فصل دوم(جایگاه روان شناسی اجتماعی در علوم رفتاری)
روث بند یکت و فرهنگ گرایی
از نظر روث بند یکت دو نوع فرهنگ بسیار متفاوت وجود دارد:
1-فرهنگ آپولونی :صلح جو و آرامش خواه، متمایل به منطق و اهل همکاری
2-فرهنگ دیونیزی:تمایل به پرخاشگری و جنگ جویی،رقابت پیشه ،مکاروپرخاشگر هستند.
مارگارت مید و بحران نوجوانی
مید در پژوهشهای خود متوجه شد که برخی ناراحتی های روانی که در فرهنگها طبیعی و ذاتی
دوره بلوغ تلقی شده فقط ریشه اجتماعی داشته وبستگی به آزادیها یا محدودیتهایی دارد که جامعه به
جوانان خود تحمیل می کند.
تفاوت روانشناسی اجتماعی با جامعه شناسی
جامعه شنا سی اصولا به گروهها توجه دارد و به روانشناسی افراد می پردازد و چون گروهها از افراد
مرکبند،دست اندازی یکی به قلمرو دیگری اجتناب نا پذیر وحتمی است. ازنظرفنی
روان شناسان اجتماعی راگاه روان شناس و گاه جامعه شناس می دانند ومیان آنان فرقی قایل نیستند.
جامعه شناسی به رفتارها چنانکه در افرادخاصی ظاهرمیشود،کاری ندارد؛ بلکه آنها رابه صورت جمعی
درنظرمی گیرد.روان شناسی اجتماعی مطالعه رفتارها وچگونگی ایجاد آنها درفرد یا درشخص
می پردازد.
شباهت روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی:
هردو مطالعه رفتار اجتماعی گروههای انسانی هستند.هردوبه مطالعه کنش های متقابل می پردازند.
رابطه روان شناسی اجتماعی و روان شناسی عمومی
هیچ فردی نمی تواند به دور از تاُثیرات انسانی پرورش یابد. تاُثیر ضرورت کنش متقابل با دیگران و
تماسهای فرهنگی برای رشد ذهنی وجود دارد.این امربرای رشد طبیعی از مطالعه آدمیان دوراز فرهنگ
و کودکانی که تحت انزوای شدید بسر برده اند و اثرات عاطفی و مهرورزی از آنها دریغ شده به وضوح
دیده میشود.
استوتزل،تفاوت روانشناسی اجتماعی و روانشناسی عمومی را از لحاظ روش و بینش مورد توجه قرار
میدهد:
1-از لحاظ روش:روانشناسان اجتماعی تجربه های آزمایشگاهی را محدود و ساختگی می دانند و
می خواهند تا تحقیقات خود را به اوضاع و احوال عینی و واقعی و روش ها و فنون بکشانند
2-از لحاظ بینش:روانشناس عمومی مطالعه رفتار انسان و فرایندهای ذهنی می پردازند روان شناسی
اجتماعی رفتار آدمی را در اوضاع و احوال عینی تر مطالعه و بیان می کند.

ممنون

استاد عزیرم: جبران زحمات شما نمیشود ممنونم