خوش آمديد,
مهمان
|
|
شبکه¬های اجتماعی
در دنیای ارتباطات علمی، شبکه¬های اجتماعی را میتوان از بسترهای مؤثر در تولید علم، اشتراک عقاید و رشد فردی و اجتماعی دانست. هدف شبکه اجتماعی این است که با فراهم آوردن امکان ارتباط بین سرمایههای فردی و تشکیل سرمایه اجتماعی، به رشد و ارتقای سطح علم کمک کند. هدف کلی هر شبکه اجتماعی، ایجاد سرمایه اجتماعی و تسهیل ارتباط بین متخصصان، هنرمندان و صاحبان حرفه¬های متعدد است. تبدیل سرمایه فردی به سرمایه اجتماعی، از مسائل مهم و مورد توجه تمامی حوزههای علمی است. از این طریق، دانش فردی به دانش جمعی تبدیل و در واقع از دانایی جمعی برای حل مسائل و مشکلات دنیای علم بهرهبرداری میشود. شبکه¬های اجتماعی مجازی انقلاب ارتباطات، نوع جدیدی از ارتباطات مجازی را که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است به وجود آورده است. از طریق ماهواره، اینترنت و... جهان جدیدی به موازات جهان واقعی به وجود می¬آید. رسانه¬های الکترونیکی مخاطبان وسیع و متکثری دارند که مجموعه¬هایی از حیث محتوای نمادین را به این مخاطبان عرضه می¬کنند. در چنین شرایطی فضای مجازی شکل می¬گیرد و فرهنگ¬ها همه از طریق واسطـه¬های الکتـرونیکی منتقـل می¬شوند و مفاهیـم زمان و مکـان معانی تازه¬ای پیدا می¬کنند. فواصل زمانی و مکانی عملاً از میان برداشته می¬شوند و انتقال اطلاعات، داده¬ها و سرمایه¬ها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به¬وجود می¬آید. جهان طی چند سال گذشته قدم به دنیای جدیدی تحت عنوان «وب 1» و در ادامه «وب 2» گذاشته که ظرف مدت زمان اندکی، «وب 2» به سبب امکان ارتباط تعاملی دوسویه مورد استقبال کاربران فضای سایبری قرار گرفته است. اکنون نتایج پژوهش¬ها بیانگر افزایش فعالان مجازی نسبت به شبکه¬های اجتماعی است که در عصر کنونی به محبوب¬ترین نوع وب¬سایت¬ها بدل شده و کاربران، بخش قابل¬توجهی از وقت خود را به این شبکه¬ها اختصاص داده¬اند. در ابتدا «وب1»، دنیای اطلاعات را در فواصل زمانی سال¬های1990تا 2000 متحول ساخت و با ایجاد دسترسی همگانی به اطلاعات مختلف بدون هیچ¬گونه محدودیتی، در دنیای فیزیکی انقلابی شگرف در زمینه دسترسی به اطلاعات و پیشرفت علم ایجاد کرد و پس از آن «وب2» و وب¬سایت¬های دوسویه و شبکه¬های اجتماعی مجازی از سال 2000 تاکنون دنیای ارتباطات را چنان دگرگون ساخته¬اند که کاربران این بار ضمن دریافت پیام، خود شخصا اقدام به خوراک دهی سایت¬ها و وبلاگ¬ها می¬پردازند. گسترش وبلاگ¬ها از سال 1999 میلادی و در ایران از سال 1380 با راه¬اندازی چندین سرویس رایگان و یا ارزان¬قیمت در رابطه با وبلاگ و وبلاگ¬نویسی آغاز شده و به¬عنوان رسانه¬ای محاوره¬ای عمومیت یافته به¬صورتی¬که اکثر وبلاگ¬نویسـان از وبلاگ برای بحث در ارتباط با موضـوعات مورد علاقه استفاده و با به¬کارگیری لینک¬های متعدد را امکان دنبال کردن مباحث مورد علاقه خود را در اختیار خوانندگان قرار داده و آنها را ضمن شرکت در مباحث موردنظر و آگاهی از سایر دیدگاه¬های موجود، ترغیب به بیان