر میزان که نیروی سازمان ها افزایش پیدا کند، به همان میزان فرایند تبدیل «ایده» به «عمل» طولانی تر می شود و کارمندان نیز کاری ندارند جز آنکه خود را درگیر کارهای اداری و بروکراتیک بی فایده کنند.
5- پایین بودن سطح درآمد: به عقیده بسیاری از صاحبنظران، پایین بودن سطح درآمد یکی از موضوعات مربوط به پایین بودن بهره وری کار مفید در ایران است. مخصوصا در دوره هایی که بین افزایش تورم موجود در کشور با افزایش حقوق و دستمزدها، ارتباط چندانی وجود نداشته و تناسبی بین این دو برقرار نباشد. بنابراین در چنین وضعیتی، افراد به دلیل انتقادها به وضع موجود، رغبت کمتری به کار پیدا کرده و سعی می کنند به اصطلاح از کار خود بزنند. چرا که معتقدند دولت در حق آنها اجحاف کرده است.
6- بالا بودن میزان تعطیلات در ایران: یکی از مشکلات و معایب مناقشه انگیز که سال هاست مغز صاحبنظران و کارشناسان را به خود مشغول کرده است، بالا بودن روزهای تعطیل در کشور است. چنانچه می دانیم کشور ایران یکی از بیشترین تعطیلات را در بین کشورهای جهان دارد. درباره این موضوع به اندازه کافی در رسانه ها و مطبوعات بحث و نظر شده است و دیگر به آن نمی پردازیم. این را بگذارید در کنار تعطیلات اجباری که به دلیل مسائلی چون آلودگی هوا یا اجلاس های بین المللی و... به وجود می آید. مبرهن است در جامعه ای که بیش از یک سوم سال تعطیل است و عملا در آن کاری صورت نمی پذیرد، تنبلی به مرور زمان به عنوان یک عادت درآمده و افراد بیشتر دنبال خوشگذرانی و تفریح خواهند بود.
7- عدم تعریف دقیق از وظائف: معمولا در سیستم کاری کشور (مخصوصا در ادارات دولتی) تعریف دقیقی از جایگاه ها و وظائف هر یک از این جایگاه ها وجود ندارد. نیرو، جذب سازمان ها می شود بدون آنکه برای وی، جایگاه و وظیفه خاصی تعریف شده باشد. همچنین شرح وظائف درست و دقیقی از اقدامات و فعالیت های هر یک از افراد وجود ندارد. برای همین، مدیران سازمان تصور می کنند که با کمبود نیرو مواجه هستند و باز هم باید نیروهای جدیدی را استخدام کنند.
در چنین حالتی به دلیل آنکه شرح وظائف نیروها مشخص نیست، کاری که می توان توسط یک فرد در مدت زمان هشت ساعت اداری انجام شود، عملا با چندین نفر انجام می شود. پس برای هر یک از افراد، زمان کمتری صرف می شود و افراد در بهترین حالت، فقط از یک سوم وقت خود استفاده می کنند.
8- مدیران پاره وقت: در بسیاری از ادارات و نهادها شاهد پدیده مدیران پاره وقت هستیم. افرادی که تنها ساعاتی از هفته را در اداره خود مشغول به کار هستند. این موضوع در اکثر مواقع به دلیل چند شغله بودن مدیران است. بسیاری از مدیران به جای آنکه تمام همّ و غم و زمان خود را مصروف یک سازمان کنند، به دلایل مختلف مادی و معنوی، در چندین سازمان صرف می کنند. مدیرانی وجود دارند که حتی در بیش از ده سازمان، مشغول فعالیت اند. واضح است که چنین فردی اساسا نمی تواند به اقداماتی که باید انجام دهد، به درستی بپردازد. و یا برای آن کار، مجبور است روزها و ماه های بیشتری را زمان صرف کند. در حالی که یک نیروی تمام وقت که تنها در همان سازمان مشغول به کار است، چنین کاری را در مدت زمان به مراتب کمتری انجام می داد.
