خوش آمديد,
مهمان
|
|
مقدمه:
به دليل نقش و جايگاه ويژه كارآفرينان در روند توسعه و رشد اقتصادي، بسياري از دولتها در كشورهاي توسعه يافته و درحال توسعه تلاش ميكنند با حداكثر امكانات و بهرهبرداري از دستاوردهاي تحقيقاتي، شمار هر چه بيشتري از جامعه را كهداراي ويژگيهاي كارآفريني هستند به آموزش در جهت كارآفريني و فعاليتهاي كارآفرينانه تشويق و هدايت كنند. كارآفرينان با مهارتي كه در تشخيص فرصتها و موقعيتها و ايجاد حركت در جهت توسعة اين موقعيتها دارند، پيشگامانحقيقي تغيير در اقتصاد و تحولات اجتماعي محسوب ميشوند. آنها تصديق ميكنند كه موفقيت و بقاء در چشماندازهايبرخواسته از فردا، نيازمند چالاكي، قوة ابتكار و خلاقيت است. علاوه بر اين كارآفريني به ريسكپذيري، نوآوري و كنشكارآفرينانه هم نياز دارد. بر اساس نظريات اقتصادي و تجارب حاصله در اقتصادهاي رو به رشد، «كارآفرينان» موتور محركهتوسعه و رشد اقتصادي محسوب ميشوند و بالطبع اشتغالزايي يكي از رهآوردهاي مهم كارآفريني ميباشد. متاسفانه در كشور ما و در چند برنامة اخير توسعه، توجه خاص به اين مهم نشده و حتي ميتوان گفت كه اين مفهومبراي بسياري از دستاندركاران و افراد جامعه ناشناخته و غريب ميباشد. شايد به همين دليل تاكنون برنامهريزي و بسترسازيمناسبي در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي و نظام آموزشي كشور براي توسعة كارآفريني به ويژه در دانشگاههاي كشور صورتنپذيرفته است. كارآفرينان نقش كليدي در توسعه اقتصادي و تحولات اجتماعي دارند. كارآفرينان به عنوان عناصر اصلي در تسريعتوسعه كشورهاي در حال توسعه و در تجديد حيات و استمرار توسعه كشورهاي صنعتي مورد توجه و مطالعه بودهاند. در شرايطكنوني اقتصاد كشورمان كه با مسائل و نارساييهاي مهمي نظير فرار مغزها، بيكاري يا كمكاري به ويژه فارغالتحصيلان دانشگاههاو نيروي انساني متخصص، كاهش سرمايهگذاري دولت، عدم تحرك و رشد اقتصادي كافي روبروست، پرورش و آموزشكارآفرينان توسعة كشور از اهميت مضاعفي برخوردار است. كليات موضوع كارآفريني : تعاريف و مفهوم كارآفريني: واژة «كارآفريني» واژهاي است نو، كه از كلمهاش نميتوان به مفهوم واقعي آن دست يافت.اين واژه معادل Entrepreneurship در زبان انگليسي است و ريشة آن از زبان فرانسوي گرفته شده است. به عبارت ديگر هنوزدر فارسي معادل دقيقي براي انتقال «مفهوم» كارآفريني وجود ندارد و اغلب واژه كارآفريني شنونده ناآشنا به آن را به اشتباهمياندازد. اما بين استادان دانشگاهها، دانشجويان رشتههاي اقتصاد، مديريت و برخي محافل علمي اين واژه تا حدودي مصطلحشده است. به طور كلي «كارآفريني» از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگي حضور داشته و مبناي تحولات وپيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف زياد و متنوعي از آن شده است. با اين همه، مفهوم و ماهيت اصلي كارآفريني هنوزشناخته شده نيست و نميتوان تعريف استاندارد و جامع و مانعي از آن به دست داد. پاسخ به پرسشهاي زير در شناخت بهترمفهوم كارآفريني موثر خواهد بود: • چه كسي كارآفريني ميكند؟ (كارآفرين كيست؟) • كارآفرين چرا كارآفريني ميكند؟ (علل كارآفريني چيست؟) • كارآفرين چه كاري را انجام ميدهد؟ (كارآفريني چيست؟) • كارآفرين چگونه كارآفريني ميكند؟ (مكانيسم و فرآيندكارآفريني چگونه است؟) • كارآفريني تحت كدام شرايط زماني و مكاني وقوع مييابد؟ (بسترو محيط كارآفريني بايد چگونه باشد؟) مفهوم و ايدة كارآفريني، مفهومي جديد و متعلق به عصر حاضر نميباشد. اين مفهوم از قبل از قرون وسطي مطرح بودهكه در طول زمان دچار تحولاتي نيز شده است. به طور خلاصه، كارآفرين سازمان دهنده و فعال كننده يك واحد اقتصادي (ياغير اقتصادي) و كسب و كار به منظور دستيابي به سود (دستاوردهاي) شخصي (يا اجتماعي) است. يك كارآفرين به منظور تحقق ايدهاش عوامل مورد نياز مانند: زمين، نيروي كار، مواد مصرفي و سرمايه را فراهم آورده و بااستفاده از قدرت تصميمگيري، مهارتها و استعدادهاي فردياش در طراحي، سازماندهي، راهاندازي و مديريت واحد جديد، ايدهاش را تحققميسازد و از اين راه به كسب درآمدميپردازد. همچنين در اين راه يكعدم موفقيت را به دليل فعاليت درمحيط غير قابل كنترل و مبهم و باموانع پيش بيني نشده ميپذيرد. ازنظر علم اقتصاد، كارآفرين فردياست كه با صرف زمان و انرژي لازم،منابع، نيروي كار، مواد اوليه و سايردارائيها را به گونهاي هماهنگميسازد كه ارزش آنها و يا محصولاتحاصل از آنها نسبت به حالتاوليهاش افزايش يابد (ايجاد ارزشافزوده كند). همچنين كارآفرين سرمايهدارنيست ولي قادر است از سرمايههاي راكد به خوبي استفاده كند. همچنين او مخترع، عالم، متخصص و هنرمند نيست ولي توانبهرهبرداري مناسب از علم، تخصص و هنر ديگران را دارد. بطور كلي؛ كارآفريني به فرايند شناسايي فرصتهاي جديد، ايجاد كسب و كار و سازمانهاي جديد، نوآور و رشد يابنده برايبهرهبرداري از فرصتهاي شناسايي شده اطلاق ميشود كه در نتيجه آن كالاها و خدمات جديدي به جامعه عرضه ميشود. اهميت كارآفريني: مطالعات نشان ميدهد كه از نظر برخي از اقتصاددانان و صاحبنظران و دانشمندان مديريت، موتور حركت و رشد اقتصاديك جامعه كارآفرينان هستند كه در محيطي رقابتي و در شرايط عدم تعادل (و نه تعادل ايستا) جامعه را به حركت در ميآورندو توسعه ميبخشند. كليد موفقيت كارآفريني، يافتن روشهاي خلاقانهاي است كه با بكارگيري تكنولوژيهاي جديد يا بازاريابيبهتر، سريعتر و كم هزينهتر كالاهاي جديد، خواستههاي بشري را به نحو احسن برآورده ميسازند. اين به معناي توليد كالاهايموجود با هزينههاي كمتر يا ارتقاء كيفيت آنها و يا به معناي ايجاد بازارهايي براي كالاهاي كاملاً جديد است. تعاريفي كه از كارآفريني ارائهشد، مبين آن است كه، كارآفرينمنتظر سرمايهگذاري و ايجاد شغل ازطرف دولت نيست. او خود با شناختصحيح از فرصتها و استفاده ازسرمايههاي راكد امكاناتي را فراهمنموده و با سازماندهي و مديريتمناسب منابع، ايدة خويش را عمليمينمايد. او تنها خودش شاغلنميشود، بلكه بدون اتكاء به دولت،در بخش غيردولتي براي تعدادديگري نيز شغل ميآفريند و علاوه برآن نقش مهمي در توليد و«اشتغال مولد» دارد . انواع کارآفرینی : 1. کارآفرین فردی : (Individual