جمعه, 14 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تأثیر رسانه بر افکار عمومی

تأثیر رسانه بر افکار عمومی 10 سال 11 ماه ago #10014

در مورد تأثیر رسانه بر افکار عمومی سه دیدگاه کلی وجود دارد:
.1 دیدگاه تأثیر نامحدود؛ رسانه ها می توانند با اثر گذاری بسیار بالایپیام بر مخاطبان تأثیرات عمیق بگذارند و آنان را به هر سمتی که بخواهند هدایت کنند.این دوره نخستین را عصر قدرت مسلم رسانه ها می دانند.
این دیدگاه مخاطب را منفعل و مانند سیبلی می داند که هرچه تیر به طرفش شلیک شود به هدف خورده و اثر میکند.
2. دیدگاه تأثیر محدود؛ از این دیدگاه رسانه ها آنقدر قدرتمند نیستند، تا بتوانند افکار مخاطبان را تغییر دهند وفقطمی توانند عقاید موجود را تقویت کنند. البته این نظر متعلق به زمان رادیو و مطبوعات است و هنوز تلویزیون متولد نشده است. نظریه استحکام، برجسته سازی و نظریه چند مرحله ای از این دیدگاه پیروی می کنند.
3.دیدگاههای انتقادی(دوره جدید):رسانه ها در خدمت سرمایه داری هستند تا با استفاده از تأثیرات پیچیده آن به اهداف و منافع خود دست یابند.در این دیدگاه بر نقش صاحبان قدرت و استفاده آنها از رسانه برای جهت دهی به افكار عمومی برای سلطه بیشتر انتقاد می شود.نظریات مکتب فرانکفورت و بیرمنگام در این گروه قرار می گیرند.

نقش مطبوعات در هدايت افكار عمومي

وسايل ارتباط جمعي طي تكامل تدريجي خود در طول تاريخ و با كاركردهاي گوناگون بخصوص در زمينه تبادل افكار عمومي ، منجر به تحولات اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي و فرهنگي جوامع شده اند .
ازدياد جمعيت ، زندگي شهرنشيني ، نا امني ، بحران ها ، تحول نظام هاي سياسي – اجتماعي ، از عواملي هستند كه هر روز نياز انسان را به آگاهي از وقايع جاري محيط زندگي افزايش مي دهند . رسانه هاي جمعي نيز پيام ها ، اخبار و اطلاعات مورد نياز مردم را در سطح جامعه و دز سطح بين الملل انتشار مي دهند و آنها را براي انجام وظايف و تصميم گيري درباره مسائل روز آماده مي كنند .
مطبوعات با توجه به سابقه طولاني خود ، همواره بر افكار عمومي نقش داشته اند . هرچند گسترش رسانه هاي الكترونيكي مانند : راديو و تلويزيون و غيره آنها را به بزرگ ترين رقباي مطبوعات تبديل كرده است ، اما برخي از ويژگي هاي مطبوعات موجب شده است كه در گروه ها و طبقات مختلف جامعه نفوذ كنند .
از سوي ديگر اعتماد و اطمينان مردم در اغلب موارد نسبت به اين دسته از رسانه ها بيشتر است و حداقل در كشورهاي صنعتي ، مطبوعات هنوز به عنوان مهمترين منبع خبر و تفسير باقي مانده است . به همين جهت در رژيم هاي دموكراسي و ديكتاتوري ، به انواع مطبوعات اهميت فوق العاده اي مي دهند . به دليل اهميت رسانه هاي نوشتاري در اين مقاله سعي شده است كه نقش مطبوعات بر افكار عمومي و عملكرد آن در جوامع مختلف مورد بررسي قرار گيرد ، اما قبل از هر چيز لازم است به تعريف افكار عمومي پرداخته شود .

افكار عمومي چيست ؟
درباره افكار عمومي تعاريف و برداشت هاي مختلفي ارائه شده است .
گابريل تارد دانشمند فرانسوي ، افكار عمومي را مجموعه اي از داوري هاي مردم درباره مسائل روز مي داند كه مورد پذيرش بيشتر آنان قرار گرفته باشد .
