شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تاریخ تحولات اجتماعی از1500تا1600

تاریخ تحولات اجتماعی از1500تا1600 10 سال 5 ماه ago #42099

:evil: در فاصله سالهاي1600-1500 میلادی ایران بخشی از عرصه خارجی اقتصاد جهانی سرمایه داری در حال پیدایش بود که در سطحی برابر با اروپا داد و ستد داشت. البته کالاهای صادراتی آن نه تولید انبوه بلکه کالاهای تجملی چون ابریشم بود که به کمپانی هند شرقی صادر می کردیم و ادویه را از هلند و پارچه هندی وارد می کردیم.در این زمان تراز بازرگانی به سود هلند بود.
اما در 1640 قیمت ابریشم در اروپا کاهش می یابد و در ایران افزایش می یابد که نتیجه آن توقیف خرید ابریشم ایران توسط انگلیس می باشد.
در کنار مشکل صادرات باید تورم 1720-1639 ایران که در اثر تجارت با عثمانی است افزود(البته در این تجارت تراز بازرگانی به سود ایران است.
پس:
1) مشکل صادرات ایران
2) تورم ناشی از ارتباط با عثمانی
3) نیاز به واردات در کنار بحران صادرات
4) صدور ابریشم خام که تولید داخلی را با کمبود آن مواجه کرد
از مشکلات این دوره در اقتصاد ایران می باشند.
در قرن 16 میلادی ابریشم ایران با پول مبادله می شده است اما با افزایش واردات پارچه و ادویه در قرن 17 میلادی دیگر پول نقد چندانی عاید ایران نمی شود.تا آنجا که در 1660 میلادی دومان ایران را به کاروان سرایی تشبیه می کند که 2 در دارد.ا یکی سکه عثمانی وارد می شود و از دیگری همان سکه ها به هندوستان می رود و چیزی در خود کشور نمی ماند.اما کشورهای اروپایی از طریق ایران 2 بار به سود می رسند:1) وقتی ابریشم ایران را در بازار اروپا به فروش می رسانند. 2) وقتی ادویه آسیا را در بازار ایران عرضه می کنند.
در این زمان ایران جهت جبران کسری تراز بازرگانی خود 1) به ر یافت مالیات پرداخت،2)زمینهای دولتی را به سلطنتی تبدیل کرد،3)خرید و فروش مناصب دولتی را در دربار راه انداخت.
پس باید در کنار مشکلات اقتصادی ،فساد اداری ر ا نیز افزود.
البته ایران در سده 17 میلادی به صورت امپراتوری جهانی در عرصه اقتصاد باقی ماند.در این زمان ایران هیچ نوع وابستگی ای به غرب نداشت،دولت صفوی و عثمانی در این زمان قوی تر از آن بودند که هسته مرکزی اقتصاد جهانی بتواند مستعمره شان سازد و با این حال ضعیف تر از آن بودند که به رقابت با اروپا بپردازند.
حاصل این همه، آغاز فروپاشی جامعه ای بود که در طول 200 سال توسعه، چنان بحرانی در آن سابقه نداشت و در نتیجه این بحران میزان تماس ایران با غرب کاسته شد و حرکت انحطاطی را شتاب داد.
تا بدان جا که در دسامبر 1745 نماینده کمپانی هند شرقی در بصره طی گزارشی به لندن می نویسد:"در ایران،تجارت... یک نام فراموش شده است..."
اما تجارت ایران در 50-1745 میلادی مجددا با انگلیس و هلند از سر گرفته می شود و مالکوم تراز بازرگانی ایران را در 75-1765 میلادی مثبت ارزیابی می کند.در این زمان روسیه و بازرگانان عربی نیز به طرف تجاری ایران اضافه می شوند.
وقتی به دهه 1850 میلادی می رسیم،انگلیس بزرگترین طرف تجاری ایران است که 50 درصد صادرات و 50 درصد واردات ایران را در دست دارد.در دوره پنجاه ساله 1914-1863 میلادی دولت ایران انحصار مواد خام و توسعه زیر بنایی را به اتباع روس و انگلیس و دولت آنها می دهد. هر چند این امتیازات با واکنش ملت،دولت را مجبور می کند امتیازات را لغو کند اما دولت ایران در قبال لغو آن مجبور به پرداخت غرامت می شود که مبلغ پرداخت آن را از بانک شاهنشاهی انگلیس وام می گیرد.