Entrepreneurship) تشخيص اينكه كارآفرينان چه كساني هستند و بايد چه كاري انجام دهند تا كارآفرين ناميده شوند، نقطه ثقل مباحث متعددي بوده است. در حقيقت اكثر افرادي كه كارآفرين ناميده مي شوند، خودشان را شايسته اين نام مي دانند. يك كارآفرين ايالات مركزي امريكا كه در برابر گروهي از كارآفرينان آينده سخن مي گفت تا آنجا پيش رفت كه بيان كرد هيچ چيزي به عنوان كارآفرين وجود ندارد. دليل اين امر ريشه در اين تعريف ساده دارد كه كارآفريني مفهومي ساده نيست. كارآفريني مشكلهاي بسياري دارد و مشخص كردن اين امر كه وظيفه يك كارآفرين چيست، واقعاً دشوار است. مخترعان، وكلا، تجار، آموز ش دهندگان و پزشكان همه مي توانند كارآفرين باشند. اگر توجه ما از اينكه كارآفرين كيست به اين منتقل شود كه كارآفرين چه كاري انجام مي دهد آنگاه تعريف كارآفريني روشنتر مي شود. رونستات فرآيند كارآفريني را ايجاد ثروت مي داند. با اين تعريف وظيفه شناخت يك كارآفرين به مراتب ساده تر ميشود. كارآفرين فردي است كه يك سازمان مستقل را تاسيس يا اكتساب كرده يا نمايندگي آن را كسب مي كند. در همين راستا عبارت كليدي حاصل از اين تعريف سازمان مستقل است . دليل نيز آن است كه در اين تعريف تمركز اصلي بر اين مسأله است كه ثروت چگونه در سيستم اقتصادي سازمان هاي موجود خلق مي شود؟ 2. کارآفرین درون سازمانی : (Intrapreneurship) : گيفورد پينكات در كتاب اشکال کارآفرینی مفهوم كارآفريني در سازمان ها را مطرح كرد. در كارآفريني درون سازماني كارآفرين به فردي اطلاق مي شود كه در سازمان ها فعاليت مي كند. لازم است كه دو حقيقت مهم درباره كارآفريني در سازمان ها در اين مبحث مورد اشاره قرارگيرد. نخست آنكه فرايند مورد توجه يك كارآفرين سازماني با فرآيند مورد توجه كارآفرينان مستقل تفاوت دارد. درست است كه مفهوم كارآفريني در سازمان ها گسترده است اما يك كارآفرين مستقل در بازارهاي اقتصادي گسترده تر و انعطا ف پذيرتر فعاليت مي كند. اين تفاوت براي هر نوع شيوه و شكل كارآفريني محاسن و معايب خاصي را به دنبال دارد. دوم آنكه كارآفريني درون سازماني در سازماني رخ مي دهد كه مانع از كارآفريني مي گردد. به عبارت ديگر بسياري از سازمانها در ايجاد محيطي براي كارآفريني ناتوان هستند. كارآفرينان مجبور هستند تا موفقيت را در ميان افرادي بيابند كه حاضر نيستند به آنها كمك كنند يا واقعاً نمي خواهند موفقيت آنان را شاهد باشند. بنابراين كارآفرينان سازمان ها افرادي هستند كه اغلب در فعاليتهاي كارآفريني سازمانها و بدون حمايت سازمانشان درگير هستند. البته اين فقدان حمايت موضوع مهمي نيست اگر مديريت بتواند فرآيندها و رفتارهاي مناسبي را در يك سازمان ايجاد كند، كارآفرينان سازمان ها مي توانند در محيط مناسبي فعاليت كنند. كارآفرين سازماني را مي توان خلق، تقويت، اداره و حمايت كرد. 3. کارآفرین سازمانی : (Organizational Entrepreneurship) : شومپيتر ميگويد: نيازي نيست كه كارآفريني يك كار فيزيكي خاص باشد. هر محيط اجتماعي روش خاص خود را براي كارآفريني دارد. يك سازمان مي تواند محيطي را فراهم آورد