برخي نيز معتقدند كه افكار عمومي ، قضاوتي اجتماعي مربوط به گروهي خودآگاه نسبت به موضوعي پراهميت است ، پس از اين كه در مورد آن موضوع ، گفت و گوهاي عمومي و قابل قبولي صورت گرفته باشد .
به گفته دكتر حسین صفوي » آنچه در دنياي خارج از سرزمين قومي مي گذرد و به نحوي از انحا به رفتار يا اعمال افراد قوم مربوط مي شود ، احتمالاً امور همگان ناميده خواهد شد . تصويري كه از جريانات در ارتباط با شخص در فكر افراد قوم ايجاد مي گردد ، افكار عمومي آن قوم است و اعمالي را كه سبب وجود اين تصاوير از جانب قوم يا رهبر سرخواهد زد ، بايد افكار عمومي ناميد .
دكتر سيد محمد دادگران ، كارشناس علوم ارتباطات اجتماعي و استاد دانشگاه ، افكار عمومي را پديده رواني – اجتماعي معرفي مي كند و معتقد است : » افكار عمومي نظرات باهوش ترين و زيرك ترين افراد جامعه است . در واقع افكار عمومي ، داوري مردم بر سر يك موضوع همگاني و مورد اختلاف و تعامل ميان نظرهاي فردي و گروهي است كه به صورت يك فكر عمومي درمي آيد . اين فكر عمومي در طبقات جامعه جا به جا مي شود و وحدت نظر به وجود مي آيد . حاصل اين وحدت فكري در بالاي حرم جامعه قرار مي گيرد و خود را بر حكومت ها تحميل مي كند . از اين رو اين پدبده يك توليد اجتماعي است كه جامعه آن را توليد مي كند و تغيير پذير است . «
تعريفي كه انجمن جهاني تحقيق افكار عمومي ارائه داده است ، عبارت از اين كه : » افكار عمومي ، مجموعه عقايد افراد يك جامعه نسبت به يك موضوع است كه آن افراد درباره آن موضوع داراي منافع و علائق مشترك هستند.«

نقش هاي گوناگون مطبوعات
به اعتقاد محققان ارتباطات ، مطبوعات داراي نقش ها و كاركردهاي گوناگون خبري ، آموزشي ، آگاه سازي و مشاركتي و تفريحي هستند ، از جمله اين كه :
- مطبوعات ديدگاه ها و جهان نگري ها را وسعن مي بخشند ، استعدادها را شكوفا و موجب افزايش سطح خواسته ها و توقعات مردم مي شوند .
- موجب وفاق و آگاهي اجتماعي مي گردند . وفاق مي تواند از جرم و جنايت محلي تا جنگ هاي داخلي و خارجي و بر ملا شدن اشتباهات ، ارتشاء و انحراف در بخش هاي دولتي و خصوصي بكاهد .
- جرايد خواست ها ، انتظارات و نيازهاي مردم را چاپ مي كنند و با مقاله ها و گزارش هاي خود ، مسئولان را از چگونگي عقايد و افكار عمومي با خبر مي سازند .
- از طريق مطبوعات ، عملكرد دولت ها در معرض قضاوت و ارزيابي مردم قرار مي گيرد و مفسران ، مخالفان و توده مردم ، هر يك به سهم خود به اظهار نظر مي پردازند و از جمع بندي و تضارب افكار ، يك نظر واحد حاصل مي شود.
- در انتخابات عمومي تا اندازه اي تاثير گذارند ، به همين خاطر گردانندگان سياسي و كانديداها براي جلب پشتيباني مطبوعات تلاش مي كنند .
- اين دسته از دسانه ها ، گاه از طريق هدايت افكار عمومي ، موجب شكل گيري يا تغيير برخي خط مشي هاي دولتي مي شوند .