عقاید و نقطه¬نظرات خود می¬کنند. وبلاگ¬ها بعضاً دارای یک مؤلف و برخی هم به¬صورت گروهی اداره می¬شوند و عملکرد برخی از آنها نظیر پرتال بوده و خوانندگان را به سایر وب¬سایت¬ها و وبلاگ¬ها هدایت می کنند، در حالی که برخی دیگر در عرصه¬های مختلف و در ارتباط با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... اقدام به نشر اطلاعات کرده و مخاطبان را با رویکردی کاملاً آزاد قادر به مطالعه مطالب و درصورت تمایل بیان و ارایه دیدگاه¬ها و نقطه¬نظرات در ارتباط با آن موضوع می کنند. در مجموع، این ارتباطات دو طرفه در «وب2» سبب ایجاد شبکه¬های اجتماعی بزرگی همچون فیس¬بوک (سومین جامعه بزرگ دنیا)، آمازون (بزرگترین کتاب فروشی دنیا)، ویکی¬پدیا (بزرگترین دایره¬المعارف دنیا)، ابای (بزرگترین سوپرمارکت دنیا) و بسیاری دیگر، در تمامی زمینه¬های زندگی بشر شده و به¬نوعی تمامی روابط اجتماعی جامعه بشری را تحت تاثیر خود قرار داده است. به¬اعتقاد صاحب نظران ارتباطات، شبکه¬های اجتماعی باعث شکل¬گیری مفاهیمی همچون صمیمیت و اعتماد در فضای سایبری شده است، مفاهیمی که در گذشته¬ای نه چندان دور دستیابی و تحقق آن در حد یک رؤیا بود. شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی جهان کنونی با شتاب در حال تحول است و اینترنت یکی از عوامل اصلی جهانی شدن به¬شمار می¬رود. نفوذ امواج جهانی شدن به درون مرزها که بسیاری از دولت¬ها را غافلگیر و پایه¬های حکومت¬ها را لرزان کرده، از مجرای رسانه¬های گروهی محقق شده است. گسترش فناوری¬های نوین ارتباطاتی منجر به¬چند وضعیت جدید شده است: اول آنکه به¬لحاظ زمانی، جوامع و افراد (در سطوح تحلیل مختلف) به¬رغم وجود مسافت بسیار در میانشان، در وضعیت همزمانی قرار می¬گیرند. وضعیتی که منجر به همبودی افراد در سطح جهانی گردیده است. (همبودی زمانی-جهانی) دوم آنکه از لحاظ مکانی، با گسترش ارتباطات نرم¬افزاری نوین، نقش مکان و فاصله¬های مکانی کم¬رنگ می¬گردد. نمونه بارز آن عبور روان پدیده¬ها از « مرز» کشورها می¬باشد. در واقع تکنولوژیهای نوین ارتباطاتی در جهان، ایده موسوم به دهکده جهانی را تحقق عینی بخشیده و مردم هم¬اینک در جهانی زندگی میکنند که از هر لحاظ تحت نگاه تیزبین یکدیگر قرار دارند. چه بسا اصطلاح ”اکواریوم جهانی" و یا ”جهان شیشهای“ زاییده همین تصور باشد. یکی از مهم¬ترین وجوه تأثیر¬گذار بر فرایند جهانی شدن، ظهور شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی از جمله اینترنت است که فاصله¬ها را از میان برداشته است و در زمانی کوتاه، حجم وسیعی از اطلاعات را منتقل می¬کند و امکان ارتباط بین افراد در اقصی نقاط دنیا و دسترسی به اطلاعات روزآمد را فراهم می¬نماید. فاکتور رسانه¬های جمعی و نقش آن در تحولات اجتماعی و جوامع بشری، بهخصوص در حال حاضر آن¬قدر برجسته است که دانشمندان، ناگزیر قرن بیست¬ویکم را "عصر انفجار اطلاعات"و "انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی" نامیدهاند. باگسترش شبکه¬های ارتباطی مفهوم قلمروی جغرافیایی و حاکمیت