دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مكاتب مديريت - پرو

مكاتب مديريت - پرو 10 سال 3 ماه ago #56616

مكاتب مديريت
1- مكتب مديريت علمي:
با صنعتي شدن اروپا و تغييير ساختار جامعه از سنتي به صنعتي، استفاده حداكثر از منابع سرمايه، نيروي انساني، مواد و تسهيلات مطرح شد.
اولين بار فردريك تيلور مديريت علمي را پايه گذاري كرد، بدين شكل كه او معتقد بود در محيط كار بايد مشخص شود چه كاري توسط چه كسي، در چه مدت زماني و چگونه و با چه سرعتي بايد انجام شود.
در حقيقت تنظيم سيستم منظم انجام كارها و تقسيم كار يعني تجزيه كار به اجزاي كوچكتر و مهارتي شدن و تخصصي شدن كارها توسط تيلور انجام شد. همچنين او نظام نرخ حقوق و دستمزد را طراحي كرد.
2- مكتب روابط انساني:
عيب مديريت علمي در اين بود كه انگيزش و عواطف فردي كاركنان را ناديده گرفته بود و انسان را به مشابه ماشين ابزاري مي دانست كه حداكثر كارآيي را داشته باشد.
مطالعات آقاي التون مايو در كارخانه هالتون، نشانگر اين بود كه هر چه بر ميزان توجه به كاركنان بيشتر شود، انگيزه و تلاش آنها براي انجام بيشتر و بهتر كارها، بيشتر مي شود. لذا ايجاد شرايط محيطي مناسب، همكاريهاي گروهي، ايجاد روحيه شور و شوق و همكاري روابط دوستانه، ايجاد تيمهاي كاري، توجه به امور كاركنان، بسيار موثرتر از روشهاي خشك و بي روح است.
روش آقاي التون مايو به مكتب روابط انساني مشهور است.
3- تئوري بروكراسي:
بروكراسي به معناي سازمان بزرگي است كه سلسله مراتب و قوانين مخصوص خود را دارد و در آن تقسيم كار صورت گرفته است.
از نظر ماركس وبر: بروكراسي مي تواند يك سازمان را از لحاظ فني و تكنيكي به بالاترين ميزان كارآيي خود برساند. سازمان هاي بزرگ انجام امور اداري خود نياز به ساختارهاي پيچيده قانونمند دارند كه در آن سلسله مراتب اداري و مقررات رعايت گردد.
ويژگي هاي مدل بروكراسي:
1- تخصصي شدن كارها از طريق تقسيم كار.
2- رعايت سلسله مراتب اداري از طريق مسئوليت سپاري.
3- عملكرد براساس قانون و مقررات.
4- تفكيك دارايي هاي سازمان از مالكيت فردي.
5- استخدام بر اساس توانايي و مهارت.
6- ثبت و ضبط كليه مكاتب، مدارك و اسناد.
مديريت بر مبناي هدف: MBO
يكي از روشهاي انگيزشي كه اولين بار توسط پيتردراكر مطرح شد، مديريت بر مبناي هدف است. در اين شيوه مديريت:
اولا مديران و كاركنان در تعيين اهداف با يكديگر مشاركت دارند و مدام اهداف مورد بازنگري واقع مي شود.
ثانيا پس از مذاكره از ميان اهداف مختلف، درباره تعدادي از هدفها به توافق مي رسند.
ثالثا اينكه كاركنان در انتخاب راههاي رسيدن به هدفها اعلام نظر مي نمايند و درباره نحوه انجام كار مختار هستند.
مزاياي MBO
1- تضمين برنامه ريزي.
2- تعيين اهداف مشخص.
3- تعهد كاركنان در رسيدن به اهداف.
4- اهداف متناسب با توانايي و ظرفيت كاركنان است.
5- كنترل و نظارت براي بازنگري نوبه اي( مرحله اي- نوبتي) وجود دارد.
معايب MBO
1- وقت گير است.
2- زماني موفق است كه انعطاف پذيري از طرف مديران بالا براي مشاركت كاركنان وجود داشته باشد.
