سه شنبه, 25 ارديبهشت 1403

 



موضوع: موسیقی در ایران باستان

موسیقی در ایران باستان 10 سال 4 ماه ago #54441

بسم الله الرحمن الرحیم


دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد 13 تهران

عنوان تحقیق :
موسیقی در ایران باستان

نام استاد :
آقای ترجمان

نام درس :
مبانی سواد بصری

محققین :
صدیقه عرب بنابچی
طاهره رجبی ورکیانی
اشـرف کیانـی اصـل
ریحـانـه مینـاونـــد

رشته روابط عمومی مقطع کارشناسی حرفه ای
نیمسال اول 93-92



فهرست

مقدمه 1
انواع موسیقی در دوران باستان 1
تقسیم بندی دوره های تاریخ موسیقی ایران باستان 2
پیشدادیان 2
کیانیان 3
مادها 3
هخامنشیان 3
سلوکیان 3
اشکانیان 3
ساسانیان 4
اردشیر بابکان 4
بهرام گور 4
تقسیم بندی انواع موسیقی در ایران 9


موسیقی در ایران باستان

مقدمه

موسیقی یکی از فرازهای شهریگری(تمدن) ساسانی به شمار آمده و داده های موجود نمایانگر رواج و گستردگی آن در میان مَهان و همچنین توده های مردم است. در پیرامون والایی جایگاه هنر موسیقی در زمان ساسانیان همین بس که، اردشیر یکم همه ی کسانی که کارشان به گونه ای به موسیقی پیوند داشت را در یک طبقه ی ویژه جای داده و این سامانه(سیستم) در زمان شاهان دیگر نیز کمابیش پاسداری شده است.
مانی پیامبر ایرانی، «پایه و جایگاه آواز را بسیار بلند می شمرد و با کوشش فراوان موسیقی دینی را در آیین خود رواج و گسترش داد» و مزدک موسیقی را به عنوان یکی از نیروهای مینوی شناخته، رامشگر(سرپرست موسیقی) را یکی از چهار بزرگان و نزدیکان اَرجدار پادشاه – در کنار موبدان موبد، هیربدان و اران سپهبد- جای داده بود.

هنر موسيقي درايران عمري به بلنداي تاريخ سرزمين آريايي دارد. درايران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشيد گروهي به نواختن طبل و كرنا مي‌پرداختند.

در دوران باستان 3 گونه موسیقی وجود داشت : موسیقی مذهبی ، موسیقی جنگ و موسیقی محلی
الف – موسیقی مذهبی :
همانطور که پیش از این گفته شد هرودوت … در کتاب مقدس یسنا بخشی که مربوط به گات هاست سرودهای موثری که شامل هفده سرود مذهبی است دیده می شود . احتمالا این سرود ، آهنگ مخصوصی داشته است و وجود قطعات مسجع در اوستا نشانه ای از آشنایی قوم آریا با موسیقی مذهبی است . کما اینکه گات ها ( سرودهای مقدس منسوب به زردشت ) با آهنگ و وزن ویژه خود خوانده می شده و سنت گات خوانی از سنن کهن است و هنوز هم بقایای آن در میان موبدان زرتشنتی کرمان دیده و شنیده می شود ( ونیز همانطور که در نسخ یلدا بدان اشاره شد در مراسم یلدا ) بقایای گاتها در موسیقی منطقه کردستان وجود دارد ولی تغییر فرم یافته و شکل اجرایی آن دگرگون شده است .
ب – موسیقی رزمی یا جنگی :
مورخ یونانی ، گزنفنون در کتال سیروپدیا نوشته است : «کوروش کبیر به عادت دیرینه در موقع حمله به ارتش آشور ، سرودی را آغاز کرد و سپاهیان او با صدای بلند دنبال آن را خواندند و بعد از پایان سرود ، آزادمردان با قدمهای مساوی و منظم به راه افتادند. کروش در وقت حمله به دشمن سرود جنگی را آغاز کرد و سپاهیان با او هماهنگ شدند » این گونه سرود ها برای برانگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان اجرا می شده است . گزنوفون اضافه می کند : کوروش از کشته شدن سربازان طبری و طالشی مغموم شد و برای مرگ سربازان مازندرانی و طالشی سرودی خواند…
ج – موسیقی مجلسی :
یا همان موسیقی بزم ، از دیر باز در تمدن ایران وجود داشته است ( هرودوت از تعداد زیادی موسیقیدان در عصر هخامنشی یاد می کند و می¬نویسد که آنها در دربار نیز زندگی می کرده اند. در روزهای جشن همچون مهرگان ، سده ، نوروز و ... شادی و سرور می پراکندند ) آوازهای فراغت ، سوردهای شادی و سرور ، در جلسات بزم به کار می رفت و سازهای ویژه و شیوه اجرای خاص خود را داشت . گزنفنون و هرودوت از این موسیقی نام برده اند و دیگر مورخ یونانی ، آتنه نوشته است : در جشن مهرگان که در حضور شاهنشاهان هخامنشی برگزار می شد ، نوازندگان و خوانندگان با اجرای برنامه هایی در مجلس جشن شرکت می کردند ...
اگر چه عصر درخشندگی ِ موسیقیهای بزم یا مجلسی مربوط به دوران تمدن ساسانیان است و شاید بتوان گفت تنها در دوران ساسانی است که موسیقی ایرانی به هویت مستقل و بالنده ای می رسد و سوای تاثیرپذیری از موسیقی اقوام بیگانه مطرح می شود ، با این حال تمدن ایرانی در دوران هخامنشی را نمی توان خالی از این نوع موسیقی دانست .
همچنين درجشن‌هاوروزهاي تاريخي و ملي نواي موسيقي‌ايراني بگوش مي‌رسيد.

