پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خانواده و حقوق فرهنگی

خانواده و حقوق فرهنگی 10 سال 5 ماه ago #45901

بسمه تعالی
با سلام و احترام
نیازهای برتر
ساده نگری است اگر تأمین نیاز و ادای حق خانواده را صرفا به مسایل معیشتی منحصر کنیم. به دلیلی پیچیدگی وجود انسان، نیازهای او هم پیچیده و متنوع و فراتر از جنبه های ظاهری و مادّی و جنسی است.
همچنان که در تربیت فرزند، تنها تأمین نیازهای مادّی و رفاهی کافی نیست، در مسایل خانوادگی هم تنها فراهم کردن معاش و مسکن و لباس و خوراک، «ادای حق» به شمار نمی آید، چرا که نیازها فراتر از مأکولات و ملبوسات است و «وظیفه» هم تنها به تأمین اینها منحصر نیست.
در یک خانواده اسلامی، مسایل اعتقادی، فکری، احکام و آشنایی با حلال و حرام و سنن دینی و مراسم مذهبی جایگاه خاص دارد. مسؤول نهاد خانواده که مرد است، در برابر این نیاز هم تکلیف دارد و در صورت قصور، هم مستحّق ملامت است، هم درخور تنبیه و کیفر الهی، چرا که از این رهگذر، اخلاق و فرهنگ خانواده و در نتیجه جامعه است که وضعیت مطلوب می یابد، یا به نابسامانی کشیده می شود.
نور چشم
گرچه نور و سوی دیدگان، سبب بینایی و در نتیجه زیبایی و سربلندی است، ولی گاهی هم برخی عوامل معنوی موجب فروغ دیدگان و روشنای چشم و اعتلای اجتماعی است. داشتن فرزند صالح و همسر شایسته و خانواده خوب و مطلوب، مایه چشم روشنی و فروغ بصر است و فراهم ساختن این «قرّة العین» بر عهده مرد خانه است.
در قرآن کریم، از دعاهای بلندی که در زمره خواسته های «عبادالرحمان» آمده، یکی هم این است:
«وَ الّذین یَقُولونَ رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ ازواجِنا و ذُرّیاتنا قُرَّةَ اَعْیُنٍ ...»؛(1)
پروردگارا، از همسران و ذرّیه و نسل ما برای ما «مایه نور چشم» قرار بده.
اینکه انسان از طریق افراد خانواده، سربلند باشد و آنان نور چشم وی به شمار آیند، در صورتی فراهم می شود که با تربیت شایسته و اخلاق خوب و رسیدگی و تربیت، آنان را مهذّب، پاک و با دین و ایمان بارآورده باشد. رسیدن به این مهم، از کسانی برمی آید که نسبت به مسایل فرهنگی و اخلاقی خانواده و فرزندان اهتمام ورزند و وقت بگذارند و به عنوان «مسأله مهّم» در نظرشان، شأن و جایگاهی داشته باشد.
اگر همسر و فرزندان، مطلوب و متدین و متعّهد نباشند، انسان از داشتن چنین خانواده ای احساس شرم و حقارت می کند و دنیا در نظرش تیره و تار گشته، روزگارش به تلخی می گذرد.
حقّ فرهنگی
هدایت، مراقبت، رسیدگی، رشددهندگی، آموزش و ... از حقوقی است که خانواده بر عهده سرپرست خویش دارد. غفلت و کم کاری و بی اعتنایی به این امور، به هر دلیل و بهانه ای که باشد، پذیرفتنی نیست و شخص مقصّر را در برابر ملامت وجدان و نکوهش دیگران بی دفاع و محکوم می سازد.
یکی از وظایف مرد در خانه، تعلیم و ارتقای فرهنگ افراد و مواظبت بر سلامت روحی و اخلاقی و ارشاد در زمینه مسایل فکری و فرهنگی و حتّی سیاسی اجتماعی است. البته تأمین نیازهای عاطفی و تربیتی هم که شامل همه و همه مراحل می شود، تکلیفی دیگر است.
