دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پاسخ به 3 سئوال مربوطه به درس روش های اقناع

پاسخ به 3 سئوال مربوطه به درس روش های اقناع 10 سال 4 ماه ago #45256

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
نام و نام خانوادگی : روح الله شهبازی
مقطع تحصیلی: دانشجوی کارشناسی – رشته روابط عمومی(مهرماه92)
استاد راهنما : سرکار خانم نورانی
واحد دانشگاهی : دانشگاه جامع علمی کاربردی –واحد13تهران



1- در فرایند ارتباطی با مخاطبان اغلب دچار اشتباه می شویم دیدگاه شما در این خصوص چیست و راهکار ارتباطی موفق چه مشخصه هایی باید داشته باشد.

شکی نیست که جهان ما جهان ارتباطات می باشد و ما انسان ها ناگزیر از ارتباط هستیم و یا به عبارت ساده تر نمی توانیم ارتباط برقرار نکنیم.متاسفانه بسیاری از ما به اشتباه فکر می کنیم که داشتن ارتباط با دیگران هیچ نیازی به دانش و مهارت خاصی ندارد. بنابراین زمانی که با این نوع تفکر پیش می رویم و در ارتباطمان دچار مشکل می شویم تلنگری می خوریم که ارتباط هم آدابی دارد و رعایت این آداب برای هر فردی که خواهان ارتباط موثر و سازنده است ضروری می باشد.
ارتباط به معنی فرایند و ارسال پیام می باشد. بنابراین می توان گفت:هدف اصلی در هر ارتباطی انتقال پیام است. پیامی که ما به دیگران انتقال می دهیم یا به صورت کلامی است و یا غیر کلامی . توجه به این نکته داشته باشید که اگر اشکالی در فرایند انتقال پیام صورت بگیرد منجر به اختلال در ارتباط ما خواهد شد. و مسئله ای به نام سوء تفاهم رخ خواهد داد. اما ما باید در ارتباطات خود یاد بگیریم که راه را بر سوء تفاهم های احتمالی ببندیم.
از جمله فاکتورهایی که منجر به مشکلاتی در ارتباط ما می شود گوش نکردن به صحبت های مخاطبمان می باشد.
برای مثال فرض کنید مخاطب ما (همسر، فرزند یا یک دوست باشد) چگونه نسبت به صحبت های او واکنش نشان می دهیم؟
- در حالی که مخاطب شروع به صحبت خود می کند در نهایت بی احترامی به او توجه نمی کنیم.
- مخاطب شما صحبت می کند و شما وانمود می کنید که به صحبت های او علاقه مندید ولی در واقع این گونه نیست و در ذهن تان به دنبال یک جواب دندان شکن می گردید؟
- از کل صحبت مخاطب فقط مواردی را که به نفع مان باشد بر می داریم و بقیه را نادیده می گیریم؟
- و یا اینکه هنر خوب گوش کردن را آموخته باشیم و در عمل نیز به کار ببریم. باید بدانید که در این روش شما تنها از گوش هایتان استفاده نمی کنید بلکه از چشم ها و قلبتان نیز کمک گرفته اید. آنچه در گوش دادن فعال اهمیت وافر دارد کیفیت گوش کردن است. یعنی اینکه ما بتوانیم:
1- به محتوای صحبت های مخاطب پی ببریم.
2- احساس و هیجان او را با درستی و به اندازه درک کنیم.
باید توجه به این نکته داشته باشیم که اگر اشکالی در فرایند انتقال پیام صورت بگیرد منجر به اختلال در ارتباط ما خواهد شد. و مسئله ای به نام سوء تفاهم رخ خواهد داد. اما ما باید در ارتباطات خود یاد بگیریم که راه را بر سوء تفاهم های احتمالی ببندیم.
عوامل موثر در ارتباط:
صادق باشید-افراد را همان گونه که هستند بپذیرید-همدلی کنید نه همدردی !- روشن، کوتاه و گزیده سخن بگوییم-ارتباط خود را با کلمه «من» شروع کنیم:- سرزنش نکنید
گوش دادن فعال : شنیدن امری جسمی است و نیاز به یادگیری ندارد ولی برعکس گوش دادن امری ذهنی است و یادگیری در آن دخیل است.
فاکتورهای موثر گوش دادن فعال
* بایستی سعی کنیم در حین صحبت مخاطب به او نگاه کنیم.
* با گفتن کلماتی مثل بله، که این طور، عجب به او این پیام را می رسانید که به صحبت های او علاقه داریم و او را تشویق به ادامه صحبت می کنیم. ضمناً در حین صحبت فرد از ، برچسب زدن، تحقیر کردن، نصیحت کردن مسخره کردن و کوچک شمردن که از جمله موانع ارتباطی می باشند خودداری کنیم.
* از نشانه های غیر کلامی( زبان بدن) فرد غافل نشوید. چرا که ما اغلب این جنبه مهم را نادیده می گیریم اما جالب است که بدانید در یک ارتباط کلمات 7 درصد، لحن صدا38 درصد و زبان بدن55 درصدپیام را منتقل می کنند .
* از آنچه فرد گفته است خلاصه ای به او بازخورد دهیم. با این عمل :
- متوجه می شوید برداشت درستی داشته ایم یا خیر.
- اطلاعات بیشتری دریافت خواهیم کرد.
"گفتن و شنيدن "، دو خط ارتباطى با مردم است. به تعبير ديگر، دونعمت بزرگ الهى، قدرت گويايى و شنوايى است كه سهم مهمى درايجاد ارتباط هاى انسانى دارد و براى داشتن روابطى سالم و سودمند ، نيازمند آنيم كه شيوه ي صحيح استفاده از « زبان » و « گوش » را مورد توجه قرار دهيم.