مي‌توان به طور خلاصه تاريخ موسيقي ‌ايران باستان را به هفت دوره تقسيم نمود :
۱- پیشدادیان(۲۴۴۱ سال، ۳۵۶۹-۱۱۲۸ قبل از میلاد)
۲-کیانیان(۴۲۰ سال، ۱۱۲۸ – ۷۰۸ ق م)
۳-ماد ها (۱۵۸ سال، ۷۰۸ - ۵۵۰ ق م)
۴-هخامنشیان (۲۲۰ سال، ۵۵۰ - ۱۸۷ق م)
۵-سلوکیه(۱۴۳ سال، ۳۳۰ - ۱۸۷ ق م)
۶-اشکانیان(پارتها) (۴۷۵ سال، ۲۴۹-۲۲۶ بعد از میلاد)
۷-ساسانیان(۴۲۰ سال، ۲۴۹ - ۶۴۶ب م)

۱- پیشدادیان
برای شناخت موسیقی دورهء پیشدادیان به سنبل های اساطیری شاهنامه به عنوان سند یاد می کنیم .
فردوسی شاعر و مورخ بزرگ ایرانی توسط خاطرات نیاکان ما گنجینهء ملی ایرانیان را بوجود آورد و شاهنامه را به سه بخش:
(اساطیری) از پادشاهی کیومرث تا ظهور فریدون
(پهلوانی (از قیام کاوه آهنگر تا کشته شدن رستم
(تاریخی (از اواخر عهد کیانیان تا مرگ یزدگرد سوم تقسیم کرد.
فردوسی در شاهنامه از هوشنگ اولین پادشاه پیشدادیان و نبیره کیومرث یاد می کند
همینطور نام های تهمورث، جمشید ، ضحاک ، فریدون ، ایرج ، منوچهر را آورده است.

۲- کیانیان
با آمدن کیقباد در شاهنامه دورهء کیانیان آغاز می شود.
در این دوره به تدریج جنبه های اساطیری شاهان کاسته می شود و شخضیتهای پهلوانی آنها ظاهر می شود.
فردوسی در شاهنامه می نویسد: رستم جهان پهلوان به دستور زال برای آوردن کیقباد رهسپار کوه البرز می شود. در دیدار رستم و کیقباد فردوسی از سرود و رامشگری یاد می کند.
نشستند خوبان بربط نواز یکی عود سوز و یکی عود ساز
سرایندهء این سخن ساز کرد دف و چنگ ونی را هم آواز کرد

در این دوره مشاهده می کنیم فردوسی از سازهای بربط ، دف و چنگ و نی سخن می گوید و می توان دریافت که در این دوره موسیقی بزمی بوده است.

3- ماد ها
در مورد موسیقی دوره مادها مدارک بیشتری وجود دارد.
اولین موسیقیدان این دوره شخصی بنام اوگارِِس بوده که در دربار آستیاک آخرین پادشاه ماد زندگی می کرد.
او انقراض پادشاهی آستیاک را بدست کورش پیش گویی کرده بود.
موسیقیدانان در دربار پادشاهان ماد از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند.

4- هخامنشیان
دولت هخامنشیان توسط کورش کبیر پایه گذاری شد.
مورخین می نویسند در این دوره سه نوع موسیقی وجود داشته : مذهبی ، بزمی و رزمی.

5- سلوکیان
دولت هخامنشی به دست اسکندر منقرض شد و به دست سردار یونانی سولوکوس بنیان گذاری شد.
در این دوره موسیقی ایران تحت تاثیر موسیقی یونان قرار گرفت.
این دولت یونانی خدمات فرهنگی و هنری زیادی به ایرانیان کرد اما هرگز از همکاری و پشتیبانی مردم ایران برخوردار نشدند.