متأسّفانه حتی در میان انسانهای فرهیخته و فرهنگی، مربّیان و مبلّغان نیز کسانی یافت می شوند که با همه فعالیتهای برون خانه ای و اشتغالات تربیتی و فرهنگی در جامعه و در سطحی گسترده، نسبت به وضع داخل خانه و همسر و فرزندان خویش یا بی خبرند، یا بی خیال، یا گاهی هم ناتوان. اگر ارشاد و هدایت جامعه و دیگران لازم و مفید است، روشنگری و راهنمایی در درون خانواده و نسبت به افراد داخل، ضروری تر و سودمندتر است. از دیرباز گفته اند: «چراغی که به خانه رواست، بر امامزاده حرام است.»
گاهی به گناه افتادن زن و فرزندان کسی معلول غفلتهای خود او از اوضاع داخل و نزدیک است. باید ریشه های آن را شناخت و خشکاند. رسالتِ حفظ و صیانت خانواده از آتش گناه و فساد، بر عهده قیّم خانواده و سرپرست آن است.
خداوند در قرآن کریم، به مؤمنان چنین توصیه می فرماید:
«یا ایّها الّذین آمنوا قُوا اَنفُسَکم وَ اَهْلیکم نارا وَقُودُها النّاسُ و الحجارَةُ ...»؛(2)
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم و آتشگیره آن مردم و سنگ است، حفظ کنید.
پس، «حفظ خانواده»، به موازات «حفظ خویش» از آتش دوزخ، یک تکلیف است. مقدمات آن دوزخ فروزان و ملتهب نیز در همین دنیا و با عملکردهای خلاف، فراهم می شود.
اگر امر به معروف و نهی از منکر، در درجات و مراتبی که دارد، به عنوان یک «کار فرهنگی» تلقّی شود، باید آن را به درون خانواده هم نسبت به آحادی که با آنان در ارتباط و تأثیرگذاری هستیم، سرایت دهیم و این گونه آنان را از فرو افتادن در شعله دوزخ، نگاه داریم. اگر صد در صد هم نتوانیم تأثیرگذار و اصلاح گر باشیم، در حدّ میسور و توان. حتّی اگر اثری هم نبخشد، ما به تکلیف خویش عمل کرده ایم و مؤاخذه نخواهیم شد.
از امام صادق(ع) پرسیدند: «اینکه خداوند فرموده است خود و خانواده خود را از دوزخ حفظ کنید»، چگونه آنان را از آتش نگهداریم؟ حضرت فرمود: «تأمرونَهُنّ و تَنْهونَهُنَّ»، آنان را امر و نهی کنید (کنایه از نظارت بر کارها و هدایت نسبت به رفتارها). پرسیدند: ما آنان را امر و نهی می کنیم، ولی پذیرا نیستند. فرمود: «اِذا اَمرتُموهُنَّ و نَهَیْتُموهُنَّ فَقَدْ قَضَیْتُم ما علیکم»؛(3) هرگاه آنان را امر و نهی کردید، تکلیفی را که بر عهده داشتید، انجام داده اید.
انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر در قلمرو خانه و خانواده و نسبت به بستگان و نزدیکان، موجب حفاظت آنان از آتش دوزخ و شقاوت ابدی می گردد و بدون آن، جای مؤاخذه باقی است! بی تفاوتی و بی تعهّدی در این مسأله مهم، اگر به فساد اخلاقی و گناه و انحراف خانواده کشیده شود، در این سرانجام و سرنوشت شوم و تلخ، شریکند و مقصّر. هرچند امروز، کسی را به دلیل قصور در تعلیم و تربیت و آموزشهای فرهنگی و اخلاقی فرزندان و همسرانشان مورد پیگیری قرار نمی دهند و جرم تلقی نمی شود، ولی از نظر دین و خدا، مسؤولیت جدّی است و تقصیر، عامل تعقیب!
بیانی از علاّمه مجلسی
استشهاد به آیه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» در روایات متعددی آمده است و قلمرو آن حتی به مسایل فکری، مرامی و سیاسی هم کشیده می شود. سلیمان بن خالد می گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: خانواده ای دارم که از من حرف شنوی دارند، آیا آنان را به این «امر» دعوت کنم؟ (اشاره به فراخوانی به اهل بیت و دعوت به مرام تشیّع و ولایت) امام در پاسخ فرمودند: آری. آنگاه آیه شریفه را تلاوت فرموده و به آن استدلال کردند.