- روزنامه ها ميان توده مردم و رهبران سياسي و دست اندركاران حكومتي ، ارتباط برقرار مي كنند و به دليل آن كه فرصت كافي براي نوشتن مقاله و تفسيرهاي خود دارند ، بحث هاي دقيق ، عميق و گسترده اي را مطرح مي كنند و از طريق چاپ مطالب گوناگون ، بحث هاي داغ را به محافل و مجامع مي كشانند .
- جرايد ، مردم را به سوي مشاركت سياسي سوق مي دهند و بدين جهت مردمي كه احساس شركت فعالانه تري در جامعه مي كنند به دريافت اطلاعات و آموزش تمايل بيشتري نشان مي دهند .
- مطبوعات منبعي مناسبي براي كارهاي تحقيقاتي و پژوهشي دانشجويان و استادان به كار مي روند .
- با توجه به اين حقيقت كه پيام ديگر رسانه ها مثل راديو و تلويزيون مي تواند به سهولت تحت كنترل ساخت قدرت قرار گيرد ، يافتن تفسيرها و ارزيابي هاي متنوع درباره مشكلات جامعه در نهاد مطبوعات ميسر است .
كاركرد مطبوعات در جوامع مختلف.

با توجه به نقش مطبوعات در هدايت و شكل گيري افكار عمومي ، اين سوال مطرح است كه آيا اين دسته از رسانه ها در هر از جامعه يا نظام حكومتي ، نقش يكساني را ايفا مي كنند ؟ اگر نه علل آن چيست ؟
بنا به گفته كارشناسان ، نقش جرايد در كشورهاي مختلف ، متناوب است و اين امر به عوامل متعددي از جمله وجود آزادي و دموكراسي بستگي دارد . برخي معتقدند كه مطبوعات زبان ملت هستند ، اما ملتي كه زبان آزادي داشته باشد ، مردمش با اصول دموكراسي زندگي كامل كنند و راي آنها حكومت كند . بنابراين در يك سيستم آزاد و باز ، مطبوعات مي توانند ، منعكس كننده و هدايت كننده افكار عمومي باشند .
مردم در يك سيستم دموكراتيك ، مقتدرند . آنها مي توانند به طور مسالمت آميز قدرت را جابه جا كنند ، دولتي را سركار يا آن را بر كنار كنند . اين كار تنها از طريق انتخابات صورت نمي گيرد ، بلكه به وسيله افكار عمومي انجام مي شود .
آزادي مطبوعات در اغلب كشورهاي دموكراسي ، نخستين آزادي ناميده شده است ، زيرا وقتي خبر با آزادي در تجزيه و تحليل و توام شود ، آنگاه ارزش آن افزايش مي يابد . يك روزنامه موقعي مي تواند ادعا كند كه در جست و جوي حقيقت است كه افكار و عقايد متضاد و متفاوت را منعكس كند و در معرض قضاوت عمومي بگذارد . بنابراين وجود چاپ و انتشار هميشگي يك نشريه دليل بر آزادي نيست .
بسياري از جرايد در كشورهاي ديكتاتوري و دموكراسي مدعي هستند كه براي مردم منتشر مي شوند ، اما اين آزادي براي هر يك از كشورها و زمامدارانش معني و مفهوم ديگري دارد .
لووستين در تحقيقي درباره آزادي مطبوعات (1966) كنترل مطبوعات را ميزاني براي سنجش دموكراسي سياسي قرار مي دهد . وي مي گويد : » يك سيستم مطبوعاتي آزاد ، سيستمي است كه در آن روزنامه ها ، مجله ها ، آگانس هاي خبري ، راديو و تلويزيون و كتاب ها ؛ استقلال كامل و توانايي انتقاد دارند ، مطبوعات به هيچ وجه مالكيت متمركز و واحدهاي اقتصادي يا آيين نامه هاي ويژه ندارند ، اما يك سيستم كنترل شده ، سيستمي است كه هيچ گونه استقلال يا توانايي انتقاد ندارد . تحت اين سيستم روزنامه ها ، مجلات و غيره كاملاً به وسيله دولت كنترل مي شود و داراي نهادهاي تنظيمي و مالكيت متمركز هستند . «
بدين لحاظ مطبوعات همان قدر كه داراي نقش مثبت بر افكار عمومي هستند ، چنانچه به عنوان ابزاري در دست افراد قدرت طلب قرار گيرند ، نقش گمراه كننده ايفا مي كنند . زيرا از آنها جهت مصلحت و ايدئولوژي هاي گروهي خاص استفاده مي شود . البته گاه رد پاي كاركرد منفي تعدادي از مطبوعات را مي توان در نفوذ و استيلاي سرمايه داران ، انتشار برخي مطالب عاميانه ، غير ضروري و مستهجن در راستاي سودجويي صاحبان آنها جست و جو كرد .