۶- اشکانیان
بعد از سلوکیان سلسله اشکانیان تشکیل شد.
پادشاهان این سلسله با اینکه ایرانی بودند ، همچنان تحت نفوذ تمدن یونان بودند.

۷- ساسانیان
دوره حکومت ساسانیان بالغ بر چهارصد سال بطول انجامید و این عصر را در میان اعصار تاریخ ایران پیش از اسلام، درخشانترین دوره موسیقی نام نهاده اند. در این دوره قدرت متمرکز به جای قدرتهای پراکنده در ایران حاکمیت یافت و با تمرکز قدرت و جذب تدریجی ارباب هنر به دربار، زمینه رشد، پیشرفت و پرورش هنرمندان، بویژه موسیقیدانان فراهم آمد.
بطوری که در تاریخ ایران آمده است این تنها نام مشاهیر هنری دوره ساسانی است که باقیمانده و از مشاهیر دوره های قبل، حتی نامی هم در بین نیست. تا جایی که عده ای به وجود نوابغ علوم و هنر در ایران تا پیش از این اعتقاد ندارند و ایرانیان قدیم را تنها افرادی که دارای استعداد نظامی و اقتصادی بودند، می شناسند.
با ظهور شخصیت هایی همچون مانی و مزدک، انواع ادبیات هنری (غیر شعری) و هنرهای ظریفه رشد پیدا کرده و طرفدارانی را به خود جلب کرد. در این میان می توان به نقاشی های مکتب مانی، کتابهایی نظیر کارنامه اردشیر بابکان، خداینامه و دهها اثر دیگر که از آن دوره برجای مانده است اشاره کرد.
اردشیر بابکان طبقات مختلف موسیقیدانها را نیک می شناخت و برای هریک قانون مخصوصی وضع کرده بود. انوشیروان در رعایت قانون و حقوق هنرمندان سعی آشکار داشت و بهرام گور خود چکام سرایی چیره دست بود.
با تشویق و حمایت دربار ساسانی از موسیقیدانها، مردم نیز بتدریج علاقمند به موسیقی شدند، بطوریکه در این دوره موسیقیدانان از رفاه و احترام بسیاری برخوردار بودند. نام اولین موسیقیدان بزرگ ایرانی از قبیل باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین نیز از همان زمان برای ما به یادگار مانده است.


اردشیر بابکان (مؤسس سلسله ساسانی)
رواج موسیقی در عصر ساسانی با نام اردشیر بابکان تداعی می شود. اردشیر بابکان طی سلطنت خود که کمتر از بیست سال بود، ایران را به مدارج بالایی از نظم و اعتبار جهانی رساند.
تعیین نظام طبقاتی مردم و همچنین موسیقیدانها از ابتکارهای او بود. در این زمان موسیقیدانان که از دیرباز جزو طبقات متوسط و گاهی حتی پست جامعه بودند، به سطح درباریان ترقی داده شدند. او درباریان را به هفت طبقه تقسیم کرده بود که موسیقیدانان در طبقه پنجم محسوب می شدند.

علامه عباس اقبال آشتیانی می نویسد :
"موسیقی در ایران قدیم، رونق بالنسبه کامل داشته است. اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانی در موقعی که درباریان و اعیان حضرت خود را به طبقات ممتاز تقسیم می نمود، مطربان را طبقه مخصوصی قرار داد و در میان طبقات ایشان را مقامی متوسط اعطا فرمود."

بهرام گور
بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی بود، او در نوجوانی با فرهنگ و ادب و هنر کشورهای دیگر آشنا شد و طبق رسم اشراف زادگان آن زمان، بعد از یادگیری علوم و فنون مختلف، موسیقی آموخت.
بهرام مردی جنگاور بود که بی اندازه به موسیقی علاقه داشت. بطوریکه بعد از نشستن به تخت پادشاهی اولین کاری که کرد رسیدگی به وضع موسیقیدانان و تامین رفاه آنها بود. او موسیقیدانها را از لحاظ مقام و رتبه بالاتر برد و گروهی از آنها را به طبقه اول برنشاند. جانشینان بهرام تا انوشیروان نیز این رسم را برپا داشتند.
علاقه بهرام گور به موسیقی به حدی بود که هنرمندان بزرگ را با مطربان برابر می نشاند و به دلخواه خود تعیین رتبه می کرد. تا جایی که اسباب ناخشنودی عده ای را فراهم می ساخت! او هرکس را که مایه خوشنودی خود می دید برتر می نشاند.
ابو منصور ثعالبی صاحب کتاب "غررالاخبار ملوک الفرس" آورده است که :
"بهرام گور چهارصد نوازنده را از هند به ایران خواند، و این هنرمندان را بر سایر طبقات مقدم شمرد. این هنرمندان به نام لولی یا سوری نامیده می شدند. آنان شوخ و ظریف بودند و در هر کوی و برزن، شهر و روستا برای مردم ساز می نواختند و می خواندند."
حمزه اصفهانی اضافه می کند : "اینان در ایران ماندند و زاد و ولد کردند که طایفه زط همین ها هستند."