دولت¬ها بر مرزهای فیزیکی خود رنگ ¬باخته و در شبکه جهانی، اجتماعات مجازی تشکیل شده و افراد بدون ملاقات با یکدیگر تشکیل جامعه مجـازی میدهـند همان¬طور که در سال 1987 دانیل بل حذف جغرافیا را به¬عنوان یک متغیر کنتـرل کننده پیـش¬بینی نمود، سمبل ملیت امروز، اطلاعات مشتـرک است و نه خون و سرزمـین مشترک که آنرا Infon Nation می¬نامیم. همان¬طور که واکر می¬گوید که در دنیایی که به¬طور فزاینده به یکدیگر وابسته می¬شود، دیگر مـرزهای سنتی جوامع سیاسی درنوردیده خواهد شد. امروزه حتی افکار عمومی از طریق تشکل¬های مجازی و شبکه¬ها شکل می¬گیرد و جهت پیدا می¬کند و این تشکل¬ها از حقوق افراد خود دفاع می¬کنند و از طریق همین شبکه¬ها افراد تقاضای خود را به دولت¬ها منتقل و آنها را تحت فشار قرار می¬دهند. امروزه افراد و سازمان¬ها از طریق وسایل ارتباطی مردم را نسبت به مسائل حیاتی خود آگاه می¬سازند ¬و به¬نحوی افکار عمومی را شکل می¬دهند. جنبش سبز¬ها و فمینیست¬ها امروزه بیشترین استفاده را از وسایل ارتباط جمعی برای تحت فشار قرار دادن دولت¬ها دررعایت موازین زیستمحیطی وحقــوق زنان به¬کارمی¬برند. سازمان¬های دفاع از حقوق بشر، کودکان، زندانیان و افراد تحت ستم امروزه از رسانه¬های ارتباطی به¬نحوی استفاده می¬¬نمایند که شکل¬گیری افکارعمومی، خارج از فیلترها، کانال¬ها و چارچوب رسمی دولت¬ها انجام می¬گیرد و همان¬طور که شاهدیم دولت¬ها به شدت توسط رسانه¬ها کنترل می¬گردند به¬نحوی که ادعا می¬گردد رسانه¬ها در جامعه مدنی صرفا واسطه میان دولت و مردم نیستند بلکه وظایف سایر نهادها را نیز بر عهده دارند و بحث از سیاسی شدن رسانه¬ها مطرح می¬باشد. سرمایه اجتماعی سرمایه اجتماعی به¬عنوان منبعی جهت «کنش جمعی» تلقی میگردد و این منبع علاوه بر آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی-سیاسی (شناخت)، یعنی آگاهی¬یی که موجب علاقه¬مندی و دلنگرانی است، شامل هنجارهای اعتماد اعم از اعتماد عمومی یا تعمیم¬یافته و اعتماد نهادی/ مدنی، هنجارها، و یا رفتارهای تعاملی متقابل که در درون شبکههای اجتماعی عمل میکنند و عناصر ساختاری شبکهها و مشارکت¬های رسمی و غیررسمی میباشد. نتایج سرمایه اجتماعی در داخل شبکه شامل مجموعهای از کنشهای جمعی در اشکال و اندازههای مختلف است. «سرمایه اجتماعی مجموعه¬ای از منابع موجود یا بالقوه¬ای است که به مالکیت شبکه پایداری از روابـط کم یا بیش نهادیـنه شده افراد بستـگی دارد؛ افرادی که یکـدیگر را می¬شناسند و خود را مدیون هم می¬دانند یا به¬عبارت دیگر، با تعلق به یک گروه، به عنوان مجموعه عاملانی که نه فقط صاحب حیطه¬های مشترک هستند، بلکه با پیوندهای پایدار و سودمند به یکدیگر وابسته¬اند. این حیطه¬های مشترک با عینک مشاهده¬گر بیرونی، دیگران یا خود عاملان رؤیت پذیرند.» مباحث و عناوین تازهای که پیرامون «سرمایه اجتماعی» صورت گرفته، هنگامی محقق میشود که روابط میان افراد به شیوهای دگرگون شود که کنش را تسهیل کند. اگر سرمایه فیزیکی کاملاً محسوس بوده و به¬صورت مادی و قابل مشاهده تجسم