از سوي ديگر پيرآلبر و فرناندترو ، تفاوت رشد و تاثير گذاري مطبوعات در كشورهاي مختلف را تحت تاثير تحولات عمومي جهان غرب دانسته ، چهار گروه از عوامل اجتماعي و تكنيكي را در اين باره برمي شمارند :
الف) عوامل اجتماعي و سياسي مانند : پيشرفت پارلمانتاريسم ، وسعت و افزايش زمينه هاي انتخاباتي و توجه وسيع مردم به امور سياسي ، تعميم آموزش و رشد شهرنشيني .
ب) عوامل اقتصادي مثل صنعتي شدن روش هاي توليد و تهيه مطبوعات
ج) عوامل تكنيكي از قبيل تحول در تكنيك هاي صنعت چاپ ، حمل و نقل ، دريافت و انتقال اطلاعات
د) تولد خبرگزاري و آگانس هاي خبري

نتيجه آن كه مطبوعات تحت تاثير نوع حكومت ها ، شرايط اجتماعي ، صنعتي و اقتصادي كاركردها و نقش هاي متفاوتي پيدا مي كنند . كشورهايي كه در آنها دموكراسي حاكم است به ذليل امكان ابراز عقايد ، وجود آزادي ، مشاركت هاي سياسي و اجتماعي و فعاليت احزاب ، مطبوعات از توانايي بيشتري براي انعكاس حقايق ، نظارت بر عملكرد دولت و مسئولان برخوردارند . همچنين تكثر و تعدد جرايد باعث مي گردد تا اطلاعات و اخبار از مجراهاي گوناگون منتشر شده ، ديدگاه ها ، تحليل ها و نظرات مختلف از جانب مردم و صاحب نظران مطرح شود . به همين خاطر افكار عمومي از مطبوعات تاثير مي پذيرند و به حركت درمي آيند . اما در جوامعي كه داراي نظام غير مردمي و غير دموكراسي هستند ، قدرت و نقش مطبوعات در شكل دهي افكار عمومي كاهش مي يابد و اين رسانه ها امكان چنداني براي انتقاد از ساختار حكومت ، بر ملا كردن ضعف ها و مسائل به خصوص در زمينه سياسي ندارند و تضارب عقايد و آراء و مشاركت عموم مردم به كمترين حد خود مي رسد .
البته از آنجايي كه ارتباط ميان رسانه ها و مردم دوسويه است ، لذا برخي مطبوعات به خاطر قرار نگرفتن در مسير نيازها و خواست هاي مردم ، به مرور زمان و به تدريج مورد بي اعتمادي اكثريت قرار گرفته به حاشيه كشيده مي شوند و منابع خبري ديگر جايگزين آنها مي شوند .
نقش مطبوعات در شکل گیری افکار عمومی
در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می دهند.
________________________________________
در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می دهند.
در تبیین مفهوم و معنای افکار عمومی سخن بسیار است و صاحبنظران، دانشمندان، روانشناسان، جامعه شناسان اجتماعی و در نهایت تمام آنها که درباره مسائل جامعه و خصوصیات و ویژگیهای آن به مطالعه، بررسی و تحقیق می پردازند و همچنان آن را مورد توجه قرار می دهند، پدیده افکار عمومی را نیز همراه با مطالعات و تحقیقات گوناگون خود به عنوان یک مقوله یا امر مهم و اثرگذار در تمام شؤون زندگی اجتماعی هر جامعه تلقی می کنند و نقش و اثر آن را مورد تأکید قرار می دهند.