متاسفانه پدیده مدیران و کارمندان پاره وقت در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. پدیده ای که موجب شده هم بهره وری کار مفید کاهش یابد و هم اینکه احساس تعلق سازمانی که یکی از ویژگی های اساسی در افزایش ساعت کار مفید است، شکل نگیرد.
از طرف دیگر یک مدیر پاره وقت اساسا فرصت ارزیابی و حتی آشنایی با کارمندان خود را ندارد. در اکثر مواقع رابطه عاطفی چندانی بین مدیر و کارمند به وجود نمی آید. واضح است که در چنین شرایطی یعنی عدم حضور تمام وقت مدیر در سازمان، عدم ارزیابی مدیر از کارمندان و عدم رابطه عاطفی بین مدیر و کارمندان، نیروهای سازمان مربوطه، رغبت کمتری برای انجام امورات محوله داشته باشند.
9- چند شغله کارمندان: در کنار پدیده مدیران پاره وقت، پدیده دیگری که مخصوصا در شهرهای بزرگ و صنعتی در سال های اخیر در حال گسترش است، پدیده کارمندان چند شغله است. به دلیل افزایش تورم و هزینه های بالای زندگی در شهرهای بزرگ، حقوق نامکفی کارمندان و البته افزایش روحیه تجمل گرایی و مصرف زدگی، بسیاری از کارمندان دارای دو یا سه شغل هستند. بنابراین این افراد مجبورند از صبح علی الطلوع تا ساعاتی از شب، مشغول کار باشند. واضح است که توانایی جسمی و روحی انسان ها محدود است. پس برای آنکه فرد مورد نظر بتواند توانایی جسمی و روحی لازم برای این مقدار زیاد کار در شبانه روز را داشته باشد، از کار خود زده و ساعاتی از وقت کاری خود را به استراحت و تجدید قوا بگذراند. چرا که وی می داند بعد از این کار باید سراغ کار بعدی رود. در حالی که اگر افراد از حقوق مکفی برخوردار بودند، کمتر رغبتی به شغل دوم و سوم پیدا می کنند. (البته پیامدهای فرهنگی مسأله چند شغله بودن افراد خیلی بیشتر از اینها است و تاثیرات به مراتب عمیق تری حتی در خانواده ها خواهد داشت که به دلیل عدم ارتباط با موضوع گزارش به آنها پرداخته نشده است.)
10- عدم نظارت کافی و دقیق: یکی از بزرگ ترین و اصلی ترین مشکلات موجود در پایین بودن ساعت کار مفید در ایران، عدم نظارت کافی، دقیق و مستمر است. در کمتر دستگاه اداری در ایران، ما شاهد نظارت بر اعمال و افعال افراد هستیم. نه مدیران جزء به اقدامات کارمندان خود نظارت مستمر دارند و نه مدیران کل به مدیران جزء. «ارزشیابی» نیروها که یکی از موضوعات مهم در هر «سیستم پویا»یی محسوب می شود در ادارات دولتی کشور یا وجود ندارد و یا کمرنگ است. به همین دلیل تفاوت چندانی میان افراد و نیروهای خوب، بد و متوسط سازمان ها و نهادهای بوروکراتیک وجود ندارد.
مکانیسم «تشویق و تنبیه» نیز که یکی از اصول اساسی مدیریت است در سیستم اداری به طور دقیق به چشم نمی خورد. فردی که از ساعات خود به نحو بهتری استفاده کرده و با جدیت بیشتری مشغول کارهای خود شده و همچنین مأموریت های محوله را در مدت زمان کمتری انجام داده، به همان میزان حقوق می گیرد که یک فرد تنبل و کم کار. همین مسأله موجب می شود فرد پر کار به دلیل آنکه تصور کند از نظر مدیر خود، تفاوتی بین او و فرد کم کار وجود ندارد، در طولانی مدت، تبدیل به یک فرد کم کار شود.
منبع = پايگاه خبري بولتن نيوز
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: حسن گل احمدي
مدیران انجمن: حسن گل احمدي