علامه مجلسی در ذیل این حدیث، تحت عنوانِ «بیانٌ» توضیحی دارد که سودمند است. حفظ خویشتن از آتش را به
این می داند که انسان با صبر و شکیبایی در راه اطاعت خدا ترک معصیت و با پرهیز از پیروی شهوات و تمنیّات نفسانی، خود را از عذاب نگه دارد و خانواده را نیز با چهار برنامه، مصونیّت از آتش ببخشد: اوّل، دعوتِ آنان به طاعت پروردگار. دوّم، آموختن فرایض و واجبات دینی به آنان. سوّم، نهی و بازداشتن آنان از زشتیها و قبایح. چهارم، تشویق و واداشتن ایشان به کارهای خوب. سپس می افزاید: آیه دلالت می کند که امر به معروف و نهی از منکر نسبت به نزدیکان، مثل همسر و خدمتکاران و پدر و مادر و فرزندان و سایر بستگان بر انسان واجب است و اینان در این مسأله، مقدم بر دیگران اند.(4)
مجموعه این توصیه ها، تکلیف یک مسلمان را در باره «تربیت مکتبی» خانواده و فضاسازی برای رشد باورهای دینی و بهره گیری از شیوه های جاذبه دار و مشوّق و خوشبین کننده در دعوت به امور دینی و پرهیز از آنچه مایه گریز، نفرت و بدبینی است، روشن می سازد. قطعا شیوه تشویقی و ترغیبی، نسبت به روش تنبیهی و توبیخی مؤثرتر و کارسازتر است. پدر یک خانه، نباید نسبت به ناهنجاریهای اخلاقی و رواج گناه و فساد در اعضای خانواده، بی توجه و بی تعهد باشد. زمینه سازی برای فراگیری دین نیز رسالتی دیگر است. یا خودش به همسر و فرزندان بیاموزد، یا کسی را به خانه آورد تا حلال و حرام و احکام الهی را به آنان بیاموزد، یا به مجالس و کلاسها و دوره هایی بفرستد که در آنجا آموزش ببیند.
نظارت بر آموخته ها
آنچه انسان می شنود یا می خواند یا فرا می گیرد، در شکل دهی به اندیشه و روان مؤثر است. پس به عنوانِ «غذای روح و فکر» باید به مسایل و فراورده های فکری و فرهنگی که مورد استفاده همسر و فرزندان قرار می گیرد، حساس بود. همه خواندنیها و همه دیدنیها خوب و سالم نیست، گاهی کتابها، مجلات و فیلمها ... بدآموز و محرک و فسادآور است و نظارت لازم است.
با آن همه تأکید که اسلام و قرآن بر علم و دانش و فریضه بودن «طلب علم» دارد، در برخی روایات می خوانیم که به همسرانتان سوره یوسف نیاموزید و بر آنان نخوانید، چون که در آن «فتنه ها»ست و سوره نور به آنان یاد بدهید، چرا که در آن «پندها»ست.(5)
با همه فضیلتی که خواندن و آموختن قرآن دارد، چرا نسبت به آن سوره حساسیت
است؟ چون شرح فتنه گریها و شیدایی زلیخا به یوسف و مکر و حیله او در به دام انداختن یوسف مطرح است، که ممکن است برای برخی دختران و زنان، وسوسه انگیز و فتنه خیز باشد، اما سوره نور، دعوت به حجاب و تحفظ و متانت و خویشتن داری و پرهیز از خودنمایی و بدحجابی و عشوه گری است و برای این قشر، کاربردی تر و عبرت آموز و پنددهنده است. آنچه سلامت فکری و روحی زنان را تأمین می کند، همان صداقت و سادگی و پاکدلی است و گاهی برخی آثار و رمانها و فیلمها و آموزشها، ذهن آنان را در پیمودن راه گناه و فتنه انگیزی برانگیزد و برایشان زیانبار باشد.