از افکار عمومی تعاریف و برداشتهای مختلف ارائه شده است، گروهی آن را حالت احساسی یا عاطفی بارز یک ملّت می شمارند، گروه دیگر آن را تجلّی گرایشهای ذهنی مردم نسبت به یک امر مورد اختلاف خوانده اند، عده ای آن را مجموعه عقاید افرادی دانسته اند که میان آنها توافقی ایجاد شده باشد، بعضی نیز معتقدند که افکار عمومی مجموعه ای از مفاهیم، معتقدات، تصوّرات ذهنی، آمال و آرزوهای گوناگون و تعصّبات قومی است که در شرایط زیست گروهی مردم یک جامعه بروز می کند، عده ای نیز پا را فراتر گذاشته و در مفهوم وسیع آن، تمام طرز زندگی یک ملّت یعنی همان مقوله را که علمای علوم اجتماعی «فرهنگ» می نامند، مترادف با افکار عمومی دانسته اند.
مطبوعات و افکار عمومی
به همان اندازه که شناخت مفهوم و اهمیت افکار عمومی باید مورد توجه و دقت نظر منطقی و اصولی و مستمر قرار گیرد، آشنایی با عوامل تشکیل دهنده یا به عبارت دیگر عوامل مؤثر در شکل گیری و تجلّی این پدیده نیز مهم، راهگشا و قابل توجه است.
وسایل ارتباط جمعی از جمله مهمترین عوامل تشکیل دهنده افکار عمومی هستند و امروزه در کشورها و جوامعی که توسعه یافته نامیده می شوند و از نظر کمی و کیفی، وسایل ارتباط جمعی و تعداد افراد باسواد در آنها در سطح بالا و چشمگیر است، افکار عمومی پویا، بیدار و آگاه و اثرگذار نیز وجود دارد و در حقیقت می توان اذعان داشت که در دنیای امروز، افکار عمومی پیدایش، رشد و توسعه خود را مدیون وسایل ارتباط جمعی است.
در میان وسایل ارتباط جمعی، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل دهنده افکار عمومی قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار می دهند و در نتیجه در سطح وسیع و گسترده بر افکار عمومی اثر می گذارند. از سوی دیگر اعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد نسبت به مطبوعات بیشتر از سایر رسانه های جمعی است و حاصل این ارتباط دوسویه بین مردم و مطبوعات، تنویر و تشکیل افکار عمومی است.
افکار عمومی فقط جنبه ملّی و داخلی ندارد، بلکه امروزه به واسطه ارتباط کشورها با یکدیگر و در نتیجه ارتباط فرهنگها با هم و کوتاهی عرصه دنیا بر اثر سرعت شگرف ایجاد و پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و راههای ارتباطی و وسایل نقلیه مدرن که بازار وسیعی برای مبادله افکار و عقاید و همچنین مبادله کالاها و خدمات به وجود آورده است و نیز گسترش نهادهای آموزشی و افزایش تعداد باسوادان، یک نوع افکار عمومی جهانی و بین المللی پدید آمده است که بر افکار عمومی ملّی هم تأثیر می گذارد. نشریه هایی که در سایر کشورها و جوامع بجز محل انتشار خود هم منتشر می شوند در شکل گیری افکار عمومی جهانی نقش و اهمیت بسزایی دارند. مطبوعات قادرند که به آسانی مطالب و محتویات خود را در افکار نشر دهند.
در دنیای امروز، مطبوعات علاوه بر وظیفه اصلیشان که همانا خبررسانی است، با مطالب و موضوعات مختلف در زمینه های گوناگون و حتی قصه و داستان و عکس و کاریکاتور و مطالب طنز و... می توانند به نحو بارز، تأثیراتی عمیق بر افکار مردم یعنی «خوانندگان» برجای بگذارند و در اکثر موارد صحنه ها، شخصیتها، حوادث و عبارات و جملات درج و یا منعکس شده در مطبوعات به صورت زنده و روشن حتی پس از گذشت سالها به عنوان جزیی از خاطره ها در یادها باقی می مانند.