كه در آن تمام اعضا بتوانند در انجام امور كارآفريني شركت كنند. افراد بسياري كه سازمان ها را رها كرده و خودشان سازمان جديدي تاسيس مي كنند، نمايانگر آنند كه اكثر سازمان ها قادر نيستند محيطي را براي كارآفريني خلق كنند. البته برخي افراد فقط براي تاسيس يك سازمان جديد سازمان خود را ترك مي كنند و شرايط محيطي داخل سازمان اهميت چنداني برايشان ندارد. اما بسياري از افراد در صورت وجود حمايت متناسب در سازمان مي مانند. سازماني كه چنين محيط داخلي را خلق مي كند سازماني كارآفرين تلقي مي شود. البته حضور كارآفرينان در سازمانها منعكس كننده كارآفرين بودن يك سازمان نيست . زندگينامه كارآفرينان موفق جهان: Mark Cuban 1-( از فروش کیسه های زباله تا قرار گرفتن در لیست میلیادرها(: « Mark Cuban» در یک خانواده متوسط در «Pitts burgh» ایالات متحده متولد شد. از همان دوران کودکی و نوجوانی به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده و همچینین به سبب علاقه فراوان خودش به تجارت به این عرصه قدم گذاشت. در سن 12 سالگی کودکی دست و پا چلفتی با یک عینک ته استکانی در محله های اطراف کیسه زباله می فروخت. و اندک درآمد خود را صرف هزینه های ضروری کودکانه اش می کرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت؛ او دریافت که هیچ شغلی سبب کاهش اعتبار اجتماعی نمی شود و از سویی دیگر آموخت که برای کسب درآمد حتما نیازی نیست که انسان سرمایه کلان اولیه داشته باشد. او که در مدرسه علیرغم مشکل بینایی و همچنین فرصت اندک برای درس خواندن به سبب کار روزانه اش توانسته بود. همواره بهترین نمرات را به دست آورد، به عنوان یکی از بهترین شاگردان مدرسه دوران تحصیلی را به اتمام رسانده و تصمیم به ورود به دانشگاه گرفت. رشته مورد علاقه او با بازرگانی بود و در سراسر ایالات متحده تنها ده دانشگاه تدریس این رشته را در اختیار داشتند. از میان این ده دانشگاه، کم هزینه ترین یعنی دانشگاه «Indiana» را برگزید وبرای ادامه تحصیل وارد آنجا شد. اگر چه«Indiana» در مقایسه با دیگران کم هزینه تر بود اما به هر حال دوران دانشجویی نیز خرج و مخارج خاص خود را داشت. و «Mark» برای تامین هزینه هایش به مشاغل گوناگونی روی آورد تا بتواند حداقل علاوه بر هزینه تحصیل، خود را از گرسنگی برهاند. از همان سال اول با مشکلات فراوانی روبه رو شد: سنگینی هزینه ها و اجبار او برای روی آوردن به حرفه های مختلف از یکسو و رفتار خشن و ناملایم ناظم دانشکده از سویی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل می کرد؛ اما علاقه او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی سازدولی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل می کرد؛ اما علاقه او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی می سازد ولی دیگر تاب ادامه تحصیل برای MBA را نداشت. از همین رو به کارشناسی اکتفا کرد و از دانشگاه بیرون آمد. با بیرون آمدن از دانشگاه «Cuban» تصمیم گرفت تا تمامی آموخته ها و تجربیات این سالهای سخت را به کار بندد. و تلاش خود را برای