سه شنبه, 01 خرداد 1403

 



موضوع: رویکرد اخلاق در اقتصاد

رویکرد اخلاق در اقتصاد 10 سال 5 ماه ago #44853

رویکرد اخلاق در اقتصاد:


در نظریه هاى متعارف، عموماً تلاش بر این بوده است که نشان داده شود اقتصاد علمى خنثى، و نسبت به ارزش هاى اخلاقى بى طرف است. بر این اساس، اندیشه غالب در میان متفکران اقتصادى غرب در دویست سال گذشته، جدایى کامل مباحث اخلاقى از مباحث اقتصادى بوده است. اما در دهه هاى اخیر، این رویکرد مورد تردید جدّى قرار گرفت و برخى از اقتصاددانان به مطالعه رابطه بین اخلاق و اقتصاد پرداختند و آثار نسبتاً فراوانى در این زمینه به وجود آمد. یکى از آثار خوبى که در این زمینه به چاپ رسیده، کتاب فلسفه اخلاق و تحلیل اقتصادى نوشته دانیل ام. هاسمن و مایکل اس. مک فرسن است.
این کتاب به رابطه بین اخلاق و اقتصاد پرداخته و برخى مفاهیم اساسى مانند اخلاق، عقلانیت، هنجارها، آزادى، حقوق، برابرى و عدالت را مورد بررسى قرار داده است.

اخلاق در لغت جمع «خُلُق» است و به معناى یک صفت و یا یک حالت براى نفس انسانى است که او را بدون فکر و تأمّل به سوى انجام کارهایى برمى انگیزد. این معنا، هم صفات پسندیده و هم صفات ناپسند را شامل مى شود. اما در اصطلاح، گاهى به همان معناى لغوى به کار مى رود؛ یعنى صفت نفسانى، و گاهى به عنوان صفت فعل به کار مى رود؛ یعنى کار اخلاقى. از این نظر، ممکن است کارى از کسى سر بزند که از صفات نفسانى وى، که در عمق جان او نفوذ کرده اند، نباشد؛ اما خود این کار به خوب و بد متصف مى شود.
از «علم اخلاق» تعاریف متفاوتى ارائه شده است که برخى بر روى صفات و ملکات اخلاقى تأکید دارند، و برخى به نفس فعل و عملى که از آن صادر مى شود توجه کرده اند. استاد مصباح یزدى تعریفى از «اخلاق» ارائه مى دهند که از نوع اول به شمار مى آید. ایشان علم اخلاق را چنین تعریف مى کنند: «علم اخلاق علمى است که بحث مى کند از انواع صفات خوب و بد؛ صفاتى که ارتباط با افعال اختیارى انسان دارد و کیفیت اکتساب این صفات و یا دور کردن صفات رذیله. پس موضوعش صفات فاضله و رذیله است، از آن جهت که براى انسان قابل اکتساب است یا قابل اجتناب.»
ما پذیرفته ایم که کارهاى خوب و بدى وجود دارند و ملاک هایى براى تقسیم کارها به خیر و شر، یا حسن و قبح وجود دارد.
اقتصاد عبارت است از: شناخت، ارزیابى و انتخاب روش هایى که بشر براى تولید و توزیع کالا و خدمات از منابع محدود یا غیر آماده براى مصرف به کار مى گیرد.
همان گونه که از این تعریف برمى آید، اقتصاد در واقع علمى است که موضوع آن پدیده هاى رفتارى انسان و نوعى رفتارشناسى است. به عبارت دیگر، علم اقتصاد نیز شاخه اى از علوم است و مانند هرعلم دیگرى وظیفه اش کشف روابط علّى بین پدیده هاست؛ یعنى به تفسیر و تبیین پدیده هاى مورد علاقه خود پرداخته، روابط علّى و معلولى آن ها را بررسى مى کند و احیاناً حوادثى را پیش بینى کرده و یا فضاها و مسیرهایى را براى تأثیرگذارى بر روى پدیده هاى مورد بررسى ،ترسیم مى کند. تنها تفاوتى که وجود دارد و علم اقتصاد را از دیگر علوم متمایز مى سازد، پدیده هاى مورد بررسى در این علم است. پدیده هایى که علم اقتصاد با آن ها درگیر است روابط و فعالیت ها و به عبارت دیگر، پدیده هایى هستند که براى تأمین معاش و رفع نیازهاى مادى و معیشتى انسان به وقوع مى پیوندند؛ پدیده هایى که در حوزه فعالیت هاى اقتصادى انسان قرار مى گیرند و مى توان از آن ها به «رفتارهاى معیشتى» تعبیر کرد، همچنان که مى توان از آن ها با عنوان «رفتار تولیدکننده» و «رفتار مصرف کننده» یاد نمود.

منبع : باشگاه اندیشه
.
آخرين ويرايش: 10 سال 5 ماه ago توسط محسن جعفری یگانه.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: محسن جعفری یگانه