مطبوعات در عین حال که عامل ایجاد و حرکت افکار عمومی هستند، در بعضی از موارد باعث رکود و سکون آن نیز می شوند و به این جهت هم در حکومتهای مردمی و هم در حکومتهای دیکتاتوری و تحمیلی، به مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی اهمیت فوق العاده داده می شود، و در هر دو نوع این حکومت ها، مطبوعات از ویژگی و جایگاهی خاص برخوردارند.
نقشهای گوناگون مطبوعات
در زمینه نقشهای گوناگون مطبوعات می توان گفت که:
از آنجا که مطبوعات افقها را وسیع می سازند، دیدگاهها و جهان نگریها را وسعت می بخشند، استعدادها را شکوفا می نمایند، مردم را سرگرم می کنند، فزون خواهی را در میان مردم رواج می دهند، بنابراین همکاری و مشارکت را در بین مردم ایجاد می کنند.
چون که مطبوعات به مردم کشورهای مختلف به ویژه مردم کشورهای در حال رشد کمک می کنند تا با طرز زندگی مردم سایر نقاط دنیا آشنا شوند و به زندگی خود با دید و برداشتی عمیق و نو بنگرند و در آنان حس مقایسه و کنجکاوی به وجود آید، در نتیجه موجب بروز تغییر و تحولاتی در میان جوامع می شوند.
از طریق مطبوعات می توان یک نوع همدردی و همفکری و یکسانی و یکدلی در میان مردم جهان به وجود آورد، به عنوان مثال انتشار خبر وقوع جنگ، طوفان، سیل و زلزله در یک نقطه از دنیا، مسافرت فلان شخصیت سیاسی و دیگر تغییرات و تحولات ملّی و جهانی و اختراعات و اکتشافات جدید، در مطبوعات، افکار خوانندگان را به هم نزدیک می کند و در نتیجه همدردی و مساعدت در میان مردم جهان یا یک قاره و منطقه جغرافیایی وسیع را بدون آنکه با هم ارتباط رودررو و شفاهی داشته باشند، به وجود می آورد.
مطبوعات با اینکه در آن واحد به گروههای متعدد مردم با نگرشها و طرزتلقیهای گوناگون می رسند به هر حال تأثیرشان در اذهان مخاطبان یعنی مردم انکارناپذیر است و این به واسطه تأثیر پی درپی و مداوم آنهاست که مجال تفکر و اندیشه بیشتر را باقی می گذارند و طبیعتاً اثر و نقش مهم و مؤثر و دگرگون ساز دارند.
مطبوعات درایجاد ارزشهای جدید نقش و اهمیت بسزا دارند و گاهی نفی کننده ارزشهای قدیمی هستند که این مسأله بستگی به عوامل و عناصر بسیار مثل میزان پایبندی به اعتقادات، آداب و رسوم و سنن در بین مردم و شرایط و اوضاع و احوال و موقعیت اجتماعی و به طور کلی فرهنگ قومی و ملّی دارد.
مطبوعات در مواردی می توانند نقش آگاه کننده برای سیاستمداران از چگونگی وضعیت افکار عمومی یک کشور داشته باشند. روزنامه ها و مجله ها، خواستها و آرزوها و نیازهای مردم را چاپ می کنند و با مقاله ها و مطالب خود باعث می شوند که فی المثل نامزدهای انتخاباتی از چگونگی عقاید عمومی باخبر گردند و سیاستهای خویش را بر پایه خواستها و نظرات مردم بنیان گذارند. از سوی دیگر خوانندگان می توانند در صفحه ها و ستونهای مخصوصی که برای چاپ نامه ها و نظرهای آنان درنظر گرفته شده اند (و همیشه در میان خوانندگان با استقبال زیاد روبه رو هستند). عقاید و نظرات خویش را ابراز کنند و حتی شکایتها، انتقادها و پیشنهادهای خود را مطرح کنند، به طوری که در برخی از موارد، مسؤولان و مدیران را در مورد مسأله ای خاص زیر سؤال ببرند و با انعکاس فکر خود در مطبوعات و پیگیری آن، مسائل و مشکلات مهمی را که دیگران نیز با آنها دست به گریبان هستند مورد توجه قرار دهند.