آینده ای روشن آغاز نماید. او که با نیاز بازار وقت جامعه به خوبی آَشنایی داشت تصمیم گرفت تا وارد وضعیت کامپیوتر شود، صنعتی که حتی کوچکترین اطلاعاتی در مورد آن نداشت! با بکار گیری تمامی زوایای اقتصادی و همچنین مطالعه بسیار در مورد مسائل ابتدایی این عرصه، «Cuban» در سال 1983 یک شرکت کامپیوتری با نام «MICroSolutinos» و با کاربری مشاوره کامپیوتری بنا کرد که در عرض چند سال به سرعت به اولین شرکت مشاوره و ادغام سیستم ها تبدیل شدو واز سالی 1990 این شرکت سالانه درآمدی معادل 30 میلیون دلار به دست آورد. اما در آمد واقعی زمانی عاید«Cuban» شد که کمپانی بزرگ «COMPU Sever» اقدام به خرید شرکت«cuban » نمود ودر جریان این معامله سرمایه بسیار خوبی از آن او کرد. با بدست آوردن این گنج باور نکردنی«Cuban» دیگر تمامی روزهای سخت گذشته را پشت سر گذاشته بود وحال تمامی رویاهایش را در عالم واقعیت می دید. او که در دوران کودکی همیشه آرزو داشت همانند اشراف زاده ها در گوشه ای بنشیند و از گذر زندگی لذت ببرد، تصمیمم گرفت تا کسب و کار را رها کرده و روزهای خوش زندگی را آغاز نماید. از این رو به همراه یکی از هم کلاسی های قدیمی اش در «Indiana» خانه ای در «Dalls» خرید و هر دو به اتفاق هم به یاد آوری خاطرات تلخ و شیرین گذشته پرداختند. اگر چه «Cuban» خرید و هر دو به اتفاق هم به یادآوری خاطرات تلخ و شیرین گذشته پرداختند. اگر چه«Cuban» به طور فیزیکی به کار اشتغال نداشت اما ذهن او همواره درگیر مسائل متعدد بود. او که علاقه شدیدی به ورزش بسکتبال داشت، به خود می اندیشید که چرا نمی تواند بازی تیم های مورد علاقه اش را از رادیو دنبال نماید، همین فکر جرقه ای بود برای یک پدیده نوین! "چرا نمی شود شبکه های رادیویی و تلویزیونی را مستیما از طریق اینترنت دریافت کرد؟ " این سوال به تولد «Broadcast.com» در سال 1995 انجامید و در نتیجه آن«Cuban» به شهرت بسیار بالایی دریافت. با روی کار آمدن«Broadcast.com» دیگر تمامی کاربران اینترنتی قادر بودند تمامی برنامه های داخواهشان را به طور مستقیم از طریق اینترنت دریافت کنند و این مساله شور و هیجان خاصی در میان مردم پدید آورد. چندی بعد در سال 1999 کمپانی «yahoo» این سایت را به مبلغ 2 میلیارد دلار «Cuban» خرید و با این اقدام او را روانه لیست میلیارددرهای دنیا نمود. حال او حتی از رویاهای کودکانه اش نیز فراتر رفته بود و دیگر نمی توانست با این سرمایه چه کند؟! ابتدا خانه ای به مساحت 6000 مترمربع در «Dallas» خریداری کرد وبعد یک هواپیمای شخص به قمیت 41 میلیون دلار برای خرید و سرانجام بهترین هدیه زندگی اش را به خودش داد: خرید ساهم یکی از تیم های بسکتبال حاضر درNBA با نام «dallas Mavericks» به مبلغ 280 دلار! در 14 فوریه سال 2000 با در اختیار گرفتن این تیم، می نماید. عشق و علاقه فراوان او به این رشته ورزشی سبب شد تا او یک شبکه ورزشی تلویزیون را مختص به این تیم نمایدو همچنین در خطوط هوایی.America Airlines اقدام به بخش مسابقات این تیم می نماید. نکته قابل توجه در مورد تعصب بیش از حد به