خوش آمديد,
مهمان
|
|
طاهر طاهری جعفری وامیر حسین طاهری جعفر
موضوع تحقیق :جهاني شدن جهاني شدن به تعبيري يك نوع ماشين طبقهبندي است كه هم يكپارچه و همگون ميسازد و هم متمايز و تفكيك ميكند. هم گرد ميآورد و هم ميشكافد و سلسله مراتبي جديد پديد ميآورد. «بازسازماندهي»، «ايجاد روابط گستردهتر» و «كم رنگ كردن و حذف مرزها و قلمروها» از ويژگيهاي بارز «جهاني شدن» است. كه از طريق آن تفاوتها را محو ميسازد و دوباره سازماندهي ميكند. جهاني شدن هم شامل تغييرات و دگرگونيهاي عيني و ديالكتيكي در سطوح اقتصادي، تكنولوژيكي، سياسي و فرهنگي جوامع در راستاي به هم فشرده شدن آنهاست و هم شامل آگاهي نسبت به اين تغييرات و درك جهان به عنوان يك كل است. اين تغييرات و دگرگونيها، پيامدهاي مختلفي در زمينه امور فرهنگي جوامع در پي دارد. به ويژه سياست فرهنگي كشورها كه عمدتاً توسط دولتها پيگيري و اجرا ميشود، به صورت مستقيم و غير مستقيم تحت تأثير اين دگرگونيها قرار دارد. جهاني شدن بواسطه تغييراتي كه در سطوح مختلف اقتصادي، سياسي و فرهنگي پديد ميآورد براي سياست فرهنگي كشور هم محدوديت افرين است و هم فرصتساز. نقش عمده دولتها در سياستگذاري فرهنگي و تمايل آنها به حفظ، گسترش و تقويت فرهنگ ملي تحت تأثير جهاني شدن قرار گرفته و موجب پيگيري نوعي سياست فرهنگي مبتني بر تنوع و با تأكيد بر ويژگيهاي فروملي و فراملي شده است. از حساسيتهاي ملي در سياست فرهنگي كشورها در پارهاي موارد كاسته شده و كنترل فرهنگي (اعم از: توليد، توزيع و مصرف كالاها و محصولات فرهنگي) به آرزوي دست نيافتني تبديل شده است. تعقيب سياست فرهنگي در قلمرو ملي در اغلب موارد توفيقي نداشته و بسياري از فعاليتهاي فرهنگي حالت تجاري به خود گرفته است. در مجموع، جهاني شدن هم زمينه (محدوده و قلمرو ملي)، هم محتوا (عناصر و اصول ملي) و هم طراح و مجري (دولت) سياست فرهنگي را با چالش اساسي و جدي مواجه كرده است. جهاني شدن بي از آنكه آغاز فرايندها و كنشهاي جديد در جهان باشد؛ نشانگر آگاهي به اين موضوع است كه امروزه زندگي اجتماعي را نه در قالب يك نظم محدود و مكانمند، بلكه بايد در گستره زمان و فضاي جهاني شناسايي و بررسي كرد. ارزش جهاني شدن براي علوم اجتماعي، خصوصاً جامعه شناسي و علوم سياسي نيز بيشتر به اين دليل است كه انگاره جديدي به تدريج جايگزين انگاره مسلط و اصلي در اين علوم ميشود. همانگونه كه «گيدنز» نيز معتقد است: احتمالاً بحث جهاني شدن، مهمترين بحثي است كه اكنون در علوم اجتماعي و همچنين علوم سياسي مطرح است. چون داراي تأثير قوي در جهان نظريههاي علوم سياسي و علوم اجتماعي است. به باور وي: «اگر در فهم و درك يكپارچگي جهاني توفيق نيابيد و بر بحث راجع به آن تسلط نداشته باشيد، نميتوانيد به طور عملي دانشمندي اجتماعي باشيد كه پديدههاي پيچيده را مطالعه ميكند.» به نظر ميرسد، آگاهي نسبت به جهان به عنوان يك كل، محوريترين موضوع در شناخت «جهاني شدن» باشد. «رونالد رابرتسون»، يكي از مهمترين نظريهپردازان جهاني شدن، معتقد است: «مفهوم جهاني شدن هم به درهم فشرده شدن جهان و هم تراكم آگاهي نسبت به جهان به عنوان يك كل دلالت دارد.» . به نظر ميرسد؛ جهاني شدن، يك فرايند اجتماعي است كه در آن قيد بندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است، از بين ميرود و مردم به طور فزاينده از كاهش اين قيد و بندها آگاه مي شوند. برخي جهاني شدن را تداوم مدرنيته ميدانند كه در آن نسبت به مدرنيته آگاهي ايجاد ميشود. جهاني شدن از اين رو، فرايندي است كه در ابعاد اقتصادي، سياسي، فرهنگي تا تكنولوژيكي و محيطي از مدتها قبل شروع شده و موجب تغييرات مثبت و منفي در اين ابعاد شده است. اين تغييرات بسيار گسترده است. مهمترين آنها عبارتند از: ظهور طبقه متوسط در كشورهاي در حال توسعه، رشد اقتصادي كشورهاي پيراموني، دموكراتيزاسيون، ظهور فرهنگ جهاني و ظهور شكاف و نابرابري بين ملتها، افزايش خطرات زيست محيطي خصوصاً در جهان در حال توسعه، كاهش حاكميت، امپرياليسم فرهنگي و بروز مليتگرايي شديد (به عنوان شاخصهاي منفي اين فرايند) . |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
merci dariaft shod
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|