در 1908 میلادی نفت در ایران کشف می شود و امتیاز نفت در 1910 میلادی به مدت 600 سال به دارسی اعطا می شود و در قبال آن 20 هزار پوند استرلینگ نقدا به جیب شاه می رود و مقرر شد 16 درصد سود خالص آن سالانه به ایران تعلق گیرد. چرچیل متصدی نیروی دریایی بریتانیا در 1923 مدعی شد که دولت بریتانیا 40 میلیون پوند از رهگذر نفت ایران سود برد در حالی که سهم ایران تنها 2 میلیون لیره بود.(تراز بازرگانی خارجی 20 درصد به سود بریتانیا بود.)
اما رابطه تجاری ایران با روسیه نیز به نفع روسیه بود.صادرات روسیه به ایران 1826-1758 میلادی ،ده برابر افزایش یافت.کسری تراز بازرگانی ما با روسیه یک میلیون پوند بوده است.
پس در این زمان علاوه بر مشکلات اقتصادی وفساد اداری باید بدهکاری ایران را هم به سایر مشکلات افزود. از این زمان ایران در آستانه وابستگی قرار می گیرد.در 1858 میلادی 10 درصد صادرات ایران گندم و جو است و در واقع دومین کالای بزرگ صادراتی کشور محصولات کشاورزی است.در 94-1869 میلادی صادرات گندم 8 برابر افزایش می یابد اما طی همین دوره قیمت آن 7 برابر کاهش می یابد.و همین از دلایلی می شود که اوایل دهه 1900 میلادی از خود کفایی گندم در ایران کاسته می شود و حتی واردات آرد گندم از صادرات گندم پیشی می گیرد.از طرفی در همان سال(1850م) 38-31 درصد صادرات ایران ابریشم بود اما به دلیل بیماری کرم ابریشم که از اروپا به ایران وارد شد،قیمت آن کاهش یافت و ضربه سنگینی به اقتصا ایران وارد آمد. در عوض بر میزان صادران تریاک از جنوب افزوده شد ودهه 1880 میلادی تریاک نخستین محصول صادراتی ایران است که 25 درصد حجم صادرات ایران را به خود اختصاص داده است.
کاهش تولید ابریشم، واردات گندم و خطر اعتیاد،تهدیداتی اند که در این زمان اقتصاد به ایران ایران ضربه می زنند.
در همین زمان در شهرهای ایران نیز رکودی شکل می گیرد.قدرتمند ترین طبقه شهری عصر قاجار،بازرگانان بودند که با ورود پارچه های انگلیسی به بازار جنوب حوالی سالهای 70-1860 میلادی به شدت ضربه می خورند. با ورود پارچه تعداد دستگاه های بافندگی در شیراز از 500 واحد در 1800 میلادی به 10 واحد در 1857 میلادی رسید و در اصفهان صنایع دستی کاهش یافت و کرزن در 1890 میلادی در این باره می نویسید : "اصفهان مصرف کننده پارچه نخی کارخانه های منپستر و گلاسکو اشت."
در صنعت حریربافان تعداد کارگاه ها از 1250 واحد در 1820 میلادی به 12 واحد در 1870 میلادی می رسد.
سقوط صنعت بافندگی، برزگران ،حلاجان و کارگران بخش تمییز کردن پارچه موثر بوده است و این مشاغل عمدتا نابود شده اند. در واکنش به کاهش تولید پیشه وری،شرکت های اروپایی و آمریکایی کارخانه هایی در ایران ایجاد می کنند که با مزد کم و ساعات کار زیاد،کارگزان را به کار می گیرند.البته در همین دوره سرمایه داران داخلی نیز به احداث کارخانه هایی اقدام می کند اما عمدتا به دلیل گرانی هزینه تمام شده تولیدات داخلی و ارزانی کالاهای وارد شده و عدم حمایت دولت از بازار داخلی شکست می خورند.
اینگونه می شود که ایران از صحنه اقتصاد جهانی بیرون می رود و به ایفای نقش حاشیه ای در اقتصاد جهانی بسنده می کند.
