دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ترجمه صفحه 70 پاراگراف اول

ترجمه صفحه 70 پاراگراف اول 10 سال 5 ماه ago #43705

kimberly was not happy. she was sad. she needed a job. she asked everyone for a job. Everyone told her no. No one had a job for her. she came home every day and cried. How could she live without a job? she had only $ 1000. After she spent the $ 1000, she would have no money. then what would she do? she had nowhere to go. she had no friends. she had no family. she was all alone. she was very worried. she looked in the newspaper every day. she was ready to take any job. If someone gave her a jab , she would be so happy .

کیمبرلی شاد نبود. او ناراحت بود. او نیاز به کار داشت. او از هر کسی تقاضای کار کرد. همه به او نه گفتند. هیچ کسی کار برای او نداشت. او هر روز به خانه می امد و گریه می کرد. او چگونه بدون کار زندگی کند؟ او تنها1000 دلار داشت. بعد از اینکه او 1000 دلار را خرج کرد، هیچ پولی نداشت. پس او باید چه کاری کند؟ او هیچ جایی نداشت که برود. او هیچ دوست و خانواده ای نداشت و همیشه تنها و خیلی نگران بود. او هر روز به روزنامه نگاه میکرد. او برای هر شغلی آماده بود. اگر کسی شغلی به او می داد، خیلی خوشحال می شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: اردلان مقیم اسلام