مییابد و سرمایه انسانی در مهارت¬ها و دانشی که فرد کسب کرده متجلی میشود. سرمایه اجتماعی ناملموستر بوده و در روابط میان افراد تجسم مییابد و اگر سرمایه فیزیکی و انسانی روابط تولید را تسهیل مینماید، سرمایه اجتماعی نیز همانند آنها عمل میکند به¬گونهای که گروهی از اعضایش که قابلیت اعتماد و همکاری بیشتری را دارند، کارهایی بسیار بیشتر از گروهی که فاقد آن اعتمادپذیری هستند را انجام میدهند. سرمایه اجتماعی در ایران، به¬ترتیب اهمیت، ازعواملی به¬این شرح تأثیرمیپذیرد: تعهد دینی، تحصیلات، مشارکت رسمی یکی¬از اعضای خانواده، سن، جنس و دین¬باوری. ارتباط مؤثر این توانایی به فرد کمک می¬کند تا بتواند کلامی و غیرکلامی و مناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت، خود را بیان کند بدین معنی که فرد بتواند نظرات، عقاید، خواسته¬ها، نیازها و هیجانات خود را ابراز و به¬هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران، در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است. مشارکت "مشارکت به معنی کنشی هدفدار، ارادی و اختیاری به معنی آزادی درونی با ویژگی کنش متقابل میان کنشگر و زمینه اجتماعی و محیطی او و قبول آگاهانه انجام امری یا بخشی از امور در شکل معاضدت، معاونت، همیاری و همکاری از روی میل و رغبت و نیاز و با هدف بهبود زندگی اجتماعی، به¬عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر فرایند امور و مسایل اجتماعی و توسعه ملی از سوی صاحب نظران مختلف طرح شده است." مشارکت را، دخالت افراد جامعه به¬منظور افزایش سازگاری اجتماع و تقویت امنیت اجتماعی، که زمینه¬ساز توسعه پایدار اجتماع می¬شود، قلمداد میکنیم." در مشارکت عمومی به مردم فرصت داده می شود که در تعیین سرنوشت و ساختن آینده خود شریک و سهیم شوند. "برخی از فعالیت¬هایی که دربرگیرنده موارد مختلف مشارکت اجتماعی است، عبارتنداز: معرفی و شناسایی مجرمین درکلیه موارد، رأی دادن، نام¬نویسی، فعالیت برای جمع¬آوری آرا و ثبت نام رأی دهندگان، مقاله نویسی و سخنرانی و عضویت درانجمن¬ها و شوراها و...، جست¬وجوی اطلاعات، بحث کردن و پذیرش مردمی جدید، شرکت در میتینگ¬های سیاسی، کمک مالی به ستادهای انتخاباتی نامزدها، ارتباط داشتن با نمایندگان، شرکت در امور عامّ¬المنفعه، مشارکت در پروژه¬ها و طرح¬های عمرانی، شرکت در تأسیس تشکل¬های صنفی، مشارکت در برنامه¬های حمایت از محیط زیست و نظایر آن." کنش ارتباطی ارتباط موجب کنش مشترک و تغییر محیط و بهبود وضعیت افراد و گروههای آن میشود. در عین حال، کاربرد ارتباطات را برای تحقق سایر کاربردها نیز تسهیل میکند و فراگردی آغاز میشود که در صورت وجود شرایط مطلوب، مارپیچی را از هویت، اجتماع، آگاهی و کنش مضاعف پدید میآورد و فرد یا گروه را یاری میدهد تا به اهدافش دست یابد." در نظر دورکیم، کنش اجتماعی «شامل چگونگی عمل، تفکر و احساس است که خارج از فرد می¬باشند و دارای قوه اجبار و الزام هستند که به برکت آن خود را بر فرد تحمیل می¬کنند». بنابراین می¬توان گفت دورکیم برای عینی بودن