اما بعد از قاجار در دوره رضا شاه (1310 ش) دوره گذار از توسعه وابسته ماقبل سرمایه داری عهد قاجار به توسعه وابسته سرمایه داری بعد از جنگ دوم جهانی است. در زمان رضا شاه،با پیشقدمی خود او بزرگ مالکی در ایران گسترش می یابد.در سال 1320،37 خانوار مالک 20 هزار پارچه آبادی بودند و سیستم قالب در کشاورزی شهم بری بود که در آن یک سوم محصول از آن مالک بود و دو سوم باقی مانده محصول بین چندین دهقان تقسیم می شد. سهم کشاورزی از اقتصاد ایران به طور مداوم در حال کاهش بود به طوری که از 90-80 درصد سهمی که کشاورزی در اقتصاد ایران در سال1297 داشت به 50 درصد در سال 1310 رسید.البته در این دوره در تولیدات کشاوری جز قند و شکر و چای خودکفا بودیم. اما تولید سهم بری انگیزه تولید بیشتر را از بین برد چون دهقان می دانست این سهم نصیب او نمی شود و از این رو سرمایه گذاری هم دلیل برای افزایش سرمایه گذاری این بخش نمی دید.
اما در بخش شهری از 19-1304 تعداد کارخانه ها از کمتر از 20واحد به بیش از 300 واحد افزایش یافت و بزرگترین صنعت کشور را بافندگی و بعد از آن صنایع غذایی تشکیل می داد. با این وجود صنعتی کردن کشور توسط رضا شاه مشکلاتی داشت که به شکست انجامید:
1) تمرکز صنایع در چند شهر مثل تهران و تبریز و اصفهان و شهرهای شمالی
2) عدم وجود برنامه مدون برای صنعتی کردن کشور
3) عقب ماندگی ایران نسبت به کشورهای همسایه اش در خاورمیانه
4) احداث راه آهن که بخش عظیمی از سرمایه کشور را تحلیل برد(260 میلیون دلار در همه صنایع کشور سرمایه گذاری شده بود و این مبلغ معادل سرمایه گذار در تنها بخش راه آهن بود)
5) در تولیدات دولتی هزینه بیشتر از سود بود
6) کاهش تولیدات دام با تخته قاپو کردن عشایر
7) با یکجا نشینی عشایر آنها به طبقه دهقان پیوستند اما در تولیدات کشاورزی نه اصلاح ارضی صورت گرفته بود و نه در فن تولید تغییری رخ داده بود.
همچنین در همین دوره سرمایه گذاری خارجی ایران محدود به عملیات انگلیس در میدان نفتی جنوب و شوروی در شیلات شمال و تراز بازرگانی خارجی منفی بود. در 1310 پای انگلستان نیز به ایران کشیده شد و گذاری از وابستگی ایران از روس و انگلیس در دوره قاجار به آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی کشیده شد. دراین دوره صادرات ایران عمدتا نفت است و ایران به اقتصاد تک محصولی نزدیک می شود.نفت تراز بازرگانی ایران ر ا نثبت کرد اما باز هم 80 درصد آن به نفع انگلیس و تنها 20 درصد آن به سود ایران بود.در 1977،نفت،38 درصد تولید ناخالص ملی،77 درصد از درآمد دولت و 87 درصد ارز خارجی دولت را تامین می کرد. یعنی ایران به معنای واقعی کلمه به درآمد نفت وابسته بود و اقتصاد نیز تا حد زیادی به دولت وابسته می شد.
اما آبراهامیان معتقد است" ... با درآمد نفت،در واقع یک انقلاب صنعتی کوچک در کشور به وقوع پیوست."
در دوره محمد رضا شاه طی چندین قرارداد با شرکت های خارجی که مهمترین آن کنسرسیوم بریتانیا بود،قراردادی جهت استخراج نفت منعقد کردند که قرار بود سود خالص 50-50 تقسیم شود اما بنا بر یک برآورد در فاصله سالهایی 63-1954 کنسرسیوم بابت هر تن نفت 56/12 دلار سود برد در حالی که سود ایران 5/1 دلار بود.
اما جان فوران در تحليل خود نسبت به انقلاب اسلامي مي‌گويد: پس از پيروزي انقلاب نيز مجددا نيروهاي خارجي دست به دست هم داده اند تا اين مقاومت را درهم شكنند. اما تاكنون(سال 1370 سال انتشار كتاب مقاومت شكننده) موفق نشده‌اند و لذا اميد آنان به بروز و تشديد اختلافات داخلي است تا همچون نهضتهاي گذشته از اين طريق مقاومت درهم شكسته شود. وي تاكيد مي‌كند سابقه حركتهاي ايرانيان در گذشته نشان مي‌دهد اين امكان وجود دارد كه بين آنها اختلاف ايجاد كرد. لذا اگر نيروهاي بيگانه موفق شوند در درون نيروهاي انقلاب شكاف ايجاد كنند و اينگونه مقاومت درهم شكسته خواهد شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سعید غفاری