مجله های خبری و اقتصادی و اجتماعی هفتگی و ماهانه نیز نقش بسیار مهمی در تشکیل افکار عمومی دارند زیرا که ارتباط بین توده مردم و رهبران سیاسی و همچنین خبرگان اقتصادی جامعه را فراهم می سازند و به دلیل آنکه فرصت کافی برای نوشتن مقاله ها و تفسیرهای خود دارند معمولاً بحثهای دقیق و عمیق و گسترده ای درباره مسائل اجتماع مطرح می کنند و همچنین از طریق چاپ گزارشهای گوناگون و نقدها و تفسیرهای مختلف، بحثهای به اصطلاح داغ، را در محافل و مجامع ایجاد می کنند و در نهایت افکار عمومی را به سوی خود جلب می نمایند.
مؤسسات آمارگیری و سنجش افکار نیز، که با تحقیقات وسیع و دقیق خود از افکار عمومی باخبر می گردند، در بیشتر موارد از طریق وسایل ارتباط جمعی و از همه مهمتر و در مواردی گسترده تر و افزونتر از مطبوعات، به این امر دست پیدا می کنند و نتایج به دست آمده را در اختیار دولتمردان و تصمیم گیرندگان و مسؤولان اجرایی جامعه می گذارند تا براساس آنها (افکار عمومی)، تغییر در تصمیمات و اتخاذ خط مشی های جدید را دنبال کنند.
وقتی که وضع نامطلوب و یا یک کار غیرقانونی و خلاف از طریق مطبوعات برملا و افشا می شود، افکار عمومی علیه آن تهییج می گردد و خواهان رسیدگی و پیگیری آن مورد و وضع خاص می شود، و چون که مطبوعات بازار انعکاس افکار سیاسی هستند، از طریق آنها عملکردها و خطمشی ها و هدفهای دولتها در معرض قضاوت و ارزیابی مردم قرار می گیرد و مفسران، موافقان، مخالفان و همچنین توده مردم، هریک به زعم و سهم خود، به اظهارنظر می پردازند و از جمع بندی و یا تضارب افکار، یک نظر کلی و واحد حاصل می شود، و حتی گاهی می بینیم که مطالبی که روزنامه نگاران از وقایع نقل می کنند و یا به ریشه یابی مسأله ای می پردازند، در اماکن عمومی و یا تریبونهای مختلف و باشگاهها و کلاسهای درس نیز مردم به بحث درباره آن موضوع می پردازند.
وقتی که یک مقام عالیرتبه دولتی می خواهد از افکار عمومی در مورد یک فکر یا یک موضوع آگاه شود و آن را دریافت کند، معمولاً آن عقیده را از طریق مطبوعات در معرض قضاوت عامه قرار می دهد و یا اینکه مصاحبه هایی با خبرنگاران مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعی برگزار می کند و به این صورت از واکنش مثبت و یا منفی مردم مطلع می گردد. براثر این کار روزنامه نگاران و مفسران نکات اصلی مصاحبه یا نوشته و گفته وی را انتخاب می کنند و در مورد آن به بحث و شرح و تفصیل و تنقید می پردازند و بزودی مردم از چگونگی اجرای آن عقیده یا تصمیم مطلع می گردند و نظرات خود را نسبت به آن ابراز می نمایند. اگر این نقشه، مخالفان زیاد در مقابل خویش داشته باشد، بزودی بر اثر فشار گروههای مخالف از میان می رود و اگر تعداد موافقان بیشتر باشد به مرحله اجرا در می آید و در حقیقت پس از بازخورد افکار عمومی، تجلّی خود را باز می یابد.