کنش¬ها، دو معیار دارد: _ بیرونی بودنِ حالات عمل، فکر و احساس در رابطه با اشخاص؛ _ جبر و فشاری که اشخاص تحمل می¬کنند. درک معنا و عینیتی که دورکیم برای کنش قائل است، منوط به درک دو مفهوم وجدان جمعی و فردی است که او مطرح می¬کند. ارتباط شبکه¬های اجتماعی مجازی با جهانی شدن از نظر مفهومی، جهانی¬شدن به یکپارچگی جهان و تراکم آگاهی نسبت به جهان به¬عنوان یک کل، دلالت دارد. این فرایند با وجود برخی گسستها همواره در طول تاریخ بشر وجود داشته و امروز به یک موضوع مهم در کانون توجه سیاستمداران و پژوهشگران در زمینههای گوناگون و رایجترین مفاهیم علوم انسانی تبدیل شده است. در میان بسیاری دیگر از جمله نظریهپردازان و دانشمندان، پیشینه تاریخی جهانیشدن به مجموعه پدیدههای گسیخته و ازهم¬ جدایی باز میگردد که در نیمه دوم قرن بیستم روی داد و با قرار گرفتن در کنار هم نظر جهانیان را به نوعی تمایل به همبستگی در آینده معطوف داشت. تأسیس سازمان ملل در سال 1945، انتشار کتاب دهکده جهانی مارشال مکلوهان در سال 1965، انتشار کتاب موج سوم نوشته الوین تافلر در سال 1978، فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان یافتن نظام دوقطبی در سال 1989، اتحاد پولی یازده کشور اروپایی در سال 1998 و بسیاری از رخدادهای دیگر به¬ویژه طی دهه هفتاد به بعد که خوشبینی تازهای را به ارمغان آورد و واژههایی از قبیل صلح و امنیت، زمینهساز وابستگی متقابل بسیاری از کشورها شد و به شکل فزایندهای با مفهوم دموکراسی همراه شد و در قالببندی تئوریک جهانی شدن اثر گذاشت. برخی محافظه¬کاران مانند هانیتنگتون بر این اصرار می¬ورزند که سیاست، طبق معمول ادامه می¬یابد. اما اینک تمدن¬ها به عنوان واحدهای سیاسی جانشین ملت– دولت¬ها شده¬اند و مبارزه بر سر قدرت و برخورد میان دولت¬ها جای خود را به برخورد میان تمدن¬ها می¬دهد. مارتین البرول جهانی شدن را به فرایندهایی ¬که بر اساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به¬هم می¬پیوندند، تعریف می¬کند. جان¬دسکات، جهانی شدن را فرایندی می¬داند که در حال ساختن فضای جدید اجتماعی است. دیویدهلد جهانی¬شدن¬راحرکت¬به¬سمت¬نوعی دموکراسی¬جهان¬شهریتعریف می¬کند که درعین حال کثرت فرهنگی-واقتصادی را نیز درخود خواهد داشت آمانوئل کاستل با اشاره به عصر اطلاعات جهان¬گرایی را ظهور نوعی جامعه شبکه¬ای می¬داند که در ادامه حرکت سرمایه¬داری اقتصاد، جامعه و فــرهنگ را دربر می¬گیرد. به¬عقیده آنتونی مک¬گرو، جهانی شدن یعنی افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت¬ها و در نتیجه فراتر از جوامع دامن میگستراند و نظام جدید جهانی را می¬سازد. جهانی شدن به فرایندی اطلاق میشود که از طریق آن حوادث، تصمیمات و فعالیت¬های یک بخش از جهان میتواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش¬های بسیار دور کره زمین داشته باشد. امروزه یکی از مفاهیم و واژه¬های پرکاربرد در عرصه¬های «فرهنگی»، «رسانه¬ای»، «مدیریتی» و «دانشگاهی» و نهایتاً «روشنفکری» کشور، «جامعه اطلاعاتی» است