3- وقتي از تازگي آن كاسته مي شود شركت كنندگان علاقه خود را از دست مي دهند.
تفاوت نظريه تعيين هدف با MBO :
تفاوت عمده نظريه تعيين هدف با MBO در مشاركت دادن افراد و كاركنان در تصميم گيري است. در تعيين اهداف توسط مديران بالا انتخاب و جهت اجرا به كاركنان ابلاغ مي شود در حاليكه در MBO كاركنان در تعيين اهداف و راههاي رسيدن به آن و نحوه انجام آن مشاركت كرده لذا تعهد بيشتري براي رسيدن به اهداف دارند.
تعيين استراتژي ها:
استراتژي ها برنامه هاي بلند مدتي هستند كه براي رسيدن به هدفها تنظيم مي شوند لذا پس از تعيين اهداف استراتژي تنظيم مي شود تا برنامه ريزي شكل بگيرد.
برنامه ريزي متناسب با سطوح مديران به شكل زير است:
1- تعيين اينكه چه كاري بايد انجام شود، اين اهداف برنامه هاي كلي سازمان هستند كه مديران سطوح بالا اتخاذ مي شود و از آن به عنوان استراتژي نام برده مي شود.
2- چگونگي انجام كارها كه توسط مديران مياني سازمان انجام مي گيرد و آنها بر اساس منابع، هزينه و استراتژي هاي سازمان، دستورالعمل اجرا تنظيم مي نمايند.
3- اجراي برنامه ها كه توسط سطوح پايين سازمان صورت مي گيرد.
اهميت برنامه ريزي استراتژيك:
1- از آنجاي كه عوامل بيروني مدام در حال تغيير هستند و ارزشهاي اقتصادي- اجتماعي و سياسي آنه بر روند سازمان تأثير مي گذارند، لذا مشخص كردن بهتر هدف باعث ايجاد تعادل پويايي سازمان با محيط مي شود.
2- در مديريت استراتژيك، وضعيت موجود و آينده محيط ارزيابي مي شود و اهداف به گونه اي تنظيم مي شود كه متناسب با موقعيت و اقتضاء قابليت تغيير داشته باشد.
تفاوت رهبر و مدير:
رهبر انساني متفاوت از مدير است، آنها از لحاظ انگيزش، فكر و عمل با يكديگر فرق مي كنند.
1- مديران هميشه در جهت تامين هدفهاي سازمان ديدگاه غير شخصي دارند. اما رهبران براي تامين هدفها، ديدگاهي شخصي و فعال دارند. يعني براي كسب موفقيت خود را صاحب نظر مي دانند.
2- مديران اكثرا به صورت مكانيكي فكر مي كنند و متناسب با استراتژي ها سازمان تصميم گرفته و عمل ميكنند. در حاليكه رهبران مواضع ريسك پذير اتخاذ مي كنند و از خطر نمي هراسند.
3- مديران بر كاركنان منصوب مي شوند و رعايت سلسله مراتب اداري و انجام دستور آنها بر كاركنان لازم است. در حاليكه رهبران به خاطر ويژگي هاي شخصي و شخصيتي از بين كاركنان انتخاب شده اند و كاركنان از روي ميل و علاقه، پيروي از رهبر را بر خود فرض مي دانند.
4- مديران با استفاده از اعداد و ارقام در وظايف خود يعني برنامه ريزي- سازماندهي و كارگزيني به موفقيت يا شكست مي رسند اما رهبران با ايجاد هماهنگي و به كارگيري عواملي چون همدلي- وفاداري- تشريك مساعي و استعداد كاركنان قادرند به هدفهاي سازمان نائل شوند.
5- مديران به مهارت هاي فني و ادراكي بيشتر علاقه مندند اما رهبران به مهارت هاي انساني مثل صداقت- اعتماد- شجاعت- جذابيت- گيرايي- قاطعيت و هوشياري بيشتر علاقه نشان مي دهند.