مرحوم استاد دکتر سیدجواد مصطفوی در «بهشت خانواده» بحثی در این زمینه دارد و با اشاره به روایتی که از آموختن کتابت به زنان نهی می کند، تحلیلی از این موضوع ارائه می دهد و برخی سوء استفاده هایی را که بانوان در اثر سواد و آموختن برخی علمها و آشنایی با بعضی فتنه ها و شگردها داشته و دارند، یاد می کند و در مقابل این گونه تحصیلکرده های نیرنگ باز، از بانوان پاکدل و باصفایی که صداقت و ساده دلی آنان، محفوظشان می دارد و زندگیهای آرامتر و سالمتری دارند یاد می کند و در پایان می افزاید:
«ما دانشگاه دیده های متمدن، باید چند روزی مهمان چنان خانواده ها باشیم و گلزار بی خار و بهشتِ برین زندگی خانوادگی آنان را ببینیم، تا ناخودآگاه، آهی سرد از دل
پردرد برآوریم و باور کنیم که بدون معلومات جهان بینی و جامعه شناسی هم می توان زندگی باصفایی داشت و به جای بیست سال زندگی توأم با بیماری و جنگ اعصاب، می توان شصت سال زندگی بانشاط و محبت و کامرانی داشت و باور کنیم که بیسوادانِ پاکدلی که فرهنگ ساده امام صادق(ع) را پذیرفتند و حتی لغتِ «همزیستی مسالمت آمیز» را نمی توانستند ادا کنند، بهتر از کسانی زیستند که دانشگاهها و لابراتورها ساختند، ولی از مکتب امام صادق روی گردان شدند.» و بعد به عنوان یک آرزوی مقدس یاد می کند که «چقدر باصفا و لذت بخش است زمانی که پانصد میلیون بانوان مسلمان، هم باسواد باشند و هم پاکدامن و باصفا ... بسیاری از معلومات عصر ما برای زن نه لازم است و نه فضیلت، بلکه اتلاف وقت است و احیانا رذیلت، در صورتی که پاکدلی و پاکدامنی برای همیشه و در حد اعلایش فضیلت است و کمال.»(6)
پس چه باید کرد که همسران بافضیلت شوند و خانواده ها برخوردار از صفا و کمال؟ جز با کار فرهنگی و تربیتی با افراد این کانون؟
رسول خدا(ص) فرمود:
«مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیّعَ مَن یَعُولُ»؛(7)
ملعون است، ملعون است کسی که افراد تحت تکفّل خویش را تباه سازد.
و این ضایع و تباه ساختن چیست؟ فقط رسیدگی نکردن به مسایل معیشتی و رفاهی و حقوق مادی است؟ یا حقوق فرهنگی و تربیتی خانواده را نیز در بر می گیرد؟
«تباه سازی فرهنگی» در خانواده ها، کمتر از نادیده گرفتن «حقوق مادّی» نیست! پس باید «حقوق فرهنگی» خانواده را هم شناخت و آن را ادا کرد. در این صورت است که این «خیمه عفاف»، پابرجا و استوار می ماند و طوفانِ حادثه های سهمگین زندگی آن را از جای نمی کند.
پایان این نوشته را حدیثی از حضرت علی(ع) قرار می دهیم، که خطاب به فرزندش محمد حنفیّه در مورد رسیدگی به زن و شیوه معاشرت خوب با همسر توصیه می فرماید:
«فَدارِها علی کُلّ حالٍ وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها لِیَصْفُو عَیْشُکَ.»(8)
در همه حال با همسرت مدارا کن و با او معاشرت و همنشینی شایسته داشته باش، تا زندگی ات باصفا شود.
صفایی که همه در جستجوی آنند و اگر بر خانه ها و خانواده ها بال بگسترد و سایه افکند، زندگیها بهشتی فرخ زا و مسرت بخش می شود و اگر همای صفا از خانه ها و آشیانه ها پر بکشد و بکوچد، خانه و زندگی، دوزخی تحمل ناپذیر می گردد.

1 ـ فرقان، آیه 74.
2 ـ تحریم، آیه 6.
3 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص127.
4 ـ بحارالأنوار، ج71، ص86.
5 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص127.
6 ـ بهشت خانواده، ص320 (چاپ اول).
7 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص122.
8 ـ همان، ص120.
با تشکر برگرفته از سایت حوزه و کتاب خانواده و حقوق فرهنگی پدید آورنده جواد محدّثـی ، صفحه 56
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: فرناز فروزان