انواع موسیقی در ایران
به طور کلی موسیقی در تاریخ ایران به انواع زیر تقسیم می شود:

موسیقی بزمی
در شاهنامه به شواهدی برمی‌خوریم که می‌تواند نکاتی از موسیقی دوره‌ی میانه‌ی ایران را مشخص کند. معمولاً در شاهنامه واژه‌ی رامشگر به‌کار رفته است. در داستان کیکاووس می‌بینیم که دیو رامشگر می‌گوید: «من ماهرترین رامشگران مازندرانم» و چون شروع به خواندن آوازی درباره‌ی مازندران می‌کند، کیکاووس چنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد که برای گرفتن مازندران مصمم می‌شود:
و باز در شاهنامه می‌خوانیم که اسفنديار در چهارمین خوان، هنگامی‌که در جنگل کنار چشمه‌ای نشسته است، تنبور می‌نوازد و از جنگ‌ها و سرگردانی‌هایش به‌آواز شکایت می‌کند.
و هنگام به دنیا آمدن رستم، سام دستور می‌دهد که جشنی بیارایند و رامشگران را بخوانند.

موسیقی رزمی
سرودهای پهلوانی و ابزار موسیقی در جنگ‌ها نیز به‌کار می‌رفته است و بنابر رویدادها، سرودها و سازها با یکدیگر هماهنگ می‌شدند. در دوره‌ی ساسانیان موسیقی چون نیرنگی در جنگ به‌کار می‌رفته است. نقل شده است که مردان به دژی حمله کردند و به درون راه نیافتند. پس، نگهبانان دژ را با آهنگ و سرود خوش فریفتند و چون آنان به دیدن نوازندگان رفتند ؛ دشمنان به دژ داخل شدند.
در شاهنامه زال به رستم می‌گوید که هنوز برای جنگیدن جوان است و بهتر است خودش را با گوش‌دادن به سرودهای پهلوانی سرگرم کند.


موسیقی سوگواری
در «یادگار زریران»، در میدان جنگ «بستور» بر بالای پیکر مرده‌ی پدرش می‌رود و مرثیه‌ی کوتاه و عمیقی را می‌خواند و در شاهنامه، هنگامی‌که سهراب از مرگ «ژنده‌رزم» آگاه می‌شود به همراه خدمتکاران و رامشگران برای دیدن او می‌رود.
و چون خسرو گرفتار می‌شود و قباد شیرویه او را به تیسفون تبعید می‌کند ؛ باربد به درگاه او می‌رود و نوحه‌سرایی می‌کند.

موسیقی در شكار
نقش طاق‌بستان، خسرو پرویز را به‌هنگام شکار گراز نشان می‌دهد. در این نقش دو قایق به‌همراه قایق خسرو وجود دارد که در یکی از آنها زنان چنگ‌نواز هستند و در دیگری زنان خواننده که گروهی از آنها دست می‌زنند.





بهرام گور عادت داشت که با شتر به شکار رود و همواره گروهی آوازه‌خوان او را همراهی می‌کردند. موسیقی در ضمن شکار، تنها برای خوشی شکارچی نبوده است ؛ بلکه راهی برای به‌دام انداختن شکار نیز بوده است ؛ چون شکارچیان همواره بر این باور بوده‌اند که موسیقی سبب جلب شکار می‌شود و این سنت در هند هم موجود است.

موسیقی آموزشی
استفاده از آوازهای داستانی برای آموزش در زمان پارت‌ها به‌کار می‌رفته است و آموزگاران کارهای بزرگان را همراه با آواز یا بدون آواز برای شاگردان شرح می‌دادند.

موسیقی دینی
وین‌بانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا خوانند ؛ بربط، تنبور، چنگ و هر ساز زهی را که نوازند، وین خوانند.