از طریق مطبوعات، افکار عمومی تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرد و در مواردی، یک قالب فکری از پیش تعیین شده به وجود می آید که همواره و به طور مستمر مورد توجه مؤسسات تجاری و بازرگانی و جمعیتهای سیاسی و احزاب و جناحهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در بعضی از موارد تبلیغات نمی تواند در یک جامعه فهیم و دارای معیارها و اصول منطقی و ریشه دار اثرگذار باشد.
مطبوعات، مخدر یا محرک افکار عمومی
مطبوعات می توانند از یک طرف ناشر افکار مردم و از سوی دیگر راهنمای همان افکار باشند و خود را نماینده مردم نیز بدانند. مطبوعات می توانند شورشگران را آرام سازند یا مردم را تحریک کنند، سیاست دولتها را تغییر دهند و تاریخ ملّتها را رنگی دیگر ببخشند
مطبوعات قهرمانان سیاسی و اجتماعی می سازند و از بین می برند، موارد اشتباه، ارتشاء، غفلت و انحراف را برملا می سازند و نیز قادرند بسیاری از جنایتها و خرابکاریها را بپوشانند و توجه مردم را از آنها منحرف سازند.
مطبوعات در مواردی می توانند به طور دائم به پخش پیام بپردازند و عکس العملهای خوانندگان را یکسان سازند. این امر دلیلی بر قدرت و نفوذ مطبوعات است. دلیل روشن دیگری که می توان ذکر کرد پول و سرمایه ای است که صاحبان آگهیها، سیاستمداران و گروههای مختلف اجتماع در مقابل خدمات تبلیغاتی مطبوعات، به آنها می پردازند.
تسلط وسایل ارتباط جمعی و به ویژه مطبوعات بر افکار عمومی واقعیتی است انکارناپذیر و مشخصاً در دنیای سرمایه داری امروز، مطبوعات به تدریج ارزش و موقعیت اوّلیه خود را از دست داده اند. این ابزار که پس از انقلاب کبیر فرانسه بزرگترین سلاح مبارزه در راه کسب آزادی و عدالتخواهی محسوب می شد و به عنوان مظهر و نماد دموکراسی و برابری و وحدت ملّی از اروپای غربی به سایر نقاط جهان نفوذ کرد، اکنون پس از گذشت بیش از دو قرن تا حدودی نقش خلاق و سازنده و اغلب ارزشهای سازنده خود را به عنوان پیشاهنگ مبارزات انقلابی و مردمی گم کرده است و در بسیاری از موارد به صورت وسیله ای برای انحراف و تحریف افکار عمومی درآمده است که عده ای به وسیله آنها می کوشند تا آزادی عقیده را از بین ببرند و مردم را به صورت ماشینی هرچه بهتر برای مصرف بیشتر بدون هیچ ویژگی انسانی و اخلاقی درآورند.
در مورد نقش مطبوعات در تحولات سیاسی و رشد افکار عمومی می توان به نقش روزنامه های برون مرزی برای ایرانیان اشاره کرد که در بیداری و تنویر افکار عمومی مردم کشورمان در زمان قاجار و پس از آن بسیار مؤثر و کارساز بوده است.
گاهی مطبوعات نقش یک ارگان و تریبون را برای احزاب و جمعیتهای سیاسی و گروههای فشار و ذی نفوذ بازی می کنند و طرفداران، اعضا و مخاطبان آنها را به سوی اهداف و خطمشی های از پیش تعیین شده رهنمون می سازند. با این حال می توان ادعا کرد که مطبوعات با آنکه زبان ملّتند ولی نقش و اثر آنها بر افکار عمومی دارای پیچیدگیها و نکات مثبت و منفی فراوان است. به گونه ای که در اکثر موارد به عنوان یک عامل خیر و صلاح و تنویر افکار عمومی و در موارد نادر نیز به عنوان عامل شر عمل می کنند، در صورتی که مطبوعات باید به طور کلی موجب بیداری ملّتها و راهنمایی آنها به سوی سعادت و ترقی باشند و راهی را بپیمایند که موجب پسند و توجه جامعه باشد.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مهناز ظاهری