خوش آمديد,
مهمان
|
|
فرهنگ فارسی معین واژهی «فرهنگ» را مرکب از دو واژهٔ «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کردهاست.[۴].
واژهٔ فرهنگ در پهلوی ساسانی به صورت «فره هنگ» آمدهاست که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا؛ و «هنگ» به معنای کشیدن و راندن، ساخته شدهاست. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیشکشیدن و فراکشیدن است. به همین سبب است که در فارسیزبانان فرهنگ را سبب پیشرفت میدانند فرهنگ توده يا فرهنگ عوام، در مقابل فرهنگ نخبه قرار دارد. فرهنگ توده در واقع، هيچگونه ارزش ذاتى ندارد و روشنفکران جامعه از آن حمايت چندانى نمىکنند؛ زيرا وجه اصلى اين فرهنگ را سرگرمى عوامالناس تشکيل مىدهد که معمولاً با سرگرمىهاى معمول وسايل ارتباط جمعى و لذت و خشنودى حاصل از تماشاى تلويزيون، شنيدن برنامههاى راديو، ديدن فيلم، خواندن داستان، روزنامه و مجله يکى است. در مجموع، فرهنگ توده براساس مسائل غيرجدى زندگي: هيجانات، احساسات رقيق و گريز و بىخيال استوار است. در حالى که فرهنگ نُخبه، دربرگيرنده هر آن چيزى است که از آن با عنوان آثار بزرگ شعامعه توده ای: منظوراز توده در نظریه های جامعه توده ای بیش از آن که به تعداد زیاد مردم مربوط شود به جدایی مفروض آنها از یکدیگر و احساس انزوا و بیگانگی اشاره دارد ...از عناصر دیگر جامعه توده ای وجود نهادهای بسیار دیوان سالارانه روزمره ای است که افراد در آن احساس می کنند هویت شخصی خود را از دست می دهند...نظریه جامعه توده ای که نظریه پردازان علوم اجتماعی در اواخر سده نوزدهم آن را ارائه کردند میان تحول و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو و شکل گیری جامعه توده ای از سوی دیگر پیوند برقرار می کرد.ر، ادبيات، تئاتر، موسيقي، فلسفه، نقاشي، پيکرتراشي، درام، معمارى و نظاير آن ياد مىشود. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
متشکرم و ممنون از تلاشتون.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|