تنبور – ساز عرفانی و مقدس ایران زمین



ساز بربط


ساز چنگ



آثار استفاده از آوازهای مذهبی در ایران هم در متون باقی مانده است و هم در اشاراتی که به وسیله‌ی تاریخ‌نویسان باستان شده، وجود دارد. اگر چه، در قرن‌های بعد، میان دین و آئین‌های پهلوانی تداخل می‌شود، به طوری که داستان‌های قهرمانی وارد متن‌های مذهبی می‌شود و خدایان قدیم به صورت قهرمانانی در حماسه‌های غیرمذهبی در می‌آیند.
معابد از موسیقی استفاده‌ی کامل می‌کردند و ثروت عظیمی از سرودها و متن‌های مذهبی به‌جا گذارده‌اند. آنها که برای بیان احساس خویش از همه‌ی هنرها سود می‌جستند، به نقش موسیقی در شکل دادن و جایگزینی مفاهیم به‌خوبی آگاه بودند.


تقسیم بندی انواع موسیقی در ایران
یكی ازمشكلات موسیقی امروز ما عدم وجود تقسیم ، تعریف و دسته بندیهای موسیقی است . به طور كلی موسیقی ایران از دیدگاه برخی از موسیقدانهای ایرانی به دو نوع تقسیم می شود: یكی موسیقی عامیانه كه شامل موسیقی ردیف دستگاهی ، موسیقی نواحی مختلف ایران و موسیقی مذهبی و آیینی است ، و دوم موسیقی هنری كه شامل موسیقی كلاسیك بین المللی و موسیقی ملی است .
اما این نگاه ، نظر موسیقی شناسان قرن نوزدهم اروپاست كه موسیقی را به دو دسته تقسیم می كرده اند: موسیقی عامیانه شفاهی كه بیشتر از شرق به اروپا رفته است، كه آن موسیقی پس از قرن ۱۴ و ۱۵ مكتوب شد و در قرن ۱۶ یعنی دوره رنسانس ، باخ آن را به موسیقی هنری تبدیل كرد و نوع دوم موسیقی ، موسیقی هنری است . به دلیل این تقسیم بندی ، غرب موسیقی فرهنگهای دیگر را به دلیل شفاهی بودن هارمونی نداشتن و ... عامیانه تلقی می كند و هنری نمی داند . در حالی كه از نظر علم اتنوموزیكولوژی این نظر قابل قبول نیست . زیرا موسیقی بسیاری از نقاط مختلف ایران ویژگیهای زیبا و هنری دارد كه كاملاً بر همه روشن است.






اگر چه امروزه نیز برخی معتقدند موسیقی «ردیف» ابتدایی و عامیانه است، اما با مطالعه می توان اثبات كرد كه این موسیقی علمی، با شكوه ، با معنا و هنری است و جایگاه خاصی در بین موسیقی فرهنگهای مختلف دارد. در یك بررسی می توان متوجه شد كه در ایران علم نظری موسیقی ما از زمان فارابی و ابن سینا وجود داشته است. موسیقی ما بعد از اسلام به موسیقی مقامی تبدیل شد و در اوایل دوره قاجار با تغییاتی به موسیقی ردیف تبدیل گشت. این بدین معناست كه ما دوره های مختلف ، سبكها و انواع مختلف موسیقی نیز در كشورمان داشته ایم .
به طوركلی دیدگاه گذشته غرب در مورد تقسیم موسیقی شرق صادق نیست . زیرا فرهنگ شرقی دو یا چند نوع موسیقی خاص خود را دارد كه نوع جدی و هنری آن كاملاً با فرهنگ موسیقی هنری كلاسیك غربی یا بین المللی متفاوت است .
بنابراین بهتر است با توجه به روشهای علمی ، تجربی و مشاهده فرهنگهای شرقی موجود ، به بررسی و تحقیق پرداخت و انواع موسیقی ایران را پس از شناخت، تقسیم بندی و حتی الامكان تعریف ، توصیف و مقایسه كرد.
الف : موسیقی ایرانی می تواند از لحاظ مختلف تقسیم شود:
▪ از لحاظ جغرافیایی : موسیقی نقاط مختلف ایران .
▪ از لحاظ تاریخی : دوره های مختلف موسیقی
▪ از لحاظ ارزشی : بد و خوب بودن موسیقی ، در هر مكان و هر دوره ای
▪ از لحاظ فلسفی : تقسیم موسیقی آن طور كه هست ، هنری و عامه پسند .
▪ از لحاظ علمی : شامل علم نظری و علم عملی موسیقی .
▪ از لحاظ كاربردی : كاربردهای متفاوت موسیقی مثل موسیقی فیلم ، كودك و ...
▪ از لحاظ آموزشی : انواع روشهای آموزش موسیقی .

