خوش آمديد,
مهمان
|
|
بسياري از مردم بر اين باورند كه مسأله اساسي در بازاريابي اين است كه مشتري را متقاعد كنند كه داراي بهترين محصول يا خدمت هستند. اين باور، درست نيست، اگر شركت شما سهم اندكي در بازار داشته باشد و مجبور باشيد با رقباي بزرگتر و پولدارتري مبارزه كنيد، در آن صورت استراتژي بازاريابي شما، احتمالاً از ابتدا نادرست بوده است. شما نخستين قانون مديريت و روانشناسي بازار را نقض كردهايد.
مسأله اصلي در بازاريابي، بناي پايگاهي است كه در آن، در جايگاه نخست باشيد. اين قانون رهبري است: اول بودن، برتر از بهتر بودن است. وارد شدن به دنياي ذهن شخص بسيار سادهتر از آن است كه او را متقاعد سازيد محصولي كه شما ارائه ميدهيد بهتر از محصول كسي است كه، بيشتر از شما به ذهن او وارد شده است. براي اثبات قانون رهبري، ميتوانيد دو سؤال زير را از خودتان بپرسيد نام نخستين كسي كه به تنهايي بر فراز اقيانوس اطلس پرواز كرد چه بود؟ چارلز ليندربرگ، درست است؟ نام دومين كسي كه به تنهايي بر فراز اقيانوس اطلس پرواز كرد چه بود؟ پاسخ دادن به اين پرسش چندان ساده نيست. نظر شما چيست؟ دومين كسي كه بر فراز اقيانوس اطلس پرواز كرد، برت هينكلر بود. برت، خلباني بهتر از چارلي بود ـ او با سرعت بيشتر و با مصرف سوخت كمتري پرواز كرد. اما چه كسي از او اطلاع دارد؟ (او خانهاش را ترك كرد و تاكنون خانم هينكلر اطلاعي از وي نيافته است.) عليرغم برتري مسلم رويكرد ليندبرگ، بيشتر موسسات، راه هينكلر را برميگزينند. آنها صبر ميكنند تا بازار جديدي پديد آيد، سپس با محصول بهتري، كه در بيشتر موارد نام تجارتي آنها را دارد، وارد بازار جديد ميشوند. در محيط رقابتي امروز، يك محصول تكراري، با يك نام برگرفته از محصولات ديگر خط توليد شركت، براي تبديل شدن به يك نام تجارتي بزرگ و سودآور، شانس اندكي خواهد داشت. نام تجارتي پيشگام، هميشه در هر زمينهاي، نخستين نام تجارتي است كه در ذهن مشتري جا ميگيرد. “هرتز” در كرايه دادن اتومبيل، “اي بي ام” در كامپيوتر و “كوكاكولا” در نوشابه در اذهان جا باز كردهاند. پس از جنگ جهاني دوم، هينكن نخستين نوشيدني وارداتي بود كه در امريكا اسم و رسم يافت. چهار دهه پس از آن، اكنون نوشيدني شماره يك وارداتي چيست؟ آن كه بهترين طعم را دارد يا هينكن؟ اكنون در امريكا 425 نوع نوشيدني وارداتي فروخته ميشود. مطمئناً يكي از آنها بايد طعمي بهتر از هينكن داشته باشد، اما آيا اين اهميتي دارد؟ امروز، نوشيدني هينكن، هنوز پرطرفدارتر از ساير نوشيدنيهاست و حدود 30 درصد بازار فروش را در دست دارد. نخستين نوشابه داخلي، ميرلايت نام دارد. اكنون پر فروشترين نوشيدني در امريكا كدام است؟ آن كه بهترين طعم را دارد يا آن كه پيش از همه در اذهان جاي گرفت؟ البته، هر پيشگامي، لزوماً موفق نميشود. انتخاب زمان هم در اين ميان اهميت دارد. ممكن است پيشگامي شما بسيار دير شده باشد. مثلاً يواس تودي نخستين روزنامه ملي است، اما شانس موفقيت ندارد. تاكنون 800 ميليون دلار ضرر داده و هرگز سودآور نبوده است. در عصر تلويزيون، زمان روزنامه ملي سرآمده است. برخي از نخستين پيشگاميها، چنان بيارزشاند كه هرگز راه به جايي نميبرند. ايده فراستي پاز، اولين پيشگام در توليد بستني براي سگها، شانس موفقيت ندارد. سگها آن را دوست دارند، اما صاحبانش بايد آن را بخرند؛ در حالي كه اكثر آنها فكر ميكنند كه سگها نياز به بستني ندارند، و از ليس زدن بشقابها به اندازه كافي راضي هستند. قانون رهبري درباره همه محصولات، هم نامهاي تجارتي و هم درباره هر مقولهاي صادق است. فرض كنيم شما نام اولين دانشكدهاي را كه در امريكا تأسيس شد نميدانيد، اما ميتوانيد با جايگزين كردن موفقترين به جاي اولين، حدس قريب به يقيني بزنيد. لذا، بگوييد نام پيشروترين دانشكده در امريكا چيست؟ بيشتر مردم پاسخ ميدهند هاروارد، كه ضمناً اولين دانشكده تأسيس شده در امريكا هم هست. نام دومين دانشكده تأسيس شده در امريكا چيست؟ دانشكده ويليام اند مري؟ كه فقط اندكي از برت هينكلر مشهورتر است. دو محصول، هيچگاه به اندازه دوقلوها به هم شبيه نيستند. با اين وجود، دوقلوها شكوه ميكنند كه هر كسي يكي از آنها را اول ملاقات كند، تا آخر همان را بيشتر دوست خواهد داشت، اگر چه بعداً نفر دوم را هم بشناسند. مردم عادت دارند آن چه را كه به دست ميآورند از دست ندهند. اگر شما با كسي آشنا شويد كه اندكي بهتر از همسرتان باشد. مطمئناً او را به جاي همسرتان برنخواهيد گزيد، به خصوص كه مشكلات طلاق، تعويض محل زندگي و تقسيم بچهها هم مانع بزرگي است. قانون رهبري مجلات را هم در بر ميگيرد. به همين دليل، تايم از نيوزويك جلوتر است. ي پل، يواس را پشت سر دارد، و پلي بوي جلوتر از پنت هاوس است. براي مثال، در سالهاي اوليه دهه پنجاه شركت انتشاراتي كرتيس كه در آن زمان بسيار قدرتمند بود. براي رقابت باتي وي گايد يك مجله مربوط به نامههاي تلويزيوني به بازار فرستاد، علي رغم توانايي بينظير كرتيس، اين مجله هرگز نتوانست توفيقي به دست آورد. تي وي گايد بازار را به خود اختصاص داده بود. قانون رهبري درباره محصولات سخت مثل اتومبيل و كامپيوتر، نيز چون محصولات نرم از قبيل دانشكده و نوشابه مصداق دارد. شركت جيپ در توليد اتومبيل دو ديفرانسيلي صحرا نورد پيشگام بود. آكورا در توليد اتومبيلهاي تشريفاتي ژاپني، آي بي ام در كامپيوترهاي بزرگ و سان ميكروسيستمز در ساخت جايگاه كار، مقام اول را داشتند. جيپ، آكورا، آي بي ام، و سان همه نامهاي تجارتي رهبر بازار خودشان هستند. نخستين ميني وانت توسط كرايسلر عرضه شد. امروز كرايسلر 10 درصد بازار اتومبيل و 50 درصد بازار ميني وانت را در دست دارد. آيا رمز بازاريابي در بازار اتومبيل سازي، بهترين اتومبيل است يا پيشگام بودن در ورود به بازار؟ نخستين چاپگر ليزري كامپيوتري توسط هيولت پاكارد ارائه شد. امروز اين شركت 5 درصد بازار كامپيوترهاي شخصي و 45 درصد بازار چاپگرهاي ليزري را داراست. ژيلت پيشگام توليد ريش تراش ايمن، تايد پيشگام توليد پودر لباس شويي و هيز پيشگام توليد مدم كامپيوتر بود. امروز همه آنها رهبر بازارند. يكي از دلايل آن است كه نخستين محصول عرضه شده به بازار در بيشتر موارد رهبري خود را حفظ ميكند، و نام آن اسم عام ميشود. زيراكس، كه نام اولين شركت در كار كپي و تكثير بود، به نام همه كپي كنندهها تبديل شد. مردم در كنار دستگاههاي ريكو، شارپ و كداك ميايستند و ميپرسند: “چه طور از اين برگ زيراكس بگيرم؟” مردم به دستمال كاغذي كه به روشني روي جعبهاش نام اسكات نوشته شده، كلينكس خطاب ميكنند. برخي شما را به نوشيدن پپسي دعوت ميكنند، در حالي كه كوكاكولا يا نوشابه ديگري تعارف ميكنند. چه تعداد از مردم به جاي نوار چسب اسكاچ ميگويند نوار چسب سلفون؟ بيشتر مردم از نامهاي تجارتي كه اسم عام شدهاند استفاده ميكنند: بند ـ ايد، فايبرگلاس، فورميكا، چسب كريزي، از آن جملهاند. برخي مردم براي تبديل يك نام تجارتي به يك اسم عام كوشش فراواني صرف ميكنند. “اين بسته را به فلان جا فكس كنيد”. اگر براي نخستين بار نام تجارتي انتخاب ميكنيد نامي را برگزينيد كه بتواند به اسم عام تبديل شود. (حقوق دانها عكس اين مفهوم را توصيه ميكنند، اما مگر آنها چيزي درباره قوانين بازاريابي ميدانند؟) نه تنها، معمولاً اولين نام تجارتي پيشرو بازار ميشود، بلكه ميزان فروش محصولات با نامهاي تجارتي بعدي هم به ترتيب عرضه آنها به بازار هماهنگ است. بهترين نمونه، در اين باره ايبوپروفن است. آدويل اول بود. نوپرين روم و مدي پرن، سوم. فروش آنها نيز اكنون دقيقاً همين ترتيب را داراست: ادويل، درصد بازار، ايبوپروفن، نوپرين، 10 درصد و مدي پرن، يك درصد آن را دارد. چهارمين نام تجارتي كه به بازار وارد شد موترين آي بي نام داشت. اگر چه از شهرت ايبوپروفن بسيار سود برد، بازار آن فقط 15 درصد است. (به خاطر داشته باشيد كه ادويل با تبليغ “مشابه كاربرد دارويي موترين” به بازار وارد شد). به جايگزيني ژنريك (اسم عام) توجه كنيد!! خريداران ادويل را به عنوان اسم عام به كار ميبرند. به ندرت كلمه ايبوپروفن را به زبان ميآورند. حتي پزشكان به بيمار ميگويند: “دو تا قرص ادويل بخور و صبح حال خودت را به من خبر بده.” هم چنين تاي لنول “را در نظر بگيريد كه اولين نام تجارتي استامينوفن بود. تاي لنول هنوز هم مقدار زيادي از نام تجارتي شماره 2، كه تعيين آن تا حدودي هم دشوار است، جلوتر است. با وجود اين كه راز موفقيت، پيشگامي در ورود و در جا گرفتن در دنياي ذهن مشتريان است، بيشتر شركتها چه استراتژي را انتخاب ميكنند؟” استراتژي محصول بهتر است. “جديدترين و رايجترين موضوع در مديريت بازرگاني استفاده از استاندارد يابي يا الگويابي است. استاندارديابي كه به عنوان بهترين استراتژي رقابتي مطرح ميشود، فرآيند ارزيابي در مقايسه محصولات خود با بهترين محصولات صنعت است. اين كار يكي از بخشهاي ضروري فرآيند است كه در بيشتر موارد “مديريت كيفيت جامع” ناميده ميشود. متأسفانه، بايد گفت كه استفاده از استاندارديابي، اثر گذار نيست. بدون توجه به واقعيتها، مردم اولين محصولي را كه در ذهن آنها جاي ميگيرند، به عنوان محصول برتر ميشناسند. بازاريابي جنگ نگرشهاست است نه جنگ محصولات. بنابراين، ميتوان پرسيد برترين نام تجارتي آسپرين چيست؟ برترين نام تجارتي استامينوفن؟ برترين نام تجارتي ايبوپروفن؟ (اشاره: اگر به جاي برترين، اولين بگذاريد پاسخ پرسشها را ميدهيد.) چارلزشاب خودش را به عنوان “بزرگترين و ارزانترين كارگزار بورس امريكا” تبليغ ميكند. تعجب دارد، اگر كه چارلزليندبرگ، كارگزار كسب و كار بورس چارلز شاب باشد. نيل آرمسترانگ نخستين كسي بود كه قدم بر كره ماه گذاشت. نفر دوم، چه كسي بود؟ راجر بانيستر نخستين كسي بود كه يك مايل را در چهار دقيقه دويد نفر دوم چه كسي بود؟ جورج واشنگتن نخستين رييس جمهور امريكا بود. نفر دوم چه كسي بود؟ توماس نخستين نام تجارتي كلوچه انگليسي بود. دومين نام چه بود؟ گاتوريد نخستين نوشابه ورزشي بود. دومين نوشابه چه بود؟ منبع:نویسنده : آل ريس جك تروت مترجم: سهراب خليلي شوريني |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|