این رشته و این تیم آن است که او تا به این سن ازداوج نکرده و حتی قصد ازدواج نیز ندارد و چرا که او خود را در عقد تیم بستکبالش می داند وزندگی مشترکین با این تیم را به زندگی های رایج فعلی ترجیح می دهد!! 2-) George Eastman بنيانگذار Kodak): امروزه از «George Eastman» موسس كمپاني بزرگ «Eastman Kodak» به عنوان پدر صنعت عكاسي مدرن و نوين ياد ميشود. او در سال 1854 در يكي از روستاهاي «نيويورك» ديده به جهان گشود. پدرش «George Washington Eastman» در همان سال دانشكده اقتصاد «Eastman» را در «Rochester» بنا كرد و چند سال بعد خانواده را براي زندگي در آن شهر به «Rochester» برد. در سال 1862 درست زماني كه دانشكده در حال شكلگيري و رشد خود به سر ميبرد، به ناگاه پدر خانواده از دنيا رفت و اندك سرمايهاي را براي آنها به ارث گذاشت. با پديد آمدن چنين شرايطي «George» كه تنها پسر خانواده بود براي سرپرستي و حمايت مالي مادر و دو خواهرش مجبور به ترك تحصيل شد و راهي بازار كار گرديد. ابتدا براي يك شركت كوچك بيمه مشغول به كار شد و پس از آن به استخدام بانك محلي «Rochester» درآمد. هنگامي كه 23 سال بيشتر نداشت يكي از همكارانش با مشاهده فعاليتهاي خستگيناپذير او پيشنهاد كرد كه تعطيلات آخر هفته را به همراه مادر و خواهرانش به خارج از شهر بروند و به تفريح بپردازند. در ميان كلام همكار دلسوز پيشنهادي مطرح شد كه سرآغاز تحول زندگي «George» و تكنولوژي بشر به حساب ميآمد. او گفت كه براي ثبت خاطره آن روز گردش «George» دوربيني تهيه نمايد و از خانوادهاش چند عكس يادگاري بگيرد. اگر چه «George» دوربيني اجاره كرد اما هرگز تعطيلات آخر هفته را در بيرون از خانه نگذراند. سنگيني، حجم و گراني مبلغ تهيه يك دوربين و يا حتي يك عكس تمامي فكر او را به خود مشغول ساخته بود. «آيا امكان ظهور دوربيني جديد با خصوصيات كاملاً متفاوت وجود ندارد؟» از همان روز به مدت سه سال، شبها و در ساعات بيكاري او مدام در آشپزخانه خانه مشغول آزمايش موادي بود تا بتواند امولسيون ژلاتين را در جايگاه نگاتيو فيلم دوربين قرار دهد. سرانجام پس از يكسري آزمايشات مستمر و طولاني مدت او در سال 1880 توانست ماشيني با قابليت كارايي با نگاتيو خشك جهت تهيه عكس اختراع نمايد و به ثبت رساند. يكسال بعد با كمكهاي مالي «Henry Strong» كمپاني «Eastman Dry Plate» برپا شد و به سبب فعاليتهاي شديد «George» در آن ديگر مجبور به استعفا از بانك شد. در سال 1884 فعاليتهاي كمپاني «Eastman» كه حال به يك كمپاني توليد فيلم تبديل شده بود گسترش يافت و او توانست فيلمهاي حلقهاي را جايگزين نگاتيوهاي شيشهاي نمايد كه با استقبال بسيار بينظيري مواجه شد. سرانجام در سال 1892 كمپاني «Eastman Kodak» افتتاح شد، كمپاني كه با ظهور خود انقلاب بزرگي در صنعت عكاسي دنيا پديد آورد. اندكي بعد كمپاني «Kodak» توانست با بكارگيري چند نوآوري ديگر، دوربينهاي سبك با كارايي بسيار ساده را با نام «Kodak» وارد بازار نمايد. شعار آنها با فرستادن اين دوربينها به بازار اين بود: «شما تنها يك دكمه را فشار دهيد، ما