۱- تقسیم بندی موسیقی از لحاظ جغرافیایی :
موسیقی در دنیا می تواند به طور كلی به موسیقی اروپا ، آفریقا، اقیانوسیه ، آسیا و آمریكا (شمالی ، جنوبی) تقسیم شود . موسیقی آسیا نیز به نوبه خود می تواند به موسیقی خاور دور ، خاور میانه و آسیای مركزی تقسیم شود. در مكتبهای قدیم ، موسیقی خاورمیانه ۴ كانون بزرگ موسیقی داشته است : مصر ، لبنان ، عراق و ایران . موسیقی ایران نیز به موسیقی نواحی مختلف مانند لرستان ، سیستان و بلوچستان ، خراسان ، مازندران ، گیلان و ... تقسیم می شود كه هر كدام قابل تقسیم به مناطق كوچكتر هستند. به طور مثال موسیقی خراسان به موسیقی شمال خراسان ، موسیقی تربت جام و ... تقسیم می شود.

۲- تقسیم بندی موسیقی از لحاظ تاریخی :
▪ موسیقی قبل از اسلام : آن طور كه در مقاله های پژوهشسی و كتابها مشاهده می شود ، موسیقی ایران قبل از اسلام شامل ۷ خسروانی ، ۳۰ لحن و ۳۶۰ دستان بوده است .
▪ موسیقی بعد از اسلام : به نظر می رسد خسروانی ها در دوره بعد از اسلام تغییر نام میدهند و به موسیقی مقامی تبدیل می شوند. ۱۲ مقام مشهور ۶ اواز ، ۲۴ شعبه و تعدادی دستان در دوره بعد از اسلام موجود بوده اند .
▪ موسیقی معاصر : از اوایل قاجار (كه تاریخ دقیق مشخصی ندارد) موسیقی مقامی به موسیقی ردیف تبدیل می شود كه شامل ۷ دستگاه و ۵ آواز است . مجموع آنها همان ۱۲ ، یعنی ۱۲ مقام گذشته است . موسیقی ردیف در واقع همان مقامهای جهان اسلام است كه امروزه نیز همچنان مورد استفاده اند.
در دوره های مختلف تاریخی می توان به سبكهای مختف نیز از لحاظ تقسیم بندی موسیقی پرداخت . اما بدیهی است كه در شرق ، همچنین ایران ، سبكها همانند سبكهای موسیقی غرب شكل نمی گیرد چون تفكر شرق همانند غرب نیست . شرق آنچنان به دنبال تغییر و تحول و دگرگونی نیست ، بلكه انگار می خواهد یك سبك موسیقی را به كمال برساند و این كمال را نیز اول در خود شخص هنرمند و موسیقیدان جستجو می كند.

۳- تقسیم بندی موسیقی از لحاظ ارزشی :
در زندگی روزمره و در صحبتهایی كه با هم می كنیم ، بیشتر با خوب و بد سر و كار داریم و خوبی و بدی بخش مهمی از زندگی ما را گرفته اند . اما این خوب و بدها عقلی یا منطقی به نظر نمی رسند ، بلكه فقط احساسها و هیجانهای شخصی است و متاسفانه اغلب غرض آلود هم هست . اگر موضوع بخواهد راه درست علمی خود را بیابد نیازمند دانستن مسائل دیگری است ، از جمله :
▪ از لحاظ منطق : به حق و باطل و درست و نادرست می پردازد . متدلوژی و روش كار و تحقیق امروز ما غربی است اما گذشتگان ما همانند فارابی ، ابن سینا ، مراغه ای و ... علم منطق می دانستند و مسائل را از طریق آن اثبات می كردند و به حق و باطل آن می رسیدند كسی كه بخواهد اینگونه حق و باطل را بگوید ، باید علم حكمت بداند و به عنوان حكیم خوبی و بدی چیزی را بیان كند .
▪ از لحاظ اخلاق : به خیر و شر و پسندیده و ناپسند می پردازد و برای ما شرقی ها اهمیت زیادی دارد . تمام ادبیات ما هنرش را صرف پند دادن كرده است تا اخلاقمان را پسندیده كنیم . موسیقی ما نیز با مهر با ما سخن می گوید كه آزادیمان را به دست آوریم ، از دنیا توقع نداشته باشیم و ...
▪ از لحاظ زیباشناسی : به زشت و زیبا و ملایم و ناملایم می پردازد زیباشناسی علم است نه سلیقه شخصی. ابتدا باید زیبایی را تعریف كرد و سپس امری مانند موسیقی را زیبا یا نازیبا دانست .
امروز ما از لحاظ تقسیم بندی ارزشی نیازمندحكیم در زمینه موسیقی هستیم تا بتوانیم ارزشهای موسیقایی را پیدا كنیم ، افرادی ماننداستادان قدیم كه با وجود اینكه در مورد یك موسیقی فقط خوب یا بد می گفتند ، اما نوع بیانشان آگاهانه و حكیمانه بود. حكمت طبق آنچه در كتب قدیم ، آمده است پیامبری است، حق و باطل را تشخیص می دهد و وسوسه و الهام را از هم جدا می كند.