که برخی عبارات به¬شرح زیر است: «حرف اول را در جهان امروز اطلاعات می¬زند و هر که اطلاعاتش بیش، توفیقش بیشتر. ما وارد دوران انفجار اطلاعات شده¬ایم و دیگر نمی¬توان جلوی نفوذ و گسترش اطلاعات را سد کرد و یا به کنترل درآورد. با جهانی شدن، همه مرزها درنوردیده شده و فاصله زمانی و مکانی از میان رفته است.» جامعه اطلاعاتی نیز مانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی تعاریف متعددی به خود دیده است. «وبستر» در یک تقسیم¬بندی کلی پنج¬گونه از این تعاریف را ارایه می¬دهد: ۱ـ تکنولوژیک ۲ـ اقتصادی ۳ـ شغلی ۴ ـ مکانی ۵ـ فرهنگی. از مهم¬ترین گونه¬های برشمرده «وبستر»، تعریف تکنولوژی-محور است که مجموعاً به تغییر و تحولاتی در حوزه فناوری اشاره می¬کند که در نهایت «اطلاعات» را به کانونی¬ترین متغیر اجتماعی تبدیل می¬نماید. یعنی پس¬از اینکه در جامعه¬ای مجموعه این نوآوری¬های تکنولوژیک استقرار یافت، می¬توان از «جامعه اطلاعاتی» سخن گفت. محصول نهایی تحولات تکنیکی فوق به¬طور عمده به پدیده چندرسانه¬ای¬ها از یک طرف و متحد شدن ارتباطات مخابراتی، تکنولوژی¬های رایانه¬ای، شبکه¬های ماهواره¬ای و وسایل ارتباط جمعی در پدیده «اینترنت» از طرف دیگر منتهـی می¬شود. اینتـرنت شامل تمامی ویژگی¬هایی است که برای تکنولوژی¬های نوین ارتباطی برشمرده¬اند: تعاملی بودن، تمرکززدایی، انعطاف¬پذیری و ناهمزمانی. اینترنت روح شرایط اشباع رسانه¬ای و کلکسیون تکنولوژی¬های نوین ارتباطی و شاخص پرشتاب سرعت در واپسین دهه قرن بیستم و سال¬های فراروی هزاره سوم است؛ سال¬هایی که در ادبیات خود، این بزرگترین دستاورد ارتباطی بشر را درصدر فهرست رسانه¬های پست¬مدرن به عنوان یک فضای نامحدود اطلاعات ثبت خواهد کرد. با پیشرفت روزافزون و حیرتآور وسایل ارتباط جمعی در جهان و امکان دستیابی به تازهترین خبرها و گزارشهای نوشتاری، شنیداری و دیداری از دورترین مناطق جهان و استفاده بهینه از رسانهها و ابررسانهها، برخی از متفکران و صاحبنظران غربی وسایل ارتباطی نوین جهانی را به عنوان بسترساز تحقق شتابان و بیوقفه پروسه جهانی شدن دانستهاند. جامعه مانند موجود زنده ای، دائما رو به دگرگونی، تحول، تکامل و انقلاب می¬رود که به عقیده دانشمندان با برخورداری از این اوصاف، مسیر حرکت خود را به سمت و سوی تکامل و پویایی می¬پیماید. دگرگونی و تحول از خصایص بارز و انکارناپذیر جامعه است و در این میان عناصر و عواملی وجود دارند که مرتب شرایط و زمینه این دگرگونی¬ها را به¬طور مساعد فراهم می¬سازند. درعرصه¬های سیاسی، وسایل ارتباط¬جمعی نقش غیرقابل انکار و مؤثری را داراست. از بسیج¬عمومی و جهت¬دهی افکارجمعی تا کمک به¬شیوه¬های حکومت¬داری، نظارت بر عملکرد و کارکردهای آرمان¬های دولتی، تقویت نهادهای مدنی، ترغیب شهروندان به مشارکت گسترده¬ملی، تحریک احساساتملی وسیاسی جامعه، برملا ساختن زدوبندهای پشت پرده در جریانات سیاسی، انتقال پیام و مطالبات مردم به دولت و منعکس ساختن فعالیت¬ها، برنامه¬ها وعملکردهای دولت در جامعه و.... وسایل ارتباط¬جمعی در