بقيه كارها را انجام ميدهيم.» در مدت زمان بسيار اندكي دوربينهاي عكاسي «Kodak» در سراسر جهان شهرت يافت و ميزان تقاضاي آن به شدت سرعت گرفت. در همان فاصله زماني ابتكار جديد «Eastman» براي پايهريزي ظهور فيلمهاي متحرك در سالهاي بعد نيز با سر و صداي بسياري همراه شد. در سال 1888 هنگامي كه «Eastman» نام «Kodak» را براي كمپاني و محصولات خود برگزيد، از او سؤالات بسياري در مورد علت انتخاب اين نام پرسيده شد و او در پاسخ اظهار داشت كه از دوران كودكي علاقه خاصي به حرف «K» داشته است و هميشه آن را حرف مورد علاقه و قدرت بخش خود مي دانسته است. از نظر او انتخاب كلمهاي كه با اين حرف شروع و با آن خاتمه مييابد، قطعاً خوششانسي و موفقيت فراواني براي او دربر خواهدداشت. در سال 1902 «George Eastman» كه حال به يك ثروتمند مشهور تبديل شده بود، تصميم گرفت تا خانهاي را كه هميشه در خوابهاي كودكياش ميديده بنا نمايد. از همين رو مشهورترين آرشيتكت آن دوران در ايالات متحده «J.Foster Warner» را به خدمت گرفت و ساخت خانه را آغاز نمود. خانهاي به مساحت 3200 متر با 50 اتاق و مجهزترين سيستم گرمايش، تلفن و برق و از همه مهمتر با طراحي داخلي طراحان كاخ سفيد كه هزينه ساختش مبلغي معادل 335 هزار دلار آن زمان شد، ساخت. از خصوصيات بارز «Eastman» ميتوان به سخاوتمندي و علم دوستي او اشاره كرد. از آنجا كه او در دوران نوجواني به دليل مصائب مالي و خانوادگي نتوانسته بود ادامه تحصيل دهد، در اين دوران كه صاحب مال و شهرت شده بود همواره به موسسات آموزشي كمكهاي شاياني اهدا ميكرد. او در دوران حياتش مبلغي معادل 20 ميليون دلار به موسسه تكنولوژيكي «ماساچوست» اهدا نمود. همچنين مركز فنآوري «Rochester» مبلغي معادل 625 هزار دلار در سال 1901 از «Eastman» به عنوان هديه دريافت كرد. او همچنين هديهاي معادل 2 ميليون دلار به هر يك از موسسات آموزشي «Tuskegee» و «Hampton» ارايه نمود. «George Eastman» همچنين علاقه فراواني به شهر «Rochester» داشت و با تمام قوا جهت پيشرفت و توسعه اين شهر گام برميداشت. بناي موسسه و انجمن «Chest» به عنوان دانشكده موسيقي اين شهر و همچنين بخشيدن منزل مسكوني مشهورش پس از مرگ به دانشگاه «Rochester» از جمله اين اقدامات به شمار ميروند. سرانجام در 14 مارس 1932 اين مخترع بزرگ و ثروتمند خير دار فاني را وداع گفت. هنگامي كه جسد او را به خاك ميسپردند، آخرين جمله وصيتنامه او توجه همگان را به خود جلب كرد: «من كارم را انجام دادم. پس ماندن ديگر لزومي ندارد. اگر چه «Eastman» به اين نتيجه رسيده كه كارش را به اتمام رسانده است اما كمپاني صاحب نامش راه درازي را مقابل خود ميديد. امروز كمپاني «Kodak» به عنوان يكي از بزرگترين توليدكنندگان فيلمهاي دوربين عكاسي در جايگاهي قرار گرفته كه بدون شك روح بنيانگذار خود را راضي و خشنود در بالاي سر خود مشاهده مينمايد. منابع 1. سایت ویکی پدیا 2. سایت دانشگاه شیراز 3. وبلاگ کارآفینان 4. سایت پارک فن آوری پردیس 5. سایت پرتال رازدانش |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|