4- تقسیم بندی موسیقی از نظر فلسفی:
▪ موضوع فلسفه ، هستی است نه خوبی و بدی . اگر از این دید موسیقی را تقسیم كنیم به دو نوع موسیقی می رسیم:
▪ موسیقی هنری (عالمانه ، جدی ، اندیشمندانه ، حكیمانه ): موسیقی كه در تعریف خود تعادل ، تكرار ، برجستگی ، و ... یعنی خواص یك موسیقی هنری را دارد.
▪ موسیقی عامه پسند (تفننی، مردم پسند) : همانند یك موسیقی بازاری است كه برای جلب مشتری و گیشه اجرا می شود.
از آنجا كه روح ارزشی ما شرقی ها قوی است ، هر چیز را ارزشی می كنیم ، اما این تقسیم بندی را نباید ارزشی تلقی كرد. هر موسیقی جدی حتماً خوب نیست و هر موسیقی پاپ بد نیست . موسیقی دستگاهی یك موسیقی هنری و عالمانه است . اما تمام موسیقی هایی كه در این سنت اجرا می شوند هنری نیستند ، هنری بودن آن به شرط آن است كه بیان اندیشه ای در آن باشد. بنابراین نوع اجرا مهم است نه نوع موسیقی . به طور مثال غزل به خودی خود عارفانه نیست ، حافظ آن را عارفانه می كند، ولی ممكن است كسی غزلی مبتذل بگوید.
موسیقی عامه پسند نمی تواند هنری باشد و باید عواملی را در خود تغییر دهد تا موسیقی هنری شود. اما موسیقی هنری تغییر پذیر است به طوریكه می تواند به صورت عامه پسند اجرا شود. اگر كسی شور را عالمانه اجرا كند موسیقی جدی اجرا كرده است . به هر جهت ، هر موسیقی كه بتواند در دل ما مهر، امید، كوشندگی و حركت ایجاد كند، می تواند موسیقی خوبی باشد و اگر این كار را نكند، خوب نیست .


5 - تقسیم بندی موسیقی از لحاظ علمی :
▪ علم نظری موسیقی : به تعریف و موضوع موسیقی ، صوت و نغمه ، فواصل ، ملایمتها، وزن ، مقامها، دستگاهها و آوازها و ... می پردازد.
▪ علم عملی موسیقی : این بخش بسیار مهم است و ما نیز در این مورد ، در فرهنگمان آداب زیبایی شناسی داریم . این بخش به نوازندگی ، آهنگسازی ، بدیهه سرایی ، آداب نوازندگی و یا خوانندگی و ... می پردازد كه به صورت شفاهی ادامه پیدا می كند و می توان آن را مكتوب نیز كرد.

6 - تقسیم بندی موسیقی از لحاظ كاربردی :
▪ موسیقی برای : كودك ، جوان ، فیلم ، مذهبی و عرفانی ، درمان ، ورزش ، نظامی و ... البته برخی از این انواع را نمی توان كاملاً جدا كرد. به طور مثال كودكان در فرهنگ قدیم ما موسیقی خاصی ندارند . آنچه برای رستگاری لازم است در اختیار كودك هم می گذارند و آن را برای كودك ساده نمی كنند. موسیقی را باید از كودكی شنید تا در بزرگی درك كرد . این كه گفته می شود موسیقی دستگاهی برای افراد مسن است ، اشتباه است . افراد مسن ما چون در كودكی و جوانی این موسیقی را شنیده اند، در بزرگی نیز از این نوع موسیقی لذت خواهد برد. برای موسیقی فیلم كودكان می توان اثری از موتسارت ، قطعه ای از چهار مضرابهای ردیف و ... گذاشت تا لذت ببرند . از اینكه آن را نفهمند و با آن ارتباط برقرار نكنند نباید ترسید . حتی تجربه نشان د اده است كه كودكان به خوبی با موسیقی جدی و هنری رابطه برقرار می كنند.
در فیلم نیز باید موسیقی مناسب موضوع انتخاب كرد. مثلاً برای فیلمی از مسجد جامع اصفهان ، اثری از موتسارت یا حتی یك موسیقی محلی مناسب به نظر نمی رسد .
در موسیقی درمانی نیز پزشك نوع موسیقی لازم برای بیمار را تشخیص می دهد . گاهی برای یك بیمار موسیقی پاپ لازم است و گاهی كلاسیك یا ردیف و ... این موسیقی ها همان موسیقی های نقاط مختلف دنیا هستند كه در درمان نیز به كار می روند.