2- افکار عمومی به چه معناست در این باره توضیح دهید.
افکار عمومي در فرهنگ علوم اجتماعي اين¬گونه تعريف شده: افکار عمومي عبارت است از مجموع عقايد، نقطه نظرها و گرايش هاي بخش بزرگي از جامعه، پيرامون يک موضوع در يک زمان معين و يا افکار عمومي مجموعه اي از عقايد شخصي، در مورد يک امر مربوط به شرايط زيست گروهي است.
سه خصلت افکار عمومي شامل آشکار بودن، آگاهانه و هوشيارانه بودن و از وسعت کافي برخوردار بودن است.
افکار عمومي در شرايط مشخص به وقوع مي پيوندند که اين شرايط عبارتند از: 1) بايد واقعه مرکزي(ترور، زلزله، انتخابات، سقوط هواپيما، تصادف، انفجار) و يا وقايع متناوب (مانند نارضايتي هاي عمومي، تورم، جنبش دانشجويي، اعتصابات) وجود داشته باشد تا موضوع، مورد توجه افکار عمومي قرار گيرد. 2)بايد فضا مساعد باشد تا افکار عمومي در بستر مردمي شکل گيرد.3) بايد محتواي افکار عمومي با الگوهاي فرهنگ جمعي مطابقت داشته باشد.4)بايد محتواي افکار عمومي پاسخگوي نيازهاي ظاهري و باطني افراد باشد.5) بايد افکار عمومي به واسطه رسانه ها گسترش يابد. 6) بايد افکار عمومي با دخالت مستقيم مردم اشاعه يابد.
3- به عنوان دانشجوی رشته روابط عمومی چه فرایندی را برای متقاعد سازی مخاطب مورد استفاده قرار می دهید، در این باره توضیح دهید.
متقاعد سازی فرآيندي‌ است‌ كه‌ از خلال‌ آن‌ مي‌كوشيم‌ تا نگرش‌ ديگران‌ را تغيير دهيم‌ و به‌ تعبير ساده‌تر به‌ مفهوم‌ كوشش‌ براي‌ تغيير نگرش‌ است‌.
نگرش‌ها، ارزيابي‌هاي‌ پايدار از جنبه‌هاي‌ مختلف‌ دنياي‌ اطراف‌ ما هستند كه‌ شامل‌ تداعي‌ موضوع‌ نگرش‌وارزيابي‌هاي‌ مرتبط‌ با آن‌ مي‌شود.
هدف متقاعدسازی، در سطح رفتارهای خرد؛ کوتاه‌مدت، و فردی اینگونه تعریف می‌شود، که هدف آن رفتارهایی مانند خرید محصول ، رای دادن، انجام رفتارهای مذهبی یا خیریه، و مانند آن می‌باشد. اصطلاح اقناع در قلمرو رفتارهای کلان، بلندمدت، و اجتماعی نیز اینگونه معنا پیدا می‌کند که هدف آن دگرگون ساختن فرهنگ و روش زندگیست!. بر همین پایه، عدم توجه به کارکرد دو نوع تأثیرات کوتاه مدت رفتاری و بلند مدت فرهنگی سبب شده است تا از سویی میان مفاهیم تبلیغ، متقاعدگری، و اقناع اختلاف نظر پدید آید، و از سوی دیگر، در استفاده از معادلهای لاتین سردرگمی رخ دهد!