نهادینه ساختن پلورالیسم سیاسی، تبیین دیدگاه¬های احزاب مختلف و ترویج دموکراسی و... جایگاه ممتازی دارد، به¬خصوص در دوران گذار، کمک شایانی در پشت سر گذاشتن بحران میکند. چرا که «از مؤلفه¬های اصلی دوران گذار، وجود رسانه¬هایی همگانی با رویکرد جمع¬گرا به ارزش¬های مدرن سیاسی و اجتماعی می¬باشد، زیرا که تنوع و تکثر رسانه¬های همگانی، موجب ارائه راه¬کارهای کثرت گرایانه فرهنگی ـ سیاسی بر دگردیسی بنیادهای سنتی جامعه، عمیقا تأثیرگذار بوده و موجب تسریع در روند جدید سیاسی و نهادینگی هنجارهای مدرن اجتماعی می¬گردد. در واقع برجستگی و برازندگی نقش رسانه¬ها در پیشرفت دموکراسی و تثبیت آن به¬عنوان یک الگوی مدرن سیاسی دارای نیرویی دگرگون¬ساز در روابط و هنجارهای متعین در سیاست و اجتماع است.» مرادعلی صدوقی، در کتاب تکنولوژی اطلاعاتی و حاکمیت ملی، در مورد نقش و تأثیر وسایل ارتباط¬جمعی نوشته است: «برخی معتقدند که این ابزار موجب جابه¬جایی قدرت از دولت ملی به بازیگران غیردولتی، فرا یا فروملی، شکستن انحصار کنترل و مدیریت دولت¬ها برحجم عظیم اطلاعات، خدشه در سلسله¬مراتب¬های قدیمی، پخش و اشاعه قدرت میان گروه-ها و افراد، غیرملی شدن و غیرسرزمینی شدن اقتصاد و سیاست، و... و در نهایت فرا رسیدن پایان عمر دولت-ملت هستند.» نتیجه¬گیری هدف از جهانی شدن، نیل به عصر جهانی است و مشخصه عصر جهانی از نظر بسیاری از اندیشمندان فروریختن مرزبندیهای مصنوعی و حضور جدی مرزبندیهای طبیعی است. به گفته آنان مرزهای مصنوعی که حاوی خطکشیهای ملی و نژادی است و پس از عصر حاکمیت دولت-ملتها به¬ وجود آمده است، فرو میریزد و مرزهای طبیعی جای آنها را میگیرد. مرزهای طبیعی که تابع سرزمین نبوده و توسط گروههای همفکر و دارای منافع مشترک به¬ وجود میآید و درعین پراکندگی در سطح جهان، جوامع نوین و متداخلی را تشکیل میدهد که نمونه زنده آن گروههای طرفدار محیطزیست است. در چنین تغییراتی حکومتها قدرت تصمیمگیری خود را کاملا از دست داده و قدرت از حوزه حکومت به حوزه عمومی و مردم انتقال مییابد و مردم، صاحب قدرت میشوند. به ¬هر صورت، تأثیرگذاری و نقش وسایل ارتباط جمعی در مسایل و قضایای سیاسی از مسلمات جهان امروز است و بخش بزرگی از رهبری سیاسی، اطلاع¬رسانی در مورد مسائل داخلی و جهانی، معرفی سیاستمداران، ایجاد دگرگونی در ساختارهای مستبدانه دولت¬ها و... به¬عهده گردانندگان این ابزارها است و محتویات سیاسی این وسایل، حجم بزرگی از ذهنیت شهروندان در مورد مسائل سیاسی را به¬وجود آورده و سازمان¬دهی میکند. در تاریخ معاصر، وسایل ارتباط¬جمعی در بقا و یا فنای دولتها و دولتمردان تأثیرگذاری خاصی داشته و به کرات دیده شده که در جوامع دموکراتیک، رسانه¬ها نقش نیرو و اهرم قوی فشار را در سوق دادن جریانات سیاسی بر عهده می¬گیرند. حتی دانشمندان علوم ارتباطات، هشدار داده¬اند که در حال حاضر سیاست¬های خارجی به وسیله این وسایل تعیین و جهت¬دهی میگردند که برای حاکمیت¬های ملی مفید و مطلوب نیست. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|