7 - تقسیم بندی موسیقی از لحاظ آموزشی :
▪ از لحاظ شیوه آموزش : شفاهی – مكتوب (قدیم – جدید)
آموزش موسیقی در فرهنگ ما شفاهی است . در حدود ۸۰ سال پیش روش مكتوب به دلیل رابطه با غرب رایج شد كه استاد وزیری و استاد صبا پایه گذار این شیوه اند . شیوه شفاهی برای موسیقی دستگاهی ، موسیقی نواحی ایران و ... مناسب است . شیوه های شفاهی حتی در جهان نیز در حال گسترش اند . برای مثال برخی از موسیقیدانهای غربی پیشنهاد آموزش شفاهی موسیقی كلاسیك در یك سال اول آموزش را داده اند . شیوه های مختلف آموزشی هر كدام جایگاه خاص خود را دارند و هیج كدام نباید به طور مطلق رد شوند.
▪ از لحاظ حوزه های آموزشی : ردیف – نواحی (آموزش در مناطق خود) – كلاسیك
▪ از لحاظ دوره های آموزشی :
▪ دوره مقدماتی : دوره ای كه شاگردان دست گرفتن ساز ، مضراب، كوك كردن و ... را یاد می گیرند . این دوره شبیه دبستان و دوره آموختن خواندن و نوشتن است .
▪ دوره متوسط : در این دوره شاگرد به فراگیری یك دوره مقامها یا دستگاهها و آوازها می پردازد.
▪ دوره عالی : در این دوره به كیفیتها و حالتها پرداخته می شود و یا تكمیل دوره های قبل است . در اینجا از لحاظ نحوه تفكر: قدیم (سنتی) – جدید (غربی )
برای آموزش هنرهای سنتی ، به تفكر سنتی نیاز است . امروزه تفكرها جدید شده است و استاد و شاگرد رابطه زیادی ندراند. در قدیم شاگرد اطاعت كننده استاد بوده و با عشق و مهر از استاد پیروی می كرده است . امروزه با شیوه های جدید مراحل عالی ردیف را نمی توان گذاند . شاگردان برای دوره های عالی مربی ندارند و خودشان زیبا شناختی را تجربه می كنند . ممكن است در این راه درست بروند ولی اكثراً بیراهه می روند و شیرین نواز می شوند.

ب – طبقه بندی موسیقی كنونی ایران :
۱- موسیقی نواحی مختلف ایران (مقامی و آیینی ) :
برخی از موسیقی های نواحی ایران ، هنری و برخی عامه پسند و حتی مبتذل نیز هستند.
2-موسیقی دستگاهی (سنتی)
۳- موسیقی كلاسیك (بین المللی)
۴- موسیقی تركیبی (ملی):
این موسیقی را استاد وزیری پایه گذاری كرده است . در انتخاب گامها، اركستراسیون ، تئوری ، سازشناسی و ... از موسیقی غرب استفاده می شود اما آهنگها حال و هوای ایرانی دارند و با سازهای ایرانی و سازهای اروپایی مدرن اجرا می شوند. در این تركیبها امكان دارد موسیقی عامه پسند به وجود بیاید كه امروزه نیز بیشتر موسیقی های تركیبی از این نوعند.

۵- موسیقی پاپ (مردمی) :
در تقسیم بندی فلسفی، این موسیقی جزء موسیقی عامه پسند است. رایج شدن موسیقی پاپ در ایران باعث توجه بیشتر به موسیقی نواحی و دستگاهی (جدی) شده است ، اما انواع موسیقی تركیبی كه خود نیز اغلب عامه پسند هستند، بعد از رایج شدن موسیقی پاپ ، طرفداران كمتری پیدان كرده اند . وقتی یك موسیقی مد باشد، با آمدن موسیقی عامه پسند جدیدتر، پسندها از روی مد تغییر می كند و تیراژ موسیقی قبلی كمتر می شود. به نظر نگارنده اگر هر نوع موسیقی كار خود را انجام دهد و موسیقی سالم (غیر مبتذل) در هر نوعی ارایه شود، كارهای جدی تر جایگاه بهتری پیدا می كنند و بیشتر درك و حفظ می شوند.

۶- موسیقی مذهبی :
نوحه ها ، تغزیه ، روضه و ... بسیاری از موسیقی های مذهبی گرایشهای عامه پسند دارند و برخی جدی اند . از نظر ارزشی نیز برخی از این نوع موسیقی ها ، زیبا نیستند.
و از طرفی تقسیمهای انجام شده را گاهی نمی توان كاملاً از هم جدا كرد . مثلاً بخشی از موسیقی نواحی مختلف ایران مذهبی هستند و موسیقی دستگاهی نیز گاهی حالتی دعا گونه و مذهبی دارد.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: احمدرضا ترجمان