شيوه هاي رهبري
1-شيوه استبدادي:
در شيوه استبدادي اختيار و تصميم گيري هاي رهبر متمركز است. يعني رهبر همه كاره است. دستورالعمل ها را خود تنظيم مي كند و شيوه اجرا را خود مشخص مي كند.
مزاياي اين شيوه:
1- براي كاركنان تازه وارد كه تجربه كاري نداند، پيروي از رهبر دانا نتيجه بخش است.
2- در شرايط اضطراري، رهبري استبدادي با استفاده از اقتدار خود اوضاع را در دست مي گيرد و باعث افزايش بازدهي مي شود.
معايب اين شيوه:
1- چون ارتباط يك طرفه است و بازخورد وجود ندارد، باعث سوءتفاهم در سازمان مي شود.
2- چون رهبر به تنهايي تصميم گيري مي كند و هر روزه شيوه ها و تكنولوژي در حال تغيير است لذا ممكن است در جامعه شيوه ها تغيير كرده باشد و رهبر قدرت مقابله با رقبا را نداشته باشد.
3- چون آزادي عمل وجود ندارد، ابتكار هم از بين مي رود، كاركنان نسبت به سازمان تعلق خاطر ندارند و بي تفاوت مي شوند.
4- در شرايطي كه كار تيمي لازم است اين شيوه پذيرفته نيست.
2-شيوه دموكراتيك:
در سبك رهبري دموكراتيك، رهبر سازماندهي و اداره فعاليت ها را با رأي اعضاء انجام مي دهد و سعي مي كند براي رسيدن به نتيجه و هدف از مسئوليت كاركنان استفاده نمايد. لذا اختيارات غير متمركز دارد و گروه مثل يك واحد اجتماعي و شورا عمل مي كند.
مزايا:
1- مشاركت فعالانه كاركنان، باعث رضايت و بازدهي شغلي مي شود.
2- ارزش دادن به نظر كاركنان در تصميم گيري به قول مازلو باعث برطرف شدن نياز احترام آنها مي شود.
3- كاركنان به هدفهاي سازمان متعهد مي شوند مثلا مديريت بر مبناي هدف MBO .
4- اين نوع رهبري، روحيه كاركنان، همكاري و وفاداري بين آنها را تقويت مي كند.
معايب:
1- در اين نوع رهبري، فرض براين است كه همه كاركنان با تجربه و صاحب نظرند ولي اين فرض هميشه معتبر نيست.
2- در اين شيوه، فرض بر اين است كه كاركنان به منافع سازمان مي انديشند ولي اين فرض هميشه معتبر نيست بعضا منافع شخصي بر منافع سازماني ترجيع داده مي شود.
3- وقتي كه نظر عضوي پذيرفته مي شود ديدگاه ديگري رد مي شود و اين شخص دوم نسبت به سازمان نظر منفي پيدا مي كند.
4- اين شيوه و سبك رهبري بسيار وقت گير است.
3-شيوه عدم مداخله و آزادي مطلق:
در رهبري آزادي مطلق و عدم مداخله، رهبر هيچ دخالتي نمي كند و هيچ كنترلي بر فعاليتها ندارد رفتار گروه را نه تأييد مي كند و نه رد. نظم به شيوه معمول به چشم نمي خورد، فقط گروهي را براي نظارت بر يكديگر تعيين ميكند. در فعاليت هاي آزمايشگاهي و پژوهشي كه آزادي و آزاد انديشي فرد و شيوه تحقيقات مهم است. اين شيوه روش پاسخگوست.
مزايا:
1- روحيه تيمي و گروهي افزايش مي يابد.
2- ابتكار و خلاقيت به حد اعلاي خود مي رسد.
3- د موقعيت هايي كه كسب موقعيت مهم است، انگيزه افراد را تقويت مي كند.
معايب:
1- ممكن است باعث ايجاد بي نظمي و كاهش بازدهي شود.
2- ممكن است ناامني در محيط كار و تصميم گيري هاي متضاد بوجود بياورد.
3- ممكن است هر كسي منافع خود را بر منافع ديگران ترجيح بدهد.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.