خوش آمديد,
مهمان
|
|
جهانی شدن و اخلاق تجاری
تجارت جهانی امروزه تحول بنیادی با بازرگانی در محیط جهانی نزد پیشینیان دارد. فرهنگ پستمدرنیستی و نیز جهانی شدن تجارت جهانی را امروزه هویت دیگری داده است. رقابت اخلاقی در تجارت جهانی سبب بقای شرکتهای داراری بهرهوری و متخلق به اخلاق جهانی است. مقاله حاضر با تحلیل چالشهای نظری و عمومی جهانی شدن در عرصه اخلاق تجارت به پیشنهاد گامهایی برای تعالی اخلاقی سازمان ارایه میدهد. تجارت در محیط جهانی کسب و کار سابقه دیرینه دارد. بازرگانان در هزاره پیش از میلاد به رفت و شد در میان تمدنها و فراسوی مرزها میپرداختند. به عنوان مثال، بررسی ساختار تجاری در جزیره کِرِت نشانگر اهمیت بازرگانان خارجی در یونان است. اطلاق واژه بربر بر آنها صرفاً به معنای ناآشنایان با زبان یونان بوده و فاقد هر گونه ارزش داوری است. تجارت در محیط جهانی با فراز و فرودی تاکنون ادامه دارد اما این امر در عصر جهانی شدن تحول بنیادی یافته است، به گونهای که اطلاق تعبیر «تجارت در محیط جهانی کسب و کار» بر آنچه پیشینیان ما انجام میدادهاند، تنها به طریق اشتراک لفظ است. تجارت جهانی امروز بر مبنای خاصی استوار است که سبب پیچیدگی آن شده است بدون توجه به آن مبانی تنظیم تعاملات تجاری در چنین محیطی به ویژه اخلاقیسازی این تعامل محال مینماید. بنابراین شناخت مبانی و بسترهای جهانی شدن لازمه تبیین اخلاق در محیط جهانی کسب و کار است. مسأله را به گونه دیگری نیز میتوان تقریر کرد: سازمان تجارت جهانی از سازمانهای فراملی حاصل از جهانی شدن است. تلاش برای عضویت در چنین سازمانی و حتی مخالفت با عضویت در آن، نمیتواند بدون موضع ما در قبال جهانی شدن باشد. مسأله عضویت یا عدم عضویت در سازمان تجارت جهانی منطقاً مسبوق به موضع ما در قبال جهانی شدن است. به عنوان مثال فهم ما از جهانی شدن نمیتواند ناسازگار با تلاش ما برای عضویت در سازمان تجارت جهانی باشد. چنین تعارضی بنیان تعامل اخلاقی در محیط جهانی کسب و کار را متلاشی میکند. به همین دلیل به بحث اجمالی از چیستی، مبانی و بسترهای مفهوم نوین تجارت جهانی در عصر جهانی شدن میپردازیم تا بر اساس آن بتوان اخلاق در تجارت جهانی را ترسیم کرد. عصر فراتجددگرایی روزگاری که جهانی شدن در آن اتفاق میافتد، عصر حاکمیت فرهنگ فراتجددگرایی نیز است. واژه «نیز» در این جمله نشان میدهد که بین پستمدرنیسم و جهانی شدن توالد منطقی وجود ندارد اما هم روزگار بودن این دو امر (جهانی شدن در فرهنگ پستمدرنیستی) چالش بلکه تعارضات معرفتی و اخلاقی فراوانی را در برابر اخلاق جهانی قرار میدهد. این چالش را به بیان زیر میتوان صورتبندی کرد: مقدمه یک، پستمدرنیسم به زمینهمندی همه تجارب بشری اعم از معرفت، اخلاق، دین و عرفان تأکید میکند. نظریه زمینهمندی استیوان کتز که وی آن را در تجارب عرفانی تبیین کرد، در سایر حوزهها از جمله اخلاق نیز مورد توجه و دفاع قرار گرفت. بر این اساس تفکر و زیست اخلاقی ـ در همه سطوح آن ـ حاصل زمینههای شخصیتی و فرهنگی افراد است و این امر را نه تنها در ارزش داوریها بلکه در قواعد هنجاری و اصول اخلاقی نیز میتوان یافت. مقدمه دو، زمینهمندی در اخلاق به کثرتگرایی بدون حد و مرز میانجامد. در کثرتگرایی اخلاق همه نظامهای اخلاقی و هنجارها و سنن به رسمیت شناخته میشود، به گونهای که نمیتوان به گزینش جزمگرایانه یک نظام اخلاقی و طرد سایر نظامها دست زد. کثرتگرایان فرهنگی میگویند که غربیها هیچ حقی ندارند که از عرفهای اجتماعی همچون ختنه زنان (بریدن و قطع آلت تناسلی زنان)، ساتی (سوزاندن زنان بیوه هندو در آتشی که جسد شوهرشان در آن میسوزد، چه زن بخواهد و چه نخواهد) یا حتی بردهداری انتقاد کنند.(1) مقدمه سه، جهانی شدن محتاج اخلاق جهانی است زیرا اخلاق جهانی تهدیدهای جهانی شدن را پیشگیری و حتی آنها را به فرصت تبدیل میکند. اخلاق جهانی محتاج وحدت و نوعی اتفاق جهانی بر سر ارزشها، فضیلتها و هنجارها است. نتیجه این سه مقدمه این است که دستیابی به اخلاق جهانی در محیط تعامل تجاری یا سیاسی جهانی در فرهنگ پستمدرنیسم (که بر کثرتگرایی مهار گسیخته استوار است) چگونه میسور است؟ جهانی شدن: تهدید یا فرصت اصلیترین مؤلفه جهانی شدن که مورد توافق نظریهپردازان و تحلیلگران معطوف به چیستی جهانی شدن است، فرو ریختن مرزها، تمرکز سیارهای انسانها است. این مسأله نیز مورد چالش است که آیا جهانی شدن فرایند قابل کنترل و تأثیر است یا پروسهای تدبیر شده و یا حادثای رخ داده است؟ البته جهانی شدن را هرچه بدانیم موضع بازیگری را نسبت به تماشاگری باید ترجیح داد.(2) سازمانهای اخلاقی در محیط جهانی کسب و کار رقابت جهانی به کسب جایگاه انحصاری در بازار معطوف است. سازمانهایی از شانس بقا برخوردارند که مزیت رقابتی داشته باشند. عملکرد اخلاقی نه تنها مزیت رقابتی بلکه مزیت راهبردی نیز میآورد. عملکرد امروز بازار فردا است.(7) مبنای عملکرد اخلاقی نه صرفاً پایبند به هنجارهای گروه وابسته است و نه جلب رضایت مشتری بلکه فراتر از آنها به معنای پایبندی به حقوق همه ذینفعان در کسب و کار است. حقوق انسانها به نحو جهانشمول مورد توافق است. حقوقی چون حفظ حریم شخصی، امانتداری، احترام به شأن و منزلت انسانی، اطلاعیابی، مواجهه صادقانه، رازداری، برخوداری از کیفیت مطلوب، پایبندی به تعهدات خاص قوم یا فرهنگ معینی نیست و به نحو جهانشمول مورد تأکید همه انسانهای طرف قرارداد است. سازمانهای کسب و کار برای رعایت اخلاق در تجارت جهانی چندین گام را پیش روی خود دارند: 1- تدوین سند اخلاقی شرکت مطابق با استانداردهای بینالمللی اخلاق مانند استاندارد AA8000. 2- تشکیل مدیریت اخلاق (برای شرکتهای مادر) و یا شورای نظارت بر اخلاق سازمان با ریاست مدیر عامل. دلیل این پیشنهاد راهبردی بودن نقش اخلاقی در شرکت است. 3- ممیزی اخلاقی تصمیمسازیها، آییننامهها، شرکت در ترازوی سند اخلاقی. 4- افزایش خودانگیختگی سازمانی نسبت به اخلاق و آموزشی مستمر و ترویج اخلاق حرفهای در فرهنگ سازمانی. 5- پایبندی اسثتناناپذیر به خطمشیهای اخلاقی ذکر شده در سند اخلاقی 6- ارزیابی عملکرد اخلاقی سالانه شرکت و تحلیل تطبیقی آن با شرکتهای رقیب در محیط جهانی کسب و کار. نقش دولت در اخلاقیسازی شرکتها این توقع که دولت به ترویج اخلاق در شرکتها به طور مستقیم مبادرت کند، اساساً بر تلقی نادرست از اخلاقورزی سازمان استوار است. اخلاق باید در درون سازمان و با دانایی مدیران راهبردی و همت و همیاری همه منابع انسانی تولد یابد. اما دولت در اخلاق سازمانهای کسب و کار به ویِژه در عرصه جهانی بینقش نیست. شرکتهایی که به دلیل رقابتی نبودن محیط ملی کسب و کار و یا به دلیل عدم حمایت قانونی ـ کیفری از اخلاق نتوانستهاند رقابت اخلاقی را تمرین کنند در رقابت جهانی ناتوان میگردند. دولت باید با رقابتی کردن محیط ملی کسب و کار و منع هر گونه رانت دولتی و جلوگیری از برخورداری از جایگاه انحصاری در کسب و کار ملی و رفع بازارهای حمایتی دولتی، به بلوغ شرکتها در محیط جهانی کسب و کار یاری رساند. تنبیه قانونی بنگاههای غیر اخلاقی، تشویق سازمانهای اخلاقی کسب و کار و تقویت و حمایت از شرکتها در رقابت جهانی مهمترین نقش حاکمیت در ترویج اخلاق تجارت جهانی است. دولت باید محیطی را ایجاد کند که شرکتها به اخلاقورزی سوق یابند. این نکته اهمیت دارد و توجه به معضله نایبر که بیان شد، نشان میدهد. نتیجه جهانی شدن چالشهای نظری و عملی فراوانی پیشروی سازمانهای کسب و کار در محیط جهانی تجارت قرار داده است. سازمانها را در رقابت جهانی از اخلاقورزی گریزی نیست و دولتها تنها نقش تشویقی و حمایتی دارند و سازمانها خود باید به شکوفایی اخلاقی خود بپردازند. تدوین سند اخلاقی شرکت مطابق با استانداردهای بینالمللی، تشکیل مدیریت اخلاق یا شورای اخلاق به ریاست مدیرعامل شرکت، پایبندی استثناناپذیر به سند اخلاقی، افزایش خودانگیختگی منابع انسانی نسبت به وفاداری به سند اخلاقیث، ممیزی هر گونه تصمیمسازی و آییننامهها در ترازوی سند اخلاقی شرکت، آموزش مستمر اخلاق برای منابع انسانی و ارزیابی عملکرد اخلاقی سالانه شرکت از مهمترین گامهای لازم برای آمادگی جهت رقابت اخلاقی در محیط جهانی کسب و کار است. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|