زمانی که فردی (متقاعدکننده ) فرد دیگری را(متقاعدشونده) متقاعدمی کند معمولا یک تلاش موفقیت آمیزدرروند تاثیرگذاری ملحوظ است که این موفقیت درخود مفهوم متقاعد سازی نهفته است . درک اینکه متقاعدسازی باموفقیت مرتبط است ،مستلزم برسی چندویژگی است:
1- وجودیک هدف ویک معیار.
2- تلاش درجهت نیل به آن هدف .
وقتی که ما«موفقیت »به صورت ضمنی صحبت می کنیم ،معیاری برای موفقیت به عنوان هدف وآرمان درنظرگرفته می شود.(برای مثال،زمانی که ازپیروزی درمسابقه سخن می گوییم ،حتما برای آن خط پایانی وجودداشته باشد)همچنین درمورد مفهوم متقاعدسازی ،هدف اصلی متقاعدکردن دیگری است . برای مثال وقتی می گوییم «من حسن رامتقاعدکردم که به من پول قرض بدهد» درذهن چنین متبادرمی شود که من قصد داشتم اوراتحت تاثیرقراربدهم .
3- وجودآزادی برای فردمتقاعدشونده.( آزادی دراراده ،انتخات آزادوآزادی درعمل) برای مثال اگرکسی ،برای گرفتن پولی کسی دیگر،اقدام به زورگیری ویاازطریق بیهوش نمودن اونماید به این عمل متقاعدسازی اطلاق نمی گردد . زیرا،فردی که موردسرقت واقع شده است آزادی انتخاب نداشته است . وعمل سرقت درواقع برای اوتحمیل شده است نه اینکه این عمل ازروی متقاعدسازی اوانجام شده باشد.
4- متقاعدسازی ازطریق الگوی زبانی انجام شود.(برای مثال ،بلندکردن وپرت کردن کسی ازبالای بام ساختمان ،باگفتگوکردن با اووتشویق کردن اوبه پریدن ازهمان بالابام ،دوتاعمل کاملا متفاوت است ) درحالت اول الگوی زبانی بکارنرفته است امادرحالت دوم رفتاربراثرارتباط زبانی صورت گرفته است .
سرانجام تعریفی که ازجهاتی جامع ومانع برای متقاعدسازی ،وبالحاظ این چهارویژگی ،می توان ارایه نمود چنین است :
متقاعدسازی عبارت است از:تلاش عامدانه ای موفق درتاثیر گذاری برنگرش دیگری ازطریق ارتباط،درشرایطی که متقاعدشونده میزانی ازآزادی را داراست .
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: پروین نورانی